آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

علل خشک شدن دریاچه ارومیه

ازدید پروفسور پرویز کردوانی

پروفسور پرویز کردوانی تحصیل کرده آلمان در رشته عمران کویر، موسس دانشگاه ارومیه و از بانیان وزارت علوم کشور است. اورا پدر کویر شناسی ایران نیزمی نامند. وی در سال ۱۳۴۵ در سن ۳۵ سالگی با کوله باری از تحقیق و تجربه که از چند قاره اندوخته بود به کشور باز می گردد. اولین کار او تاسیس دانشگاه ارومیه با حضور 60 دانشجوی دختر و پسر است. در همان ابتدا کار نظر به اهمیتی که برای دریاچه ارومیه قائل بود، تحقیقات خود را در این مورد آغاز کرد. گر چه پس از چندی به تهران فراخوانده می شود تا به تاسیس وزارت علوم یاری رساند. اما همچنان دریاچه ارومیه را در اهم تحقیقات زیست محیطی خود قرار داد.

پروفسور اخیرا در مصاحبه ای پیرامون معضلات زیست محیطی کشور به علل تاریخی خشک شدن دریاچه ارومیه پرداخته است. به گوشه هایی از نظرات این کارشناس برجسته کشور،  پیرامون دریاچه ارومیه توجه کنید:

این دریاچه خیلی با ارزش بود؛ سال ۱۳۲۵ وقتی خواستیم آب مملکت را بشناسیم،‌ ایران را به شش حوضه اصلی آبریز تقسیم کردند؛ رودهایی که به دریای خزر می ریزد، رودهایی که به خلیج فارس می ریزد، رودهایی که به قسمت مرکزی می ریزد، رودهایی که به دریاچه ارومیه می ریزد و حوضه های آبریز دیگر. حوضه آبریز یعنی جایی که هم آب سطحی می ریزد، هم آب زیر زمینی. بارندگی هم دارد. پس دریاچه ارومیه خیلی مهم است. من در سال ۱۳۴۵ که رفتم ارومیه دانشگاه ارومیه را تاسیس کردم، بنیانگذار دانشگاه ارومیه هستم. زمانی که به ایران آمدم،‌ به من گفتند هرجا می خواهی، بگو چهار روزه حکم صادر می شود. گفتم می خواهم بروم ارومیه. گفتند بودجه ندارد. گفتم یا آنجا یا برمی گردم اروپا. رفتم پیش کسی که مرا از خارج آورده بود. گفتند کردوانی هرجا خواست برود. مرا استخدام کردند به عنوان معلم طرحی اهواز، مامور شدم ارومیه. ۶۰ دانشجو گرفتم، ۳۰ تا پسر ۳۰ تادختر. هیچ امکانات هم نداشتم. من عاشق دریاچه بودم. وطن دوم من ارومیه است. من سه سال استاد آنجا بودم. در سال ۱۳۴۷ وزارت علوم تاسیس شد. بعد آقای مجید رهنما از من خواست بروم و همکاری کنم برای تاسیس وزارت علوم. پس منتقل شدم دانشگاه تهران. 

این دریاچه آنقدر پر آب بود که در قسمت شمال که حالا پل شهید کلانتری را زده اند، چشمه آرتزین داشت. وقتی می رفتیم برای شنا،‌ ما را پرت می کرد بیرون. دریاچه بزرگی بود، بزرگترین دریاچه ایران بود. ۱۰۲ جزیره داخلش داشت، توی دوتا انسان زندگی می کرد. گوزن هم بود توی یکی از جزیره ها. چون دریاچه خیلی شور است، فقط آرتمیا در آن زندگی می کرد، آرتمیا برای پرورش میگو و ماهی خیلی خوب است. ضمن اینکه پرنده ها هم استفاده می کنند. در آن لجن بود که بسیار درمانی و ارزشمند بود. یک اکوسیستم حیوانی درست کرده بود. گاومیش بود همان اطراف. بعد هم هوای خوب برای شش تا شهرستان اطراف.

پس از انقلاب گفتند کشاورزی را توسعه بدهیم تا وابستگی به کشاورزی نداشته باشیم. پس شروع کردند آب را از رودخانه ها گرفتن و چاه زدن. این اتفاق یواش یواش نیفتاد؛ چون عشق مدیران شد صنعت، شهرها توسعه پیدا کرد. بعد قانونی گذراندند و اولویت آب را به شرب دادند. یعنی به شهر. برای آب شرب، سد ساختند. بعد آب را دادند به شرب و صنعت. جمعیت زیاد شد و شهر توسعه پیدا کرد. من بارها گفته ام، وقتی می خواهید جایی را نابود کنید، حتما به آن آب بدهید. وقتی ببیند آب دارد، مصرف می کند. فقط هم به شهر می دهند. خب معلوم است آب بعد از این همه سال کم می آید. اما درباره دریاچه ارومیه؛ تازه ۱۴ سال پیش متوجه شدند آب دریاچه کم می شود.

من ۳۰سال پیش درباره غارت آب نوشتم. در کتابم «منابع و مسائل آب در ایران، جلد اول، آب های سطحی و زیرزمینی» صفحه ۲۳۲ و ۲۳۳ مساله حفر بی رویه و غارت آب را نوشتم؛ «با برداشت بیش از حد از آب های سطحی و زیر زمینی، سطح آب پایین می رود و میزان آبدهی چاه ها کاهش می یابد و روزی فرا می رسد که آبی به زراعت و باغ ها نمی رسد. به عنوان مثال در استان یزد از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۶۰ سه هزار حلقه چاه حفر شده. به عقیده نگارنده، اینگونه حفاری چاه ها برای کشور مخاطره آمیز است.» همچنین نوشتم که در محدوده رفسنجان، تعداد ۳۲۱ مورد چاه غیر مجاز حفر شده. که اگر وزارت نیرو درباره مصدود کردن ۱۰۰ چاه رفسنجان اقدام نکند، با خشکسالی عمده ای مواجه می شوند. الان ۱۶۵۰ تا چاه غیرمجاز زده اند. الان وضعی شده که هر سالی ۵۰۰ هکتار از باغات پسته شان خشک می شود. آب دیگر نیست. یک چاه در گرمسار، سمنان، دامغان و شاهرود اگر یک میلیارد تومان قیمت دارد،‌ در رفسنجان ۱۲ میلیارد قیمت دارد. در کرج به فاصله ۱۰۰ متر هر باغی چاه دارد. حالا که کار از کار گذشته و جایی آب ندارد، به فکر افتاده اند. حتی تبریز هم آب ندارد. می گویند اگر سهم سرانه آب برسد به یک میلیون متر مکعب، فقر آبی بوجود می آید. اما الان تبریز ۶۵۰ هزار مترمکعب سرانه دارد. شیراز هم وضع بدی دارد. بدترین نقطه است. همه این آب‌ها مال تالاب ها و باتلاق ها بود. اما یواش یواش کشاورزی این آب ها را گرفت، بعد شهرها آب را گرفتند و حالا هیچ کجا آب ندارد. در شیراز و مرودشت ۱۰۷۰۰ حلقه چاه زده اند، اما باید در ۶۵۰۰ تا را ببندند؛ زائد است. همدان و مشهد و سیستان و بلوچستان اوضاع خیلی بدی دارند. کرمان ۶۴ تا شهر دارد، ۶۲ تا آب ندارد. دیدند آب نیست، سد ساختند.

وی ادامه میدهد: تازه ۹ سال پیش متوجه شدند از سدها آبی نمی ریزد به دریاچه. از آن موقع تاحالا حواسشان به آب های سطحی حوضه دریاچه بود. غافل از اینکه شش تا شهرستان اطراف دریاچه،‌ از زیر آب را می کشند. گفتند تنها راهش این است که سدها را بشکافند،‌ رود ارس را هم باز کنید، دریاچه احیا شود. وزارت نیرو می گوید من نمی توانم این کار را بکنم. ارس هم نماینده های مجلس اجازه نمی دهند. بعد باروری ابر کردند، فایده نداشت. بعد گفتند آبخیزداری کنیم، ۵۰ درصد آب دریاچه بر می گردد. اما اگر آبخیزداری کنند، دریاچه ارومیه بیشتر خشک می شود.

آبخیزداری یعنی اقداماتی در بالا دست سدها تا آب به داخل کوه و زمین نفوذ کند و گل و لای را با خود به داخل سد نیاورد. آبخیزداری برای افزایش طول عمر سدهاست. اگر آب را نفوذ بدهیم برود در کوه،‌ آبی وجود ندارد که برسد به دریاچه. آبخیزداری کنند، می رود در زیر زمین،‌ آب دشت زیاد می شود، به دریاچه نمی رسد. در دشت باید چاه بزنند و از این آب استفاده کنند.

خانم بارلو، یک متخصص کانادایی است، چندین کتاب درباره آب نوشته. در یکی از کتاب هایش نوشته گله دارم از مسوولانی که حقایق را به مردم نمی گویند. از ۵۰ ایالت آمریکا، ۳۶ تا آب ندارد. وضعیت آب بحرانی است. اما چرا نمی گویند؟ دریاچه آریزونا اوضاعش از ارومیه هم بدتر است. دریاچه اوگالالا، دریاچه پاول و… چرا نمی گویند؟ 
درباره دریاچه ارومیه هم حقیقت را نمی گویند. دریاچه ارومیه مریض شده است. مثال می زنم. مرا می بینید، خیلی لاغر شده ام. از خانمم می پرسید چرا لاغر است؟ خب غذا بده. خانمم چیزی نمی گوید، مریضی من را نمی گوید. می گویید خب غذا بده، می گوید نمی توانم. نمی تواند هم بگوید من اسهال دارم.

خب این را که من می گویم. در اطراف دریاچه ارومیه فقط ۴ هزار چاه باید وجود داشته باشد نه ۲۴ هزار تا. بعد از این گفتند اقلا یک سال در چاه ها را ببندیم تا آب دریاچه از زیر کشیده نشود. فکر نمی کنند ۲۴ هزار حلقه چاه را اگر ببندند، چه بلایی سر کشاورزی می آید. تازه اگر در این چاه ها را ببندید، دریاچه احیا نمی شود. بعضی جاها تا ۹۰ متر رفته پایین سطح آب. سال گذشته سمینار گذاشتند، از خارج هم دعوت کردند. گفتند وزارت نیرو گزارش بدهد؛ گفت بارندگی دریاچه داشته که کم شده، آب سطحی هم به دریاچه نمی رسد، چون سد ساختیم. گفتند چرا؟ گفتند چون برای شرب و کشاورزی می دهیم. گفتند آب زیر زمینی هم ندارد و جهت برعکس شده؛ از حوضه آبریز دیگر آبی به دریاجه نمی ریزد و از دریاچه آب به سمت اطراف می رود. از بس چاه زده اند، آب زیرزمینی برعکس می رود. زیر دریاچه سوراخ است. …

در مملکت آب نیست. آب شیرینی که به درد شرب و کشاورزی مردم می خورد، از ارس و از جاهای دیگر بگیرید، ۴ هزار میلیارد تومان هم خرج کنید با کانال بریزد در دریاچه که شور شود، برود پایین آب زیرزمینی را هم تلختر کند؟ این خیانت نیست؟ مثل این می ماند که به خزانه بانکی شما پول بریزید، بعد بروید ببینید هیچ پولی در خزانه نیست، چون یکی از زیر خزانه پول ها را می برد. باید فکری برای آن بکنید. آب چاه ها شور و تلخ شده. آب چشمه هایشان هم شور شده. در نتیجه هر چه آب به دریاچه ببندید، می رود و آب زیر زمینی را شور می کنید. 

یک سال پیش یکی از مدیران سازمان محیط زیست گفت که «۲۰۴ هزار هکتار از زمین های کشاورزی در شهرستان های اطراف دریاچه ارومیه در آذربایجان شرقی تحت تاثیر مستقیم پس‌روی آب دریاچه ارومیه قرار دارند. بخش کشاورزی شهرستان های ملکان، ‌بناب، عجب‌شیر، آذرشهر، اسکو، شبستر و تبریز، تهدید می شود.» یعنی آب شور تا تبریز هم رفته.

… اولا اینکه آب نداریم. کجا را خشک کنیم و آبش را به دریاچه بدهیم؟ اگر همان موقعی که فکر آب سطحی بودند، به این توجه می کردند کسی چاه عمیق از یک عمقی بیشتر حفر نکند، دریاچه از بین نمی رفت. تا آن حد که مجاز بود. یعنی همان ۴ هزار تا. دیگه الان فایده ای ندارد. ضمن اینکه هر روز دارند دهها چاه را می بندند. من و شما درکی از بسته شدن چاه نداریم. مثل این می ماند که بگویند شما دیگر حق ندارید در مطبوعات باشید. آن کشاورز نان باید بخورد، دختر و پسر دانشجو دارد. فکر می کنند با بستن چاه ها آب دریاچه تامین می شود. ضمن اینکه آب و زمین کشاورزی و همه چیزشان شور شده. اصلا نابود شدند. 

اگر از همان اول سهم دریاچه را از سد باز می کردند، این اتفاق نمی افتاد. وقتی سد ساختید، اختیار آب می افتد دست بشر. بعد می گوید اولویت آنجا که هست باید بدهم. اولویت هم چی تعریف شده؟ آب شرب. همین باعث تمام مسائل آبی ایران است؛ اولویت بود که همه آبها را بدهیم به ایران. اولویت بود که آب های غرب ایران را بدهد به مرکز. پس می گوید

Facebook
Telegram
Twitter
Email