شهدای فاجعه ملی کشتار زندانیان سیاسی سال 67
که ای مدعی عشق کار تو نیست
که نه صبر دارای ، نه یارای ایست
… سعدی در شرایط نا امنی زمان خود با تهور عجیب به سفرهای طولانی دست زد. سعدی مشاهدات خود را با تحلیل های همه جانبه و همه فهم در قالب اشعار و حکایات نغز با فصاخت و بلاغت کم نظیر بیان کرده، راه زندگی خوشبخت و مقام رفیع انسانیت را به جویندگان آن در «بوستان» و «گلستان» ارائه داده است.
در نوشته حاضر یکی از حکایات «بوستان»، موضوع «شمع و پروانه» مورد کنجکاوی مولف قرار گرفته است.
از نظر سعدی آزادی واحترام به شخصیت انسان رکن اساسی جامعه بشری است. از نظر سعدی بدون حق طلبی، بدون عشق رزم، بدون مقاومت در مقابل زور گویی ها زندگی بی معنی است. مبارزه و مقاومت به زندگی انسان ها شکوه می بخشد و آن را جاویدمی سازد. به نظر سعدی عشق مبارزه و مقاومت منبع آزادی و آفرینش هاست. سعدی این مقوله را در«حکایت» و یا تمثیل «شمع و پروانه» بصورت بدیع و با لحن بسیارشیوایی بیان کرده است.
در این حکایت شمع به مثابه عاشق آزادی و قهرمان میدان مبارزه تصویر می شود. شمع برای نیل به هدف نهایی با شهادت خود مقم حق طلبی را به عظمت معنوی ارتقاء می دهد و راه سعادت وهستی را در پرتو از خود گذشتگی ها نمایان می سازد.
مضمون شعر «شمع و پروانه» به اختصارچنین است. پروانه خطاب به شمع می گوید:
که من عاشقم، گر بسوزم رواست،
ترا گریه و سوز باری چراست؟
شمع چنین جواب می دهد:
بگفت ای هوادار مسکین من،
برفت انگبین یار شیرین من.
چو شیرینی از من بدر می رود،
چو فرهادم آتش بسر میرود.
همی گفت و، هر لحظه سیلاب درد،
فرو می دویدش برخسار زرد.
شمع به سخنان خود ادامه داده، می گوید:
که ای مدعی ، عشق کار تو نیست
که نه صبر داری، نه یارای ایست.
تو بگریزی از پیش یک شعله خام،
من استاده ام تا بسوزم تمام.
ترا آتش عشق اگر پر بسوخت،
مرا بین که از پای تا سر بسوخت.
اگر عاشقی، خواهی آموختن،
بکشتن فرج یابی از سوختن.
این سخنان سعدی اشاره ای است به ضرورت رزم و مقاومت انسان ها که بصورت آتش و دود جلوه گر میشود.
سعدی بر این باور است که، عشق شهادت را باید با معنی وسیع و همه جانبه آن در نظر گرفت. فعالیت جانفرسای یک مخترع و یا عمل فوق العاده یک فرد که برای خدمت به جامعه و رفاه خلق انجام می یابد اجر شهید را داراست. اینگونه برخورد و ارزیابی از مفهوم شهادت در باره فعالیت کلیه افرادی که برای خدمت به خلق در عرصه های گوناگون سیاسی، اجتماعی و اخلاقی صورت می گیرد، صادق است.
اگر غاشقی سر مشوی از مرض
چو سعدی فرو شوی دست از غرض
مقاومت در برابر زورگویی ها، گاهی با شهادت تکامل می یابد.به نظر سعدی عشق شهادت به منظور فتح و ظفرتوده ملت عملی است افتخار آمیز، بنا بر این براه انداختن گریه و زاری مقتول مقبول نمی باشد. در این باره سعدی دیدگاه خود را در شعر «شمع و پروانه» بوضوح بیان کرده است:
مکن گریه بر گور مقتول دوست،
برو خرمی کن که مفبول اوست.
سعدی برای اصلاح جامعه اشاعه پند و اندرز را مفید دانسته و بهمین جهت «تمام مکارم و رذایل معروف جامعه را با شیرین ترین طرز و محکم ترین اسلوبی مدح وذم نموده است».
سعدی بر خلاف عقیده برخی از منتقدین او مانند غلی دشتی در خصوص تحول جامعه پابند تمایلات اعتدالی نبود و گاهی با روحی سرکش عواطف دورنی خود را با لحن بسیار فصیح و بلیغ بیان داشته و شاید این طرز بیان درجهان بینی واقعی وی سایه افکنده است.
محتوی و مضمون شعر«شمع و پروانه» در خقیقت مظهر آزاد اندیشی و پیکار جویی سغدی علیه ستم زورگویان دوران حود می باشد.سعدی در همین شعر «شمع و پروانه» نیل به هدف های نهانی را مرهون سرسختی عاشقان راه آزادی میداند:
فدایی ندارد ز مقصود چنگ،
وگر بر سرش تیر بارند و سنگ.
به نظر سعدی کامیابی و کسب جاودانی مجاهدین در گرو بی باکی، جسارت و تخمل مشقات است و در همین راستا خطاب به خودش می فرماید:
سعدی به لب دریا دردانه کجا یابی؟
در کام نهنگان رو گر می طلب کامی
علیرغم همه مصائب و دشواری های موجود سخنان شیخ سعدی حواننده را از طرق نیل به زندگی بی دغدغه و پر نشاط آگاه می سازد، در دل عاشقان حق و غدالت نهال امید می پرورد و آنان را به ادامه پیکار ترغیب می نماید:
گر چه شب مشتاقان تاریک بود، اما
نومید نباید بود از روشنی بامی
نوشته: پروفسور اسد رضا یعقوبی