سالروزتولد فريدون ابراهیمی
«آينده از آن کسانی است که عرق ريزان کار می کنند. کسانی که دستهايشان از شدت کار پينه بسته است. اين دستهای پينه بسته درهای تمام زندانها و شکنجه گاهها را خواهند گشود و تمام جلادان و ستمکاران را نابود خواهند کرد. روزی خواهد رسيد که تمامی کسانی که خلقهای ايران را از حقوق خود محروم نموده ، فرهنگ و افتخارات ملی آنها را لگدمال کرده اند و برای پر کردن جيبها و کيسه های خود از طلا انسانهای زحمتکش را تحت استثمار قرار داده اند، مجبور به جوابگويی جنايات و خيانتهای خود در مقابل خلق خواهند شد».
فریدون ابراهیمی در 29 آبان 1267در شهر آستار متولد شد. وی فرزند غنی ابراهیمی از مبارزین و آزادی خواهان زمان خود بود که با تاسیس فرقه دمکرات آذربایجان به آن پیوست. فریدون در سال 1320 وارد دانشگاه تهران شده و فعایت های ادبی و نوشتن مقالات ادبی را آغاز نمود، او در سال 1320 پس از تأسیس روزنامه آژیر توسط پیشه وری شروع به همکاری به آن و به سمت هیئت تحریریه آن نائل آمد، او همکاری هایی هم با روزنامه های دموکراتیک آذربایجان و خاور نو و همچنین ظفر ارگان رسمی شورای متحده مرکزی اتحادیه های کارگران داشته که در آن از جمله به افشای سیاست های امپریالیستی و نوکران آن در داخل ایران می پرداخت.
فریدون ابراهیمی در خرداد 1324 در رشته حقوق فارغ التحصیل شد و در این مدت به غیر از زبان های فارسی و ترکی بر زبان های عربی، فرانسه و انگلیسی نیز تسلط یافت، در این زمان او را به همکاری با وزارت خارجه دعوت نموده اما چنان که این عمل در تناقض با ماهیت سیاسی و طبقاتی او بود این دعوت را رد کرده و برای یاری رساندن به خلق خود به آذربایجان بازگشت.
3 شهريور ماه 1324 فراخوان 12 ماده ای فرقه دموکرات آذربايجان منتشر شد. در اين اعلاميه از خلق آذربايجان دعوت شده بود که برای مبارزه در راه آزادی با هم متحد شوند. اين فراخوان مورد استقبال طبقات زحمتکش قرار گرفت. در اين زمان تشکيلات حزب توده ايران در آذربايجان با فرقه دموکرات آذربايجان اعلام همبستگی کرد. فريدون ابراهيمی در اولين کنگره فرقه دموکرات آذربايجان، که در 9 مهرماه 1324،با شرکت 237 نفر از نمايندگان خلق آذربايجان در تبريز تشکيل گرديد، شرکت داشت. پس از تشکيل مجلس مؤسسان ، هيئت حکومت ملی خلق آذربايجان، که از 39 نفر تشکيل می شد و سيد جعفر پيشه وری در رأس آن قرار داشت، تعيين گرديد. فريدون ابراهيمی نيز جزء اين هيئت انتخاب و سپس به سمت دادستان کل آذربايجان منصوب شد.
وقتی شاه و حامیان غربی اش در 21 آذرماه 1325، به آذربايجان وحشيانه حمله کردند، فريدون ابراهيمی همراه با تعدادی رفقای خود، در داخل ساختمان کميته مرکزی سنگر گرفته بودند و پس از 34 ساعت نبرد مسلحانه دستگير شدند. او در زندان می گفت:
« هرگز از دولت و شاه طلب عفو نکنيد. ما به عفو اين آقايان و شاه لعنت می فرستيم».
خبرنگاری گزارش ملاقات خود را با فريدون ابراهيمی در زندان تبريز چنين نقل کرده است:
از او پرسيدم شما در دوران دادستانی چه کارهايی انجام داديد؟ او در پاسخ گفت:
ما به پرونده زندانيان رسيدگی و کسانی را که بيگناه و بر اساس قوانين ارتجاعی زندانی شده بودند آزاد نموديم. از حقوق خلق دفاع کرده و آنها را از ظلم هيئت حاکم فاسد نجات داديم .
سوال کردم: پس آن خلق کجا هستند و چرا خواستار مرگ شما شده اند؟ جواب داد:
کسانی که خواستار مرگ امثال من هستند، هيئت حاکمه مرتجع تهران می باشد ، که به دستور اربابان امپرياليست خود عمل ميکند. امروز دست و پای خلق ما ، اين کارگران و دهقانان زحمتکش و همچنين زبان و قلم روشنفکران ما بسته است. اما اين زنجيرهای اسارت هميشگی نيست و به دست توانای ايشان باز خواهد شد.»
فريدون ابراهيمی مدت شش ماه تحت سخترين شکنجه ها زندانی بود. او تمام سختيها را تحمل می کرد و با افتخار می گفت :
«من بهترين سالهای عمرم را در راه آزادی و سعادت زحمتکشان آذربايجان و سراسر ايران صرف نموده ام. در اين مدت تلاش کرده ام اين وظيفه خود را شرافتمندانه انجام دهم. من در ميان شعله های مبارزات خلق تربيت شده ام. از اين رو خود را در خدمت خلق می دانم و به راه مبارزه مقدسی که در پيش گرفته ام افتخار می کنم. در اين مراحل آخر مبارزه نيز اراده و جسارت خود را حفظ خواهم کرد».
وی در دفاعيات خود در بی دادگاه رژيم جنایتکار شاه با قاطعيت از حق تمامی خلقها و زحمتکشان ايران دفاع می کرد و جنايات امپرياليسم و نوکران سرسپرده داخلی شان را افشا نمود. او در قسمتی از سخنان خود گفته بود:
«آينده از آن کسانی است که عرق ريزان کار می کنند. کسانی که دستهايشان از شدت کار پينه بسته است. اين دستهای پينه بسته درهای تمام زندانها و شکنجه گاهها را خواهند گشود و تمام جلادان و ستمکاران را نابود خواهند کرد. روزی خواهد رسيد که تمامی کسانی که خلقهای ايران را از حقوق خود محروم نموده ، فرهنگ و افتخارات ملی آنها را لگدمال کرده اند و برای پر کردن جيبها و کيسه های خود از طلا انسانهای زحمتکش را تحت استثمار قرار داده اند، مجبور به جوابگويی جنايات و خيانتهای خود در مقابل خلق خواهند شد».
پاسخ رژيم به رزمنده پولادين اعدام بود. دو روز قبل از اعدام، او خواست که کت و شلوار مشکی را که هنگام عزيمت به پاريس جهت شرکت در کنفرانس صلح تهيه کرده بود، برايش به زندان بفرستند. در تمام طول شب اعدام با رفقای خود صحبت کرد. او از وظيفه انسانها نسبت به اجتماع و خلق و از شيرينی زندگی توأم با مبارزه سخن ها گفت. سحرگاه، پس از اصلاح صورت، کت و شلوار خود را با پيراهن سفيدی بر تن کرد و کراوات سرخرنگش را به گردن زد. در اين کار نهايت سليقه را به خرج ميداد. او در مقابل تعجب بعضی از رفقا گفت:
« ما تمام زندگی خود را با پاکی و شرافت گذرانده ايم، چرا بايد زير چوبه دار با حالتی پريشان ظاهر شويم؟»
فريدون ابراهيمی در ساعت 4 صبح روز اول خرداد 1326 ، در خيابان ستارخان تبريز، جلوی باغ گلستان اعدام شد. او با گامهايی محکم به سمت چوبه دار رفت و با حالتی تمسخرآميز و نگاهی پر از نفرت به جلادان حکم کرد: «طناب را به گردنم بياندازيد…..»
دقايقی بعد ؛ زير اولين انوار آفتاب، که می دميد؛ ستاره ای ديگر در آسمان رزم خلقهای ايران جاويدان می شد: فريدون ابراهيمی عضو کمیته مرکزی فرقه دموکرات آذربایجان، نماینده مجلس ملی آذربایجان، دادستان کل آذربایجان در دوره حکومت ملی بود.
در اين روز خلق آذربايجان در ماتم فرو رفت. جوانان مبارز در تبريز دست به تظاهرات و اعتراض زدند و » کميته های انتقام» تشکيل دادند