کودک باید در فضایی سرشار از خوشبختی، محبت و تفاهم بزرگ شود.
روز ۱ ژوئن مصادف است با روز جهانی کودک. این روز در بسیاری از کشورهای جهان جشن گرفته می شود. کودکان آسیب پذیرترین موجودات کره زمین هستند. بویژه در جهان سرمایه داری کودکان مورد بی مهری و مورد استثمار قرار می گیرند. از زمانیکه طبقات شکل گرفتند و جامعه به غنی و فقیر تبدیل شد. کودکان با جثه نحیف مورد سودجویی و استثمار قرار گرفتند. نیروهای مترقی و آزادیخواه تمام نیروی خود را بکار گرفتند تا به این فاجعه انسانی پایان دهند. در سال ۱۹۴۹ در نشست اتحادیه بینالمللی دمکراتیک زنان در پاریس اول ژوئن به عنوان روز بینالمللی کودک نام گذاری شد. اتحاد جماهیر شوروی بی درنگ این روز را برسمیت شناخت. و در بسیاری از کشورها هم این روز به عنوان روز جهانی کودک اعلام شد.
بعد از جنگ جهانی دوم در اروپا، مجمع عمومی سازمان ملل به منظور حمایت از کودکان، سازمانی به نام یونیسف را که ابتدا «انجمن بین المللی ویژه کودکان سازمان ملل» نام گرفت ایجاد کرد. پس از آن بود که در سال ۱۹۵۳، یونیسف از بخشهای دائمی در سازمان ملل اعلام شد.
یونیسف اعلام کرده تنها با اختصاص پنج دلار برای هر کودک میتوان جان ۹۰ درصد از کودکانی را که سالانه میمیرند، نجات داد و برای بهبود چشمگیر زندگی کودکان جهان سوم، کافی است که فقط مبلغ شش هفته بودجه تسلیحاتی جهان هزینه شود.
وظیفه انجمن کمک به کودکان یعنی یونیسف، مراقبت از کودکان و برآوردن نیازهای اولیه آنها در سالهای ابتدایی زندگی ؛ ترغیب و تشویق والدین به تعلیم فرزندان میباشد.
همچنین تلاش این انجمن برای کاهش بیماری، مرگ و میر در کودکان و حمایت از آنها هنگام جنگ و حوادث طبیعی و… است.
در مقدمه کنوانسیون حقوق کودک آمدهاست که: «کودک باید در فضایی سرشار از خوشبختی، محبت و تفاهم بزرگ شود».
کشورهای عضو سازمان ملل کنواسیون حقوق کودک را امضاء کردهاند ولی اکثریت قریب به اتفاق آنها حقوق کودک را رعایت نمی کنند. آمار وحشتناکی از مرگ ومیر، کودکان کار، کودکان خیابان گرد، مبتلایان به انواع بیماری ها و کارتن خواب ها در سطح جهان از آن جمله در ایران گزارش می شود.
هیچ پژوهش گر اجتماعی بی طرف در کشور ما نمی تواند براحتی از کنار اجحاف و بی رحمی هایی که در حق کودکان می شود بگذرد. یکی از بزرگترین معضلات اجتماعی، موضوع کودکان کار است که شامل بخش چشمگیری از کودکان کشور را در بر می گیرد. با کمی دقت به اطراف خود نان آوران کوچکی را می بینی که نه دست پر مهری آنها را نوازش می کند و نه آغوشی برای حمایتشان باز است. کارگاههای کم نور زیر زمینی، کوره پزخانه ها، مغازه های کوچک صنعتی، واحدهای تولیدی و … هزاران کودک را که باید تحصیل کنند، مانند اختاپوسی در بر گرفته و شیره جانشان را می بلعند. كارگاههاي كمنور زيرزميني، مغازههاي كوچك صنعتي، واحدهاي توليدي و …. هزاران هزاران كودك را در خود ميبلعد، بيآنكه نگاهي نگران عاقبت آنها را جستوجو كند. اين روزها چشمها به روي كودك كار بسته مانده و اذهان پرادعاي مسوولان به روي هزاران كودكي كه پنهاني كار ميكنند و مورد انواع بهرهكشيها واقع ميشوند خنثي مانده است. مریم پناهی عضو کانون فرهنگی ـ حمایتی کودکان کار در گزارشی که از وضع کودکان کار جمع آوری کرده است، آز جمله می نویسد:
دست لاجون كودك و آجر سنگين كورهپزخانه كودك سياهسوخته، پاها را تا عرض شانه باز كرده و آجرهاي تازه از كوره درآمده را با كهنه دستمال مرطوبي پاك ميكند. با دستهاي كوچكش ضربههاي لاجوني به آجر ميزند تا گردههاي آن جدا شود. حميد چهار سال دارد و در كورهپزخانههاي محمودآباد كنار برادر، مادر و خواهرش كارگري ميكند. شيرين براي خودش يك بانوي تمام و كمال است. مادرش به دليل فقر از صبح خروسخون تا بوغ سگ در خانههاي مردم را ميشورد و ميسابد.
شيرين هر روز صبح با راهي كردن برادرهاي قد و نيمقدش براي كار، خواهر كوچولوي دو سالهاش را به كمر ميبندد و تشت پر از لباس چرك برادرهاي شيطانش را با دست چنگ ميزند، عصرها با همان كودك روي كول به كانون حمايتي كودكان كار به پامنار ميرود و شبها با كورسوي نوري كه از خيابان به حياط ميتابد، محتاطانه درس ميخواند. برادر شيرين دياليزي است و كليههايش را بابت مصرف آب نامناسب در كارگاه توليدي از دست داده است. دار قالي و سر انگشت ريز كودكان ناهيد، رقيه، فريده و انسيه با انگشتان كوچك، اما ماهر خود بهترين قالي دستباف تبريز را ميبافند. در روستاي دورافتاده آنها اكثر كودكان در كارگاههاي كمنور و مرطوب قاليبافي ميكنند و با تحمل غرولندهاي صاحب كار، در آخر كار هم حقالزحمه آنها با پدرشان تسويه ميشود و باز در عين نانآوري، نانخور محسوب ميشوند. اكيپ دستهجمعي آنها از صبح تا شب جان ميكند تا رضايت صاحب كار را به دست آورد. كودكي آنها پشت دار قالي مخفي مانده است.
عطيه چشمان گيراي عسلي دارد و تا دو سال پيش شاگرد درسخوان مدرسه شبانه بوده. اولياي مدرسه و اعضاي يكي از انجمنهاي حمايتي به دليل غيبتهاي مكرر، جوياي احوالات عطيه ميشوند و با مراجعه به خانه خشتي و بيغوله دختربچه 14 ساله با ديدن پردهاي كه به تنفروشي دختر بچه اختصاص داشت، به دلايل غيبت و تركتحصيل طفل معصوم پي ميبرند! فقر و نداري آمار ندارد امثال عطيه، ناهيد، رقيه، حميد و هزاران هزار كودك كار در كشور زياد است، اما عدهاي با زبالهگردي، دستفروشي يا تكديگري در سر چهارراهها به چشم ميآيند و عدهاي هم پنهان و آرام تلف ميشوند.
در ميان همين جان كندنهاي بيوقفه كودكان، كسي اشارهاي به وضعيت كودكان كار ، قربانیان جنسي، كودكان حملكننده مواد مخدر و …. نميكند.
حال مسوولان آمار و ارقام هم دهند، فرقي نميكند. فقر و نداري آمار نميخواهد، چشم بصيرت و نگاه بيادعاي جسور ميخواهد! نگاهي كه حتي دورترين و كوچكترين مكان خواب يك كودك كار را جستوجو كند.
با وجود فقر آماري در ايران در هر حوزه از جمله كودكان كار، همچنان راه انكار اين معضل به روي مسوولان باز گذاشته شده است. كودكان كار جنسي، كودكان گلفروش، كودكان حملكننده موادمخدر، كودكان بزرگراهي، كورهپزخانهها، كودكان كار خانگي، كارخانهها، مزارع، دامداريها و كودكان ازدواج كرده از جمله مواردي هستند كه مورد بررسي قرار گرفته و شرايط آنها سنجيده شده است. بزرگترين معضل مربوط به اين قبيل كودكان خلاءهاي آماري است؛ چرا كه كار كودك در خانهها ناديده گرفته شده و تعداد بيشماري از كودكان در شرايط بسيار نابسمان كاري و دور از چشم مردم و مسوولان مشغول به كار هستند.
پناهي به تحقيقات صورت گرفته اشاره ميكند و ادامه ميدهد: روستاهاي تبريز، بالاترين آمار مربوط به كودكان كار در قاليبافخانهها و يا كارگاهها را دارند كه بهترين قاليها را با ارزانترين قيمت ميبافند؛ چرا كه گرههاي در هم تنيده شده توسط انگشتان ريز كودكان به خوبي بافته ميشود. سختي كار كودك در روستاهاي زابل، زاهدان، سيستان و بلوچستان، بسيار چشمگير بوده و اين مساله بيشتر شامل دختران كار است كه بيشتر در معرض انواع آسيبهاي جسمي، جنسي، روحي و عاطفي قرار دارند. عضو كانون فرهنگي ـ حمايتي كودكان كار ادامه داد: متاسفانه در حال حاضر دغدغهاي در شهرداري وجود دارد كه بر اين اساس نسبت به جمعآوري فلهاي كودكان كار در خيابانها اقدام ميكنند. در حالي كه تعداد كثيري از كودكان با كار در كارگاههاي زيرزميني و توليدي هر گونه تحقير و توهيني را تحمل ميكنند و شاهد انواع تبعيضها هستند. اين فعال حوزه كودكان تصريح ميكند: در حال حاضر كارفرمايان اين كودكان هزاران خواسته و توقع بيجا در كارگاههاي تنگ و تاريك دارند و با انواع و اقسام آزارهاي جسمي، روحي، رواني و …. آنها را شكنجه ميدهند.
فشار چهار چنگولي انجمنها و فشار مضاعف مسوولان غافل
پناهي از نگرانيها ميگويد: گزارشهايي رسيده مبني بر اينكه كودكان خارج از چرخه تحصيل و يا ترك تحصيل كردههايي كه چوب فقر خانواده را ميخورند، در صورتي كه نتوانند كار پيدا كنند و يا شانس به آنها رو نكند، شلاق پدر و يا سركوفت مادر هر 20 روز يك بار آنها را تهديد ميكند و يا اگر دختر هم باشند، نيروي كار خانه محسوب ميشوند.
كودك كار در آرزوي ازدواج با نانآور ديگر كودكان كار نه تشكيلات و صنفي دارند و نه با حقوق خود آشنا هستند. كورسوي اميد آنها به تعدادي از انجمنهاي حمايتي است كه اين انجمنها هم با بيعنايتي مسوولان مواجهند.
علي 12 ساله، كودك گلفروش جاده بهشتزهرا آرزو دارد وقتي بزرگ شد با زهرا كه شيفت صبح گل ميفروشد، ازدواج كند و ميخواهد آنقدر پول جمع كند تا شايد روزي بتواند زهرا را زير مشت و لگدهاي ناپدرياش راحت كرده و او را با خود به دنياي آرامش ببرد.
كودكان كار نميدانند كه مطابق با ماده 79 قانون كار كودكان و نوجوانان، به كار گماردن افراد كمتر از 15 سال تمام، ممنوع بوده و نزديك به هفت سال نيز از پيوستن ايران به مقاولهنامه 182 سازمان بينالمللي كار مبني بر منع بدترين اشكال كار براي كودكان وجود دارد، اما آيا مسوولان هم به قوانين اشراف دارند؟
قاسم زاده عضو كميته هماهنگي شبكه ياري كودكان كار ايران نیز تاكيد ميكند: سالها از مصوبه هيات دولت مبني بر اينكه كارگاههاي كمتر از ده نفر جمعيت از شمول قانون كار خارج هستند، میگذرد در حالي كه اين مساله با وجود تعداد زيادي كودك شاغل در كارگاههاي اينچنيني يك نقص بزرگ است. او به ضعف قوانين نيز ميپردازد و ادامه ميدهد: از ناحيه قانون هم به كودكان اجحاف ميشود چرا كه تنها در دنباله قانون كار بزرگسالان، چند ماده به كودك كار اشاره كرده و از ديدگاه قانوني تدبيري براي كودكان كار نشده است و زمان كار كودكان تنها نيم ساعت با كار بزرگسالان تفاوت دارد، در حالي كه نيم ساعت مشكلي از معضلات عديده كودكان كار كم نميكند و در طي نيم ساعت نميتوانند مهارتي ياد بگيرند و كودكي كنند.
باید یاد آوری کنیم که: دولت جمهوری اسلامی ايران در سال 80 به مقاولهنامه 182 حقوق بنيادين كار پيوسته و كنوانسيون حقوق كودك را در سال 70 امضا كرده است. تمام قوانين با تمام كاستيها و ضعف در اجرا براي آن است كه شايد فشارهاي وارد آمده بر روي كودكان كه نشات گرفته از فقر است، جبران شود.
كودكان كار بايد بتوانند سهمي از حق خود براي كودكي را ادا كنند و مانند ساير شهروندان از حقوق انساني مانند آموزش، بهداشت، تغذيه مناسب، اوقات فراغت، تامين اجتماعي و … برخوردار شوند نه آنكه به واسطه فقر و شرايط نامناسب كاري با ساير معضلات مانند اعتياد، آزار جنسی و … دست و پنجه نرم كنند و مشكلي به معضلات آنها افزوده شود.