آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

آغاز سال تحصیلی و آرزوی آموزش به زبان مادری

و آرزوی آموزش به زبان مادری

تحصيل به زبان مادري ، آرزويي كه هنوز كودكان اقوام ساكن در ايران به آن دست نيافته اند!

بخش بزرگی از کودکان ساكن در سرزمين ايران که در خانه ، به زبان های غیرفارسی صحبت می کنند ، سال تحصیلی امسال را نیز با آرزوی برآورده نشده » آموزش به زبان مادری » خود آغاز خواهند کرد. این در حالی است که اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی تاکید بر آن دارد.

عدم تدریس زبان قومی در مدارس ایران ، آشنایی کودکان را با شکل نوشتاری و ادبی زبان مادری خود دشوار کرده است. فرهنگ و زبان قومی کشور ايران در زیر مجموعه «خرده فرهنگ» ، «زبان های محلی ، بومی» و «گویش» تعریف می شوند!

این تعریف نادرست و غیرعلمی که دولت هاي ايران در قبال این فرهنگ ها و زبان ها تا به حال اتخاذ کرده اند سبب شده است که افت تحصیلی در مدارس محل زندگی خلق های غیر فارس بشدت افزایش یابد.

در اول ماه مهر هرسال و  با آغاز سال نو تحصیلی در ایران، یک بار دیگر نظر دولت ، جامعه و مردم به موضوعاتی چون ، «افت تحصیلی در مناطق سکونت خلق های ساكن در ايران » ، «عدم تدریس زبان مادری» ، «فشارهای روحی و روانی کودکان» و بالاخره «اجرا نشدن اصل ۱۵ قانون اساسی» که تحصیل به زبان مادری را درمدارس کشور قانونیت بخشیده، مورد توجه قرار می گیرد. در این مورد کارشناسان وزرات علوم و آموزش و پرورش تایید می کنند که افت تحصیلی و درصد بی سوادی در مناطق زندگی قومیت ها ، بیشتراز نقاطی است که کودکان به زبان فارسی صحبت می کنند.

امیلیا نرسسیانس * کارشناس امور کودکان دو زبانه معتقد است که ایران کشوری است چند فرهنگی و چند زبانی ، ولی تکثر فرهنگ ها و زبان ها به دلیل تحمیل » تکزبانی » ، مشکلات عدیده ای را در راه تعلیم و تربیت کودکان غیر فارس زبان بوجود آورده است. این کودکان که در محیط خانواده به زبان های مادری خود سخن گفته اند در مدارس مجبورند به زبان دیگری تعلیم و تربیت ببینند. وی اضافه می کند: به ویژه دانش آموزان ابتدائی که نخستین بار به سر کلاسها می روند، دچار «شوک زبانی» می شوند. به طوریکه آموزش و پروش برای مناطق زندگی قومی کشور کارشناسانی را تربیت کرده است که بتوانند «شوک زدائی» کنند.

یکی از دلایل افت تحصیلی در مدارس مناطق زندگی قومی ايران را، کارشناسان مشکلات روحی و روانی دانش آموزان دانسته اند. در این زمینه صدیقه عدالتی * جامعه شناس توضیح می دهد که در استانهائی که تعلیم و تربیت به زبان مادری شان نیست، افت تحصیلی ، درصد بی سوادی و تعداد مردودین بالاست. مسئله مهمی که دولت ، آموزش و پرورش و کارشناسان تعلیم و تربیت به آن توجه نمی کنند، این است که کودکان از لحاظ روحی و روانی تحت تاثیر قرار می گیرند و در مرحله نخست اعتماد به نفس خود را ازدست می دهند. چون وقتی به مدرسه می روند و می بینند که تحصیل به زبانی است که با آن آشنائی ندارند، این را نقص خودشان می بینند و اعتماد به نفس خود را ازدست می دهند.

برخی از زبانشاسان و جامعه شناسان قومی به دولت اعتراض می کنند که تا به حال در دانشگاه های کشور بخش زبان های قومی و ملی را دائر نکرده است. این صاحب نظران، دولت هاي ایران را متهم می کنند که سیاست نابودی زبان و فرهنگ قومی آنها را دنبال کرده است. آنها سالهاست با جمع آوری طومار و برگزاری مراسم مختلف می کوشند، نظر جامعه و دولتمردان را به تدریس زبان مادری در حوزه های زندگی اقلیت های قومی کشور جلب کنند. این گروه ، همچنین بر این باور هستند که سیاست دولت برای کاستن مشکلات کودکانی که به زبان های دیگری مثل کردی، بلوچی، ترکمنی و ترکی آذری و غیره صحبت می کنند ، چاره ساز نبوده است. صدیقه عدالتی جامعه شناس ایرانی با تائید این نگرش پیشنهاد می کند که بایستی سیاست کلی نظام نسبت به فرهنگ ها و زبان های مختلف رایج در کشور تغییر یابد. نخستین اقدامی که دولت باید بکند اجرای ماده ۱۵ قانون اساسی است.

به اعتقاد بسیاری از کارشناسان واندیشمندان، نه تنها دولت خودش بطور سیستماتیک و رسمی اقدامی در این خصوص نمی کند ، حتی اگر از طرف خود مردم و اندیشمندان «غیرفارس» هم اقدامی شده ، سعی کرده است اینها را از بین ببرد. این نشان می دهد که دولت مسئله زبان را یک مسئله سیاسی و امنیتی می بیند و تا زمانی که این بینش را دارد ، اصل ۱۵ قانون اساسی نیزهیچ وقت اجرا نخواهد شد. با این حال هستند کسانی که این نظر را رد می کنند و مشکل را درجایی دیگر می بینند.

تحقیقاتی که از سوی دانشگاه، وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش  طی سالهای اخیرانجام شده ، نشان می دهد که در اکثر استان های دوزبانه، افت تحصیلی وجود دارد. پس دولت نسبت به این مسئله بی خبر نیست. پس چرا اقدامی جهت  بر طرف کردن این آن نمی کند؟

مثلا برخی از کارشناسان معتقدند که در سالهای اخیر بویژه در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی نظر دولت نسبت به زبانها و فرهنگ های قومی و ملی تغییر یافته است. اما کمبود بودجه وزارت آموزش و پرورشامکان اجرای اصل پانزدهم قانون اساسی را نمی دهد.

دکتر صدیقه عدالتی جامعه شناس به تبعیض نهادهای دولتی اشاره می کند و مثال می آورد که وزارت آموزش و پرورش ایران ، در سالهای اخیر برای کشور تاجیکستان که فارسی زبان است صدها هزار جلد کتاب درسی رایگان منتشر کرده است ولی تا به حال کمترین هزینه را برای رشد و اعتلای زبان اقلیت های قومی کشور در نظر نگرفته است. کمی بودجه بهانه است. چون هروقت صحبت از ترویج زبان فارسی در داخل و خارج از کشور بوده ، دولت بودجه کاملی تامین کرده است. دولت باید همان رفتاری را که با زبان فارسی در پیش گرفته با زبان های دیگر هم داشته باشد که این حداقل فرضیه تبعیض بین زبان ها را از بین می برد.

در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، حق تدریس به زبان مادری اقوام ساکن ايران به رسمیت شناخته شده است. در اصل ۱۵ قانون اساسی می خوانیم: «استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس ، در کنار زبان فارسی آزاد است». بنابراین ، حاکمیت ایران حق آموزش زبان مادری را به رسمیت شناخته ، اما هنوز آن را به مرحله اجرا در نیاورده است.

دکتر امیلیا نرسسیانس می گوید: ما یک قانون داریم که منع نمی کند. یک موضوعی هم داریم که به نوع تحقیقات و نگرش دو سازمان تعلیم و تربیتی کشورمربوط می شود. آنها هم نگرش مثبتی را نسبت به این موضوع شروع کرده اند. یعنی جای امیدواری هست که کشور متوجه این باشد که زبان های متفاوت در واقع گنجینه های مهمی هستند. اگر دولت بتواند یک ادیب کرد ، ترک ، بلوچ ، عرب و یا هر کس زبان دیگری را تربیت کند ، در واقع به گنجینه معنوی و ادبی خود اضافه کرده است. من فکر می کنم زمینه اجرائی آن شروع شده است. ما کنفرانس هایی با موضوع دوزبانگی داریم. مقاله ها، رساله ها و پایاننامه هائی با موضوع دو زبانگی نوشته و در مجلات زبانشناسی و تعلیم و تربیت انتشار می یابد ».

وی در ادامه صحبت هایش به این مسئله اشاره می کند که در جامعه ایران نگرش به زبان های قومی در حال تغییر است و تحصیل به زبان مادری ، برای بسیاری از کودکان ساكن در ايران ، در آینده میسر خواهد شد.

 ولی دکتر صدیقه عدالتی جامعه شناس نسبت به این مئسله خوشبین نیست. او او می نویسد با گذشت حدود چهار دهه از تاسیس جمهوری اسلامی ایران ، هنوز هیچگونه اقدامی در این باره انجام نگرفته است. تا زمانی که زبان قومی غیرفارس را خطری برای خودشان می بینند و تا زمانی که مسئله را یک مسئله سیاسی و امنیتی قلمداد می کنند و فکر می کنند که یادگرفتن این زبان ها خطری است برای امنیت ايران، در این مسئله نمی توان خوشبین بود.

حال پس از سپری شدن حدود چهار دهه از انقلاب سال 57 ایران ، كه يكي از اهداف آن رسيدن همه اقوام ساكن در ان كشور به حقوق برابر و مدني خود و رهايي از سياست هاي نژادي و شوونيستي سلسله شاهنشاهي بود، هنوز تدریس به زبان مادری برای بسیاری از کودکان اقوام ساكن در ايران یک آرزوی دست نیافتنی شده و این خواست بخش زيادي از جامعه ایران، تابه حال جامه عمل نپوشیده است.

*امیلیا نرسیسیانس انسان شناس، مردم شناس و استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران  

*دکتر صدیقه عدالتی محقق وجامعه شناس ایرانی مقیم آلمان

Advertisements

Facebook
Telegram
Twitter
Email