header photo

بشکف ای سحر!(آچیل سحر)٬ به زبان فارسی و آذری

بشکف ای سحر!(آچیل سحر)٬ به زبان فارسی و آذری

 کریم مشروطه چی ”سؤونمز / بهروز مطلب زاده

شعرزیبای ” آچیل سحر” درسال های دهه پنجاه توسط نویسند وشاعر گرانقدرآذربایجان، آقای کریم مشروطه چی ” سؤونمز” وبراساس آهنگ و شعرترانه مراببوس سروده شده که از همان دوران همواره ورد زبان مبارزان راه آزادی میهن بوده و درزندان ها ومحافل مختلف،ازجمله توسط کوهنوردان بصورت جمعی خوانده می شود. لازم به یادآوری است که متاسفانه این شعر، سال های متمادی درافکارعمومی به غلط به زنده یاد علیرضا نابدل، ازچهره های ماندگار و فراموش نشدنی جنبش چریکی ایران نسبت داده شد است.
درزیرمتن آذری “آچیل سحر”، ازصفحه ۲۳۲ کتاب ” قارانقوش یازی گؤزلر” آقای کریم مشروطه چی” سؤنمز” که با مقدمه ای ازبختیاروهاب زاده درسال ۱۹۸۹ توسط بنگاه انتشاراتی یازیچی باکو به چاپ رسیده نقل می شود ودرپایان نیز متن ترجمه به فارسی آن را که توسط نویسنده این سطورانجام گرفته می خوانید:


بشکف ای سحر!*

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ

بشکف ای صبح !

برا، ای آفتاب !

بشکف در این آخرین نفس،

بشکن درِ این آهنین قفس،

تا با تو من،

یابم دوباره جان،

بگذار بشکفند غنچه هایت،

بگذار پرتو افشان شوند شراره هایت،

تا بگسلند بندهای بندگی خلق های ما.

آن دم که صبح دیده واکند،

باید که من،

دل برکنم زین جهان وانسان ها،

باید که من،

بگرفته جان به کف،

در راه خلق

گذرکنم زطوفان ها.

گرمن نسوزم،

گر تونسوزی،

واگر مانسوزیم،

پس کدامین شعله خواهد ساخت

این ره تاریک را روشن؟ “*

آه

آفتاب دوباره طلوع خواهد کرد

واین جهان پراز شکوفه خواهد شد.

زیبای من!

پاک کن اشکت را!

که گریه چاره نجات نیست

خنده زن، به روی این جهان

تا زغم ، رها شوند مردمان

پاک کن اشکت را

چون بهار پرشکوه، خنده زن،

بگذار بهار بخندد

هرلاله زار بخندد،

تا شادی ببارد دراین غم سرای خلق

بشکف ای صبح !

برا، ای آفتاب !

* – این چند مصرع، ازیکی از شعر های ناظم حکمت اقتباس شده است.



آچیل سحر!

ــــــــــــــــــــــــ

آچیل سحر، اویان گونش!

آچیل بو سون نفسده،

بو قارانلیق قفسده،

سنیله من تاپیم یئنی حیات.

چیچکلرین آچیلسین،

شفقلرین ساچیلسین،

باغیشلاسین بو ائللره نجات.

من ….

صبح آچیلارکن،

کئچمه لییم طوفانلاردان،

اَل اوزوب جاندان،

بو ائللردن، انسانلاردان،

من یانماسام گر،

سن یانماسان،

بیز یانماساق،

هانسی آلوولار ایشیق سالار بو یوللارا؟*

آه

گونش دوغار، گولر حیات،

چیچک له نر بو کاینات.

آغلاما ای گوٍزه لیم!

آغلاماقدان بیر کس،

تاپمامیشدیر چاره.

سیل گوٍزون یاشین!

گول ائللرله بیرلیکده،

آزاد اول بو دیرلیکده،

شادلیق یاغدیر غمگین ائلیمه‏!

سیل گوٍزون یاشین،

گول بو شن باهار گولسون،

هر بیر لاله زار گولسون،

حیات وئرسین سؤلموش گولومه.

آچیل سحر!

اویان گؤنش!

* – این چند مصرع، ازیکی از شعر های ناظم حکمت اقتباس شده است.

* * * * *

کریم مشروطه چی ـ ادیب، شاعر، نویسنده ـ در محله لیلاوا متولد شد.

مدتی در مکتب به تحصیل پرداخت و ۳ کلاس نخست ابتدایی را در مدت یک سال سپری نمود اما به دلیل فقر از تحصیل بازماند و به تأمین معاش خانواده پرداخت.

در سال ۱۳۲۴ هجری‌شمسی با روی کار آمدن فرقه دموکرات آذربایجان و حضور محمد بی‌ریا در وزارت معارف، با استماع شعرخوانی وزیر، به شعر علاقمند شد و قوه شاعریش منفعل گردید به طوری که بعدها اشعار آتشینش حیرت همگان را برانگیخت.

وی همواره به خاطر هوش و استدادش مورد توجه و تمجید دوستان و آشنایان بود و با تشویق و دلگرمی آنها توانست صدها اثر برجسته نظم و نثر را در قالب شعر، مقاله و کتاب خلق نماید.

مشروطه چی که در شعر «سونمز» تخلص می‌کرد از سال ۱۳۳۲ هجری‌شمسی در تهران اقامت برگزید و تحصیلاتش را ادامه داده، همزمان به اشتغال در یکی از بانک‌های پایتخت پرداخت و پس از ۳۰ سال خدمات صادقانه به بازنشستگی دست یافت و در زادگاهش فعالیت‌های فرهنگی خود را دنبال نمود.

از آثار برجسته این نویسنده پرتلاش می‌توان کتاب‌های زیر را برشمرد:

یازی قایدالاری حاقندا ملاحظه‌لر، مکتوبلار، هررنگدن، فارس دیلیندن تورکجه میزه چئویریلمیش شعرلر، آغیر ایللر، عیسی نین سون شامی، سلام بر حیدربابا، آمان داغلار، حسرت چلنگی، دیوان کلامی، آتیلمیشلار، اوچونجو گوز، و آذربایجان خلق موسیقی سینین اساسلاری.

Go Back

Comment