احمد سپیداری
در کنار فرهنگ مسلط جامعه ، خرده فرهنگ هایی وجود داشته و دارد که حاوی ارزش های مستقلی در تاریخ یک ملت است . این سنت ها گاه بسیار قدیمی و گاه به تاریخ معاصر آن مردم تعلق دارد . نیروهای مترقی در بیش تر جوامع با نو اوری های مختلف و بهره گیری از سنت ها ، فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها ی آن جامعه تلاش داشته و دارد تا فرهنگ ویژه ی مبارزه جویا نه ای را بپرورد و از خود به جا گذارد .
در جامعه ی ما نیز نیروهای مترقی ( با طیف های متفاوت خود ) سنت های ارزنده ای را در این زمینه از خود به جا گذاشته اند . که با وجود سال ها فرهنگ زدایی تک صدا ، هنوز هم در میان بخش هایی از زحمتکشان و نیروهای مترقی جامعه ی ما پایدار مانده است . اما با کمال تاسف چنین به نظر می رسد که تداوم پی گیرانه ی سیاست های حاکم باعث شده است اهمیت پاسداشت از این نو اوری ها را نادیده بگیریم و گاه از به کار گیری بخشی از سنت های غیر قابل پذیرش موجود نیز خود داری نکرده و چه بسا آن ها را ترویج دهیم .
برای مثال ، ما همیشه بزرگان و فرزانگان جامعه ی خود را محصول مبارزه های اجتماعی و * فرزندان برومند ملت * و یا جنبش می دانسته و همیشه نوجه داشته ایم که نباید به دام فرد پرستی و رواج کیش شخصیت بیفتیم ، اما امروزه می بینیم برخی از بزرگان را تا حد پرستش تقدیس می کنیم و چنان رفتارهایی را در اجتماع از خود بروز می دهیم که هیچ قرابتی با سنت های ما ندارد . بوسیدن دست ، خاکسار کردن خود و دیگران در برابر یک شخصیت اجتماعی مورد توجه ، متعلق دانستن دستاورد های جمعی به یک فرد برای عظمت بیش تر بخشیدن به فعالیت های او – که هیچ ضرورتی هم ندارد و …
مثال هایی است که این روزها در محافل مختلف می بینیم و یا گزارش آن را می خوانیم و می شنویم .
به تازگی در مراسم ختم برخی از بزرگا نمان مجبور شده ایم به ساعت ها وعظ و خطابه ای گوش دهیم که به نظر می رسد مضمون برخی از ان ها نفی خرد متوفی باشد . برخی از افراد نو آور ی در این مراسم را هم مردود دانسته و گاه طوری جلوه داده اند که انگار گردن گذاشتن به هر سنتی را می توان در کنار مردم بودن قلمداد کرد . آیا این به راستی درست است ؟ آیا وقتی حتا انتخاب واعظ نیز ناممکن است و ما در انتخاب آنان کم ترین اثری را نمی توانیم داشته باشیم ، برگزاری چنین مراسمی و به این شیوه ضروری است ؟ آیا وقتی حتا انتخاب واعظ نیز ناممکن است و ما در انتخاب آنان کم ترین اثری را نمی توانیم داشته باشیم ، برگزاری چنین مراسمی و به این شیوه ضروری است ؟ کا ر تا آن جا پیش می رود که در برخی از موارد ، دولتی کردن مراسم نیز یک دستاورد قلمداد می شود و برای نمونه شرکت کردن فلان سیاستمدار چنان با آب و تاب پز داده می شود که انسان شگفت زده می شود .
این ها بی تردید بی توجهی به نقش فرهنگ ها و سنت های مترقی در ایجاد فضایی مناسب برای فعالیت اجتماعی است . درست است که احترام به سنت های مردم وظیفه ی همیشگی ماست و رعایت مصالح نیز شرط عقل ، اما پایداری در حفظ سنت های نو آورانه ی موجود چپ نیز اهمیت کم تری از دو مورد ذکر شده ندارد . بلکه توجه جدی تر به آن همان چیزی است که به آن نیاز داریم و باید برای آن تلاش کنیم . جا دارد برگردیم و راه رفته ی خود را باز نگری کنیم ودر صورت نیاز مورد تجدید نظر قرار دهیم . بزرگان قوم باید در این زمینه پیش قدم باشند .
توضیح : منبع مقاله مجله ی چیستا شماره ی 8و 9 به تاریخ اردیبهشت و خرداد 1387 می باشد .