آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

بازهم انتخابات و ماجرای نافرجام اصل 15

بازهم نمایش انتخابات ریاست جمهوری در ایران به پیش می رود و روی صحنه آمده است که نشانگر خستگی تماشاگران از بازی ها و دیالوگ های تکراری است، این باز نمایش به قدری مضحک و بی پایه است که صدای کارگردان هم در آمده و به شورای نگهبان خود ساخته اعتراض کرده که چرا تعداد دیگری از دلدادگان ایشان ( علی لاریجانی و… ) را رد صلاحیت کرده است، ولی شورای دست ساخت  «خامنه ای » این بار توجهی به حکم حکومتی وی نشان نداده و جفای خود را هم جبران نکرده و به راه خود ادامه می دهد ، به هر رو در دوران انتخابات ( انتصابات ) فضای سیاسی کشور تغییر می کند که این بار هیچ هیجانی به چشم نمی خورد که به نظر می رسد مردم تصمیم خود را گرفته اند و در انتخابات ساختگی و نمایشی شرکت نخواهند کرد، از این رو رژیم و کاندیداهای دستچین شده در نمایش به هر ترفندی دست خواهند زد تا مردم را به شرکت در این نمایش تکراری و کسل کننده ترغیب و تشویق کنند. یکی از آن ترفند های تکراری در هر دوره مطرح کردن حقوق ملل ساکن در گستره ایران و اجرای اصل 15 از قانون اساسی است که با پایان نمایش آنهم به فراموشی سپرده می شود

این بار در اولین مناظره که پیرامون اقتصاد و برنامه های آنان برای اینده بود سخن تازه ای شنیده نشد، شاید به این دلیل بود که اکثر شرکت کنندگان آگاهی لازم و کافی را با مفاهیم اقتصادی نداشتند و یا راه برون رفت از بحران کنونی را نمی دانستند در نتیجه به کلی گویی پرداختند که بیشتر به توهم گویی و تشویش اذهان شباهت داشت و تقلید ناشیانه ای از انتخابات آمریکا بود که باید یادآوری کرد که در ایالات متحده احزاب سیاسی اینگونه کارزار ها را از مدت ها پیش آغاز می کنند. این هم نوعی از جلوه های تاریخ است که جمهوری اسلامی رابطه ای با آمریکا ندارد ولی از آن تقلید کودکانه می کند، به هر رو در این مناظره دو تن از کاندیداها « مهرعلی زاده » شعر کوتاهی به زبان تورکی از « شهریار » خواند و « همتی » هم مقدمه کوتاهی به تورکی گفت و هشدار داد تا مردم به پای صندوق های رای بروند، به نظر می رسد در مناظرات روز های آینده به اصل نافرجام 15 از قانون اساسی اشارات زیادی خواهد شد تا مردم مناطق پیرامونی را با استفاده از برانگیختن احساسات ملی با صندوق آشتی دهند، ولی گویا مردم مناطق پیرامونی با فرهنگ، تاریخ، جغرافیا و زبان مخصوص خود گول دروغ پردازی های رژیم جهل و جنایت و تاریک اندیش ارتجاعی را نخواهند خورد و در مسیر دیگری قدم برخواهند داشت

در اصل 15 از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است: زبان و خط رسمی مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد است. این اصل در درون خود تضاد های جدی دارد از یک سو می گوید کتب درسی باید به زبان و خط فارسی باشد و از سوی دیگر تدریس ادبیات دیگر را آزاد اعلام می کند که باید پرسید زبان های دیگر را بعنوان زبان رسمی و تدریس یا آموزش آنها در مدارس و مراکز آموزشی قبول دارد یا نه؟ اگر مورد تائید است باید این اصل اصلاح شود.

قانون اساسی جمهوری اسلامی که پر از تناقض است در شرایط ویژه ای تهیه و به رفراندوم گذاشته شد که جامعه در التهاب انقلابی به سر می برد و مداخلات آخوند ها که سال ها در پناهگاه و کمینگاه ها نشسته منتظر فرست بودند، روز افزون بود تا جائیکه مجلس موسسان را به مجلس خبرگان تغییر دادند و اصل ولایت را در آن گنجاندند. اصل 15 بعد از مذاکرات طولانی که در آرشیو کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس موجود است به این شکل تصویب شد ولی گفتگوی جالبی بین « مولوی عبدالعزیز » نماینده مردم بلوچستان و « بهشتی » ریاست مجلس درگرفت. در این گفتگو که برای یررسی قانون اساسی تشکیل شده بود، نماینده بلوچستان پرسید: اگر کسی بخواهد درس عربی یا بلوچی بخواند، دولت باید معلم آن دروس را استخدام کند و کتاب هم تهیه کند؟ بهشتی در جواب می گوید بلی، دولت موظف است که حق آنها را بدهد، در اینجا حق و تکلیف مطرح است، حق مردم دولت را مکلف می کند، بعد از بحث و گفتگو اصل 15 به رای گذاشته می شود که از 69 نماینده در مجلس 67 نفر حضور داشتند، 62 نماینده به این اصل رای مثبت و 5 نماینده رای ممتنع دادند و اصل بدون رای مخالف به تصویب رسید، البته سال ها بعد شورای نگهبان آن را بگونه دیگری تفسیر کرد و زبان های محلی را غیر رسمی دانست و به آموزش و پرورش اجازه نداد تا زمینه تدریس زبان های محلی را فراهم آورد.

نخستین دهه انقلاب که بیشتر به جنگ و خونریزی و اعدام گذشت هیچگونه تلاشی برای اجرای اصل 15 صورت نگرفت، تا به اصطلاح دوران سازندگی « هاشمی رفسنجانی » فرا رسید، در این دوره هدف رشد اقتصادی بدون آزادی های سیاسی و فرهنگی بود در نتیجه مبارزه با فعالان واحد های ملی که خواهان حقوق ملی خود بودند شدت گرفت، بار دیگر چاپ کتاب های تورکی به مشکل برخورد و ارشاد از دادن مجوز چاپ خود داری کرد ولی هنوز دریچه خیلی کوچکی باز بود تا دوران به اصطلاح اصلاحات خاتمی رسید که شعارش فضای باز سیاسی در داخل و گفتگوی تمدن ها در خارج بود ولی در این دوره مبارزه با فعالان اجتماعی و فرهنگی ملل شدت بیشتری گرفت و با همه توان رژیم به مبارزه با کلمات تورکی تا نام کودکان، تابلو بوتیک ها و مغازه ها گسترش یافت

در دوران احمدی نژاد بار دیگر تبلیغات ایرانگرایی و باستان گرایی بالا گرفت و بودجه مراکز فرهنگی بویژه فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی افزایش یافت و هیچگونه سهم و بودجه ای برای تقویت زبان های دیگر در نظر گرفته نشد و بار دیگر مالیات و حق مردم غیر فارس صرف تقویت و گسترش زبان فارسی گاهی در داخل و گاهی دیگر در خارج از مرز ها شد، هر ساله تعدادی از اساتید زبان فارسی را از کشور های مختلف به کشور دعوت کردند، سمینار ها و کنفرانس ها ترتیب دادند ولی زبان فارسی هم همچنان مهجور ماند زیرا مشارکت برای تقویت آن از تقویت زبان های دیگر در کشور می گذرد.

روحانی تبلیغات انتخاباتی خود را با های و هوی فراوان آغاز کرد و به واحد های ملی دیگر وعده و وعید داد که اصل 15 را به اجرا خواهد گذاشت، با تشکیل دولت « منشور شهروندی » را که باز نویسی قانون اساسی بود منتشر کرد ولی بعد از مدت کوتاهی به فراموشی سپرده شد و « علی یونسی » را که از همکاران دوران امنیتی بود بعنوان دستیار در امور اقوام و اقلیت انتخاب کرد.، یونسی در سال های نخست چند نشست با آموزش و پرورش برای اجرای اصل 15 تشکیل داد که با اعتراض شدید فرهنگستان زبان فارسی و ریاست آن « حداد عادل » روبرو شد، حداد عادل مرد همه دوران از رژیم گذشته تا کنون است. این شخص کم سواد و خود بزرگ بین فریاد بر آورد که با اجرای اصل 15 زبان فارسی تهدید می شود و این یک توطئه است، حال مشخص نیست چرا این اصل را از قانون ارتجاعی و پر از تضاد خود حذف نمی کنند

آموزش به زبان مادری در جهان در حال گسترش است، پژوهشگران علوم اجتماعی و آموزشی در راستای گسترش آن فعالیت می کنند و به دستآورد های آن در آموزش و پرورش می پردازند تا جائیکه گزینش را به دست دانش آموز بدهند تا خود آن را انتخاب کند در این میان فعالیت های جهانی ( با اسناد، معاهدات، منشور زبان مادری، اعلامیه جهانی حقوق زبانی، قومی و ملی، ماده 30 از کنوانسیون حقوق کودک و ماده 27از میثاق حقوق مدنی و سیاسی، یونسکو ) و نهاد های دیگر در این راستا همچنان ادامه دارد، نباید فراموش کرد آموزش به زبان مادری از حقوق فطری و طبیعی انسان است و هیچ قدرتی حق مقابله و یا مخالفت با آن را ندارد و نمی تواند حتی اجرای آن را به تعویق اندازد…

جمهوری اسلامی بار دیگر به فریب کاری دست می زند، شاید قول اجرای اصل 15 و یا 19 را بر زبان آورد ولی آزموده را آزمودن خطاست، نباید فریب این شیادان را خورد، آنها و نهاد های ارتجاعی وابسته به آنها هرگز حق انتخاب و تعیین سرنوشت را به رسمیت نخواهند شناخت، باید به دوران بعد از آنها اندیشید که زیاد دور نخواهد بود…

منبع: روزنامه آذربایجان شماره 159

Facebook
Telegram
Twitter
Email