header photo

اطلاعیۀ دبیرخانۀ کمیتۀ مرکزی فرقۀ دمکرات آذربایجان دربارۀ فرقۀ جعلی

اطلاعیۀ دبیرخانۀ کمیتۀ مرکزی فرقۀ دمکرات آذربایجان

دربارۀ فرقۀ جعلی

هم میهنان گرامی !

اعضاء و هواداران فرقه دمکرات آذربایجان !

احزاب و سازمان های سیاسیِ ملی،  دمکراتیک و مترقی ایران !

  چندی پیش در کانال تلویزیونی اینترنتی AN.T از کشور سوئد، در برنامه ای به مناسبات حوادث خوزستان، گردانندۀ برنامه آقای رضا طالبی فردی به نام عبدالله امیرهاشمی را به عنوان «مسئول ارتباطات بین المللی فرقۀ دمکرات آذربایجان» به بینندگان خود معرفی نمود و از او درخواست کرد تا نظریات فرقه دمکرات آذربایجان را در مورد حوادث خوزستان شرح دهد.

  همچنین طی دو هفتۀ اخیر، دو بار در سایت «کلاب هاووس» اطاقی به نام «اطاق رسمی و قانونی فرقۀ دمکرات آذربایجان» با حضور اسمیِ رحیم حسین زاده معرفی شده که یک بار به موضوع انقلاب مشروطه و بار دیگر به حوادث اخیر در افغانستان اختصاص داشته است. در این دو برنامه نیز سخنرانِ اصلی عبدالله امیرهاشمی بوده است.

  دبیرخانۀ کمیتۀ مرکزی فرقۀ دمکرات آذربایجان بدین وسیله اعلام می کند که این برنامه ها و عبدالله امیرهاشمی هیچ ارتباطی با فرقۀ دمکرات آذربایجان ندارند. نظریات فرقۀ دمکرات آذربایجان در مورد حوادث مهم میهنمان طی اعلامیه های کمیته مرکزی و در تنها کانالِ رسمی و عمومیِ اطلاع رسانیِ اینترنتیِ آن به آدرسِ adfmk.com اعلام می گردد. همچنین فرقۀ دمکرات آذربایجان اطاقی در سایت «کلاب هاووس» ندارد. آنچه در این سایت به دروغ تحت نام اطاق فرقه نامیده شده مربوط به فرقۀ جعلی رحیم حسین زاده و شریک جدید ایشان عبدالله امیرهاشمی(جوانشیر) است. 

  در مورد عبدالله امیرهاشمی و ارتباط او با فرقۀ جعلی رحیم حسین زاده عضو اخراج شده از فرقۀ دمکرات آذربایجان توضیح مختصر زیر به اطلاع می رسد:

  عبدالله امیرهاشمی پس از انقلاب 22 بهمن به سازمان حزب تودۀ ایران-فرقۀ دمکرات آذربایجان در تبریز وارد شد. پس از یورش های جنایتکارانۀ رژیم جمهوری اسلامی به سازمان های حزبی، عبدالله امیرهاشمی به همراه خانواده اش به آذربایجان شوروی پناهنده شدند. پس از فروپاشی شوروی در دهۀ 1990 که جمهوری تازه استقلال یافتۀ آذربایجان در حال شکل گیری بود و انواعِ دسته ها و نظریات سیاسی گوناگونِ افراطی و تفریطی به میدان آمده بودند، عبدالله امیرهاشمی نیز نظیر عده ای دیگر از مهاجرین، اعتقادات سیاسی قبلی خود را کنار گذاشت و به نظریات شدید و مخرب و تفرقه افکنانۀ ناسیونالیستیِ افراطی جذب گردید.

  بدین ترتیب عبدالله امیرهاشمی که حالا نام مستعار جوانشیر را نیز بر خود نهاده بود، سرانجام از حدود سال 1995 به شکل یکی از مخالفین سرسخت فرقۀ دمکرات آذربایجان و رفیق لاهرودی، از صفوف فرقه خارج شد.

  پس از آن، عبدالله امیرهاشمی تمام وقت خود را در جهت تبلیغ و ترویج شدیدترین نظریات ناسیونالیستیِ ضد ایرانی و ضد فارسی و ضد برخی از دیگر خلقهای ساکن میهنمان صرف کرد. او همگام با نقل مکان به کشور سوئد وارد گروه جدیدی به نام دآک (کنگرۀ آذربایجانی های دنیا) گردید و مسئولیت شاخۀ این گروه در سوئد را به عهده گرفت. بعدها عبدالله امیرهاشمی-جوانشیر که از بیماری جاه طلبی رنج می برد، در صدد تشکیل مجلس نمایندگان آذربایجانِ جنوبی در تبعید و نیز حکومتِ ملیِ آذربایجانِ جنوبی در تبعید به رهبری خودش بود که ناکام ماند. ولی سرانجام او در جریان انشعابات دآک، زمینۀ جدائی شاخۀ سوئد و استقلال آن از بدنۀ اصلی این تشکیلات را فراهم کرد و توانست عنوان رهبر و رئیس یک عده از هم نظران خود را به نام دآک در سوئد به دست آورد.

  پس از درگذشت رفیق لاهرودی صدر کمیتۀ مرکزی فرقۀ دمکرات آذربایجان در سال 2014، عبدالله امیرهاشمی که در سفرهای قبلی خود به باکو هیچ تماسی با رفیق لاهرودی نمی گرفت، با عجله به باکو شتافت و با رحیم حسین زاده تماس گرفت. همان وقت رحیم حسین زاده از طرف او پیشنهاد گستاخانه و تحقیر آمیزی را به رهبری فرقه انتقال داد که با مخالفت شدید رهبری فرقه روبرو گردید. عکس العمل رهبری فرقه آنچنان شدید بود که رحیم حسین زاده از انتقال چنین پیشنهادی پشیمان گردید. پیشنهاد چنین بود: پرداخت ماهیانه 1000 دلار از طرف امیرهاشمی در عوضِ گرفتنِ کارتِ عضویت فرقه  که مجوزی برای تاسیس شاخۀ فرقۀ دمکرات آذربایجان در سوئد به رهبری او باشد...!

  از همان پیشنهادِ هفت سال قبل می توان حدس زد که اکنون و پس از اعلام فعالیت فرقۀ جعلی رحیم حسین زاده، این دو نفر وارد چه مناسباتی با یکدیگر گردیده اند که اینک عبدالله امیرهاشمی-جوانشیر فعالیت خود را در مقامِ دروغین و خودخواندۀ به اصطلاح «مسئول ارتباطات بین المللی فرقۀ دمکرات آذربایجان» در کانالهای اینترنتی آغاز کرده است.

 اینک عبدالله امیر هاشمی نظرات تفرقه افکنانه و دشمن شاد کُن خود را در جهت جنگ خلق های ایران بر علیه یکدیگر و به سود رژیم جمهوری اسلامی  به جای نظرات واقعی و مسئولانۀ فرقۀ دمکرات آذربایجان تبلیغ می کند. در این مورد کافی است به چند جمله از هذیان ها و ترّهات عبدالله امیر هاشمی-جوانشیر در همین سه برنامه اینترنتی اخیر توجه شود. جملات نقل به مضمون است:

  • به بهانه کمبود آب و تظاهرات در خوزستان :  «کمبود آب شامل آذربایجان هم می شود. آب ها و جنگل ها و مواد معدنی آذربایجان را هم به شهرهای فارس ها(!) انتقال می دهند. آنها(فارس ها) می خواهند اراضی دیگران را به زمین سوخته تبدیل کنند تا اهالی محلی به مناطق دیگر کوچ کنند و فارس ها به جایشان بیایند. (همۀ) اپوزیسیون فارس گرا و ایران شهری و آریاپرست است. 75 سال قبل فرقۀ دمکرات آذربایجان زمانی که کودتای سوم اسفند 1299 روی داد هم متوجه این امر بود(!)».
  • به بهانۀ سالگرد انقلاب مشروطه:   «پیشه وری حزب توده را رها کرد و فرقه را تشکیل داد و...، اکنون آلترناتیو این است که باید ملل غیر فارس در ایران بدون شرکت فارسها جبهه تشکیل دهند و...، فارس ها آذری ها را استثمار کرده اند و ملت خود را ساخته اند و...، اصلا ایرانی بودن یعنی فارس بودن و...، مشکل سایر خلق ها حکومت فارس ها بر ایران است و...(!)». و در این فضای گفتگوی هدف مندی که امیرهاشمی می سازد، یکی از همپالکی هایش ادامه می دهد که «حکومت ملی آذربایجانِ پیشه وری اصلا باید از اقدامات آتاتورک در آن زمان درس می گرفت، نه اینکه تغییراتی مثل شوروی را انجام می داد...(!)».
  • به بهانۀ حوادث افغانستان:  «همان طوری که کشوری و ملتی به نام ایران وجود ندارد و ملت فارس حاکم است و...، ملت افغان هم وجود ندارد و...». و از میان اقوام و ملیت های ساکن افغانستان هم بیشترِ صحبت ها و توجه های امیرهاشمی و همپالکی هایش به اقوامِ ترک تبارِ ساکن افغانستان بود.  

تصور می کنیم که اگر به علت سن و سال، عبدالله امیرهاشمی شاهد حوادث دوران حکومت ملی آذربایجان و نهضت آذربایجان به رهبری  فرقۀ دمکرات آذربایجان نبوده، حداقل سواد خواندن دارد. او طی چند سالی که در دهۀ 1990 در باکو بود و به دفتر فرقه رفت و آمد داشت، حداقل از طریق مطالعۀ صادقانۀ بیش از 300 شماره روزنامۀ آذربایجان در دوران حکومت ملی آذربایجان و کتاب های گوناگون می توانست با حوادث آن یکسال مطلع شود و چنین بیشرمانه دروغ نگوید.

  به هر حال، محض یادآوری باید دانست که از ابتدای تشکیل فرقه دمکرات آذربایجان در 12 شهریور 1324 تا سرکوب خونین حکومت ملی آذربایجان در 21 آذر 1325، به طور مداوم، اهالی و اراضی آذربایجان مورد هجوم و قتل و غارت تفنگدارانِ فئودال ها و خان های مرتجعِ آذربایجانی قرار داشتند نه فارس ها. فدائیان مسلح حکومت ملی آذربایجان در طی تمام دورۀ یکسالۀ عمر خود همواره در حال عقب رانندن گروه های آذربایجانیِ مسلحِ همین فئودال هایِ مرتجع و زمین داران بزرگ و متجاوزِ آذربایجانی بودند نه فارس ها. برعکس، بسیاری از داوطلبان و افسران رسمی و مبارزِ فارسِ ارتش شاهنشاهی که مخالف حکومتِ فاسد و مستبد و چپاولگر رژیم پهلوی بودند، به کمک حکومت ملی آذربایجان و جمهوری دمکرات کردستان شتافته و دوشادوش مبارزین آذربایجانی و برادران کوردِ ما با غارتگران محلی فئودال های مرتجع محلی مبارزه می کردند. هم اکنون نیز گورگاه تنی چند از بازماندگان این افسران مبارزِ فارس در گورستان قدیمی باکو قرار دارد.   

  هنگام یورش نهائی ارتش شاهنشاهی با هدایت ژنرال آمریکائی به شهرها و روستاهای آذربایجان در 21 آذر 1325 نیز، این دسته های مسلح و جنایتکار فئودالهای مرتجع آذربایجانی نظیر ذولفقاری ها و افشارها و بخشی از خان های ایلِ شاهسون بودند که پیشاپیش ارتش ، یک روز زودتر، به زنجان و تبریز و اردبیل و سایر نقاط وارد شده و ضمن قتل و غارت و تجاوز به زنان و دختران، مرتکب چنان قتل عام وحشیانه ای شدند که در بعضی نقاط ارتش شاهنشاهی را رو سفید کردند.

  متاسفانه علیرغم چنین فاکت های روشنی، امثال عبدالله امیرهاشمی ها و رحیم حسین زاده ها با دروغ های آشکار و اقدامات تفرقه افکنانۀ خود با تحریف عمدی تاریخ واقعی مبارزات فرقۀ دمکرات آذریایجان و سایر خلق ها، دانسته یا ندانسته در خدمت سیاست های ارتجاعی دشمنان داخلی و خارجی خلق های ساکن در میهنمان قرار گرفته و در جهت ایجاد درگیری و دشمنی میان این خلق ها و به سود حکومت مرکزیِ تحت امر ولایت فقیه و دولتهای مرتجع منطقه و جهان حرکت می کنند.

دبیرخانۀ کمیتۀ مرکزی فرقۀ دمکرات آذربایجان

سوم شهریور 1400

25 آگوست  21 20

Go Back

Comment