header photo

گوشه هایی از تاریخ معاصر ایران­­­­

گوشه هایی از تاریخ معاصر ایران­­­­

رسول مهربان

جنبش دموکراتیک آذربایجان و دولت انقلابی پیشه وری/ بخش هفتم

٤ -حزب دموکرات قوام السلطنه و تشكيل و سقوط کابينه ي ائتلافي احزاب

 مظفر فيروز به همراهي حسين مكي و حائريزاده و ارسنجاني بالاخره تشكيلات حـزب را سروسـامان دادنـد و بـا صرف هزينه ي گزاف كه از طريق فروش جواز قماش و قندوشكر و جووگندم به دسـت آمـده بـود، در روز بيسـت ونهم تير ماه 1325 ،قوام السلطنه با تشريفاتي پر زرق وبرق كه شـباهتي بـه جلـوس بـر تخـت شـاهانه و تشـريفات درباري داشت، تشكيل رسمي «حزب دموكرات ايران» را اعلام كرد. روزنامه ي داد به مديريت عميدي نوري، جريـان تشكيل رسمي حزب دموكرات ايران را چنين نوشت:

 از ساعت پنج بعد از ظهر ديروز در كاخ ييلاقي وزارت امورخارجه در حضور آقاي نخست وزير و هيئت وزيران با شركت بيش از پنجاه نفر از افراد هيئت مؤسس حزب دموكرات و شركت متجاوزاز چند صد نفر از افراد ورزيده ي كلاس رهبري و پهلوانان باشگاه ببر كه براي عضويت در حزب دموكرات ايران اسم نويسي نموده اند، جلسه ي عمومي تشكيل و به شرح ذيل سازمانهاي اصلي تعيين گرديد:

1 -رهبر كل آقاي قوام السلطنه

2 -معاون رهبر كل آقاي مظفرفيروز

 كميته مركزي حزب : آقايان قوام السلطنه، مظفر فيروز، صادقي، فرمانفرماييان، سردار فاخر حكمـت، حـائريزاده، موسـوي زاده، محمودمحمود، فروزش، سيد هاشم وكيل، ارسنجاني، عميدي نوري. كميسيونهاي حزب عبارتند از كميسيون تشكيلات: آقايـان آرامش، محمد درخشان، جواد گنجهاي، خسرو هدايت، حسين مكي، مصطفي فرداد، دكتر هدايتي، كـاظم نراقـي، موسـويزاده. كميسيون تبليغات: آقايان عبدالرحمن فرامرزي، حسن ارسنجاني، محمود محمود، احمد ملكي، فـروزش، قهرمـان، اربـاب زاده، فرهنگ، حميد رضوي. كميسيون بازرسي و انتظامي و محاكمات: دكتر پيرنيا، مبشري (اسداله)، دكتـر افخـم حكمـت، مهنـدس انصاري، دكتر نصيري، وزيري، مهندس جعفر شريف امامي، اسفنديار بزرگمهر، حائريزاده، عميـدي نـوري. كميسـيون مـالي: آقايان غلامحسين فروهر، ابوالقاسم اميني، رضا صـفي نيـا، مهنـدس نيرنـوري، دكتـر شـاهكار، گوهريـان، محمـد ولـي ميـرزا فرمانفرماييان، آرامش.

پس از انتخابات،از طرف افراد كلاس حزبي،آقاي قريب شرح مفصلي دادند...و آنگاه پهلوان هـاي حزب،بـه عمليـات ورزشـي نوظهوري از قبيل شناي دسته جمعي با خواندن اشعار شاهنامه و ضرب شيرخدا و كشتي پهلوان هـا و پـاره كـردن زنجيـر و بلـع شمشيرهاي برهنه تك تك و دوتايي،با يكديگر پرداختند.جلسه ي مزبور تا ساعت 8 بعداز ظهر ادامه داشت و در يك محيط گـرم و صميمي پايان يافت. 1

در تجليل از قوام السلطنه و بزرگ كردن او قلم هايي فراوان به كار افتاد، كه از همه جالبتـر مقالـه اي اسـت بـه قلـم آقاي حسين مكي در روزنامه ي دموكرات ايران تحت عنوان مختصري از شرح زندگي جناب اشـرف قـوام السـلطنه رهبر محبوب حزب دموكرات ايران، «در خانواده ي مرحوم ميرزا ابراهيم معتمدالسلطنه در تهران مولـودي پـا بـه عرصـه ي وجود نهاد كه در آن روز تصور ميشد مولود جديد تنها از آن خانواده ي خود مي باشد، ولي بعد سير تاريخ و گذشـت زمـان و مرور ايام نشان داد كه آن فرزند شريف تنها از آن خانواده ي خويش نبوده، بلكه تعلق به كشـوري دارد كـه مشـاهير و نوابـغ و بزرگان زیادي را در آغوش خود به جان و دل پرورش داده است». 2  و ترهات و خزعبلات ديگـر كـه از قلـم مـداح و مزدور چنين شخصيت هاي بورژ ازي تراوش ميكند.

پس از تشكيل حزب دموكرات در تهران، به سرعت شعب حزب در حومه ي تهران و شهرستان هاي دور و نزديـك افتتاح شد. خوانين و رؤساي ايلات قشقائي و بختياري حمايت خود را از آقاي قـوام السـلطنه و حـزب دمـوكرات اعلام كردند و با عضويت در حزب دموكرات و با برخورداري از حمايت دولت، مجدداً تب هيستري ضدتوده اي و ضدكارگري را برافروختنند. اما فشار شوراي متحده ي كارگري و احزاب مؤتلفه بردولـت بـه منظـور جلـوگيري از چنين حوادثي هر روز بيشتر ميشد و اين مقابله با قدرت نمايي يك جانبه ي قوام، و نيز جلـوگيري از دسيسـه هـاي دربار كه تلاش فراوان در رودررو قراردادن حزب دموكرات بـا احـزاب مؤتلفـه داشـت، ضـرورت قبـول پيشـنهاد تشكيل كابينه ي ائتلافي را كه از جانب قوام مطرح شده بود، بر رهبري احزاب مؤتلفه با همه تلخي و گرفتـاري هـاي احتمالي تحميل مي كرد. كابينه ي ائتلافي احزاب مؤتلفه و قوام قراربود با شركت وزرايي از حزب تودة ايران، حزب ايران، فرقه دموكرات آذربايجان و كردستان تشكيل شود. امـا مخالفـت شـديد دربـار منحلـه ي پهلـوي بـا شـركت نمايندگان جنبش دموكراتيك آذربايجان و كردستان، به ناچاركار را در دايره ي تنگ و محدود و شكننده اي متوقـف كرد. كابينه ي ائتلافي قوام السـلطنه بـا شـركت نماينـدگان دو حـزب از احـزاب مؤتلفـه تشـكيل شـد و در تـاريخ 10/5/1325 به شرح زير اعلام گشت:

1 قوام السلطنه رهبر كل حزب دموكرات- نخست وزير و وزير كشور و خارجه

2 -دكتر يزدي- وزير بهداري از حزب تودة ايران

3 ايرج اسكندري- وزير بازرگاني از حزب تودة ايران

4 -دكتر كشاورز- وزير فرهنگ از حزب تودة ايران

5 اللهيار صالح- وزير دادگستري از حزب ايران

6 -دكترمنوچهر اقبال- وزير پست و تلگراف و تلفن

7 هژير- وزير دارايي

8 سرلشكر فيروز- وزير راه

9 -سپهبد احمدي- وزير جنگ

10 مظفر فيروز- وزير كار و تبليغات از حزب دموكرات

11 شمس الدين اميرعلايي- وزير كشاورزي

12 -انوشيروان سپهبدي- وزير مشاور

 عمر كابينه ي ائتلافي، 75 روز بيشتر دوام نكرد و در اغلب روزها با تصادم و جروبحث هاي طولاني وزراي تـوده اي با قوام و گردانندگان حزب دموكرات سپري ميشد. كم كم عيار آزاديخواهي حزب دموكرات ايران بـه همـه معلـوم شد.

حضور فعالانه ي افرادي مانند ملك الشعراي بهار و عبدالرحمن فرامرزي مدير و سردبير آزاديخواه آن روز كيهـان، و حسين مكي و محمود محمود مورخ مشهور و نويسنده ي كتاب معروف «روابط سياسي ايران و انگليس در قرن نودزده»، ابوالحسن حائريزاده كه كباده ي همياري و همفكري با مرحوم مـدرس را بـه دوش مـي كشـيد، در هيئـت رهبـري حزب دموكرات و عضويت روشنفكران خودفروخته و جاه طلب كه جريان زنـدگي هنـوز چهـره ي واقعـي آنـان را روشن و مشخص نكرده بود، مانند دكتر پيرنيا پسر مؤتمن الملك، دكتر مهدي بهار، مهندس جعفـر شـريف امـامي، عباس شاهنده، محمد فرهمند و احمد ملكي مدير روزنامه ي ستاره و دكتر شـاهكار و احمـد آرامـش و موافقـت و همكاري و عضويت روشنفكراني ملي مانند شمس الدين اميرعلايي و دكتر سيدعلي شـايگان و مهنـدس رضـوي و اسداله مبشري و گروه كثيري از تكنـوكرات هـاي جـوان و خـان زاده هـاي تحصـيل كـرده و تأييـد و تمجيـد گـروه قابل توجهي ار علما درباري، توأم با تعهدات صريح و مؤكد قوام السـلطنه دربـاره ي آزادي اجتماعـات و احـزاب و اصلاحات اجتماعي برابر برنامه به ظاهر مترقي و فريبنده ي حزب دموكرات ايران، آن چنان حيثيت كاذبه و فريبنـده و مسحوركننده اي براي حزب دموكرات و قوام السلطنه ايجاد كرده بود كه هيچ حزب مدعي خـدمتگزاري بـه ملـت نمي توانست، با آن مخالفت كند. تنها در پرتو جريان زندگي سياسي مي توانست حقيقـت بـه تـوده ي مـردم روشـن شود. بنابراين احزاب مؤتلفه به ويژه حزب تودة ايران به منظور جلوگيري از هرگونه تبليغات منفي و مظلـوم نمـايي حزب دموكرات ايران كـه «حضرت اشرف مي خواهد مملكت را اصلاح كند،اما حزب توده نمي گـذارد» از موضـع قـدرت عمل كرد، و با تصرف چهـار وزارت خانـه و اخـذ تعهـد و تضـمين صـريح از دولـت در مـورد آزادي احـزاب و اجتماعات و جلوگيري از تجاوز و تعدي دارودسته ي سيد ضيا و سرلشگر ارفع به سـنديكاهاي كـارگري و شـعب حزب تودة ايران با دولت همكاري كرد. اين همكاري فقط پس از به رسـميت شـناخته شـدن جنـبش دموكراتيـك آذربايجان به رهبري شادروان پيشه وري از طرف قوام انجام گرفت، و فراموش نشود كه هيئت حاكمـه ي ايـران بـه رهبري صدرالاشراف تا يك سال پيش حتي از پاسخ دادن به شكايت مردم تبريز استنكاف و خودداري مي كرد. اين پيروزي بزرگ كه هيئت نمايندگي جنبش دموكراتيك آذربايجان با استقبال رسمي به تهران بيايند و دولت قـوام با اعزام مظفر فيروز بااختيارات تام به نمايندگي دولت، امضاي خود را پاي موافقت نامه اي بگذارد، كـه موجـب بـه رسميت شناخته شدن فرقه ي دموكرات و انجمن ايالتي و ولايتي آذربايجان شود، نمي توانست فوراً به فريـب و ريـا و دروغگويي حمل و تعبير شود. صراحت قوام در مورد آزادي احزاب و اصلاحات اجتمـاعي و سياسـت صـلح و دوستي با اتحاد جماهير شوروي و تجليل از پيشه وري و مخالفت با مرتجعين به نام، مانند سيدضياالدين طباطبـايي و علي دشتي و دكتر طاهري و سرلشگر ارفع بي نظير بود، و همين موجب دستگيري و توقيف همه ي ايـن دشـمنان معروف آزادي شد و از شهريور 1320 كه دموكراسي نوپاي ايران ظاهر گرديد، چنين احتـرام و تاييـدي نسـبت بـه آزادي احزاب و جلوگيري از حمله و هجوم به اجتماعات كارگري از جانب هيچ دولتي ديده نشده بود. علاوه بر آن از هيچ كابينه و مقام مسئولي جز توطنه هاي مستمر و خصومت هاي لجوجانه عليه اتحـاد جماهيرشـوروي مشـاهده نمي شد و همه ي مسئولين امور مانند صدرالاشراف و حكيمي و بيات جز فحاشي و مخالفـت عنودانـه و لجوجانـه عليه جنبش 21 آذر آذربايجان و بي اعتنايي نسبت به آزاديهاي دموكراتيك كار ديگري نكرده بودند. اعلاميه ي قوامالسلطنه و نطق مشروحي كـه از راديـو تهران پس از مراجعت سفر مسكو ايـراد كـرد، خـود گواه اين مطلب است كه رويه ي حزب توده ي ايران و گروهي بسيار زياد از روشنفكران ملي، جز تاييـد و حمايـت از دولتي كه چنين تعهدات صريحي به گردن مي گرفت، نمي توانست باشد. قوام السلطنه اعلام كرد:

به طوري كه همه ي هموطنانم اطلاع دارند، اينجانب موقعي قبول مسئوليت نموده و زمام امور كشور را به دست گرفتم كه وضع مملكت بر اثر هوسهاي پي در پي و خيانت هاي نمايان، دچار تشنج و تشتت گرديده بود، و چه از لحاظ سياست خارجي و چه از حيث داخلي و ترقي هزينه ي زندگي افكار عمومي دچار منتهاي نگراني و تشويق بود. و روزي كه قبـول مسـئوليت كـردم بـه تصديق عموم وارث وضع نامطلوب شدم كه در ايجـاد آن كوچـكتـرين مداخلـه و مسـنوليتي نداشـتم.در نتيجـه ي زحمـات شبانه روزي كه در اين مدت تحمل نمودم، نگراني و تشويشي كه در افكارعمومي بود تا حدي تسكين يافت و سوءتفاهماتي كه در نتيجه ي افكار و اعمال سياستمداراني بوالهوس و نمايندگان تحميلي در روابط بين ايـران و اتحـاد جماهيرشـوروي حاصـل شده بود، تبديل به حسن تفاهم و تشديد مناسبات حسنه گرديد. مقدمات اصلاحات مهم و اساسي به وسيله ي تشـكيل شـوراهاي مختلف تهيه شده كه به مجرد حل مسئله ي آذربايجان تماس حاصل شد و مذاكرات لازم به عمل آمد، به قسمي كه از عقايـد و افكار يكديگر كاملاً آگاه و مستحضر شديم و اگرچه هنوز توافق كامل حاصل نشده، ولي روش مسالمت آميز اينجانب و اطمينان به حسن نيت نمايندگان آذربايجان اين مشكل را كه مورد علاقه ي عموم ايرانيان وطن پرست مي باشد البته فراهم خواهـدنمود. بـا وصف اين اقدامات، بعضي اشخاص تصور ميكنند كثرت مشغله ي اينجانب مـانع از آن اسـت كـه از امـور كشـور و اعمـال خيانت كارانه ي آنها مطلع باشم و تحت تأثيرهمين اشتباه است كه شروع به دسايس و تحريك نموده اند. اينجانب كه روي سـخن من به عناصر ارتجاع و نمايندگان تحميلي و منفور و مطرود معطوف مي شود، اگر اين آقايان به قـدر ذره اي وجـدان و انصـاف داشته باشند بايد تصديق كنند كه تمام مصائب و مشكلاتي كه امروز دچار آن هستيم حاصل اعمال جنايت آميـز پـي درپـي آنهـا مي باشد. اينها هستند كه روابط ايران را با اتحاد جماهير شوروي به وسيله ي اعمال جنون آميز از روي عمد و سوءنيت تيره وتـار نمودند. اينها هستند كه بدون هيچ مدرك و دليل و صرفاً روي نيات پليد خـود اعتبارنامـه ي آقـاي پيشـه وري و ديگـران را رد نمودند و با اين اقدام مغرضانه تخم كينه و نفاق را در اين كشور كاشتند. اينها هستند كه به منظور فساد دائماً در سـفارتخانه هـا رفتند به دسيسه و تحريك پرداختند غافل از اينكه هيچ دولت خارجي در امور داخلي ايران به هيچ وجه نبايـد مداخلـه نمايـد و البته مداخله نخواهندكرد. به هيچ وجه اجازه نخواهم داد عناصر ارتجاعي و جنايتكار با دسيسه و حيله سـدي در راه اصـلاحات مملكت ايجاد نمايند و مانع شوند كه ملت ايران به آرزوهاي حقه ي خود برسد و از ساير ممالك راقيه عقب بماند.  3

آنچه از متون و اسناد سياسي موجود برمي آيد، حتي همين شركت 75 روزه ي سـه وزيـر از حـزب تـودة ايـران در كابينه ي قوام و اخذ قدرت دولتي با عكس العمـل شـديد امپرياليسـم مواجـه شـد، و غائلـه و شـورش دسـتوري و فرمايشي سران ايل قشقايي و بختياري و عوامل سرسپرده شركت نفت انگليس در جنـوب فقـط بـه منظـور عقـب راندن حزب تودة ايران از قدرت بوده است. روزنامه هاي داد و دمكرات ايران ارگانهاي نيمه رسمي و رسمي حـزب دموكرات پس از اعتراض و خروج وزراي حزب تودة ايران از كابينه در اين باره نوشتند:

روزي كه چند نفر از اعضاي كميته ي مركزي وارد دولت شدند خبر رسيد كشتي هاي جنگي نيروي انگليس هم در آبهاي جنوب لنگر انداختند. همان روزها شهرت يافت كه اين اقدام به منزله ي اعتراضي است بر عليه حزب تـودة ايـران و شـركت آنهـا در دولت. از آن روز به بعد تشنجات در خوزستان، سپس وقايع فارس پيش آمد. درحالي كه نه تنها بركناري وزراي توده از طـرف ناصر قشقايي از جمله تقاضاي قيام كنندگان فارس بود، بلكه جرايد فارس هم همه به حزب توده حمله ميكنند. 4

اقرار ناصر قشقايي در مصاحبه با پوروالي عمق توطئه را نشان ميدهد. او در جواب سؤال خبرنگـار ايـران مـا كـه غرض از حوادث اخير فارس چه بود گفت:

چون حكومت دموكرات آذربايجان به استقلال ايران آسيب بزرگي مي رساند و كار به جايي رسيد كه مركز مملكت داشـت بـه وسيله ي احزاب و فرق چپ و تندرو اداره مي شد، با وجود احتمال هرگونه عيب جويي دست به اين نهضت زده شد، و بـا اينكـه مي دانستند كه نهضت جنوب پايه ي علمي و فرهنگي ندارد و قابل دوام نيست، به عنوان يك مانور سياسي و حساس بر له كشور  از آن استفاده شد. 5

 

1-روزنامه ي داد، 30 تيرهاه 1325 ،شماره ي 791

2-روزنامه ي دموكرات، دوم آبان 1325

3-سالنامه ي پارس، سال 26 ، ص 73 و 74

4- روزنامه ي داد، 28 مهرماه سال 1325

5 -ارس به جاي ايران ما، شماره ي 42 ،مورخه ي 1/12/1325

Go Back

Comment