می گویند پیغمبر اسلام بر دست کارگران بوسه میزد. آیت الله خمینی رهبر انقلاب بهمن ماه 1357 گفت ” سند دست پینه بسته کارگران است”. اما کسانی که خود را وارثان اسلام و ادامه دهندگان راه آیت الله خمینی میدانند، بر گرده کارگران شلاق می نوازند. آنها را زندانی ویا از کار بیکارشان می کنند . از حد اقل حقوقی که شکم زن وبچه اشان را نیمه سیر کنند، محرومشان می نمایند. در جمهوری اسلامی کارگران حق تشکیل سندیکا و اتحادیه ندارند. با اعتراضات بر حق آنها به سختی برخورد می شود. در یک کلام فضای جامعه کارگری ، فضایی است آکنده از یاس و نومیدی و نا روشنی نسبت آینده کاری. فقر و تنگدستی چنان بر زندگی کارگران مستولی شده است که حتی صدای بسیاری از اقشار و طبقات دیگر را نیز در آورده است. بسیاری از گروهها وسازمان های سیاسی پیرامون حاکمیت که مدت ها بر ظلم و ستمی که بر زحمتکشان ایران می رود چشم بسته بودند، اکنون دم به انتقاد از وضع موجود گشوده اند. اما نشریات و رادیو و تلویزیون تحت کنترل دولت همچنان چشم خود را برتمام مشکلات زحمتکشان کشور بسته اند و گویی همه چیز بر وفق مراد است.
در سالی که گذشت، به نسبت به سالهای قبل، سالی پر از دغدغه و فشار روحی و روانی بیشتری برای جامعه کارگری و دیگر اقشار زحمتکش بود. کارگران و خانواده آنها از همان ابتدای سال با حد اقل دستمزد 389 هزار تومانی در نبردی نا برابر با گرانی و تورم و بیکاری مواجه شدند. چند روزی از آغاز سال نگذشته بود افزایش قیمت ها سر به فلک کشید و مرغ بعنوان سنبل این گرانی از سفره زحمتکشان پر کشید. تا جایی که امام جمعه مشهد پیشنهاد داد تا اشکنه را جای گزین گوشت مرغ و … نمایند. بدین ترتیب گرسنگی و فلاکت روز به روز جامعه کارگری را بیشتر در خود گرفت. فقر غذایی و گرسنگی بیش از نیمی از جمعیت کشور به حدی رشد داشت که صدای بسیاری از جراید مجاز کشور را نیز در آورد. یکی از مسئولین کمیته امداد از فقر غذایی بیش از 200 هزار کودک زیر 6 سال در کشور خبر داد.
با گسترش بحران گرانی و تورم روز افزون ، اعتراضات کارگری نیز بطور چشم گیری افزایش یافت. با گسترش اعتراضات کارگری در طول یک سال گذشته، تعداد زیادی از فعالان جنبش کارگری دستگیر شدند. در اردیبهشت ماه نیروهای امنیتی با حمله مسلحانه به مکان برگزاری مجمع سالیانه کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری بیش از پنجاه فعال کارگری حاضر در این مجمع را دستگیر کرده و آنها را ماه ها در زندان های تهران، کرج و رشت در بازداشت نگه داشته بودند. آخرین نمونه این اقدامات سرکوبگرانه دستگاه های قضایی و امنیتی دستگیری پنج فعال کارگری عضو کمیته هماهنگی و شریف ساعد پناه از اعضای هیأت مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران در سنندج است که همه آنها هنوز در زندان به سر می برند. محمد جراحی، شاهرخ زمانی، پدرام نصراللهی، علی آزادی، خالد حسینی، شریف ساعد پناه، وفا قادری، بهزاد فرج اللهی، حامد محمود نژاد، بهنام ابراهیم زاده از جمله فعالان کارگری هستند که هنوز در زندان به سر می برند. به این آمار طویل و بلند باید پرونده های مفتوح و باز فعالان کارگری هم اشاره کرد که در دادگاه ها ی شهرهای مختلف کشور هنوز در جریان است.
در این میان کشته شدن ستار بهشتی کارگر وبلاگ نویس زیر ضرب و شتم ماموران نیروی انتظامی در زندان فتا، برگ دیگری از ظلم و جنایتی است که حکومت بر جامعه کارگری روا داشته است. ستار کارگر گچکار روز مزد بودی که به علت نوشتن مطالب انتقادی از مسئولین حکومت در وبلاگش دستگیر شد و پس از چند روز جنازه اش را تحویل خانواده اش دادند. ابوالفضل عابدینی، فعال حقوق بشری و کارگری زندانمی، زندان اوین، در جریان این قتل به عنوان شاهد در دادسرا حضور پیدا کرد و شنیده ها و دیده های خود را از ستار بهشتی به قاضی اعلام کرد. عابدینی در روزهای گذشته دوباره به جرم تبلیغ برعلیه نظام تفهیم اتهام شد. این درحالی است که هنوز دادگاه قتل ستار بهشتی تشکیل نشده است.
با این همه در یک سال گذشته شاهد اعتراضات گسترده کارگری بودیم. اعتراضاتی، که شامل اعتصاب، تحصن، تجمع و طومار نویسی می شد. گسترش اعتراضات علیرغم فضای امنیتی ـ پلیسی و بگیر و به بندهای بی امان فعالان کارگری صورت می گرفت. امری که در سالهای قبل کمتر دیده می شد. بدین ترتیب کارگران تلاش ارزشمندی را در این راستا انجام دادند. تجمع یک هفته ای کارگران نیشکر هفت تپه و شوشتر در تهران، تجمع سه روزه کارگران نساجی مازندارن در تهران، اعتصاب های گسترده و متعدد کارگران کارخانه های نورد لوله صفا در ساوه، صنایع فلزی در تهران، پتروشیمی ماهشهر و بندر امام خمینی و … نمونه هایی از این حرکت دستجمعی کارگران بود، که دستاوردهای قابل توجه ای نیز در پی داشت.
طومار اعتراضی بیش از سی هزار کارگر از سراسر کشور در اعتراض به نقض حقوق بنیادین کار، نهضت طومار نویسی را به شیوه ای مرسوم به اعتراضات کارگران ایران افزود. اینکه علیرغم تمام محدویت ها و فشارهای رژیم برای جلوگیری از هرگونه اعتراضات گروهی، فعالان جنبش کارگری توانسته اند با حداقل امکان، چنین طومارهایی را جمع آوری کنند. دستاورد بزرگی برای جامعه کارگری و نشانه بلوغ سیاسی فعالان کارگری می باشد. اعتراض به استثمار شدید و دستمزد های زیر خط فقر، حقوق های معوقه، قرادادهای موقت و امضاء سفید، اخراج های بی حساب و کتاب و سیاست های غلط اقتصادی دولت که ایران را به ویرانه تبدیل کرده است، از زمره نکاتی بود که کارگران در این طومارها به آن توجه کرده بودند. کارگران به درستی ریشه تمامی این مشکلات را در حاکمیتی می بینند که ناقض صریح تمامی قوانینی است که حقوق مردم از جمله حقوق زحمتکشان در آن لحاظ شده است.
سندیکاها و اتحادیه های مستقل کارگری در سالهای اخیر به نوعی از همکاری و اتحاد عمل مشترک روی آورده اند. تحقق این عمل کمک مهمی برای شکستن فضای رعب و وحشتی است که حاکمیت بوجود آورده است. این یکی از مهمترین دستاوردهای جنبش صنفی کارگران است. توجه هر چه بیشتر به این مورد کمک شایانی است به گستردگی و یک پارچگی جنبش سندیکایی و به طبع آن جنبش آزادیخواهی و عدالت اجتماعی. از سویی دیگر باید توجه داشت که بدون پیوند مبارزات صنفی کارگران با مبارزات طبقات و اقشار دیگر جامعه برای رسیدن به آزادی های اجتماعی از آن جمله حقوق زنان و جوانان و خلق های ساکن کشور می تواند همیشه در معرض تهدید قرار داشته باشد. رژیم های مستبد همواره تلاش می کنند تا با پارچه پارچه کردن اقشار و طبقات توان سرکوب خود را بالا ببرند.
در آستانه روز جهانی کارگر تشکل های مستقل کارگری و از آن جمله فعالان جمع آوری طومارهای اعتراضی، ضمن تحلیل از شرایط موجود. شرایط زندگی کارگران را مشقت بار و غیر قابل تحمل اعلام کرده اند.در این بیانیه از جمله آمده است: “امسال ما کارگران ایران در شرایطی به استقبال اول ماه مه روز جهانی کارگر میرویم که در آخرین روزهای سال گذشته و در حالیکه سبد هزینه یک خانوار چهار نفره یک میلیون و هشتصد هزار تومان اعلام شده بود شورایعالی کار دولت جمهوری اسلامی با تصویب حداقل مزد ۴۸۷ هزار تومانی نشان داد که نه تنها انسان بودن و حق ما کارگران برای برخورداری از یک زندگی انسانی برایشان هیچ معنایی ندارد بلکه در صدد آن هستند تا بی رحمانه تر از هر زمانی کل هزینه های بن بست اقتصادی موجود را که خود مسبب آن بوده اند بر دوش ما کارگران سر ریز کنند و با چپاول بیش از پیش سفره های خالی میلیونها خانواده کارگری، اقتصاد بحران زده موجود را در راستای تامین منافع اقلیتی ناچیز سر پا نگاه دارند.”
در ادامه این بیانه گفته می شود: “… ما در سال گذشته با جمع آوری طوماری اعتراضی در سطحی سراسری نشان دادیم که میتوانیم دست در دست هم نسبت به وضعیت مشقت بارمان معترض شویم. نشان دادیم که دیگر تحمل وضعیت موجود را نداریم، نشان دادیم کاسه صبرمان لبریز شده است و دیگر حاضر نیستیم بیش از آنچه که تاکنون تن به فقر و فلاکت سپرده ایم نظاره گر تباهی زندگی خود و خانواده هایمان شویم.”