header photo

تأثير حزب تودة ايران در استيفاي حقوق ملت از شركت نفت انگليس

به مناسبت 29 اسفند روز ملی شدن صنعت نفت

تأثير حزب تودة ايران در استيفاي حقوق ملت از شركت نفت انگليس

به قلم رسول مهربان

با آنكه حزب تودة ايران به دنبال شكست نهضت آذربايجان ضربات شديدي را متحمل شده بود ، باز هم به صورت يك سازمان قوي و سياسي در صحنه حضور داشت . اما رهبران حزب مي دانستند كه حمله و هجوم ارتجاع وامپرياليسم به سازمان هاي حزبي قطعي است، بنابر اين برنامه هاي گسترده اي براي كار سياسي مخفي طرح ريزي شد و علي رغم لطمات و صدمات سختي كه به سازمانهاي حزبي وارد شد، توانست ارتباط منظم و مستمري با توده ي مردم و بخصوص با كارگران برقرار نمايد.

راديو مسكو و راديو باكو و مطبوعات كشورهاي سوسياليستي تنها وسايلي بودند كه صداي مظلوميت ملت ايران را بگوش جهانيان مي رساندند و روح مبارزه و مقاومت را در شنوندگان ايراني خود تقويت مي كردند . سلسله سخنراني هاي افشاگرانه ي راديو مسكو و ر اديو باكو آنچنان وسيع و گسترده و جالب بود كه شنوندگان بسياري داشت و اخبار آن يگانه منبع اطلاعاتي ملت ايران بود . روزنامه هاي اطلاعات و كيهان و راديو تهران مستمراً عليه مطالب آن قلم فرسايي و سخن پراكني مي كردند و از تاريخ 16 بهمن 1327 تا اواسط سال 28 روزنامه هاي درباري تهران مملو از فحش و ناسزا و هتاكي به اتحاد شوروي بود.

دستگيري رهبران حزب تودة ايران محاكمه اي را به دنبال داشت ، و اين محاكمه نم ي توانست سري و مخفي باشد .

در شرايط آن روز جهان كه آمريكا به عنوان يگانه حامي و ناجي دموكراسي عليه شوروي و ديكتاتوري و سرزمين پرده آهنين ! مبارزه مي كرد، و تب دموكراسي و آزاديخواهي مدل آمريكايي دنياي پس از جنگ دوم را فراگرفته بود، برگزاري محاكمه ي مخفي سياسي در ايران امكان پذير نبود و مي بايست ضمن حفظ صورت و ظاهر دموكراسي و رعايت موازين حقوقي و قضايي به مقصود رسيد . از طرفي گمان دربار و ظلمه ي ارتجاع اين بود كه محاكمه ي سران حزب تودة ايران تحت عنوان مقدمين عليه استقلال و تماميت ارضي كشور و توطئه كنندگان به حيات اعليحضرت همايوني ، مي تواند نفرت عمومي را عليه حزب تودة ايران برانگيزد و علاوه بر آن دل مشغولي جالبي براي توده ي مر دم باشد ، تا دولت بتواند با خيال راحت به اجراي نقشه هاي استعماري بپردازد . جاروجنجالي كه ازطرف دادستان محكمه ي نظامي به نام سرهنگ علي اكبر مهتدي عليه رهبران حزب تود ة ايران به راه افتاد، حول اين

محور دور مي زد كه آنها مديران و اداره كنندگان كمتيه ي ترور ! هستند. به ويژه در روزنامه هاي وابسته به دربار ، مدير اين كميته ي خيالي را دكتر كيانوري معرفي كردند.

فرماندار نظامي تهران در جلسه ي مصاحبه ي مطبوعاتي مدعي شد غروب چهارشنبه 24 نفر در كرج دستگير شدند كه بين آنان 4 نفر مهندس وجود اين كميته كه به رهبري و هدايت عبدالله اركاني و عضويت ناصر فخرآرايي و چند نفر دستگير شده است مأمورين و اعضاي اصلي كميته ي ترور حزب توده هستند1 اكنون معلوم شده است كه اراجيف و  ترهاتي كه دكتر فريدون كشاورز ، سالها بعد عليه حزب تودة ايران و دكتر نورالدين كيانوري عنوان كرده است تا چه حد بر اراجيف و افسانه بافي هاي سرلشگر خسرواني استوار شده بود. «كتابچه ي من متهم مي كنم كميته مركزي حزب توده را»، در روزهاي پيروزي انقلاب كه با تبليغات گسترده در ايران منتشر شد و جبهه ي ملي و حزب ايران و جمعيت عدالت و دارودسته هاي چپ رو و چپ نما در فروش و نشر آن شور و ولع زايدالوصفي به خرج مي دادند، خلاصه اي است از دعاوي سرلشگر خسرواني فرماندار نظامي تهران و سرهنگ علي اكبر مهتدي دادستان نظامي ارتش شاهنشاهي پهلوي.

محاكمه ي رهبران حزب تودة ايران علي رغم نقشه هاي دربار ، تريبون و جايگاهي شد براي افشاگري توطئه هاي ضد ملي دربار و ارتجاع و امپرياليسم و با آنكه روزهاي اول محاكمه قسمت هايي از مدافعات وكلاي رهبران حزب در روزنامه هاي عصر نوشته مي شد، به تدريج به صورت مطالب انحرافي و بريده بريده و بي سروته اي درآمد . اما سخنان كشاف دادستان نظامي به صورت سلسله گفتارهاي منظم طي 6 شماره در روزنامه ي اطلاعات و كيهان منتشر شد. پس از قرائت كيفرخواست دفاعيات وكلاي متهمين شروع شد و سخنان افشاگرانه ي رهبران و فعالين حزب تودة ايران صحنه ي دادگاه را به سنگر گرم و سوزان مبارزه عليه استبداد و استعمار تبديل كرد و مي توان گفت كه مبارزه ي اصلي عليه لايحه گس - گلشاييان از اين دادگاه شروع و سپس به صحنه ي دانشگاه و مدارس و مناطق نفتي كشانيده شد. آنهم توسط مبارزان توده اي و كارگران شركت نفت.

رقابت شركت هاي نفتي آمريكايي و انگليسي در مورد منابع نفت جنوب ، تضاد گروه ها و اقشار مختلف هيئت حاكمه، رشد مبارزات طبقاتي و بيداري توده ي مردم و آگاهي از جنايات دوره ي بيست ساله ، همه و همه دست به دست هم داد و محيط فعال و گسترده اي از مبارزات سياسي را پديد آورد . دفاع رهبران حزب توده ي ايران دفاع ازخود نبود ، آنان در اين تلاش بودند كه روح مقاومت را عليه دربار پهلوي و امپرياليسم حامي آن زنده نگهدارند و تا آنجا كه ميسر است ، صحنه ي دادگاه را از محدوده ي محاكمه ي چند نفر رهبران حزب خارج كرده و پاي گروهي از سياستمداران را به عنوان شاهد و مطلع به دادگاه بكشانند.

14نفر از رهبران و فعالين حزب به نام هاي دكتر نو رالدين كيانوري ، دكتر جودت ، احمد قاسمي ، دكترمرتضي يزدي، عبدالحسين نوشين ، صمد حكيمي ، اكبر شهابي ، امير عبدالمللك پور ، جواهري ، غفور رحيمي ، شورشيان ، ضياء الموتي ، عزيز محسني و شريفي در شعبه ي اول دادگاه نظامي فرمانداري نظامي تهران محاكمه شدند . وكالت اين گروه از مردان سياسي و حزبي كه از استادان دانشگاه ، نويسندگان و كارگردان و هنرمند نامي و پر قدرت

تشكيل شده بود، بر عهده ي گروهي از معروف ترين وكلاي دادگستري قرارداشت كه عبارت بودند از : دكتر سيدعلي شايگان، علي شهيد زاده، مرتضي نهاوندي، محسن عراقي ، ابوالقاسم تفضلي ، فريدون منو،علي هاشميان ، عبدالله نوايي، فرنيا، شهيدي، دكترلطفي، حسن كبير، مهدي ملكي، داديار، ضيايي، آذر و قباديان.

هدف آن بود كه هرچه بيشتر جلسات دادرسي به طول انجامد ، و فرصت براي افشاگري بيشتر باشد . هر يك از متهمين پرونده خود چند برابر وكلاء سخنراني كردند و به طور منظم و مفصل قسمت هايي از مسايل داخلي وخارجي را مطرح نمودند.

اعضاي محكمه عبارت بودند از يك عده قزاق و افسران ناآگاه و مطيع و چاكر دربار ، و سرهنگ علي اكبر مهتدي از مأمورين ركن دوم ستاد ارتش بود، به دادستاني محكمه گمارده شد.

مطالعه ي كيفرخواست دادستان دادگاه نظامي معلوم مي كند كه حزب تودة ايران تا چه اندازه در ويراني و تزلزل پايه هاي سلطنت شاه و امپرياليسم انگليس و آمريكا مؤثر بود ه است و چه وحشت و اضطرابي در دل صاحبان زر و زور ايجاد كرده است. از آنجا كه كيفرخواست مفصل و مطول است، به ذكر قسمت هايي از آن اكتفا مي شود:

رياست محترم دادگاه عالي نظامي

واقعه ي شهريور 1320آرامش بي نظيري را كه بعد از چهارده قرن نصيب ملت ايران گرديده و زاييده ي فعاليت خستگي ناپذيراعليحضرت پادشاه فقيد بود ، برهم زد ، و به جاي آن كابوس وحشتناك هرج ومرج و بي نظمي در سرتاسر كشور مستو لي گرديد .دستجات مختلف ماجراجو و نفع پرست به عناوين سياسي در هر گوشه و كنار از كشور تشكيل و د ر صحنه هاي مختلف شروع به عرض اندام و خودنمايي نمودند.

در بين اين دستجات متعدد تنها يك دسته ي مشخصي كه دست بيعت به اجانب داده و در مكتب بيگانه پرستي و خيانت به ميهن درس وطن فروشي آموخته بودند بيش از همه جلب توجه مي نمود. هسته ي مركزي اين دسته ي خيانت پيشه از بقاياي 53 نفر افراد منحرفي كه در دورة شاهنشاه فقيد به جرم كجروي محكوم به مجازات هايي شده بودند، ولي بعد از واقعه ي شهريور 1320 از ارفاق هاي قانوني استفاده نموده و در اثر باز شدن در زندانها و رواج بازار هرج و مرج جاني گرفته بودند ، تشكيل و دست خيانت كار آنان براي بار ديگر به منظور محو استقلال و آزادي كشور عزيز ما از آستين به در آمد.

اينان با تخريب مباني مذهبي و اخلاقي و ترويج فساد شروع به كار نموده و در لفافه ي شعا رهاي فريبنده ي حمايت از رنجبر و كارگر توانستند عده ي معدودي از مردمان ساده لوح را به خود نزد يك و با تبليغ اصول پوچ و بي اساس و مضر و بلكه خطرناك آلت بلااراده ي انجام مقاصد شوم خود قراردهند . اين بي وطنان مي دانستند كه مقام با عظمت سلطنت و نام محبوب شاهنشاه عظيم الشأن كه هميشه در قلوب كليه ي ايرانيان جاي دارد بزرگترين مانع رسيدن مقصود شوم آنها در طر يق خدمت به بيگانگان مي باشد و مادام كه اين نقطه ي اتكا و مظهر استقلال در ايران وجود دارد نخواهند توانست به تماميت و استقلال كشور ما خدشه

وارد آورده و آن را دستخوش اميال و اغراض بيگانگان نمايند.

از اين جهت دستگاه تبليغاتي اين گروه مصمم شد به وسيله ي نشريات مضر منتسب به خود كه درواقع ناشر افكار بيگانگان بود اكاذيب مغرضانه و بي ادبانه و دور از حقيقت را به دربار سلطنتي نسبت داده و بدين وسيله فكر مردم را مسموم و با تحقير و تضعيف حكومت و مقام سلطنت زمنيه ي مساعد براي انهدام سلطنت و محو استقلال كشور ايران به نفع اجانب فراهم نمايند... خوشبختانه اين مجاهدت ها به نتيجه ي اميدبخشي منجر و كشتي متلاطم كشور به ساحل نجات نزديك گرديد و اعليحضرت شاهنشاه عليرغم تعزيه گردانان خارجي از اين مبارزه فاتح و پيروزمند خارج گرديدند و بساط خيمه شب بازي دست نشاندگان

خارجي نظير پيشه وري و قاضي محمد درهم پيچيده شد.

عده اي به كيفر خود رسيدند و عده ي ديگري مجبور شدند به كشور بيگانه فراري و اكنون با يك دنيا حسرت و بدبختي دچار پنجه ي اسارت بيگانگان می باشند.

ولي وقاحت سران حزب توده بيش از حد قابل تصور بود و به جاي اين كه حس ترحم ملت ايران آن ها را منفعل نموده و از ادامه ي خيانت منصرف نمايد ، از عطوفت و مهرباني شاهنشاه معظم سوء استفاده نموده و آخرين پرده ي فجيع و محزون خود را در تاريخ 15 بهمن 27 به صورت سوءقصد به سوي اعليحضرت همايوني به معرض تماشا گذاردند ، و عنصر پليدي را كه درطي چند سال اغوا كر ده و در مكتب خيانت و فساد خود تربيت نموده و افكار او را آماده ي ارتكاب به جنايت عظيم سوءقصدبه حيات اعليحضرت شاهنشاه نموده بودند، وادار كردند...

چون تمام تبليغات و اغوا و تحريك مردم وسيله ي جرايد وابسته به حزب توده براي انقلاب مؤثر نشده ، و منجر به شكست مي شود، حزب توده از وجود چنين مرد شرير بد سابقه ي افراطي موافق با ترور جهت به راه انداختن انقلاب بزرگ و محواستقلال ايران استفاده نموده و نقشه ي سوءقصد را كه بايد عاملش ناصر فخرآرايي باشد، طرح مي نمايد. لذا عبدالله اركاني را كه با ناصر رفيق صميمي بوده ، به منظور رابطه ي نزديك با احسان طبري و دكتر كشاورز از حوزه ي 192 به حوزه ي 716 كه گوينده ي آن احسان طبري و در منزل دكتركشاورز تشكيل مي شده انتقال داده و بدين وسيله او را به هسته ي مركزي و منشاء

تحريك و انقلاب نزديك و به وسيله ي وي تصميم سوءقصد را در ناصر ايجاد و پس از حصول اطمينان از ثبات قدم وي روز موعود موكول به وقتي مي گردد كه تحت عنوان يادبود سال دكتر اراني افراد حزب را تمركز داده تا به وصول خبر انجام نقشه ي آتش انقلاب را روشن و دست به كودتا و تغيير رژيم حكومت بزنند.

ناصر پيروي از اين تصميم و طريقه را كه به وي تزريق شده بالصراحه در يادداشت خود نوشته است . از طرح نقشه و تحميل آن به وسيله ي اركاني به ناصر اجراي قصد پليد خائنانه ي روز جمعه ي 15/11/27 بهمن ماه جشن تأسيس دانشگاه كه كليه ي رجال و متنفذين در يك جا جمع هستند و بنا بر نوشتجات ناصر روز ايده آل ناصر فخرآرايي بوده ، موكول مي گردد. و به همين لحاظ يادبود روز سال دكتر اراني را هم به آن روز كه مردان بزرگ براي از بين رفتن در يك جا جمع و هم نيروي نظامي و انتظامي به منا سبت تعطيلي متفرق و تجمع آنها مدتي وقت لازم داشت ، تبديل و آخرين جلسه ي حوزه ي 716عصر روز چهارشنبه 13/11/27 تا پاسي از شب گذشته در منزل دكتر كشاورز تشكيل و پس از خاتمه ي كار ، عبدالله اركاني با مرد ناشناسي كه براي اولين مرتبه به آن حوزه آمده بود، براي مذاكره در منزل دكتر كشاورز مانده و روز بعد يعني پنج شنبه 14/11/27 اركاني با ناصر تماس گرفته...

...حزب تود ه دستگاه تروري به نام اسپانتم تشكيل داده و هدف آن از بين بردن و ترور اشخاص بوده است...

روزنامه ي فرمان در شماره ي 16 مورخه ي چهارشنبه 26 دي ماه 26 كاغذي به عنوان زير گراور كرده است، خیلی فوری- شوراي شهرستان آقاي محضري - تعقيب مذاكرات قبلي كه شفاهاً شده لازم است چند نفر از رفقاي فعال و با ايمان كه قابل اطمينان شما و بانو راضيه مي باشد مأمور عملي نمودن آن موضوع(ص- ش- د- ف) بنماييد، كه تا وقت باقي است كلك آن موضوع كنده شود . تأخير موجب شكست و بر عليه تاكتيك شوراي متحده مي باشد و هر وسايلي كه احتياج دارند ، تهيه و دردسترس بگذارند و مخارج ايشان طبق سند خرج از صندوق مركزي پرداخت خواهد شد. رضاي روستا 21/8/25 منظور از ش- د - ف ، صادقيان - شاهنده - دهقان - فرامرزي بوده است. در بين تروريست ها احد متهمين حاضر (امير عبدالمل ك پور) نيزبود ه است. اين پرونده در ديوان عالي جنايي تحت رسيدگي است.

...به نظر دادستان چنين مي رسد كه قضاياي آذربايجان و مازندران براي شناساندن خيانت سران حزب تود ه به ايران و ايرانيان كافي نبود و دست طبيعت مي خواست بيش از آنكه در وهم و خيال مي گنجيد اين عناصر اجنبي پرست را مفتضح و اين كاخ هاي پوشالي الفاظ فريبنده ريايي را سرنگون ساخته و از بيخ و بن براندازد و براي همين بود كه با دست يك پست فطرت پليد جاني و گلوله هايي كه از دهانه ي اسلحه ي آتشين او بير ون مي آمد كه پيكر مقدس و سينه ي پر از مهر و رأفت شاهنشاه را هدف قراردهند، قلب سران حزب توده را هدف قرارداد و به اين خيمه شب بازي سالوس و دست نشانده ي اجنبي خاتمه داد . چقدر

مايه ي خوشبختي است كه امروز سران حزب توده در پيشگاه ملت ايران پس از سالها خيانت و ارتكاب فجايع بي شمار به اتهام قيام و اقدام بر ضد امنيت عمومي ضد مليت و ايرانيت پاي ميز محاكمه كشيده شده و عنقريب به كيفر قانوني خود خواهند رسيد... چيزي نمانده بود كه اين آتش فتنه سرتاسر كشور ما را فراگيرد و نقشه ي شوم خائنين ميهن فروشي به نتيجه ي خطرناكي منتهي شود . ولي در اين دوره ي بحراني و پراضطراب كه تاريخ ايران نظير آن را كمتر ثبت كرده است باز يگانه شخصيت ممتاز كشور ما يعني وجود مقدس اعليحضرت همايون شاهنشاهي براي نجات مادر ميهن از دست بيگانگان و بيگانه پرستان از آستين با كفايت خود به درآوردند . تلاش هاي بي پاياني كه از طرف معظم له براي نجات كشتي طوفان زده ي ايران در اقيانوس خشمگين هرج ومرج تيرگي افق سياست بدون اندك استراحتي به عمل آمد خارج از قدرت تحرير و بيان است...

...عده اي ديگر از متهمين به شركت در توطئه ي قبلي سوءقصد كه حوزه ي 716 حزب توده را به ريا ست احسان طبري درخانه ي دكتر كشاورز ليدر حزب توده روز چهارشنبه 13 بهمن سال 27 يعني دو روز قبل از واقعه ي سوءقصد با شركت عبدالله اركاني تشكيل داده و ناصر نيز به عنوان ناشناس در آن حوزه شركت و بعد از خاتمه ي جلسه با دكتر كشاورز و طبري مذاكراتي نمودند تحت پيگرد مي باشند و چون مستنبط از اظهارات دستگير شدگان محركين اصلي دكتر كشاورز و احسان طبري متواري مي باشند، بازپرس نتوانسته است درباره ي آن دو نظر نهايي خود را اظهار نمايد .لذا پرونده ي مفتوح و اقدامات قانوني

ادامه دارد، تا در موقع خود دادستان وظيفه ي قانوني خويش را درباره ي آنان نيز انجام دهد.

تاريخ وقوع جرم سوءقصد - 15 بهمن سال 1327 - محل وقوع دانشگاه تهران- تاريخ ارتكاب توطئه از اوايل سال 26 به بعداست.

دادستان دادگاه نظامي- سرهنگ مهتدي

در پاسخ اين اتهامات موهوم در مورد توطئه ي ترور و در جواب مداحي هاي چاكرانه ي دادستان محكمه ي نظامي وكلاي متهمين حقايقي را برملا كردند كه هنوز ، پس از سالها گذشت زمان مطالعه ي آنها آموزنده است . سخنان و دفاعيات دكتر سيد علي شايگان و ساير وكلا به  طور گسيخته و ناقص و مجمل در روزنامه هاي تهران منعكس شد. اما در كتابي كه به نام « يك دادگاه تاريخي خلق» منتشر شده است، قسمت هاي مهم دفاعيات وكلا و رهبران حزب تودة ايران را چنين مي خوانيم:

متوجه باشيد كه يك عده از برجستگان ملت را بدون گناهي به پاي ميز محاكمه كشانده ايد امثال اينها در مملكت ما فراوان نيست اصراف نكنيد . من بايد صريحاً بگويم كه اگر متهمين حاضر را بدون دليل قانون پسند محكوم كنيد مسلماً به مملكت خيانت كرده ايد. وظيفه ي شما است كه اين مردان شريف را تبرئه كنيد . اگر اين ها را بدون دليل محكوم كنيد روحيه انزو ا جويي و كناره گيري از سياست را در مردم تقويت خواهيدكرد.

زيرا مردم خواهند گفت با حزب بزرگي كه در دولت و مجلس شركت داشت به اين ترتيب رفتار كردند از ما چه ساخته است .اگر هيئت حاكمه همين نتيجه را مي خواهد، اين خود غلط تازه اي است مشروطيت و دموكراسي با شركت مردم در حكومت و وجود احزاب ، وابسته است ، اگر مردم از راه احزاب آزادانه در سرنوشت خود دخالت كنند ديگر هيچ قدرت خارجي نمي تواند عده اي را وسيله ي تحميل اميال خود بر ملت و وطن ما قرارده د. جنبه ي ديگر اهميت اين محاكمه موقعيت بين المللي ايران است. موقعيت ايران مثل پرو و شيلي نيست . امروز دنيا ناظر جرياناتي است كه در وطن ما مي گذرد. مراسلاتي كه از مجامع حقوق دانان اروپا و ساير سازمانها رسيده است و دولت ايران را به مناسبت اين روش مورد اعتراض قرارداده شاهد اين مدعا است. كار شما در اين دادگاه موردتوجه دنيا است و با تصميمي كه مي گيريد، ثابت كنيد كه ما رشد داريم و ممكن نيست به دستور ديگران برقصيم . بعضي ها به من مي گويند بهتر است كنار بروي - بعضي هم استدلال مي كنند كه چون كاري از پيش

نمي رود ممكن است دفاع ما نتيجه خوشي نداشته باشد، بايد كناره گيري كرد. كسي كه اين استدلال را بپذيرد شا يد از نظر شخصي خيالش درست باشد ، ولي از نظر اجتماعي به مملكت خيانت كرده است- گاهي كه اين خيال در من پيدا مي شود .وجدانم به من مي گويد كه هفت سال از نتيجه ي كار ملت ايران در خارج گذراندي ، تحصيل كردي ، به مقامات بزرگ رسيدي، حالا كه وقت امتحان رسيده است مي خواهي كنار بروي؟...

دكتر شايگان از وكلاي مدافع- درباره ي ماهيت و واقعيت دادگاهي كه با زور سرنيزه اداره مي شد، چنين گفت:

چهارده نفر را اينجا جمع كرده ايد و آنها را به اتهام داشتن عقيده و مسلك محاكمه مي كنيد . اما دادستان اين حقيقت را نمي گويد. بلكه مي گويد شما با اساس مشروطيت و امنيت ايران مخالفيد. دادستان نمي گويد شما طرفداران اخذ حقوق مغضوبه و دزديده شده ي مردم هستيد، مي گويد شما تبليغ مرام اشتراكي مي كنيد...

اگر در زمان نا صرالدين شاه و حكومت حاج ميرزا آغاسي براي ادامه ي ستم گري ها مردم را به جرم توهين به سلطا ن شكنجه مي كردند، آن روز هنوز خون ملت ايران براي بناي مشروطيت نريخته بود . اگر در آن اوضاع و احوال هزاران نفر رعيت رنج مي بردند، زحمت مي كشيدند تا سياهه ي املاك ارباب از اعداد چند رقمي پر شود ، آن روز مردم از دموكراسي و مساوات اسمي نشنيده بودند و مخصوصاً اعلا ميه ي حقوق بشر در كتب اطفال دبستان وارد نشده بود. طرز توليد به مرور زمان تغيير كرد، اجتماعي شد، طرز تقسيم ثروت به ضرورت طبيعت بايد تغيير كند . با سيستم كنوني به جنگ دنياي نوين نمي توان رفت - جريان

گردش روزگار را با ميل و شهوت و فانتزي نمي توان عوض كرد....

من در قسمت اول دفاع خود ثابت كردم كه اتهامات دادستان يكسره بي پايه است . امروز هم ثابت مي كنم كه اينها را نبايد محكوم كرد . اينها مضر به حال مملكت نيستند . آنها به اين آب و خاك خدمت كرده اند. براي درك اين حقيقت لازم است افكارآنها را بدانيد . از يك جهت مي توان گفت كه جامعه داراي دو صنف است . يك دسته علاقه دارند كه از تمام مزاياي زندگي ،

زن، پول، خانه و وسايل آسايش بهره مند باشند . از اين دسته گروهي از راه شرافتمندانه دنبال مقصود مي روند ولي عده اي ديگرفقط مقصود را مي جويند و در هر راهي كه آنها را ممكن است به مقصد برساند قدم مي گذارند. اينها پست ترين و رذل ترين افرادند. اينها منشاء فساد و بدبختي جامعه هستند . اما دسته ي ديگر مي خواهند در اجتماع منشاء آثاري بشوند - اينها به فكر شكم خود و خانواده ي خود نيستند . اينها براي منافع عموم زحمت مي كشند. متهمين حاضر از زمره ي اين مردمانند . نوشين هنرمند توانا و دكتر كيانوري مهندس زبردستي است . اينها اگر مي خواستند براي منافع خودشان اعمال انجام دهند خيلي خوب و خيلي بهتر از ديگران مي توانستند و لي اينها نخواستند . شايد بارها به آنها توصيه كرده باشند كه بياييد و گليم خود را از آب بيرون بكشيد، اما آنها قبول نكردند، براي خدمت به ملت حزب به وجود آوردند...

مرتضي نهاوندي يكي ديگر از وكلاء چنين گفت:

من براي اين مردان كه شعارشان در زندگي به سوي فتح يا مرگ است استرحام نمي كنم. زيرا گناهي مرتكب نشده اند . اينها نمي ترسند، از مرگ و زندان هم بيمي ندارند . بالاخره هم مملكت بايد به دست اينها اصلاح شود ، همين طور هم خواهد شد،...كساني كه در زندان زجركشيده بودند هسته ي مركزي حزب توده را تشكيل دادند . به عقيده ي من حزب توده به آزادي و مشروطيت ايران خدمت كرد . معناي آزادي را به مردم فهماند . مكتب عجيبي درست كرده بود، مكتب تربيت افراد . حمله به حزب توده از اينجا شروع مي شود كه اينها داشتند افراد را تربيت مي كردند. به كارگر و دهقان مي فهماندند عوامل بدبختي آنها چيست . چه چيز آ نها را به اين روز انداخته و براي رهايي چه راهي بايد در پيش بگيرند . اين بزرگترين گناه حزب توده بود. يك بار هم قوام السلطنه مأمور چنين حمله اي شد . او گفت من مي خواهم حزب توده را به هم بزنم . اين ننگ و بدبختي است كه با حزبي كه به مشروطيت و آزادي خدمت مي كرد و با آن همه خون جگر تشكيل شده بود به اين ترتيب خصومت ورزند . قوام السلطنه يك عده كوروكچل ر ا جمع كرد و خواست در برابر ميتينگ هاي باشكوه حزب توده رژه اي با آنها درست كند . قوام بعداً در مجلس علني گفت من دزدي كردم و رشوه گرفتم براي اينكه با حزب توده مخالفت كنم . گزارش دزدي قوام السلطنه هنوز در مجلس باقي است . مي گويند راست است كه دزديده ولي چون براي مخالفت با حزب توده پول و رشوه گرفته عيبي نداشته!...امروز هم كسان ديگر توطئه اي چيده اند و استاد دانشگاه را از روي كرسي استادي گرفته اند و در اينجا نشانده اند. 2

ضمن اين م حاكمه قيافه ي واقعي سرهنگ علي اكبر مهتدي دادستان محكمه ي نظامي زير ذره بين انتقاد تندوتيز احمد قاسمي قرارگرفت . از آنجا كه دادستان خود را مطلع به مسايل حقوقي دانست و ترجمه ي كتاب رو ح القوانين منتسكيو را از افتخارات علمي و قضايي خود عنوان كرده بود، ضمن مقابله ي ترجمه با اصل كتاب ، معلوم شد كه ما از گذشته ي دور آقاي دادستان صحبت نمي كنيم. مي گويند ايشان » : حتي در ترجمه هم دغلكاري كرده است. او گفت عضو دادگستري بودند و به علت عدم صحت عمل از آنجا رانده شدند . مي گويند ايشان را تيمسار رزم آرا با درجه ي ستوان يكمي و ارد ارتش كردند ولي ما با گفتن ها كاري نداريم . چيزي كه مسلم است آقاي دادستان در زماني كه سرلشگر ارفع رئيس «نهضت آزادي ايران » ستاد ارتش بود از كار بركنار بود و براي سر كار آمدن سرلشگر رزم آراء فعاليت مي كرد. در اين دوره نيز با آقاي ارفع به علت عمليات غيرقا نوني او در مبارزه بود و بالطبع آقاي سپهبد رزم آراء و طرفدار ايشان آقاي مهتدي به جانب اين نهضت گرايش نشان مي دادند. آقاي مهتدي مأموريت داشت كه در محافل آزادي خواهان نفوذ نموده نظر آنها را به

آقاي سرلشگر رزم آرا معطوف گرداند. در اين موقع يكي از جرايد چپ نماي تهران روزنامه ي داريا * بود كه ارگان (حزب آزادي)شد و آقاي مهتدي نويسنده، به اين روزنامه پيوست و عضو حزب آزادي شد. 3

اين دادگاه به صحنه ي بزرگ مبارزه ي سياسي عليه رژيم تبديل شد . افشاگري در مورد امتيازات استعماري و تشريح ماهيت حكومت بيست ساله ي رضاخا ني و تبيين سياست ضد شوروي رضاشاه به عهده ي دكتر كيانوري بود ، كه با شهامت بي نظيري با بهترين كلام و شيوه ي تبيين و توضيح، مطالبي بيان كرد و به حق يكي از فصول درخشان محاكمات سياسي جهان است . اگر آن دفاعيه به صورت يك جزوه ي كامل منتشر شود ، به گنجينه ي ادبيات سياسي چاپ شده است ، آن چنان « يك دادگاه خلق » كشور، سند آموزنده اي افزوده مي شود. و آنچه از آن دفاعيه در كتاب مشروح است كه نقل و اقتباس ناقص و گسيخته و مجمل آن مغبون كننده است و با اين توصيه و اميدواري كه متن كامل آن دفاعيات دسته جمعي، منتشر شود، به نقل قسمت هايي از دفاعيه دكتر نورالدين كيانوري اكتفا ميشود:

دكتر كيانوري در جواب ادعانامه ي دادستان نظامي گفت:

ما را از چه مي ترسانيد؟ هيچ تهديدي زبان حق گوي ما را نخواهد بست مثل آقاي دادستان تنها ادعا نمي كنيم، هر ادعاي ما با مدارك غيرقابل رد اثبات مي شود.

... سياست انگلستان پس از اينكه در مورد قرارداد ننگين 1919 دچار عدم موفقيت گرديد روش اجراي مقاصد سياسي خود را تغيير داد و مقدمات روي كار آوردن يك حكومت دست نشانده ي مطيع خود را فراهم آورد و اين عمل به وسيله ي كودتاي سوم اسفند به دست سيدضياءالدين طباطبايي عامل قد يمي سياست انگلستان انجام شد ولي سيد ضياءالدين كه داراي شخصيت اجتماعي ضعيفي بود و از طرف ديگر در بين مردم به تبعيت شديد از سياست انگلستان شناخته شده بود نتوانست نقش خود را خوب بازي كند و انجام نقشه ي اصلي به رضاخان ميرپنج كه در موقع كودتا فرمانده ي فوج قزوين بود واگذار گرديد . با پشتيباني سياست انگلستان رضاخان ميرپنج در اول كودتا به فرماندهي كل قوا و پس از چندي به نخست وزيري انتخاب و مدتي بعد با خلع احمدشاه به سلطنت رسيد . وابستگي كودتاي 1299 به سياست انگلستان به قدري واضح است كه حتي در مجله ي اطلاعات ماهيانه ي اسفند 1327 كه پس از جريان 15 بهمن 1327 منتشر شده است در مقاله اي كه در باره ي كودتاي سوم اسفند 1299نوشته شده عيناً ذكر گرديده است.

كارهاي دولتي كه در رأس آن شاه سابق قرارداشت با سركوبي آزادي خواهان آغاز گرديد . هر روز نفوذ پليس و ارتش در »كليه ي شئون دو لتي و اجتماعي توسعه مي يافت. دولت براي رسيدن به هدف خود يعني برقراري ديكتاتوري مطلق نظامي و پليسي هرگونه وسيله اي به كار مي برد. قتل واعظ قزويني آزديخواه مشهور در مقابل مجلس و ميرزاده ي عشقي كه هر دو از مخالفين دولت جديد بودند نمونه هاي بارزي از طرز عمل دولت آن روز بود . دولت آن روز با اين ترورها مي خواست». روزنامه نگاران و مخالفين خود را وادار به تسليم نمايد

هنگامي كه به طور مسلم آخرين بقاياي آزادي و حق انتقاد به وسيله ي پليس و ارتش حذف گرديد موضوع قرارداد نفت جنوب در يك محيط پرخفقان مطرح شد . همه خوب به خاطر دارند كه براي موضوع كمدي لغو قرارداد دارسي چه مسخره بازي از طرف مقامات دولتي صورت گرفت . حالا كه جريان مذاكرات نفت جنوب مطرح است و افكارعمومي مردم در اثر مبارزات هفت ساله ي حزب پرافتخار تودة ايران به مقدار زيادي روشن شده است ما از دهان آقاي تقي زاده امضا كننده ي قرارداد ننگين 1312امتياز نفت جنوب مي شنويم كه اين قرارداد تحت فشار انگليس امضا شده است.

امروز آقاي تقي زاده در مقابل فشار افكارعمومي مجبور است تسليم شود و به دخالت انگلستان در امور داخلي ايران و فشار آن كشور براي گذران قرارداد نفت جنوب اقرار و اعتراف نمايد...

...امروز اگر كسي درباره ي اين خيانتها ، هيئت حاكمه ي ايران را مورد استيضاح قراردهد به وسيله ي تكفير داشتن افكار اشتراكي در محكمه هايي نظير محكمه ي حاضر محاكمه مي شود.

خود شاه سابق با حرص و ولع بي پايان در سلب مالكيت مردم اقدام مي كرد. جناياتي كه در دوره ي بيست ساله مأمورين شاه در املاك اختصاصي مرتكب شدند براي قرنها فراموش نخواهد شد كشتار و زجر و بي ناموسي كه طي ده سال در املاك مازندران و گرگان عملي شد به افسانه هاي قرون وسطايي شباهت دارد . در دوره ي بيست ساله فشار و ظلم به عشاير از حدواندازه گذشت. همه ي مردم تضييقاتي را كه نسبت به طوايف لٌر و بلوچ و تركمن به عمل مي آيد به خاطر دارند . همه مي دانند كه در جريان عملياتي كه به نام تخت قاپو كردن عشاير انجام گرفت ، چه بي ناموسي ها از طرف مأمورين دولتي آن روز صورت مي گرفت. از هزاران كُرد و لُر و تركمن كه كوچ داده شدند حتي يك نفر هم سالم به سرمنزل خود بازنگشت...

قانون ننگين 1310 بر عليه آزادي عقايد ، قانوني كه به طور صريح شكننده ي اصول مسلم قانون اساسي و حقوق بشري است از فرمانهاي ضد ملي دوره ي بيست ساله است كه كميسيون دادگستري مجلس تحت نظر پليس به تصويب رسانيد. قانون 1310 به تجاوزات پليس بر عليه آزادي مردان ايران لباس موجه مي پوشانيد و پليس هرگونه اظهار وجود و انتقاد و هرگونه مقاومت آزاديخواهان و شرافتمندان ايران را به موجب آن قا نون مورد تعقيب قرار مي داد. امروز هم اين قانون با وجودي كه چندين بار به وسيله ي قوانين ديگري لغو شده است باز مورد استناد محاكم فرمايشي قرار مي گيرد.

در اينجا لازم است خاطر قضات محترم را متذكر سازيم كه در مورد نهض ت هاي ملي قضاوت دولتهاي زودگذر ملاك نيست بلكه حكم آخرين با ملت جاويدان ايران است.

حزب توده ي ايران و مبارزان آن افتخار دارند كه پيوسته حوادث دنيا و ايران را با منطق علمي خويش سنجيده، براساس مصالح ايران عزيز به اخذ تصميم پرداخته و تا پاي جان بر سر تصميم خود ايستاده اند.

سالها است كه هيئت حاكمه ي خائن با بيگانگان استعمارطلب هزار پيوند آشكار و نهان دارد بهترين ابناء ملت ايران را به متهم مي كند. اين اتهام از طرف دادستان نظامي چند بار ديگر هم در صحنه ي دادگاه تكرار شد ولي اين بار هم « بيگانه پرستي » نمايندگان حزب تودة ايران با هزار دليل نشان دادند كه اين هيئت حاكمه است كه داغ خيانت و بيگانه پرستي بر پيشاني دارد. حزب تودة ايران به وسيله ي چند عضو كميته ي مركزي به وجود نيامده است كه با حبس و تبعيد يا از بين رفتن آنان از بين برود. دستگاه حاكمه ي ما در ظرف هفت سال و نيم اخير بيش از صدها بار در نقاط مختلف ايران به صورت هاي مختلف اين آزمايش را كرده است كه غارت و تعطيل كلوپ ها و حبس و تبعيد مسئولين حزبي نتوانسته است حزب تودة ايران را از بين ببرد بلكه حزب تودة ايران طبق بيان آقاي دادستا ن در ادعانامه ي خويش در كوچك ترين نقاط دورافتاده ي ايران نفوذ كرده است آزمايش اخير هم بدون شك نتيجه اي جز همان نتيجه ي آزمايش هاي قبلي براي دستگاه حاكمه ي ايران به بار نخواهد آورد.

آقايان قضات! اين زندان، اين محاكمه و اين محكوميت بزرگ ترين سند افتخار ماست.

ما در پيشگاه ملت ايران سربلنديم و در جريان اين محاكمه ها كه قاضي واقعي و آخري آن ملت ايران است برائت ما و محكوميت هيئت حاكمه به بهترين وجهي به اثبات رسيده است.

دفاعيه جودت:

 يكي از موضوعاتي كه آقاي دادستان در ادعانامه ي خود خواسته اند آب وتاب زياد به آن بدهند اعتصاب آبادان است . آقاي دادستان در اين قسمت مانند يك مدافع شتاب زده ي شركت نفت انگليس جلوه گري نموده و براي حفظ منافع آن شمشير به روي كارگران و زحمتكشان ا يران آخته و خط نقضي بر روي بزرگترين ثروت ارضي ايران عز يز كشيده اند. بسيار جاي تأسف است كه هيئت حاكمه ي ما به آن درجه از تدني و استعمارپرستي رسيده است كه در محكمه ي عالي نظامي دادستان جرأت دفاع از بزرگترين عامل استعمار ايران را پيدا م يكند...

در مؤسسات نفت جنوب در حدود يك صدهزار كارگر وجود دارد كه هفتاد و دوهزار نفر آن كارگر رسمي و مابقي تحت نظر مقاطعه كاران يعني در امور ساختماني هستند . آقايان قضات تعجب خواهند كرد از اينكه ملاحظه نمايند كارگراني كه ميليونها تُن كشتي امپراطوري انگلستان را در درياها و اقيانوسها قادر به حركت مي سازند، كارگراني كه سوخت امپراطوري انگلستان و ده ها كشور ديگر را تهيه مي نمايند، كارگراني كه غيرمستقيم باعث آباداني جزيره ي انگلستان مي شوند خود در جهنم به سر مي برند ، آبادان آنها در معرض هجوم امراض مختلف ، تراخم، سل، مالاريا و غيره مي باشد و مزدشان تا سال 1325بين 12 و 14 ريال بوده و بدين جهت قادر به تهيه ي حداقل مايحتاج زندگي خود نبوده اند آنها مانند بدويان در چادر يا زير حصير مسكن دارند . و تعجب خواهيد كرد با وجود تبليغاتي كه اين روزها مطبوعات و انشارات شركت نفت مي كنند و اقدامات به اصطلاح اصلاحي خود را به علت سروصداي اخير درباره ي تمديد امتياز غاصبانه 1312 به رخ مردم مي كشند فقط عده ي معدودي قريب به چهارهزار نفر كه آنها هم خاصيت و صفت كارگران را از دست داده اند بيش از يكي دو اطاق در اختيار آنان نيست بقيه در زاغه هايي كه سلول هاي تنگ و تاريك زندان در مقابل آن سالن هاي فراخ و پرنور به شمار مي رود به سرمي برند .رطوبت اين زاغه ها آنان را مفلوج و تاريكي دخمه ها قوه بينايي را از آنان سلب مي نمايد. حمام آن ها رودخانه ي كارون و لباسشان گوني هاي پاره پاره است ...اين وضعيت را غارتگران نفت جنوب و امپريا ليسم انگلستان در شرايطي ايجاد كرده و در حفظ آن كوشا است كه طبق اظهار خودشان مطابق آمار مربوط به سال 1948 بالغ بر نوزده ميليون ليره سود ويژه داشته و 15 ميليون ليره به عنوان ماليات به دولت انگستان پرداخته . البته اين وقتي است كه با توجه به پس و پيش كردن حساب ها و عدم ذكر مقدار حقيقي استخراج نفت ابراز شده است والا ارقام حقيقي سرگيجه آورتر خواهد بود.

ما سؤال مي كنيم آيا اين مقدار سود از كجا پيدا شده است؟ چگونه اين سود كلان و حيرت آميز را عمال نفت جنوب تحصيل كرده اند؟ جز اين است كه سرمايه و زحمت ملت ايران را به قبضه ي خويش درآورده اند؟ جز اين است كه در مقابل هشت ساعت كار و يا بيشتر مزدي مطابق و درخور يك ساعت كار پرداخته اند؟ اين تضيقات، اين چپاول ها، اين خيانت ها است كه وادار مي كند ده ها هزار كارگر به خشم آيند و براي حفظ حقوق خود به مشروع ترين وسيله اي كه در قوانين كار قيد شده يعني اعتصاب توسل جويند.

اين اعمال جابرانه ي امپرياليسم انگلستان بود كه كارگران را به تظاهر و اعتراض وادار مي ساخت ولي زحمتكشان نفت جنوب نمي دانستند كه مطالبه ي حقوق فوت شده ، مطالبه ي حق مشروع و قانوني و تقاضاي تأمين ابتدايي ترين حوايج زندگي نه تنها مسموع نيست بلكه ارتكاب جنايت شناخته مي شود، ادعانامه تنظيم مي كنند و براي حفظ منافع جناح مهاجم، جناح غارتگر ، جناح اجنبي منفعت پرست و استعمارگر يعني امپرياليسم انگلستان ، اداره كننده ي حقيقي نفت جنوب ، دادستان وادار مي شود كه آنان را مجرم و جاني به شمار آورده و تقاضاي مجازات بنمايد . اين است ملت خواهي، اين است طرز دفاع از حقوق صدهزار كارگر نفت جنوب، صدهزار زحمت كش ايراني، اين است مفهوم وطن پرستي به زعم دستگاه حاكمه ي ايران.

دكتر جودت در خطابه ي مفصلي مظالم و مطامع استعماري شركت نفت جنوب را برملاء كرد و چهره ي كثيف آراسته شده است ، عيان ساخت و « ميهن پرستي » نوكران ايراني امپرياليسم انگليس را كه به بزك و رنگ و روغن روحيه ي نوكر صفتي افسران ارشد شاهنشاهي را به قضاوت ملت نشانيد.

در اين محاكمه رهبران حزب تود ة ايران خواستار شركت عده اي از رجال و سياستمداران داخل ي و خارجي شدند .آنها طي نامه اي به رئيس دادگاه اعلام كردند كه براي روشن شدن هرچه بيشتر بي پايگي ادعانامه و كيفرخواست گروهي از نمايندگان مجلس و چهره هاي معروف سياسي در محكمه حاضر شوند و فعاليت سياسي و عملكرد اداري و پارلماني فراكسيون حزب تودة ايران در مجلس 14 و كابينه ي ائتلافي موردبحث قرارگيرد و هدف اين بود كه به توده ي مردم معلوم شود حزب تودة ايران آن گروه تروريست ، حقه باز و هيولايي نيست كه دادستان محكمه ي نظامي به نمايندگي امپرياليسم و ارتجاع درصدد ترسيم و تثبيت آن است . بلكه حزبي است مترقي و در چهارچوب حقوق دموكراتيك و آزادي هاي به دست آمده از مبارزات مستمر و طولاني ملت، به حيات سياسي و اجتماعي خود ادامه مي دهد و درموقعيت هاي سياسي به منظور نجات توده ي مردم از فقر و ظلم و بي عدالتي همكاري هاي گسترده اي با رجال مورد توجه و احترام جامعه داشته است . درخواست رهبران حزب توسط حسن كبيري يكي ازوكلاي مدافع به اين شرح خوانده شد:

1- حضور آقايان : دكترمصدق- فرمانفرماييان- علي اقبال - صادقي - دكتر معظمي - رحيميان - شريعت زاده- سردار فاخرحكمت و محمد صادق طباطبايي براي گواهي درباره ي روش وكلاي حزب توده در دوره ي چهاردهم مجلس.

2- حضور آقايان : قوام السلطنه- الهيار صالح و اميرعلايي وزراي كابينه ای كه نمايندگان حزب توده در آن شركت داشته اند.

3-  حضور آقايان : جهانشاهي رئيس ديوان عالي كشور - علي هيئت دادستان ديوان عالي كشور - محمد عبده رئيس محكمه ي انتظامي و دكتر خوشبين معاون دادستاني ديوان كشور به عنوان كارشناس حقوقي براي تطبيق عمليات حزب توده با قانون.

4- آقايان مستشار الدوله صادق - نصرالدوله اعتمادي و نريمان براي قضاوت در روش عمومي حزب توده به عنوان رجال مطلع سياسي.

5-  آقايان مهندس بازرگان - دكتر صفوي - مهندس فروغي - دكتر جناب استا دان دانشگاه براي قضاوت در روش استادان عضوحزب توده در دانشگاه.

6-  آقايان : ابوالفضل لساني- دكتر ملك اسمعيلي براي شهادت درباره ي جريان خوزستان.

7-  آقاي مهندس مصدق براي گواهي درباره ي كار حزب در راه آهن.

8-  آقاي ابوالحسن ورزي براي گواهي روش حزب در گرگان.

9- آقاي سپهبد رزم آرا براي نامه هايي كه درباره ي حزب توده ايران نوشته اند.

10- آقاي هانري والاس معاون سابق پرزيدنت روزولت براي گواهي دربار هي سياست امپرياليستي آمريكا در ايران.

11- آقاي لويي سايان دبير كل فدراسيون سنديكاي جهاني براي گواهي درباره ي نهضت كارگري ايران.

12- آقاي زيلياكوس نماينده ي حزب كارگر در مجلس انگلستان براي قضاوت درباره ي سياست حز ب تودة ايران و تطبيق آن با روش احزاب دموكراتيك دنيا.

13-  نماينده ي سازمان ملل متفق براي تطبيق عمليات حزب تودة ايران با منشور ملل متفق و اعلاميه ي حقوق بشر.

به اين ترتيب محاكمه ي رهبران حزب تودة ايران تبديل به محاكمه ي رسواكنند ه اي شد كه در آن دربار پهلوي و شركت نفت و دو امپرياليسم آمريكا و انگليس و كارگزاران داخلي آنان در كرسي اتهام و لعنت و بدنامي نشستند وعلي رغم چاپلوسي نمايندگان درباري و سكوت تأييدآميز نمايندگ ان به اصطلاح ملي دوره ي پانزدهم ، مانند مكي و حائري زاده و عبدالقدير آزاد ،مظفر بقائي ، مجامع بين المللي مانند جامعه ي بين المللي حقوقدانان ، جمعيت بين المللي صلح به شدت نسبت به اجراي چنين محاكمات فرمايشي اعتراض كردند . دكتر مصدق به سكوت خود ادامه داد . حتي در مورد حادثه ي 15 بهمن كوچك ترين اظهارنظري نكرد . البته تبريك و شادباشي هم به دربار نگفت و بي اعتناء به اين همه دسيسه ها و توطئه هاي ضدانساني به انزوا و اعتكاف در برج عاج وجيهه المله اي ادامه داد .مسكو و مصدق هر دو يك كار كردند - از ميان دولت هاي هم جوار و نزديك ايران و از ميان رجال ايران  :تهران مصور نوشت: «فقط دولت شوروي و دكتر مصدق نسبت به حادثه ي سوءقصد به شاهنشاه ساكت مانده اند». 4

موذي گري احمد دهقان مدير ننگين تهران مصور در اين بود كه سكوت مصدق را در وابستگي و هماهنگي با سياست شوروي قلمداد كند . درحالي كه راديو مسكو از فرداي حادثه ي 15 بهمن به شدت نسبت به اختناق و ديكتاتوري مولود از توطئه ي 15 بهمن اعتراض كرد و هر روز راديو تهران و هماهنگ با آن دو روزنامه ي نيمه رسمي و دولتي كيهان و اطلاعات سر مقاله هاي مشروحي در هتاكي و افترا به كمونيسم و دولت شوروي وحزب تودة ايران سياه می كردند.

سر مقاله هاي روزنامه ي اطلاعات از روز 20 بهمن ماه 1327 تا اواسط سال 1328 اختصاص به حمله و دشنام گويي به دولت شوروي و حزب تودة ايران داشت و در آن روزهاي سياه تاريخ ايران همه ي روزنامه ها و مجلات هفتگي و ماهانه به دستور دربار و ستاد ارتش سلسله مقالات وترجمه هايي با عكس و تفصيلات عليه دولت شوروي و حزب تودة ايران مي نوشتند، و افسوس كه مرحوم مصدق در چنين روزهاي حساس و تعيين كننده اي از برج عاج وجيهه المله اي نزول اجلال نكرد، و پا به صحنه ي سياست نگذاشت.

 

1- تهران مصور، شماره 291- 29 بهمن1327

2- كتاب دادگاه تاريخي، تأليف ح . ت. سال 1357 ، از دفاعيه دكتر شايگان و مرتضي راوندي

*- ارسنجاني مدير روزنامه ي داريا بود. اين چپ نماي آمريكايي كه بالاخره در كابينه ي انقلاب سفيد شاه معدوم به صدارت علي امنيي وزير كشاورزي شد، در زمينه ي اصلاحات ارضي گردوخاك زياد به پا كرد. ارسنجاني و جهانگير تفضلي مدير روزنامه ي ايران ما كه هر دو به خدمت سيا و ساواك درآمدند، با قيافه ي چپ نمايي شديد و دوآتشه ، حزب تودة ايرانرا سازشكار و رويزيونيست خواندند و درعالم سوسياليسم هيچ كس را قبول نداشتند، مي توان گفت كه اين دو، همراه يوسف افتخاري، پدران اصيل دارودسته ي بابك زهرايي و چپ نماهاي فعلي بوده اند.

3- همانجا، ص ص 39 و 40

4- تهران مصور، شماره ي291، 29 بهمن 1327

 

 

Go Back

Comment