header photo

بحران کرونا و ناکارآمدی نظام سرمایه‌داری

بحران کرونا و ناکارآمدی نظام سرمایه‌داری

امیر سلطان زاده

با گسترش ویروس کرونا، تقریبا اکثر کشورهای درگیر بحران اپیدمی، تصمیم به قرنطینه و تعطیلی موقت شهرهای خود گرفتند. به نظر می‌رسید تنها راهی که می‌توان از شیوع سریع این ویروس جلوگیری کرد، قطع روند سرایت آن به دیگری است. با این حال این تصمیم عوارض بسیاری را نیز به همراه داشت.

بلافاصله با اجرای این کار، بسیاری از مردم برای تهیه مایحتاج اولیه خود شروع به خرید و ذخیره کردند. در همان ابتدای کار و به سرعت، برخی کالاهای بهداشتی مرتبط با جلوگیری از شیوع ویروس مانند ژل‌های ضدعفونی کننده، ماسک، دست‌کش و الکل کمیاب شدند. اما ماجرای خرید به همین چند قلم کالا ختم نشد. ترس حاکم بر جامعه سبب شد تا اکثریت مردم با رفتاری هیجانی به خرید مضاعف دست بزنند.

به عبارت دیگر مردم با رجوع به حافظه تاریخی، مواجه با بحران را تداعی کننده دوران قحطی تلقی کردند و برای کاهش یا به تعویق انداختن کمبود و تلاش برای حفظ بقا، شروع به انبار کالاهای اساسی کردند. برای مثال فروشگاه های بزرگ زنجیره‌ای در کشورهای بزرگ اروپایی، خالی از روغن، موادغذایی کنسروی و حتی دستمال‌های بهداشتی شدند. انتشار فیلم‌هایی که نشان از درگیری و نزاع برای به دست آوردن این دستمال‌ها بود، نشان می‌داد جامعه در شرایط روانی بد و خطرناکی به سر می‌برد.

نظام توزیع کالا در سیستم اقتصادی در جهان خصوصا در کشورهای اروپایی و غربی، بر مبنای بازار تنظیم شده است. به عبارت دیگر سیستم سرمایه‌داری بر مبنای بازار مصرف، کالا تولید می‌کند و حتی دست به بازار سازی هم می‌زند. به عبارت دیگر فراتر از نیاز، سعی در ایجاد نیاز کاذب می‌کند تا مصرف افزایش یابد. مطابق با توان مصرفی این جوامع و قدرت خرید، سبک و مدلی از تولید شکل گرفته و نظام تولید مطابق با میزان مصرف، خود را تجهیز کرده است. مردم نیز خود را با همین نظام هماهنگ کرده‌اند. به عبارت دیگر این نظام با یک رابطه متقابل، میزان تولید و مصرف را به تعادل رسانده است. در برخی کشورها نیز قرار بر این بود تا با استفاده از ابزار مالیاتی، میزان مصرف برخی کالاها کنترل شود.

اما در هنگامه مواجهه با بحران کرونا، ضعف این سیستم مجددا آشکار شد. هجوم هیجانی مردم برای خرید، قفسه‌‌ها را خالی از کالا کرد. هر چقدر مسئولان در رسانه‌ها از مردم می‌خواستند تا بیش از نیاز خود دست به خرید نزنند، با مقاومت جامعه مواجه می شدند. گویی مردم قانونمند پیشین، گوشی برای شنیدن توصیه‌های اخلاقی ندارند. چطور امروز باید با رفتاری مغایر با مدل پیشین به همان مصرف‌کننده گفت: تو باید مطابق با نیازهای جامعه از سود شخصی صرف نظر کنی.

مدیریت این معضل راهی جز دخالت حداکثری دولت نداشت. دیگر نه نظام افزایش مالیات و نه توصیه‌های اخلاقی و رسانه‌ای نمی‌توانست مصرف کننده غربی را وادار به کنترل خود کند. این دولت بود که باید مداخله می‌کرد و نظام توزیع و مصرف کالا را مطابق با بحران جدید سازماندهی کند. وقتی فروشگاهها ملزم به رعایت سهمیه بندی فروش شدند، با عصبانیت مصرف کننده مواجه می شدند.

زیرا تا پیش از این حق با خریدار بود. اصل بر مصرف بود و سود شخصی فرد ارزشمند تلقی می‌شد. فردی که با این روش تربیت شده، چطور می‌تواند بپذیرد وقتی پول دارد و پول می‌دهد، حق ندارد بیشتر بخرد. مگرنه اینکه تا پیش از این رقابتی وسیع برای تامین نظر مصرف‌کنندگان بین شرکت‌های تولیدی شکل گرفته بود. آیا بنا بر شرایط پیشین، هر کس که پول دارد حق دریافت کالا و خدمات ندارد؟

بسیاری از مشاغل تعطیل شدند. مشاغلی که مبتنی بر مصرف و تبلیغ برای افزایش آن سازماندهی شده بودند. با این حال قرنطینه دست آنان را از مشتری بوالهوسی که سابقا می‌شد او را به خرید تحریک کرد، کوتاه کرده بود. امروز مشتری تنها به دنبال کالاهای ضروری بهداشتی بود. دیگر کالای لوکس تجملی کاربرد فخرآور خود را از دست داده است.

جامعه مصرف‌گرای غربی در مواجه با بحران کرونا، به سرعت دچار رویکرد حفظ بقا شد. هر کس خودش بر دیگری ارجح است مگر آنکه نیروی برتر با نام دولت به زور و برای تامین منافع کل جامعه، تولید، مصرف و سود را مدیریت کند. با وجود قرنطینه و اجبار به ترک بسیاری از مشاغل، دولت موظف شد تا هزینه هنگفتی را بابت افراد خانه نشین و بیکار پرداخت کند. آشکار است که در صورت عدم این کار، جامعه با بحران ناامنی نیز مواجه می‌شد. بنابراین راهی جز دخالت حداکثری دولت باقی نماند.

موضوع دیگری که طی این مدت بسیار مورد توجه قرار گرفته ، حفظ منابع اولیه و محیط زیست است. افزایش جمعیت به منظور ایجاد مصرف کننده بیشتر و البته نیروی کار ارزانتر، یکی از الزامات نظام سرمایه‌داری برای حفظ روند رشد است. در شرایط بحران فعلی، به وضوح مشخص شد که تامین منابع اولیه کالاهای مورد نیاز این میزان از جمعیت با مشکل جدی مواجه است.

ممکن است سوال شود پس تا به حال چطور مدیریت می شد. پاسخ مشخص است. همیشه بخشی از جامعه با فقر خود هزینه زندگی مابقی جامعه را تامین می‌کردند. اما از زمانی که بدن فقرا نیز کارکرد مسری برای ویروس کرونا پیدا کرد، مشخص شد که همه انسان‌ها برای همه انسان‌ها مهم هستند. پس باید از آنها نیز مراقبت کنیم. این یکی دیگر از دلایلی است که دولت‌ها مجبور به پرداخت هزینه‌های کلانی شدند که این بخش حذف شده از جامعه را که در تولید و مصرف نقش مورد نظر سرمایه‌دار را بازی نمی‌کردند را، مراقبت کنند.

تک‌تک این اقدامات همان کاری است که هواداران سرمایه‌داری بارها به عنوان نقد علیه نظام مدیریت اجتماعی سوسیالیستی بیان کرده‌اند. نظام سرمایه‌داری جهانی در مواجهه با بحران کرونا در ضعف به سر می‌برد و چندین هفته زمان برد تا با تغییر در چهارچوب‌های پیشین، مجددا به سیستمی مبتنی بر سود همه و نه سود سرمایه دار، تغییر روش دهد.

این موضوع شاید تاثیری بلند مدت نیز داشته باشد. استفاده از زیرساخت‌های اینترنتی و شکل‌گیری روش‌های دورکاری، ممکن است در آینده نظام بوروکراسی را نیز دستخوش تغییر کند. اما آنچه قطعی به نظر می‌رسد، نیاز به بازنگری بر نظام توزیع کالا و مصرف بر اساس تئوری‌های مصرف‌گرایانه کاپیتالیستی است. سیستمی که دقیقا در هنگامه بحران‌ها کارآمدی خود را از دست می‌دهد.

Go Back

Comment