header photo

در مورد حد نصاب برای انقلاب

مقالۀ تئوریک:

در مورد حد نصاب برای انقلاب

نوشتۀ صدر شورای مرکزی «روسو» 25 ماه مه 2021

برگردان: ر. ح. بازیار

  چند سال پیش در حزب کمونیست فدراتیو روسیه، این فکر که دیگر روسیه شرایط حد نصاب برای انقلاب را از سرگذرانده، پیروز شد. اما به جای آن، یعنی اینکه امکان کسب قدرت سیاسی را حزب با چه روشی امکان پذیر می داند، چیزی بیان نگردید، یعنی آن تصور روشن که می توانست موضع حزب را در این مسئله مهم نشان دهد. البته این درست است که مدتی  عقب گرد کردند، اما این در فعالیت های عملی حزب هیچ انعکاسی نداشت. حزب زیر غوغای جملات گنده گنده و هیاهوی پارلمانی خط مشی اپورتونیستی را پیش گرفت.

  می توان تصور کرد که این موضع حزب، یا دقیقتر رهبری آن، در ارتباط باشد با ترس از جنگ داخلی که بطور اجتناب ناپذیری با انقلاب در ارتباط است.

  بله، جنگ نابود کنندۀ زحمات بشریت و امتحان سنگینی برای مردم است. هرچند تاریخ قرن بیستم و آغاز قرن بیست یکم با نامِ «امپریالیسم لجام گسیخته و گلوبالیزم» مملو از جنگ هایی است که بدون وقفه و عملآ در تمامی قاره ها جریان دارد. تمامی این جنگ ها، این یا آن مشکلِ سرمایه بزرگِ قدرت های اصلیِ سرمایه داریِ جهانی به سرگردگی ایالات متحده آمریکا را حل می کند. طبیعی است که ما ضد این جنگ ها هستیم که در نتیجۀ آن کشورهای یوگسلاوی، عراق، لیبی، سوریه..... ویران گردیده اند. اما کمونیست ها هیچگاه مخالف جنگ آزادیبخش و ملی نبوده اند و نمی توانند باشند.

  جنگ داخلی هم جنگ است. و.ا.لنین نوشت «کسی که نبرد طبقاتی را قبول دارد، نمی تواند جنگ داخلی را قبول نداشته باشد که در هر جامعۀ طبقاتی، در شرایط مشخص رشد و تشدید مبارزه طبقاتی، طبیعی است». تمامیِ انقلاب های کبیر این را تایید می کنند. نفی جنگ داخلی یا فراموش کردن آن، یعنی فرو رفتن در منتهای اپورتونیسم و رو گرداندن از انقلاب سوسیالیستی.

  از اینجا می توان نتیجه گرفت که پرده پوشی این مسئله کاملآ نادرست و غیر انقلابی است. اپورتونیست ها همیشه در آروزی دستیابی مسالمت آمیز به سوسیالیسم هستند. و همین تفاوت کمونیستها با آنها است، که نمی خواهند در مورد مبارزات طبقاتیِ بی رحمانه و جنگِ طبقاتی برای دستیابی به سوسیالیزم فکر کنند.

  ما در جامعۀ طبقاتی زندگی می کنیم و هیچ راه دیگری غیر از مبارزۀ طبقاتی نیست و نمی تواند وجود داشته باشد. در تمامی جوامع طبقاتی، طبقه استثمارگر، اکنون یعنی بورژوازی، همیشه مسلح است. ارتش، پلیس، گارد جمهوری، انواع و اقسام نیروهای ویژه. تمامی این تسلیحات و نیروها علیه استثمارشوندگان، علیه انسانِ کارگر است. این یک واقعیت پیش پا افتاده است که روی آن نمی خواهم مکث کنم. اما آیا در اسناد حزبی، گزارش ها و سخنرانی هایِ رهبران حزب در مورد این مسلح شدنِ بورژوازی علیه پرولتاریا که یکی از اساسی ترین فاکتورهای ادامه حاکمیتِ سرمایه داران است، چیزی دیده یا شنیده می شود؟

  با وجود این فاکت ها، آنها تلاش می کنند تا کمونیست ها را متقاعد سازند که شرایط معین شده برای انقلاب تمام شده است.

  هدف ما باید این باشد که در اذهان طبقه کارگر و دهقانان، اجتناب ناپذیری  انقلاب برای حل بنیادی تضاد کار و سرمایه را رسوخ دهیم. این تنها تاکتیک ممکن طبقه انقلابی است. فقط بعد از آنکه پرولتاریا بورژوازی را خلع سلاح کرد، بدون تغییر نقش و رسالت آزادیبخش خود، تمامی توان و سلاح ها را متوجه دفاع از میهن سوسیالیستی می کند.

  اگر نزد رهبری حزب، انقلاب و جنگ داخلی فقط موجب وحشت و هراس می گردد، آنوقت باید گفت که جامعۀ سرمایه داری همیشه وحشت بی پایان بوده و خواهد بود. و اگر انقلاب و جنگ داخلی پایان این وحشت است، پس دیگر دلیلی برای ناامیدی و یأس وجود ندارد.

  اینکه مبارزه در راه سوسیالیسم ارتباطی با مبارزه علیه اپورتونیسم ندارد، حرف مفت و فریب است. اپورتونیسم آشکارا و مستقیم علیه انقلاب موضع می گیرد و در اتحاد کامل با حاکمیت بورژوازی عمل می کند. اپورتونیسمِ پوشش دار برای جنبش کارگری بسیار مضرتر و خطرناکتر است. چون که خود را زیر شعارها و اصطلاحات «مارکسیستی» پنهان می کند. این و دیگری را ما می توانیم در فعالیت های مشخص رهبری حزب کمونیست روسیه فدراتیو ببنیم. مبارزه علیه این شکل های تسلط اپورتونیسم در حزب باید در تمامی سطوح مطرح و در فعالیت های حزبی، از جمله در فعالیتهای پارلمانی پیش برده شود. ویژگی اصلی که این دو شکل اپورتونیسم مسلط را از هم جدا می کند، در این است که مشکلات عینی در فعالیت حزب را با در نظر گرفتن ممنوعیت های پلیسی یا قانونی تعبیر می کنند.

   کمونیست ها به هیچوجه علیه مبارزه به خاطر رفرم نیسند. اما ما طرفدار چنان برنامۀ رفرمی هستیم که در عین حال مبارزه علیه اپورتونیسم نیز باشد. اپورتونیست ها بسیار خوشحال می شدند که اگر کمونیست ها فقط مبارزِ راهِ رفرم باشند و خود آنها بر فراز ابرها در آرزوی انقلاب جهانی باشند. اما این به معنی فرار از واقعیات نفرت انگیز است، نه مبارزه علیه آن.

  بزرگترین اشتباه رهبری حزب کمونیست روسیه فدراتیو، تناقض بین حرف و عمل است که این خود عادت به ریاکاری را آموزش می دهد. نمی توان در مقابل پروسۀ عینی تاریخ سکوت کرد و یا آن را نادیده گرفت. هر قدر هم در مورد گذشتن حد نصاب برای انقلاب بگویند، انقلاب اجتناب ناپذیر است. همچون طلوع آفتاب و نابودی تاریکی.  

Go Back

Comment