باز هم یک معدن زغالسنگ «قتلگاه کارگران» شد. عصر دوازدهم شهریور، شش کارگر در تونل رزمجاه معدن زغالسنگ البرز شرقی (طزره) به دلیل اجتماع ناگهانی گاز، زیر آوار مدفون شدند. این کارگران ساعتها میان مرگ و زندگی دست و پا زدند اما عاقبت جان سالم به در نبردند. در ساعات آغازین بامداد روز دوشنبه و بعد از حدود ۹ ساعت ماندن زیر آوار، اجساد شش کارگر بیرون کشیده شد.
گفته میشود عمق تونلی که انفجار در آن رخ داده ۷۰۰ متر است و حادثه در عمق ۴۰۰ متری آن رخ داده است. به روال همیشه «علت حادثه» همچنان در دست بررسی است و روزها طول میکشد تا یک گزارش تخصصی با ادبیات کارشناسانه بیرون بیاید اما هیچ زمان مقصران واقعی این دست حوادث شناسایی و مجازات نمیشوند.
اخبار ضد و نقیض در ساعات اولیه حادثه
عصر دوازدهم شهریور ماه، شش کارگر باسابقه و قراردادی شرکت البرز شرقی، خیلی ناگهانی در تونل محل کارشان جان خود را از دست دادند. اخبار ساعات اولیه متناقض بود. کانالهای خبری و رسانهها از عملیات امداد و نجات و تداوم این عملیات خبر میدادند؛ عملیاتی که هیچ زمان نتوانسته جان کارگران مدفون زیر آوار معادن را واقعاً نجات دهد. ۴۳ کارگر معدن زمستان یورت را یادمان نرفته که مرگ به ناگهان گریبانشان را گرفت. بعد از آن، معادن کشور باز هم حوادث مرگبار بسیار داشتند.
همچنین مرگ شش کارگر، اولین حادثه مرگبار در معدن زغالسنگ البرز شرقی نیست. ۱۲ ظهر روز شنبه یازدهم اردیبهشت ماه ۱۴۰۰، در تونل شماره ۴۲ معدن بزرگ طزره، دو کارگر جوان ۳۰ و ۳۵ساله حبس شدند و بعد از گذشت شش روز، بالاخره امدادگران توانستند جسد آنها را بیرون بکشند. آن زمان دو کارگر پیمانکاری به نامهای میلاد روشنایی و سیداصغر افضلی از دامغان، جان خود را از دست دادند. کمی در زمان جلوتر میآییم. پانزدهم اسفند ۱۴۰۱، منابع کارگری در استان سمنان از زخمی شدن ۴ کارگر بر اثر انفجار در معدن زغالسنگ طزره خبر دادند. همان موقع کارگران گفتند که این واحد معدنی به صورت خصوصی فعالیت دارد و مسائل ایمنی در آن به درستی رعایت نمیشود. در این چند سالی که از فعالیت این واحد معدنی میگذرد، نظارت بر فعالیت معدن بسیار کم بوده است.
حالا شش ماه بعد، حادثه دردناک دیگری منجر به مرگ شش کارگر شده است. پس از حادثه، به سراغ همکاران آنها رفتم. یکی از کارگران معدن طزره میگوید: کارگران متوفی، قراردادی بودند و با خود معدن قرارداد داشتند. این حادثه خیلی ناگهانی رخ داده و مشخص نیست چرا وقتی تونل دو تا تهویه داشته، گاز آنچنان جمع شده که به مرگ شش کارگر انجامیده؟
به گفته این کارگر، تجمع گاز در معدن زغالسنگ البرز شرقی، قبل از این باز هم اتفاق افتاده. او میگوید: چند سال قبل، همین اجتماع گاز منجر به مرگ یک کارگر شد، مشابه این حادثه بارها رخ داده است.
همکاران این شش کارگر میگویند متوفیان همه متاهل و پدر چند فرزند بودهاند. همگی از کارگران پرسابقه معدن بودهاند که بلااستثنا قرار بوده یکی دو سال دیگر بازنشست شوند. ۵ کارگر متوفی ساکن دامغان و یکی ساکن شاهرود بوده است.
بعد از حادثه، معدن طزره تعطیل شده است. کارگران میگویند امروز که سرکار رفتیم گفتند تعطیل است. گویا وزیر کار آمده، نوشدارو بعد از مرگ سهراب! احتمالاً تا آخر هفته هم کار ما تعطیل است.
به سراغ «قنبری» سرپرست شرکت معدن البرز شرقی طزره رفتم. او در پاسخ به این سوال که چرا این اتفاق افتاد و مگر معدن تهویه و ایمنی کافی نداشت، گفت: همان صبح روز حادثه، جلسه داشتیم. در آن زمان، هیچ نقطه بحرانی در هیچ جای معدن وجود نداشت. در ارتباط با حادثه، تحلیلهای اولیه ما وجود یک حفره گازی را نشان میدهد اما علت واقعی حادثه در دست بررسی است و کارشناسان آن را به زودی اعلام میکنند.
سرپرست معدن طزره افزود: حفرههای گازی قابل شناسایی و تحلیل نیستند. بازرس کار ما تا 10 دقیقه قبل از حادثه، کنار دست این عزیزان بوده و میزان سنجش گاز را صفر اعلام کرده. 10 دقیقه بعد، در دقایق پایانی شیفت کار، هنگام خروج کارگران این حادثه رخ داده بنابراین احتمالاً تصاعد گاز و ایجاد حفره گازی عامل حادثه بوده است.
قنبری میگوید حفرههای گازی قابل شناسایی و پیشبینی نیستند. از او میپرسم پس چطور در معادن ژاپن و نروژ و کشورهای پیشرفته و ایمن، چنین حفرههای مرگباری ایجاد نمیشود و چطور حفرهای ایجاد شده که شش کارگر را به سادگی به دام مرگ انداخته؟ سرپرست معدن در پاسخ میگوید: تصاعد آنی گاز رخ داده. این یک بحث کاملاً تخصصی است. کارشناسان باید موضوع را با دقت بررسی کنند و اصل موضوع را بشکافند.
سوالاتی که بیپاسخ میماند
همان ساعات اولیه صبح سیزدهم شهریور به سراغ «حسینی» سرپرست واحد ایمنی معدن طزره رفتم. این مقام مسئول حاضر نشد اطلاعاتی در اختیارم قرار دهد. گفت که اطمینان ندارم از کجا تماس میگیرید! تماسهای بعدی با این فرد مسئول هم همگی بیپاسخ ماند!
«بهروز افروز»، «قربانعلی کمال»، «حسین غزائیان»، «حمید ایزدی»، «ابوالفضل غنایی» و «محمد نعیمی صفت» کارگرانی هستند که حوالی ظهر روز یکشنبه برای آغاز یک شیفت کاری پا به تونل رزمجاه معدن طزره گذاشتند. در آن ساعات کار، شاید یکی دو نفر در فکر عروسی فرزندانشان بودهاند و باقی در فکر بازنشستگی در سالهای پیش رو. حتماً چند نفر از آنها پیش از کار سینه را صاف کردهاند و همه چیز با چند سرفه خشک آغاز شده است، سرفههای خشکی که همیشه از سینههای دردناک معدنکاران بیرون میآید.
چند ساعت بعد، مرگ از راه رسیده؛ مرگی دلخراش با گاز که یک پایان تلخ رقم زده و همه چیز را زیر آوار مدفون کرده. طعم این پایان بسیار تلخ است. این شش کارگر دیگر هرگز روی زمین پا نمیگذارند. همه چیز همان اعماق زمین تمام شده اما سوالات ما همچنان بیپاسخ و ناتمام است. چرا معادن ما اینقدر قربانی میگیرند و به ایمنی معادن به طور جدی ورود نمیکنند؟ وظیفه وزارت صنعت، معدن و تجارت چیست؛ واردات خودروهای لاکچری برای آقازادهها یا ایمنسازی معادن کشور که محل نان درآوردن زحمتکشترین قشر طبقه کارگر هستند؟!
نسرین هزاره مقدم