آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

پیشینۀ این روز به سال ۱۹۹۹ برمی‌گردد که سازمان ملل متحد به یاد و گرامی‌داشتِ قتل و آزار خواهرانِ میرابال در جمهوری دومینیکن، این روز را انتخاب کرده است. خواهران میرابال از مخالفانِ رافائل لئونیدس تروخییو، دیکتاتور جمهوری دومینیکن بودند که در سال ۱۹۶۰ توسط مأموران دستگاه امنیتیِ این کشور بازداشت شده، ماه‌ها شکنجه شدند و مورد تجاوز قرار گرفتند و سرانجام در ۲۵ نوامبر همین سال، به قتل رسیدند. در سال ۱۹۹۹ سازمان ملل متحد، روز مرگِ این سه خواهر را به عنوان روز جهانی «رفع خشونت علیه زنان» اعلام کرد.

در ایران ستم بر زنان ریشه‌ای هزاران ساله دارد اما آنچه که در این چهل و اندی سال رخ داد به‌طور نظام‌مند و به خشن‌ترین شکل، زنان را مورد هجوم قرار داده و اشکال ستم چه در عرصه‌ی خصوصی و از سوی فرهنگ مردسالار و چه در عرصه‌ی عمومی، به‌طور مستمر پیکر زنان را زیر ضرب قرار داده است و نمونه‌ی مرگبار آن را در این دو ماه اخیر شاهیدم که چطور زنان پیشگام در مبارزه و عصیان به خاک و خون افتاده‌اند.

به همین خاطر امسال ۲۵ نوامبر روز جهانی منع خشونت علیه زنان  معنایی دیگر پیدا کرده است. مرگ دلخراش مهسا امینی به دست پلیس گشت ارشاد چونان شعله‌ای بود که  خشونت‌های عریان را آشکار و آنگاه به آتشی بدل کرد.  زنان سال‌هاست  پدیده‌های دهشتناکی چون زن‌کشی و قتل‌های ناموسی، کودک همسری، حجاب اجباری و خشونت گشت ارشاد جنایتکار، ممنوعیت استفاده از وسایل پیشگیری و سقط جنين و بسیاری از تبعیضات ناعادلانه دیگر را با گوشت و پوست خود لمس و تجربه کرد‌ه‌اند. حقوق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و قضایی برابر آشکارا از زنان دریغ می‌شود و همین بی‌عدالتی‌ها سال‌هاست زنان را به کنش‌گران جدی عرصه‌ی اجتماعی، سیاسی و مدنی بدل کرده است.

در این جنبش شکوه همبستگی همه ستمدیدگان این سرزمین به چشم می‌خورد؛ هر جا خونی بر زمین می‌ریزد روز دیگر فریاد دادخواهی به نام آن جان‌باخته از جای دیگری از این سرزمین به گوش می‌رسد. فریاد ژینا، حدیث، نیکا و تمام دختران از گوشه گوشه‌ی کشور شنیده می‌شود و این را می‌توان طلیعه‌ی دوران نوینی دانست که خشونت بر ضد زنان حساسیت همگانی را برانگیخته و جامعه مانع از اعمال خشونت علیه زنان می‌شود. امروز آن کلیشه‌ها و قالب‌های  منفور گذشته در حال نابودی است همان کلیشه‌ای که زن مناطق محروم را نمی‌بیند و او را از تاریخ و جغرافیا حذف کرده است؛ زن بلوچ، زن کرد، زنان در هر نقطه‌ی دور افتاده‌ای حضور شجاعانه‌ی خود را آشکار و ثابت کرده‌اند.

جنبش اعتراضات سراسری که بیش از دو ماه ادامه دارد، با لغو حجاب اجباری پایان نمی یابد. آموزش و بهداشت رایگان، رفاه نسبی طبق استانداردهای جهانی برای عموم مردم، محو هرگونه ستم طبقاتی، جنسیتی، قومی و…، ایجاد اشتغال و هر آن چه ادامه زیست زنان و مردان را  با شأن و منزلت انسانی میسر سازد، از ابتدایی ترین خواست های این جنبش است.

احسان سلطانی می نویسد: «ایران در زمینه اشتغال زنان یکی از بدترین کشورها در جهان است و فقط ۱۱.۶ درصد از زنان (در مقایسه با ۴۳ درصد جهان) شاغل هستند.

نسبت اشتغال زنان ایران حتی از کشورهایی مانند عربستان، کویت، عمان، پاکستان و افغانستان پایین تر است.

وضعیت زنان در همه شاخص ها مانند شکاف جنسیتی، پست های مدیریتی و .. در پایین ترین رتبه های جهانی قرار دارد.

حذف بخشی مهمی از جمعیت کشور از صحنه فعالیتهای اقتصادی یکی از عوامل کلیدی رشد اقتصادی پایین محسوب می گردد.

در نتیجه روند مستمر غارت مردم با مالیات تورمی (شوکهای قیمتی و سرکوب دستمزدها)، نه تنها امکان ازدواج و خانه داری و تربیت فرزند (بر اساس خواست بخش مهمی از نظام سیاسی) برای زنان فراهم نشد که معضلات و بحرانهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی متعددی نیز خلق شد.   

خروجی عملکرد اقتصادی دولتها وضعیت را به جایی رسانده که کار مناسب نیست و اگر کار پیدا شود، با درآمد آن نه نمی توان سرپناهی فراهم کرد، نه می توان ازدواج کرد و نه می توان آینده داشت.  »

Facebook
Telegram
Twitter
Email