آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

تهاجم به فرهنگ ملی

“از کران تا به کران لشکر ظلم است ولی

از ازل تا به ابد فرصت درویشان است”

]حافظ[

 هیچ عرصه‌ای از مظاهر زندگی سیاسی، تاریخی، فرهنگی و هنری میهن‌مان نیست که هرروزه و به‌نوعی در معرض هجوم دستگاه‌ها و چهره‌های حکومت جهل و جنایت ” اسلام سیاسی” قرار نگیرند و به تمامی از این‌گونه تهاجم‌ها بی‌نصیب نمانند. هویت و فرهنگ ملی این سرزمین کهن‌سال در کمتر دوره‌ای از تاریخ حیات فرهنگی و سیاسی‌اش همچون دوره حاکمیت اسلام سیاسی با هجوم‌هایی با این ابعاد با خطر استحاله فرهنگی مواجه شده بود.

یکی از مظاهر موجودیت و هویت ملی ما زبان فارسی است. اما دردا و دریغا، این زبان که در طول قرن‌ها اصالت خود را حفظ کرده بود امروزه و در ادامه حیات رژیم ” ولایی”، ضربه‌هایی سنگین را متحمل می‌شود. در این ارتباط، روزنامه همشهری، ۴ خردادماه ۱۳۹۸، نقاب از چهره کریه ولایت‌مداران کنار زده و می‌نویسد: “این روزها بحث آسیب‌شناسی زبان فارسی داغ شده و به‌این بهانه شاید بد نباشد نیم‌نگاهی به رسمی‌ترین نهاد متولی حفظ این زبان بیندازیم. فرهنگستان زبان و ادب فارسی جایی است که عموماً با بودجه میلیاردی و واژه‌گزینی‌های عجیب‌وغریبش شناخته می‌شود و از این نظر سوژه محبوب شبکه‌های اجتماعی است. ” آقای رسول بهروش که گزارشگر این روزنامه است در ادامه بحث می‌افزاید: “شگفت‌انگیز است که نگهبانان زبان فارسی که برخلاف عامه مردم برای این کار دستمزد دریافت می‌کنند، در یک متن ٣١٩ کلمه‌ای حداقل از صد کلمه عربی غیرضروری استفاده کرده‌اند. “

یکی از اقدامات پیگیرانه رژیم از روز نخست حاکمیتش کوشش برای راندن واژه‌های فارسی و تعویض آن‌ها با واژه‌های ثقیل و غالباً نامفهوم عربی بود. به‌اصطلاح این ابتکار از نظر حاکمان نشانه‌ای بوده و هست از علاقه و محبت به اسلام.

 بدیهی است که اشاره ما به راندن واژه‌های فارسی و آسیب به زبان و فرهنگ‌مان، کوچک‌ترین ارتباطی به استفادهٔ معقول از واژه‌های زبان عربی ندارد، یعنی زبانی که بخش بزرگی از گنجینهٔ فرهنگی ما را واژگان آن تشکیل می‌دهد و کاربرد آن‌ها نه‌تنها در ادبیات کلاسیک ایران، بلکه در زبان عامه مردم ما نیز معمول بوده و هست. سخن بر سر این نیست، سخن بر سر تبری جستن از زبان فارسی و تمسک مصنوعی و خلل‌زا به زبان عربی، یا به‌عبارت‌دیگر، کینه‌ورزی و دشمنی با یکی از مظاهر هویت ملی ماست. ضربه به زبان فارسی در این محدوده باقی نمی‌ماند. استفاده وسیع و گسترده از واژگان لمپنی و بی‌ریشه، و شایع و جاری ساختن آن در زبان گویشی افراد، بر گفتمان قشرهای مختلف جامعه – به‌ویژه گفتمان مطالبه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی– لطمه‌ای سنگین زده و فرهنگ منطق و پویایی  تفکر ما را به تهی شدن می‌کشاند. صداوسیما به‌عنوان رسانه ملی که زیر نظر دستگاه ولایی اداره می‌شود و همچنین نوع گویش مسئولان کشوری و لشکری در این تنزل و آسیب سهمی بسیار دارند. کلماتی چون “: رپ “، “لاکچری “، “خالی‌بندی ” و بسیاری از این دست اصطلاح‌ها و واژه‌ها که به ادبیات ” لوس‌آنجلسی ” معروف است، بین جوانان رواج داده می‌شوند. تردیدی نیست که با پیش‌رفت علم و تکنولوژی و تغییرهایی که در سبک و روش زندگی و نحوهٔ ارتباط‌های اجتماعی رخ می‌دهند، طبعاً دامنه کاربرد واژه‌ها گسترده‌تر می‌شود. بر همین اساس، ضرورت واژه سازی و ای بسا تغییر در مفهوم کلمه و لغت‌ها خویش را آشکار می‌سازند. در اینجاست که با توجه به ظرفیت‌های بس غنی زبان فارسی و درنظر داشت ارتباط‌های محاوره‌ای و رسمی افراد جامعه، می‌بایست اشخاص و زبان‌شناسان باصلاحیت و میهن‌دوست این نیاز مبرم را با دقتی علمی و فرهنگی به‌صورتی خلاق برآورده سازند. در هر جامعه‌ای، با هر زبان و گویشی، این امر مصداق دارد و نیز هرقدر سرعت تحول در جامعه‌ای پرشتاب‌تر باشد، نیاز به واژگانی جدید هم به همان اندازه بیشتر می‌شود. در مرکزهای تحقیقات صنعتی و اجتماعی نیز این نیاز کاملاً محسوس است. در مواردی هم استعمال برخی کلمات الزاماً منسوخ می‌شود. نظیر واژهٔ “تلگراف” که با انقلاب علمی و فنی در حوزه ارتباطات کاربرد آن مفهوم خود را از دست داده است. بسان دیگر عرصه‌های زندگی، نگرش ما به مقوله زبان می‌بایست با روح تحول‌خواهی و طلب تغییر بر بستری علمی و عقلانی همراه باشد  تا پویش زبان فارسی از قافله توفندهٔ  تغییرها عقب نماند. کار سبک‌مغزان متحجر در این امر همواره به‌ابتذال می‌کشد. آنان بر این اعتقادند که حتماً باید “بیت رهبری” گفته شود، گفتن”خانه رهبری” ممنوع است. اگر کسی بگوید “خانه خامنه‌ای” پای اسلامش می‌لنگد.

به‌گزارش روزنامه شهروند، دیگر نیازی به گفتن نیست وقتی آقایان پیشنهاد می‌کنند به‌جای کلمه اسکی از “برف‌سُری” و به‌جای ژیمناستیک از واژهٔ “چَم‌وَرزی” استفاده شود، در این مورد با چه وضعیت وخیمی مواجه هستیم. حتی تصور اینکه شخص آقای حداد عادل، به‌عنوان رئیس فرهنگستان [زبان و ادب فارسی] در یک جمع صمیمی به‌جای”اسکیت” از عبارت “چرخ‌سُری ” استفاده کند، بسیار دور از ذهن است، چه برسد به اینکه مردم عادی در شهر‌ها و روستا‌ها به سراغ مغازه‌های فروش لوازم ورزشی  بروند و  مثلاً  یک دستگاه  “چرخ‌سُر “برای فرزندشان سفارش بدهند! این بحث‌ها البته مکرراً انجام شده و مقصود مطلب پیش رو چیز دیگری است [به‌نقل از: سایت فرارو، ۴ خردادماه ۱۳۹۸].

دشمنی بنیادگرایان با زبان فارسی محدود به استعمال مکرر، ناموجه، و ملال‌آور واژه‌هایی عربی مانند: “مدظله‌العالی”، “دامت برکاته “، و جز این‌ها، محدود نمی‌شوند. در مقاله‌های روزنامه‌ها و کتاب‌ها و نوشته‌هایی که با نظر مستقیم رژیم چاپ می‌شوند و همچنین در نطق‌ها و نامه‌نگاری‌های اداری دستگاه‌های انتخابی و انتصابی رژیم، جمله‌ها و اصطلاح‌های عربی- که بعضی‌هایشان به‌کلی منسوخ‌اند و مرده‌اند و در سی سی یوی واژگانی رژیم زیر چتر اکسیژن قرار دارند- به‌حد وفور و مکرر به‌کار می‌روند، جمله‌ها و اصطلاح‌هایی که معنا و مفهوم و فایدهٔ اکثر آن‌ها را مردم درنمی‌یابند.

اکنون که نقاب از چهرهٔ کارگزاران فرهنگی و دیگر ذوب شدگان ولایت فقیه در این عرصه افتاده است باید سیاست‌های ضد ملی و فرهنگی رژیم را افشا کرده و به مبارزه بی‌امان و پی‌گیر با آن‌ها برخاست و واژه‌های گمراه‌کننده و نازیبایی را که با دسیسه وارد زبان فارسی کرده‌اند از زبان بیرون راند، که البته به‌دلیل امکان‌های حکومتی رواج دهندگانشان، کاری است بسیار دشوار. باید به زبان شیرین، زیبا و دلپذیر فارسی، به زبان فردوسی، سعدی و حافظ بازگشت و از این گنجینه‌های پربار که با تاریخ، زندگی و روان مردم ما پیوندی ناگسستنی دارند بهره گرفت.

ما توده‌ای‌ها از صمیم قلب به زبان، فرهنگ، هنر و ارزش‌های ترقی‌خواهانه میهن خویش دل‌بسته‌ایم و پاسداری از آن‌ها را وظیفه حزبی و انقلابی خود می‌دانیم. حزب تودهٔ ایران در طول بیش از ۷۷ سال زندگی و فعالیتش، به زبان فارسی و فرهنگ و هنر ملی ایران خدماتی ارزنده کرده و بسیاری چهره‌های ماندگار در عرصهٔ زبان و ادبیات فارسی و شعر و نثر و داستان، عضو یا هوادار آن بوده‌اند. حتی سرسخت‌ترین دشمنان و مخالفان حزب تودهٔ ایران نیز به خدمات ارزنده فرهنگی حزب اعتراف می‌کنند. بسیاری از واژه‌های نوین سیاسی- اجتماعی رایج در زبان فارسی، دستاوردهای اندیشه‌ورزی اعضا یا هواداران حزب ما بوده‌اند. ما نه‌تنها به زبان فارسی ارج می‌گذاریم و حراست از آن را وظیفه میهنی خود می‌دانیم، بلکه به زبان‌های دیگر خلق‌های میهن‌مان هم به همان اندازه احترام  می‌گذاریم  و  حفظ و رشد این زبان‌ها را نیز وظیفه خود می‌دانیم. این حق، به نحو یکسان، به تمام خلق‌های کشور تعلق دارد. حزب ما بر این باور است که خلق‌های میهن‌مان که در شرایط دشوار و بغرنج کنونی برای دست‌یابی به آزادی، برابری حقوق، و الغای ستم ملی مبارزه می‌کنند، و در طول سده‌های متمادی تاریخ، سرنوشتی مشترک داشته‌اند و در راه تحقق آزادی، استقلال، و عدالت اجتماعی در میهن واحدمان فداکاری‌هایی بی‌شمار از خود نشان داده‌اند. از این منظر است که زبان فارسی را پیوند دهندهٔ همه خلق‌های ساکن کشور خود می‌دانیم. 

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۷۹، ۲۰ خرداد ماه ۱۳۹۸

Facebook
Telegram
Twitter
Email