header photo

نقدی بر کتاب (( سیر تحولات استعمار در ایران ))

نقدی بر کتاب (( سیر تحولات استعمار در ایران ))

نوشته ی علیرضا ثقفی خراسانی

بعد از تخریب وفرو پاشاندن سیستم سوسیالیستی در جهان ، امپریالیست ها خیز لجام گسیخته ای علیه دستاورد های بشریت در تمامی عرصه های زندگی اجتماعی برداشته اند تا امتیازاتی که به علت وجود و تأثیر نظام سوسیالیستی ، سرمایه داری جهانی به زحمت کشان داده بود ، از آنان پس گیرد . خیل عظیمی تئوریسین و تئوری ساز راهم واداشته است تا هجوم سرمایه را در تمامی زمینه ها توجیه کنند . در این میان تئوری بافان حراف و کلاش خدمت گذار امپریالیسم هر کدام مأموریتی را مطابق صلاحدید اربابانشان بر عهده گرفته اند . برخی انقلاب اکتبر 1917 را محصول اشتباه تاریخی دانسته ، مشغول سم پاشی وسیع و گسترده ای در این زمینه هستند . بعضی اساساً وجود پدیده ای به نام امپریالیسم را منکر و رسالت جبهه ی سرمایه در رأس آن آمریکای بشر دوست !! را صدور ((دمُکراسی )) به اقصی نقاط جهان می نمایانند . با تریبون های گسترده ، رسانه های فراگیر و امکانات عظیمی که در اختیاردارند ، مشغول مشوب سازی اذهان توده ها و توجیه جنایات  شبه فاشیست های قرن بیست و یکم هستند .

میهن ما ایران آماج دهشتناک ترین نقشه های امپریالیستی است . مجموع رسانه های صوتی و تصویری که علیه کشورمان در عرصه های مختلف فکری فعالیت می کنند ، افزون بر صد ها می باشد . بازار نشر و کتاب از این هم آشفته تر است . هر گاه سری به کتاب فروشی ها زده شود ، عمق فاجعه نمایان می گردد . کتاب های بنجل در زمینه های مختلف در وصف و مداحی جنایت کاران شاهی و نیرو های واپسگرا ، توصیف مزایای نظام سرمایه داری و ترویج خرافه پرستی ، وصف آرتیست های هالیوودی و تقبیح و تحریف اندیشه های ترقی خواهانه از حد شمارش خارج است . نیرو های مردمی که به آرمان های والای زحمت کشان وفا دارند برای روشن گری با هزاران سد و مانعی روبرویند .

چاره چیست ؟ نمی بایست عرصه را خالی کرد . دشمن یکه تاز را که متکبرانه هر روزه به کارنامه ی فجایع خود می افزاید ، باید افشاء و رسوایش ساخت . در حد امکان  ،توده های مردم را به منافع تاریخی شان آگاه کرد . تا رسد آن روزی که طومار حکومت ننگین امپریالیست ها در تمامی جهان ،در هم پیچیده برای ابد دفن شود . از کتاب هایی که روشنگر زوایایی از جنایت های امپریالیستی در جهان و خصوصاً کشور ما بوده ، سیر تحولات استعمار در ایران نوشته ی علیرضا ثقفی خراسانی است . این کتاب در 260 صفحه چاپ شده به سه بخش تنظیم ، از روند شکل گیری ، انسجام نظام سرمایه داری و نفوذ اختاپوس وار آن به کشور ما حاوی توضیحات آموزنده و مفیدی می باشد . با مطالعه ی کتاب ،خواننده در می یابد  طی حدود دو قرنی که از ورود استعمار به کشور ما می گذرد ، چه مصیبتی بر سر مردمان زحمت کش ، از این میهمان ناخوانده وارد آمده ، همچنین از فجایعی که برای تأمین منافع غارت گرانه ، استعمار گران مرتکب شده اند  به اطلاعات در خور تأمل و تعمقی دست خواهد یافت . نگارنده در این مقال نمی خواهد از لطماتی که استعمار گران با هم دستی حاکمان مزدور بر کشورمان زده اند ، سخن گوید . خوانندۀ کتاب به دریافتی روشن از خطوط کلی سیاست های استعمار گران و همدستان داخلی اش نائل خواهد شد  که چه سان مغول وار به تاراج و غارت دست می یازند . در این جا به برخی کاستی هایی که در کتاب وجود دارد ، اشاره می شود :

در زیر نویس صفحه ی 178 میخوانیم (( متأسفانه تحلیل گران شوروی و در پی آمد آن برخی روشن فکران دنباله رو آنان ، به طور کلی رضا شاه را مترقی می دانند )) نویسنده ی محترم برای این ادعای خود هیچ منبعی ذکر نکرده اند . این تحلیل گران شوروی چه کسانی بودند و در کدامین نوشتار رضا شاه را مترقی دانسته اند ؟ تحلیل گران مد نظر وابسته و سخن گوی دولت اتحاد شوروی بوده اند یا محققینی مستقل از دولت آن کشور ؟

منظور نویسنده ی محترم از روشن فکران دنباله رو مشخصاً چه اشخاصی بوده و در کدامین سند تحلیلی ادعای ملی و مترقی بودن رضا شاه را می نمایند ؟ وقتی نویسنده ی محترم از فعل ((می نمایند)) استفاده می کنند که مربوط به زمان حال میشود ، لابد از این تحلیل گران تا آستانه ی تخریب وتجزیه ی شوروی چند تنی را بشود نام برد .  امید است این ابهام در چاپ بعدی کتاب برای خواننده روشن شود .

 در صفحه ی 223 احداث مناطق نفتی و پالایش گاه ها بدون هیچگونه ارتباطی با صنایع بومی و نداشتن هیچ پیوندی با زندگی مادی و فرهنگی کشور ارزیابی میشود . آقای ثقفی که خود دانشمند صاحب نظر و فاضلی هستند به نیکی می دانند همین کارگران صنایع نفتی و پالایشگاه ها در تحولات دهه ی بیست و در کوران حوادث آن سالیان ، موسوم به ملی شدن صنعت نفت چه حماسه ی پر شوری در مبارزه آفریدند . همچنین در جریان انقلاب پر شکوه 57 . آیا با یک حکم کلی میشود خط بطلانی بر همه ی این وقایع کشید ، به صرف آن که سرمایه گذاران عمده ی این صنایع امپریالیست ها بوده اند ؟ و تأثیرات فرهنگ مبارزات کارگران صنعت نفت بر کل جامعه ی ایران را نادیده انگاشت ؟ با كمال تعجب و تاسف در صفحه ی 232 از این کارگران با کلماتی چون (( ساده و سربه راه )) نام میبرند . در زیر نویس صفحه ی 236 نویسنده بر خلاف نظریات قبلی خود با چرخشی 180 درجه ای می گویند (( صنعت نفت و استخراج آن به هیچ وجه تافته جدا بافته ای از کل اقتصاد ایران نیست ))

در کتاب با ذکر گزاره های کاملاً درستی روند برچیده شدن کشور های مستعمراتی پس از جنگ دوم جهانی ذکر میشود : چون دیگر برخلاف گذشته امکان اینکه مستعمره داشته باشند ، نبود . لذا امپریالیسم برای غارت و چپاول کشور های تحت نفوذ خود به استعمار نو روی آورد . کاستی این نظر درست علمی صرفاً در این است که نقش اتحاد شوروی در آن دوران نادیده گرفته شده ، نویسنده ی محترم با سکوت از روی مطلب گذشته اند . اینک که پدیده ای به نام اتحاد شوروی با جغرافیای سیاسی معین به تاریخ پیوسته ، ارزیابی و تحلیل نقش مشخص آن در جهان در طول دوران موجودیتش خصوصاً روابط آن با کشورمان از اهم وظایف نیرو های ترقی خواه است . در جریان جنگ جهانی دوم قاطع ترین و عمده ترین نقش را در پیروزی متفقین بر فاشیسم هیتلری ، اتحاد شوروی ایفا نمود . این مسئله و شرایط جهانی پس از آن منجر به رشد و گسترش جنبش های رهایی بخش ملی شد . در پرتو تأثیر مبارزات مردمی نگه داری سیستم مستعمراتی کهن ، امکان ناپذیر بود . یقیناً آقای ثقفی با آن ذهن بار آوری که دارند در چاپ دوم کتاب ارزنده ی خود با شکافتن و تحلیل علمی موضوع ، خواننده را با عمق جریانات آن ایام در جمیع جوانب آشنا خواهند ساخت .

در صفحه ی 203 وجود سیستمی به نام (( سرمایه داری وابسته )) در کشور های تحت سلطه را نفی می نمایند . در صفحه ی 219 جریان های روشن فکری که (( سرمایه داری وابسته )) را توضیح می دهند ، اصالت تحلیلشان از سوی نویسنده نفی و می فرمایند اغلب تحلیل های این چنینی هر یک رونویس دیگری است . ( نقل به مضمون ) نویسنده ی محترم در زیر نویس صفحه ی 235 به درستی ذکر می نمایند : منابع نفتی جزءِ تولید ناخالص ملی است . با در نظر گرفتن این مطلب و با نگاهی به آمار صادرات و واردات کشور مثلاً در سال های 1355 و 1356 آیا منطقاً نمی توان به این نتیجه رسید که سرمایه داری وابسته از نوع کمپرادوری آن در حاکمیت کشور دست بالا را داراست ؟

 در پایان ذکر نکته ای لازم است . این چنین بحث هایی مابین دوستان قدمتی تاریخی دارد . بد خواهان اگر از مباحثات ما خرسند شوند و برداشت وارونه ای نمایند . سخنان خرد مندانه ی زکریای رازی برایشان نقل می شود : علم و فلسفه زیر بار تسلیم صرف و تقلید محض و قبول اقوال ا ساتید بدون بیّنه نمی رود . و مساهله با آن ها را جائز نمی شمارد . فیلسوف ، خود نمی پسندد شاگردانش چشم بسته تسلیم گفته های او شوند .    

صادق شکیب                        

 

                                                                        

 

 

Go Back

Comment