آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

شمه ای از سیاست عالم اوهام راجع به دوستی آمریکا

ین نوشته 97 سال قبل توسط سید جعفر پیشه وری در روزنامه حقیقت ارگان اتحادیه عمومی کارگران ایران به چاپ رسیده است. این نوشته کوتاه ماهیت امپریالیسم نوپای آمریکا و خطر آن را به جهانیان، مخصوصا به زحمت کشان گوش زد می کند. در صورتیکه بخش بزرگی از نیروهای ملی کشورمان، آمریکا را طرفدار آزادی و دمکراسی می دانستند. این توهم که حتی دکتر مصدق و یارانش تا آستانه کودتای ننگین 28 مرداد دچار آن بودند، لطمه شدیدی به کشورمان وارد کرد. پس از کودتا نقش جنایت کارانه آمریکا برای همه عریان شد که دیگر دیر بود.

سید جعفر پیشه وری تا تیز بینی خاصی ماهییت واقعی امپریالیسم آمریکا را افشا می کند. پیشه وری می نویسد:

قبل از جنگ جهانگیری بازار ایران منحصر به دولت روس و انگلیس بود. این دو مملکت جهانگیر برای مقاصد سیاسی معینی خودشان، ایران را میدان مبارزه قرار داده، حس نفرت ایرانیان را نسبت به خودشان روز به روز زیادتر می کردند. در همین شروع جنگ عمومی (جهانی اول) حریف و رقیب بزرگ تازه ممالک فوق، یعنی مملکت جهانگیر آلمان در ایران نفوذ پیدا کرده بود. زیرا خط راه آهن برلین ـ اسلامبول و بغداد  راهی بر روی ایرانیان باز می کرد و ایرانیان با پیدا شدن دست سوم در تجارت ایران خوشوقت بودند. دروقت جنگ ایرانیان غلبه آلمان را که در جهانگیری از انگلستان کمتر نبود، با هزاران چشم و گوش انتظار داشتند. ویلهلم که از مسببین جنگ عمومی است، در نظر ایرانیان فرشته خلاص کننده ایران بود. بعضی فاناتیک ها و موهوم پرست ها به مسلمانی او معتقد بودند، درصورتی که او اگر مسلمانی را در خواب می دید، می ترسید.

جنگ جهانگیری با غلبه انگلستان و مغلوبیت آلمان ختم شد. ویلهلم که ایرانیان او را حاجی ویلهلم می گفتند، دچار قهر و غضب ملت آلمان گشته، از صحنه سیاست دنیا خود را کنارکشید. نفوذ آلمان هم با همان مغلوبیت در ایران گسیخته شد. اما ایرانیان که همیشه منتظرند دیگران برای استخلاص آنها بکوشند، یا دستی از غیب برون آمده، بر سینه نامحرم زند، چنان که همیشه در سیاست به حیله و دیپلوماسی دیگران فورا گول خورده، با نداهای شیرین و قشنگ سیاسیون ممالک متمدنه، بدون این که ندا کننده را بشناسد و مقاصد او را بفهمند، مثل شتر بی افساربه رقص می آیند، چنان که ندای ویلسون رئیس جمهور آمریکا و وعده ترک سلاح و تامین استقلال ملل ضعیفه یا مواد چهارده گانه مشهور او را ندای غیبی خیال کردند. در صورتی که ویلسون با این ندافقط یک سیاست و رل مهمی به منفعت آمریکا بازی می کرد.

جنگ عمومی آلمان راکه رقیب انگلستان بود، از میان برداشته، به جای او آمریکای شمالی را گذاشت. اگر درست ملاحظه کنیم، می بینیم که در جنگ عالم گیر غلبه تنها نصیب آمریکای شمالی گردیده است؛ زیرا آمریکای شمالی فقط در وقت جنگ ثروت دنیا را به دست گرفته بود. اما انگلستان بعد از جنگ خود را در مقابل امر واقع دید، آن هم غلبه آمریکای شمالی بود. ویلسون بازی خود را انجام داد. ذهن دیپلومات های دنیا را مشوب کرد. فتح آمریکا را تامین نمود. لیکن ما در همان ساده لوحی خودمان باقی هستیم و مجمع اتفاق ملل را که مانور سیاسی و برای ناکام مرده شدن تولد یافته بود، محکمه عدالتش دانستیم. در صورت عضویت داشتن انگلیس و ایران در همان مجمع، انگلیسی ها تا به امور نظمیه و عدلیه، به کارهای داخلی ایران مداخله کرده، به واسطه آلت کردن رئیس الوزرای ایران (وثوق الدوله)، معاهده استقلال کش ایران و انگلیس (1919) را می خواستند به رسمیت برسانند، هیچ صدایی از آن مجمع عدالت شنیده نشد. حالا هم مجلس شورای ملی عضویت ایران را درهمان زنده بی روح و مقوای تهی قبول و تصویب می کند و حال آن که مجمع فوق الذکر با مادرغیر مهربان خود ویلسون، از دنیای سیاست رحلت کرده است و بعد از ختم جنگ عمومی، چرخ سیاست عالم را رقابت انگلستان و آمریکا حرکت می دهد.

امروز انگلستان خود رادر مقابل مملکتی می بیند که از هر حیث مسلح و قوی است. امروز رقابت آمریکا و انگلیستان، فلاکت بزرگی (را) بعد از جنگ عالمگیری برای جمعیت بشر تهیه می کند. وضعیت دنیای سرمایه داری پیر که غیر از موت چاره دیگری ندارد، در مدت دو سه سال اخیر به نظربعضی دکترهای کم تجربه سیاسی خوب می آمد. به خیال آن ها این پیره زن دارد چاق می شود. اما از سیاست عالم معلوم می شود که آن فربهی و چاقی که باعث خوش نیتی آن ها شده بود، از صحت و سلامت او نبوده، بلکه به جنگ تازه ای حامله شده است که بعد از وضع حمل احتمال هلاکت او را دارد.

امروز انگلیسی ها ژاپون رابر علیه آمریکا، و آمریکا، فرانسه را بر علیه انگلستان مثل چرخچی ها به میدان جنگ آینده سوق می دهند. آن ها نیز به نوبه خود مانند موزیک چیان جنگی دارند نوای جنگ عمومی تازه ای می سرایند.

ما در خصوص غلبه  و مغلوبیت طرفین در این مقاله نمی توانیم اظهار عقیده نماییم. فقط می توانیم بگوییم دولت آمریکا و انگلستان جنگ خواهند کرد؛ هر چند که للوید ژورژ (لوید جرج نخست وزیر انگلستان) در پارلمان انگلستان در طی اظهارات خود می گوید: اساس سیاست انگلستان باید دوستی با آمریکای شمالی باشد. لیکن نتیجه کنفرانس واشنگتون اثبات کرد که این فکر در کله للویدجورج  همیشه نخواهد بود. زیرا روزی که در کنفرانس واشنگتون مسئله خلع سلاح مذاکره می شد، در همان روز پارلمان آمریکا بودجه کشتی های جنگی را افزوده که بعد از مدت خیلی کم آمریکا دارای موقع اول در آب های دنیا خواهد شد. در صورتی که انگلستان این موقع مهم را به آسانی از دست نمی تواند بدهد. از اثرات همان رقابت است که آمریکا وادار به (خواستن) امتیاز معادن نفت شمال ایران و فرانسه به امتیازمعادن نفت آناطولی شدند که انگلستان این را هم به خونسردی نمی تواند بگذراند.

پس اشخاصی که امروز آمریکا را خلاص کننده ایران می دانند، نباید آن قدر زود باور و ساده لوح باشند و هر ندا را ندای فرشته نجات پندارند. گذشته از این باید ذانست که آمال سرمایه داری یکی است. اشغال مستعمرات و مکیدن خون ملل ضعیف و رنجبران کره زمین.

روزنامه حقیقت شماره 3 ــ 12 جدی (دی) 1300= 2 ژانویه1922

Facebook
Telegram
Twitter
Email