header photo

جنبش دموکراتیک آذربایجان و دولت انقلابی پیشه وری/ بخش نهم

گوشه هایی از تاریخ معاصر ایران­­­­

جنبش دموکراتیک آذربایجان و دولت انقلابی پیشه وری/ بخش نهم

رسول مهربان

٦ -ائتلاف بورژوازي ليبرال با ارتجاع به منظور سرکوب نهضت آذربايجان/ قسمت اول

در مورد نهضت 21 آذر مقالات و كتابهاي فراوان نوشته شده است و بسياري از آن مقالات و اظهارنظرها و اخبـار و گزارش هاي ژورناليستي موافق و مخالف، تا حدامكان مورد مطالعه و دقت نگارنده قرارگرفـت، امـا آنچـه جالـب و آموزنده است، رفتار و رويه اي است كه بورژوازي ملي و شخصيت هاي آن در طيف گسترده ي روزنامه نگاران ملـي هوراكش هيئت حاكمه و وعاظ السلاطين و علماي درباري از خود نشان دادند. در آن روزهاي تيره وتاري كه هجوم عليه دموكراسي و آزادي شروع شد، همه ي اين روزنامه نگاران ملي و علماي درباري همراه كثيـفتـرين خـان هـا و فئودال هاي معروف به جشن و پايكوبي پرداختند، و در اين ميـان رفتـار حـزب ايـران و شخصـيت هـاي آن بسـيار آموزنده است.

حزب ايران كه در جبهه ي مؤتلفه ي احزاب آزادي خـواه ( حـزب تـودة ايـران- فرقـه دمـوكرات آذربايجـان- فرقـه دموكرات كردستان- حزب جنگل- حزب سوسياليست ) شركت داشت، به محـض شـروع حملـه ي مسـلحانه بـه آذربايجان، وحشت زده متوقف شد، اما نتوانست فوري در جبهه ي مخالف و ضديت با جنبش قرارگيرد،. با اين همه سخت از همراهي با جنبش اظهار پشيماني كرد و پس از مدتي كوتاه كه در ورطه ي انفعال و ندامت غوطـه ور بـود، بالاخره به خود آمد و پس از سكوت تاييدآميز نسبت به جنايات فجيع ارتش شاهنشاهي و چماقداران و قداره بندان خوانين و ايلات مسلح ذوالفقاري و اسلحه دارباشي و سرلشگر يمين افشار و...بالاخره وضع خود را روشن كرد، تـا حدي كه موجب رضايت هيئت حاكمه و دربار و ارتش شود. به طوري كه بـا انتشـار مقـالاتـي عليـه پيشـه وري و حزب تودة ايران خود را تبرئه كرد.

 از طرفي حزب ايران در جريان حركت به طـرف ارتجـاع تنهـا نبـود، بلكـه گروهـي از شخصـيت هـاي مجـذوب امپرياليسم آمريكا، مانند دارودسته ي خليل ملكي كه عوامل سفارت و دربـار پهلـوي از مـدت ها پـيش روي آنهـا بـه آساني كار مي كردند، در قيافه ي چپ نمايي، با ملي ها همدست شدند و بعدها با كثيفترين و تهوع آورترين نـوع آن احزاب و شخصيت ها مانند دكتر مظفر بقايي و علي زهري در حزب زحمتكشان، عليه حزب تودة ايران همدستي و همداستاني كردند و آنچه توانستند عليه نهضت مردمي آذربايجان و حزب تودة ايران سمپاشي كردند. اين همه القاء شبهه و بدآموزي ها و كج انديشي ها كه در اذهان عمومي عليه شادروان پيشه وري و نهضت آذربايجـان وجـود دارد، مولود همان دسيسه ها و اتحاد خبيثه خليل ملكي، مظفر بقايي، حسين مكي، مهندس زيرك زاده و ابوالفضل قاسـمي است.

 حزب ايران پس از خروج از كابينه ي ائتلافي در روز پنجشنبه 30 آبان 1325 اعلام كرد؛ «هم مسلكان، شعار ما در اين روزهاي تاريك اين است، در سنگرهاي خود مردانه دفاع كنيم، تسليم زور و فشار و تطميع نشويم تا موقع حمله برسد» . حزب ايران مدتي به دفاع از ائتلاف و همكاري خود با حزب توده ايران ادامه داد و مقالاتي بـه نعـل و بـه مـيخ بـه قلـم مهندس احمد زيرك زاده در روزنامه «جبهه» منتشر شد و چند كنفرانس در توجيه و تفسـير ائـتلاف برگـزار كـرد، و بالاخره نتوانست در چنين موضعي باقي بماند، و روز 22 آذر كه قتل عام فرقه ي دموكرات آذربايجان يعنـي مؤتلـف بزرگ احزاب مؤتلفه شروع شد، اظهار عقيده كرد: «فرقه ي دموكرات آذربايجان از يك موقعيت بين المللي استفاده كرده بود تولدش در مقابل چشم بيگانگان و در پناه اسلحه آنان انجام گرفته بود. خيلي از مردم ايران اين وضعيت را گناهي غيرقابل عفـو  دانستند، مخصوصاً كه اصرار در نگاه داري زبان تُركي و بعضي اشتباهات ديگر قلب وطن پرسـت ايرانيـان را جريحـه دار نگـاه مي داشت. از اين جهت عده اي از ايرانيان نسبت به اين وضعيت بدبين بودند». 1

 در مقاله ي ديگري در همان شماره اعلام شد، «يك بار ديگر ثابت شد كه ايران تجزيه نمي شود. موضوع آذربايجان ظـاهراً حل شد، خطر يك جنگ بزرگ داخلي از ميان رفت و آقاي قوام السلطنه رسماً اظهارداشت كه از اين فرستادن قـوا جـز حفـظ و استقلال ايران و مخصوصاً حفظ آزادي انتخابات منظوري ندارد. 2 بعد از روي خوش نشان دادن به حضرت اشـرف قوام السلطنه روز بعد نوشـت: «امروز وضعيت تازه اي كه در كشور پيش آمده. در يك گوشه از ايران قدرتي از ميـان رفتـه و قدرت تازه اي جاي آن را گرفته، هر جا قدرت تازه اي به وجود آيد دست هاي سوءاستفاده چي را به دور خود جمع مي كند. فرقه ي دموكرات آذربايجان از اين بلا در امان نماند و اگر فرقه ي دموكرات آذربايجان بدين خطر متوجه بود شايد به اين صورت درهم نمي شكست». 3 و اين اظهارنظر و متهم كردن فرقه ي دمـوكرات بـه سوءاسـتفاده هـاي موهـوم، در مـوقعي اعـلام مي شود، كه ابعاد و عمق جنايات و ايلغار ارتش مـزدور شـاه، خـوانين ذوالفقـاري، سرلشـگر يمـين افشـار، ملـك قاسمي ها، اسكندري ها، جمشيد اسـفندياري هـا و ابوالقاسـم جـوان هـا در آذربايجـان بـه آن درجـه از وحشـيگري رسيده است، كه در تاريخ ايران كم نظير ميباشد. اين همه جنايات را حزب ايران بـه عنـوان سوءاسـتفاده ي عـده اي سوءاستفاده چي كه در هر قدرت تازه به دوران رسيده اي امري جبري و محتوم است، توجيه و تحميل مي كـرد. امـا هنوز اين مقالات و اظهارنظرهاي دوپهلو، دربار و قوام و ارتش را قانع نمي كرد. زيرا نوكري بايد صريح و چاكرانـه و مخلصانه باشد و ناچار حزب ايران بالاخره سنگ تمام گذاشت و يك سلسله مقالات بـالا بلنـد بـا درشـت تـرين حروف در تجليل از ارتش نوشت و اعلام كرد: «مشاهده ي قيافه هاي مردانه ي سربازان غيرتمند و بردبار ايراني، مشاهده ي سربازان بردباري كه مظهر عاليترين درجات انضباط و ميهن پرستي هستند، مشاهده ي صـفوف مرتـب و مـنظم سـربازاني كـه درخيابان هاي تهران عبور مي كنند، مشاهده ي اندام هاي رشيد افسران و سربازاني كه سوار بر اسب از كوي و برزن ها مي گذرنـد، مشاهده ي تانگ ها و تجهيزات جنگي در موقع سان و دفيله طبعاً شخص را به هيجان مي آورد و قلب ها را به طـپش وامـي دارد و كمترين فرد ايراني مي تواند ادعا كند كه صداي پاي شمرده و منظم صفوف سربازان احساسات وطـن پرسـتي را در او تحريـك  نكرده باشد، كمتر فرد ايراني را مي يابيد كه ارتش را از عمده ترين مظاهر مليت ايران نداند».4

 اين همه مدح و ثناي اندام هاي رشيد سوار بر اسب و تانگ و توپ ارتش، در زماني صورت مي گيرد كه اين ارتـش با همه تانگ و توپش و افسران قلتُشَن ديوانش، به فرمان مستقيم مستشاران آمريكايي، خون مردم آذربايجـان را بـه زمين مي ريزد و از كشته پشته مي سازد. از اين زمان مهندس احمد زيرك زاده گردانندگي حزب را به عهده گرفـت و روزنامه ي جبهه را كم كم تبديل به يك بلندگوي ضدشوروي و ثناگوي آمريكا كرد و تلاش فراواني به عمل آمد تـا كاملاً از دربار پوزش طلبي شود و به دنبال اظهار پشيماني و انفعال آقاي اللهيار صالح از ائتلاف با حزب تودة ايـران و قبول و تاييد اينكه؛ «نبايد با بيگانه پرستان و كساني كه عليه زبان شيرين فارسـي و اسـتقلال و تماميـت ارضـي مـا توطئـه مي كردند همدستي و ائتلاف شود» و ادعاي آقاي مهندس احمد زيرك زاده، به اينكـه، «فرقه ي دموكرات بـا كمـك اسـلحه بيگانگان ايجاد شده و اصرار در نگهداري زبان تُركي، قلب وطن پرست ايرانيان را جريحه دار كرده بود» و از اين قبيـل نالـه و زاري و ندبه ها، توانستند از حمله و هجوم بعضي مخالفين دو آتشه ي خود مانند دكتر شمس الدين جزايري و محمد نخشب كه اين زمان موقعيت را براي تسويه حساب هاي شخصـي بـا عـده اي از مهندسـين و تكنـوكرات هـا ماننـد مهندس علي قلي بياني و مهندس احمد زنگنه و مهندس زيرك زاده مناسب تشخيص مي دادند، جلوگيري كنند. پس از يك سلسله بندوبست ها و مذاكرات و مشاجرات كه از تاريخ دوشنبه دوازدهم اسـفند تـا دوشـنبه بيسـت و ششم اسفند ماه 1325 طول كشـيد، اعضـاي كميتـه مركـزي و شـوراي عـالي حـزب از ميـان هيئـت مؤسـس كـه مجموعه اي از تكنوكرات ها و مهندسين و تني چند استاد دانشكده حقوق و كشاورزي و پزشكي بودنـد، انتخـاب و به اعضاي حزب معرفي شد، كه عيناً اسامي آنان از روزنامه ي باستان ارگـان موقـت حـزب ايـران بـه شـماره ي 14 مورخه 28 اسفند ماه 1325 نقل مي شود.5

 كميته ي مركزي:

الهيار صالح / حسين تقوي / مهندس احمد زنگنه/ مهندس احمد زيرك زاده / مهندس عليقلي بياني/ دكتر ايراهيم عالمي / مهندس حق شناس (جهانگير)/ مهندس محسن عطايي /مهندس عباس گزيده پور/ غلامحسين زيرك زاده

شوراي عالي حزب:

 آقاي دكتر جهانشاه صالح/ دكتر كريم سنجابي/ دكتر جناب/ مهندس سيف اله معظمي/ مهندس ناصر معتمد/ دكتر محمد علي غربي/ دكتر نعمت الهي/              مهندس پايور/ محمد پور سرتيپ/  مهندس نظام الدين موحد/ مهندس خطير/ دكتر رياحي /مهندس ابوالقاسم زيرك زاده/ محمد مشايخي/ هوشنگ هوشيدر/ مسعود زنگنه / ناصر موسوي

 به موازات اين عقب گرد فضاحت بار حزب ايران و تكنوكرات هاي ملي، علماي درباري نيز بـه صـحنه ي مـداحي و دعاگويي شاه آمدند و روزنامه هاي تهران اعلام كردند، به مناسبت ختم غائله ي آذربايجان، عريضـه تشـكرآميزي از طرف علماي تهران به شرح زير حضور اعليحضرت همايوني تقديم گرديد :

در اين موقع كه بشارت فتح و پيروزي ارتش شاهنشاهي در آذربايجان رسيد عمـوم دعاگويـان و قاطبـه ي مسـلمين تشـكرات صميمانه ي خود را از اقدامات و فداكاري هاي ارتش شاهنشاهي در راه حفظ مملكت و ديانت اسلام و رفاهيت اهالي آن سامان تقديم و سعادت و عظمت اعليحضرت همايوني و كشور شاهنشاهي را از خداوند متعال مسئلت داريم:

 مير سيد محمد بهبهاني/ آيت اله زاده شيرازي/ حاج ميرزا عبداله تهراني/ شيخ علي مدرس/ امام جمعه ي تهران(سيد حسن امامي)/ آيت اله زاده اصفهاني/ آيت اله زاده ي مازندراني/ شيخ بهاءالدين نوري نبوي/ شيخ محمدعلي لواساني/ شيخ جواد شريعتمدار/ حاج سيد محمد حسين لواساني/ شيخ علي آقا سولقاني/ علم الهدي شيرازي/ حاج سيد نصراالله شوشتري/ حاج احمد كرمانشاهي/ شيخ احمد نجفي/ حاج شيخ محمد نهاوندي/ ابن الشيخ تهراني/ ميرزا موسي امام مسجد بزازها/ سيدعلي اصغر جزايري/ حاج شيخ العراقين بيات/ حاج سيد ابوالقاسم عاملي/ حاج سيد هبت اله امام اهوازي/ حاج شيخ مهدي نجم آبادي/ ظهيرالاسلام توليت مدرسه سپهسالار/ سيد علي اصغر خويي/ شيخ هدايت اله ملكي/ ميرزا عبدالحسين شيرازي/ شيخ باقر رسولي/ حاج آقا حسن نجم آبادي/ سيدمحمد حسن الانكجي/ سيدمحمد علي انگجي/ حاج سيد محمدباقر تهراني/ سيد صدرالدين موسوي/ ميرزا مصطفي لواساني/ سيد احمد لواساني/  سيد محمدرضا زنجاني/ سيد جلال الدين بيوك 6

 در همين زمان كه ارتش خونخوار شاه در آذربايجان به قتل عام مردم آزاده دسـت مـيزد، خبـر فـوت عـالم ربـاني مرحوم سيد الوالحسن اصفهاني به تهران رسيد و از احترامي كه توده ي مردم به مرجع تقليد خود داشـتند، دربـار و قوام السلطنه سوءاستفاده كردند و شاه در مجلس ختم سيد شركت كرد و چه تظاهرات و ابراز احساسات كه برايش راه نيانداختند، و در آن تظاهرات به ارتش ظفرنمون كه عليه بيگانه قيام كرده است، درودها فرستادند و در ميان ايـن همه هووجنجال و ابراز احساسات وطن پرستانه ي آمريكايي پسند و ارتجاع خوشحال كن، كسي از عمق وحشيگري و خونريزي و قتل و غارتي كه ارتـش و طوايـف مسـلح تحـت فرمـان ذوالفقـاري، امـين افشـار، جمشـيد خـان اسفندياري، صـولت الدولـه، سرلشـگر مقـدم و ملـك قاسـمي مرتكـب شـدند، خبـردار نشـد. علمـاي دربـاري و وعاظ السلاطين جيره خوار فئوداليسم همراه با يك مشت روزنامه نگاران مزدور و ريپورترهاي دروغ پرداز كه به نـام خبرنگار گزارش هاي جنايات موهوم فرقه ي دموكرات آذربايجان را در روزنامه هاي بـاختر، آتـش، فرمـان، اسـتخر، كيهان و اطلاعات منتشر مي كردند، به انحراف اذهان عمومي پرداختنـد و يـك شـبه فئودال هـاي خونخـواري ماننـد اميرافشاري، ذوالفقاري ها و اسفندياري ها به سرهنگي و درجات نظامي رسيدند و اعلام شد:

در اﺛﺮ ﻓﺪاﻛﺎري و ﻣﺠﺎﻫﺪات ﺳﻮاران ذواﻟﻔﻘﺎري و اﻣﻴﺮاﻓﺸﺎر و ﻳﻤﻴﻨﻲ و اﺳﻠﺤﻪ دارﺑﺎﺷﻲ ﻛﻪ در ﺧﺪﻣﺖ ارﺗﺶ در ﻋﻤﻠﻴﺎت ﺧﻤﺴﻪ و آذرﺑﺎﻳﺠﺎن ﺷﺮﻛﺖ داﺷﺘﻨﺪ و ﺑﺮ ﺿﺪ ﻣﺎﺟﺮاﺟﻮﻳﺎن ﺷﺮﻛﺖ ﻛﺮدﻧﺪ، ﺑﻪ ﺷﺮح ذﻳﻞ ﺑﻪ درﻳﺎﻓﺖ ﻧﺸﺎن و درﺟﺎت اﻓﺘﺨﺎري ﻧﺎﻳﻞ : 1 ﻣﺤﻤﻮد ذواﻟﻔﻘﺎري ﺑﻪ4 ﻫﻤﺎﻳﻮﻧﻲ

2- ﻣﺼﻄﻔﻲ ذواﻟﻔﻘﺎري ﺑﻪ  درﺟﻪ ي ﺳﺮوان اﻓﺘﺨﺎري و ﻧﺸﺎن  ﻳﻚ ﺷﺠﺎﻋﺖ

3- آﻗﺎي اﻣﻴﺮاﻓﺸﺎري درﺟﻪ ﺳﺮﮔردی افتخاری و نشان درجه یک شجاعت

4- آﻗﺎي اﺳﻠﺤه دارﺑﺎﺷﻲ درﺟﻪ ﺳﺮوان اﻓﺘﺨﺎري و ﻧﺸﺎن درﺟﻪ ﻳﻚ ﺷﺠﺎﻋﺖ و ﺳﻮاران اﻳﻦ ﻃﻮاﻳﻒ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ درﻳﺎﻓﺖ  ﻧﺸﺎن درجه  2 و 3 ﺷﺠﺎﻋﺖ ﻣﻔﺘﺨﺮ شدند. ﻫﻤﻴﻦ

ﺑﺬل و ﺑﺨﺸﺶ ﻫﺎي ﺷﺎﻫﺎﻧﻪ در ﺣﻖ ﺟﻤﺸﻴﺪﺧﺎن اﺳﻔﻨﺪﻳﺎري  ، ﺻﻮﻟﺘﻲ  ، ﻣﻠﻚ ﻗﺎﺳﻤﻲ ﻋـﺰت اﻟﻤﻠـﻮك ﺳﺎﺳـﺎﻧﻲ و ﺧﻮاﻧﻴﻦ ﮔﻴﻼن و ﻣﺎزﻧﺪران و ﺳﺮان دزد و ﻏﺎرﺗﮕﺮ ﺑﺨﺘﻴﺎري و ﻗﺸﻘﺎﻳﻲ و ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ روزﻧﺎﻣﻪ ﻧﻮﻳﺲ ﻣﻨﺤﺮف و ﮔﻤﺮاه اداﻣﻪ ﻳﺎﻓﺖ. در ﻧﺘﻴﺠﻪ                     ﻣﺤﻤﺪ ذواﻟﻔﻘﺎري ﺑﻪ وﻛﺎﻟﺖ ﻣﺠﻠﺲ رﺳﻴﺪ و ﺗﺎ ﻧﻴﺎﺑﺖ رﻳﺎﺳﺖ ﻣﺠﻠﺲ ﺷـﻮرا ﺗﺮﻗـﻲ ﻛـﺮد و ﻧﺎﺻـﺮ و ﺧﺴﺮو ﻗﺸﻘﺎﻳﻲ دزد و ﻏﺎرﺗﮕﺮ اﻣﻮال ﻣﺮدم ﻓﺎرس و ﻗﺎﺗﻞ ﺳﺮﺑﺎزان و اﻓﺴﺮان ﺗﻴﭗ ﻛـﺎزرون، ﺑـﺎ اﺣﺘـﺮام و ﺗﺠﻠﻴـﻞ وارد ﺗﻬﺮان و ﺑﻪ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﻲ ﻣﺠﻠﺲ ﻣﻨﺼﻮب ﺷﺪﻧﺪ.و آﻗﺎي دﻛﺘﺮ ﺣﺴﻴﻦ ﻓﺎﻃﻤﻲ و دﻛﺘﺮ ﻛﺎوﻳـﺎﻧﻲ ﻧﻴـﺰ ﺑـﺎ ﻧﻄـﻖ و ﺧﻄﺎﺑـﻪ و ﻣﻘﺎﻟﻪ   ﻧﻮﻳﺴﻲ و اﻧﺘﺸﺎر ﺧﺒﺮﻫﺎي دروغ در ﻣﺠﺎﻟﺲ و ﻣﺠﺎﻣﻊ و روزﻧﺎﻣﻪ ﺑﺎﺧﺘﺮ، هیئت  ﺣﺎﻛﻤﻪ یاری  ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ. ﺑﺎ  ﻻﺧﺮه  22   روز ﻳﻜﺸﻨﺒﻪ دي ﻣﺎه آﻗﺎي وزﻳﺮ ﻓﺮﻫﻨﮓ،* آﻗﺎي دﻛﺘﺮ ﻛﺎوﻳـﺎﻧﻲ را ﺑـﻪ ﻣﻌﺎوﻧـﺖ وزارت ﻓﺮﻫﻨـﮓ ﺑـﻪ اﻋﻠﻴﺤﻀـﺮت ﻫﻤﺎﻳﻮﻧﻲ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻛﺮدﻧﺪ.7 و روز ﺳﻪ ﺷﻨﺒه 24 دی ﻣﺎه آﻗﺎي وزﻳﺮ ﺑﺎزرﮔﺎﻧﻲ و ﭘﻴﺸﻪ و ﻫﻨﺮ، آﻗﺎي دﻛﺘﺮ ﻓﺎﻃﻤﻲ را ﺑـﻪ  ﺣﻀﻮر اﻋﻠﻴﺤﻀﺮت ﻫﻤﺎﻳﻮﻧﻲ ﺑﻪ ﻣﻌﺎوﻧﺖ آن وزرات ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻌﺮﻓﻲ ﻛﺮدﻧﺪ.8 و از آن زﻣـﺎن ﻧﺰدﻳﻜـﻲ روﺷـﻨﻔﻜﺮان و ﺗﻜﻨﻮﻛﺮات ﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺗﺼﺎﺣﺐ ﻗﺪرت و ﺛﺮوت و ﻳﺎ ﻣﺼـﻮﻧﻴﺖ از ﮔﺰﻧـﺪﻫﺎي اﺣﺘﻤـﺎﻟﻲ، ﺑـﻪ ارﺗﺠـﺎع و اﻣﭙﺮﻳﺎﻟﻴﺴـﻢو ﺳﻔﺎرت آﻣﺮﻳﻜﺎ و اﺑﺮاز ﺧﻠﻮص و ﭼﺎﻛﺮي ﺑﻪ درﺑﺎر ﺳﺮﻳﻊ ﺗﺮ ﺷﺪ.    ﻋﺒﺪاﻟﺮﺣﻤﻦ ﻓﺮاﻣﺮزي ﻣﺪﻳﺮ روزﻧﺎﻣﻪ        ي ﻛﻴﻬـﺎن ﻧﻴـﺰ در اﻳﻦ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﻛﺮد، و ﭘﺲ از ﺳﻘﻮط و ﺷﻜﺴـﺖ ﻧﻬﻀـﺖ آذرﺑﺎﻳﺠـﺎن ﺷـﺪﻳﺪﺗﺮﻳﻦ ﺣﻤـﻼت و ﻫﺘـﺎﻛﻲ ﻫـﺎ را ﺑـﻪ ﭘﻴﺸﻪ وری رو داﺷﺖ.

 ﺧﻮاﻧﻨﺪﮔﺎن روزﻧﺎﻣﻪ ي ﻛﻴﻬﺎن ﻫﻨﻮز ﻣﻘﺎﻻت اﻳﻦ ﻣﺮد ﭘﻠﻴﺪ را ﻛﻪ ﻣﻈﻬﺮ زﻧـﺪه و ﻣﺠﺴـﻢ روﺣﻴـﻪ اﺑـﻦ اﻟـﻮﻗﺘﻲ و روزﻧﺎﻣـﻪ  ﻧﻮﻳﺲ ﻫﺎي ﻧﻮﻛﺮﺻﻔﺖ ﺑﻮد،   ، ﻓﺮاﻣﻮش ﻧﻜﺮده  اﻧﺪ ً  ﻛﻪ ﻗﺒﻼ ﻣﻲ ﻧﻮﺷﺖ: «اﮔﺮ دوﻟﺖ اﻳﻦ ﻧﻬﻀﺖ را ﺧﺎﻣﻮش ﻛﻨـﺪ ﺟـﺎي  ﺣـﺮف ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﺴﺎط ﺳﺎﺑﻖ ﺑﻪ زودي ﺑﺮﺧﻮاﻫﺪﮔﺸﺖ، ﺑﺎز ﻫﻢ ﻣﻨﻘﻞ ﻫﺎ ﻣﺪار ﺳﻴﺎﺳﺖ ﻛﺸﻮر ﺧﻮاﻫﺪﺷﺪ .  ﻣﻘﺪرات ﻣﻦ و ﺷﻤﺎ و ﺳﺎﻳﺮ  اﻓـﺮاد ﻛﺸﻮر را در آن ﻛﻠﻮپ ﻫﺎ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ ﺗﻮي ﺑﻐﻞ زﻧﻬﺎي ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﻲ ﻟﻤﻨﺪ و اﻣﻮر ﻣﻤﻠﻜﺖ را ﺣﻞ وﻓﺼﻞ ﻣﻲ  ﻛﻨﻨﺪ، ﻫﻤﺎن ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﻳﻚ ﺟﺎم ﺷﺮاب و ﻳﻚ دﺳﺖ ﭘﻮﻛﺮ را ﺑﻪ ﺗﻤﺎم اﻳﺮان ﺗﺮﺟﻴﺢ ﻣﻲ می دهند».9 و آﻗﺎي ﭘﻴﺸﻪ وري ﻳﺎ ﺑﺎﻳﺪ ﺷﻤﺎ ﺗﺎﺑﻊ ﺗﻬﺮان ﺷـﻮﻳﺪ،  ﻳـﺎ ﺗﻬﺮان را ﺗﺎﺑﻊ ﺧﻮد ﻛﻨﻴﺪ .ﻣﻦ ﻣﻲ داﻧﻢ ﻛﻪ ﭘﻴﺸﻪ  وري ﺑﺎز ﺣﺮف ﺧﻮد را ﺗﻜﺮار ﺧﻮاﻫﺪ ﻛﺮد، و ﺧﻮاﻫﺪ ﮔﻔﺖ ﺷﻤﺎ ﭼﻘـﺪر ﻋﺎﺟﺰﻳـﺪ ﻛـﻪ ﻣﻲ ﺧﻮاﻫﻴﺪ ﺑﺨﻮاﺑﻴﺪ، ﺗﺎ ﻣﻦ ﺑﻴﺎﻳﻢ و ﺷﻤﺎ را ﻧﺠﺎت دﻫﻢ ... آﻗﺎي پیشه وری اولا اﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺑﻴﺎﻳﻴﺪ و ﻣﺎ را ﻧﺠﺎت ﺑﺪﻫﻴـﺪ ﺑـﺮاي ﻣـﺎ ﻧﻨـﮓ ﻧﻴﺴﺖ ﺑﺮاي اﻳﻨﻜﻪ ﺷﻤﺎ اﻳﺮاﻧﻲ ﻫﺴﺘﻴﺪ و ﺑﺎﻳﺪ ﻳﻚ اﻳﺮاﻧﻲ ﻣﺎ را از اﻳﻦ ورﻃﻪ ﻧﺠﺎت ﺑﺪﻫﺪ، ﺑﮕﺬارﻳﺪ اﻳﻦ اﻳﺮاﻧﻲ ﺷـﻤﺎ ﺑﺎﺷـﻴﺪ».9 وﻧﻴﺰ ﻣﻲ  ﻧﻮﺷﺖ: اﮔﺮ دوﻟﺖ ﺳﺮﺑﺎز و ﺗﻮپ و ﻓﺸﻨﮓ ﺑﻔﺮﺳﺘﺪ و آﻧﺠﺎ را ﺑﺎ زور ﻧﻈﺎﻣﻲ ﺗﺴﺨﻴﺮ ﻛﻨﺪ، ﻣﻌﻠﻮم ﻧﻴﺴﺖ ﺧﻮب ﺑﺎﺷﺪ. زﻳﺮا ﻣﺎ ﻣﻲ ترسیم با کشتن نهضت آذرﺑﺎﻳﺠﺎن،جرثومه آزادی را در تمام ایران کشته باشند.

 اﮔﺮ ﭘﻴﺸﻪ وري و ﻳﺎران او را ﻗﻠﻊ وﻗﻤﻊ ﻛﺮدﻧﺪ، ﻓﺮداﺳﺖ ﻛﻪ دﻛﺘﺮ ﻃﺎﻫﺮي ﻫﺎ ﻗﺪ راﺳﺖ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ و ﭼﻮب ﺗﻜﻔﻴﺮ ﺳﻴﺎﺳﻲ را ﺑـﻪ دست ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻫﺮ ﺟﺎ آزادي ﺧﻮاﻫﻲ را دﻳﺪﻧﺪ ﻣﻐﺰش را ﺑﺎ آن ﭼﻮب ﻣﻲ ﻛﻮﺑﻨﺪ، ﻣﻲ ﮔﻮﻳﻨﺪ ﺷﻤﺎ ﺑﻮدﻳﺪ ﻛﻪ ﻣﻲ  ﺧﻮاﺳـﺘﻴﺪ ﻣﻤﻠﻜـﺖ را ﺗﺠﺰﻳـﻪ ﻛﻨﻴﺪ، ﻧﻮﻛﺮ روس ﻫﺴﺘﻴﺪ، اراذﻟﻴﺪ، اوﺑﺎﺷﻴﺪ،  ﻣﺰدﻛﻲ ﻫﺴﺘﻴﺪ، و ﺑﺎ اﻳﻦ ﻋﻨﻮان ﻫﺮ ﺟﺎ ﺻﺪاﻳﻲ از آزادي ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮد آن را ﺧﻔﻪ ﺧﻮاﻫﻨـﺪکرد»10 و آﻧﭽﻪ ﺣﺰب ﺗﻮدة اﻳﺮان در ﻛﺘﺐ و ﻣﻘﺎﻻت ﻣﺘﻌﺪد  ﺣﺰﺑﻲ روﺣﻴﻪ و ﺧﺼﻠﺖ و رﻓﺘﺎر دو ﮔﺎﻧـﻪ ي ﺑـﻮرژوازي ﻣﻠﻲ و ﺧﺮده ﺑﻮرژوازي را ﺗﺸﺮﻳﺢ ﻛﺮده  ﺑﻮد، اﻳﻨﻚ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ اي ﺑﺎز و ﻟﺨﺖ وﻋﻮر در ﺻـﺤﻨﻪ ي زﻧـﺪﮔﻲ اﻳـﺮان ﺑـﺎ ﻫﻤـﻪ ی دردﻧﺎﻛﻲ و اﺳﻒ باری ﻣﺸﺎﻫﺪه  ﺷﺪ.

ﻛﻢ ﻛﻢ اﺣﺰاب و ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻫﺎي ﻣﻠﻲ ﺑﻪ ﺟﺎده ي ﺳﺎزش و ﺗﺴﻠﻴﻢ و ﻫﻤﺮاﻫـﻲ ﺑـﺎ ﻣﺮﺗﺠـﻊ         ﺗـﺮﻳﻦ ﻗﺸـﺮ ﻫﻴﺌـﺖ ﺣﺎﻛﻤـﻪ و ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻫﺎي ﺳﻴﺎﺳﻲ اﻓﺘﺎدﻧﺪ و ﺑﺎ ﺷﺮﻛﺖ در اﻧﺘﺨﺎﺑﺎت ﭘﺎﻧﺰدﻫﻢ ﻣﺸﺮوﻋﻴﺖ آن را اﻋﻼم ﻛﺮدﻧﺪ. اﻧﺘﺨﺎﺑـﺎﺗﻲ ﻛـﻪ در اوج ﺧﻮن رﻳﺰي و ﺳﻔﺎ ﻛﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﻣﺒﺎرزﻳﻦ ﺗﻮده ای و دﻣﻮﻛﺮات، ﺗﺮﺗﻴﺐ ذاذه شد ﺗﺎ ﺳﺮﭘﻮﺷﻲ برای آن ﺟﻨﺎﻳﺎت ﺷـﻮد و ﻫﻤـﻪ ي اﻳﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﺳﺎزي انتخاباتی ﺗﻮﺳﻂ ﺣﺰب اﻳﺮان و دﻛﺘﺮ ﻣﺼﺪق کاملا ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ارﺗﺠﺎع و ﺣﺰب دﻣﻮﻛﺮات ﻗﻮام ﺗﻤـﺎم ًشد که ﺑﻪ آن ﺧﻮاﻫﻴﻢ رسید.

-نبرد امروز به جاي جبهه، مورخه جمعه 22 آذر 1325

2-نبرد امروز به جاي جبهه، شماره ي 13 ،مورخه 22 آذر 1325

3 -نبرد امروز به جاي جبهه، شماره ي 14 ،مورخه 24 آذر 1325

4- اخبار ايران به جاي جبهه، ارگان حزب ايران، دوشتبه دوم دي ماه 1325

5- روزنامه ي باستان ارگان موقت حزب ايران، شماره ي 14 ،مورخه 4 شنبه 28 اسفند 1325

6- سالنامه ي پارس، سال 26 ، ص 135 و 136

*-ﺑﻮد وزﻳﺮ ﻓﺮﻫﻨﮓ دﻛﺘﺮ ﺳﻴﺪﻋﻠﻲ ﺷﺎﻳﮕﺎن

7-ﺳﺎﻟﻨﺎﻣﻪ پارس ص 153 شال  25

8 - ﻫﻤﺎﻧﺠﺎ

9- ازﺷﻤﺎره های 952 و 983 روزنامه کیهان اردیبهشت ماه 1325

10- ازﺷﻤﺎره های 952 و 983 روزنامه کیهان اردیبهشت ماه 1325

Go Back

Comment