آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

حل مسئله ملی

ضرورت مبرم و تاخیر ناپذیر است

مسائل ملی درکشورما البته بغرنج است و هنوز کار زیادی برای بررسی آن در پیش داریم. ولی این، به آن معنا نیست که کاری نشده یا خطوط اساسی مسئله روشن نشده است. برعکس، نیروها و احزاب سیاسی و مترقی طی دهه های گذشته مسئله ملی را مورد بحث دقیق و علمی، دورازجنجال شوینیستی و تعصب کورناسیونالیستی قرارداده اند. و جوانب مختلف مسئله ملی مورد بررسی و ارزیابی قرارگرفته و تزهای راهنما ارائه شده است. همچنین دانشمندان و پزوهشگران های کشورهای دیگر، کار پژوهشی بزرگی را در زمینه بررسی تکامل اتنیک خلقهای ایران و تاریخ قوام و شکل گرفتن اشکال تجمع مردمی درسرزمین میهن ما، ازپیش برده اند که درکتب و رسالات و مجلات علمی مختلف گرد آوری شده است.

کشورما، ایران، کشوری یک ملتی نیست. درسرزمین ما، ملت ها و اقلیت های ملی متعددی زیست می کنند که جامعه شناسان و اقتصاددانان و مردم شناسان و دیگردانشمندان میتوانند خصوصیات هریک را مطالعه کرده و مشخص نمایند. برخورد اصولی و علمی ما براین واقعیت متکی است که ایران کشوری است کثیرالمله که درآن ملتها و اقوام گوناگونی زندگی میکنند مانند فارسها، آذربایجانیها، کردها، بلوچها، ترکمنها و عربها. در نواحی مختلف ایران درداخل واحدهای ملی دیگر، اقوام و عشایرترک زبان و کرد زبان بسرمی برند که دارای سرزمین، زبان و آداب و رسوم خود می باشند. بعلاوه اقلیت های ملی دیگری وجود دارند که درسراسرکشور ما پراکنده اند. مانند ارمنی ها، آسوری ها و یهودی ها… بنابراین، ارزیابی و بررسی ما که برپایه واقعیت موجود و علم متکی است درست نقطه مقابل نظرو برداشت محافل حاکمه ایران است که وجود ملت های مختلف را دردرون میهن واحد ما ایران نفی می کند و این نفی موجودیت ملی را شالوده ستم ملی و نفی حقوق دمکراتیک ملی قرارمی دهد. مبارزان باید درمسئله ملی نیز واقعیت عینی را ببینند و مسائل ناشی ازآنرا بررسی کنند و برای آنها راه حل های مناسب را به جویند. ساکن ایران را بهم پیوند می دهد. این خلق ها طی قرن های متمادی تاریخ با یکدیگر سرنوشت مشترکی داشته اند و درابداع و ایجاد فرهنگ غنی و برازنده ایران با هم همکاری کرده اند و در راه استقلال و آزادی متحدا و دوشادوش هم فداکاری های بی شماری نموده اند. منافع اساسی خلق های ایران در راه مبارزه علیه امپریالیسم و ارتجاع با هم در می آمیزد. ولی درنتیجه وجود ستم ملی که ازطرف طبقات حاکمه اعمال می گردد، همه این خلق ها ازحقوق حقه خود برخوردارنیستند. ستم ملی مانع تامین اتحاد عمیق بین خلق ها و مانعی درراه ترقی سیاسی اقتصادی و فرهنگی همه جانبه کشورشده است.

باید توجه داشت که ستم ملی برای توده زحمتکش و امر رشد کشور، تنها درتحمیل زبان فارسی درآموزش و درمراجعات به ادارات خلاصه نمی شود و عواقب مترتب برآن نیز، تنها زمینه فرهنگی را دربرنمی گیرد. ستم ملی واقعیت چند جانبه ای است که زائیده رژیم های ضد مردمی است. درکشورما به جزفارس ها، بقیه واحدهای ملی ازحق اداره اموراجتماعی، اقتصادی، اداری و فرهنگی خویش محرومند. یعنی در معرض ستم و تبعیض ملی قراردارند. ستم ملی درمیان ملل و اقوام ساکن سرزمین ایران، تخم دشمنی و سوء ظن و عدم اعتماد می افشاند و مانع همبستگی واحدهای ملی ساکن کشور ما دریک اتحاد داوطلبانه و برادرانه می گردد. بنابراین می بینیم که ستم ملی موجود، چند جانبه است و درهیچ کجای ایران شاخص ملی و تعلق ملی، مبنای کمترین خود مختاری یا داشتن حقوق ملی نیست. عواقب این ستم ملی، نه فقط زمینه فرهنگی بلکه زمینه های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی را وسیعا فرا می گیرد و حتی نتایج هلاکت بار آن می تواند تمامیت ارضی ایران و موجودیت آن را به مثابه یک میهن واحد مورد مخاطره قراردهد. سیاست تبعیض ملی و ستم ملی رژیم ازهمه لحاظ برای میهن ما، برای رشد همه جانبه و سالم آن، برای غلبه برعقب ماندگی و ترقی موزون و متناسب همه نواحی و همه خلق ها و همچنانکه گفتیم برای ایجاد داوطلبانه و مستحکم مردم سراسرایران بسیار زیان باراست و نیروهای مترقی باید دراین جهت نیزمبارزه اصلی و پیگیرخود را علیه این سیاست و عواقب آن سازمان دهند. اگربرخی ازنمایندگان خانواده های بزرگ بهره کش قشر بالائی آذربایجانی ها، کردها و غیره را درمقامات وزارت و سفارت و استان داری و غیره می بینیم و آنها را جزئی ازبزرگترین ثروتمندان و بخشی ازهیئت حاکمه می یابیم، این به معنای تساوی حقوق برای توده های زحمتکش ملتهای مزبور نیست. نمایندگان قشرهای بالائی آن ملت ها و اقلیت های ملی، که صاحب پست های رهبری دردولت و دردستگاه های مرکزی و محلی و دراموراقتصادی و نظامی و غیره اند، با سایرعناصرهیئت حاکمه بهم جوش خورده اند و بهیچوجه نماینده ملت خود و اقلیت ملی که ازآن نشئت گرفته اند نیستند. آنها خصوصیات ملی خود را از دست داده اند.

ستم ملی، برملت ها و اقلیت های ملی، ازجانب طبقه حاکمه ای که عناصری ازمنشاء خود آن ملت ها و اقلیت ها را درخود جذب کرده اعمال می شود.

واقعیات نشان میدهد که دربین واحدهای ملی ساکن سرزمین ما آگاهی ملی و مطالبه حقوق ملی درحال رشد است و مسئله ملی بیش ازپیش حّدت می یابد و حل آن بیکی از وظایف مبرم اجتماعی بدل می گردد. درطرح و حل مسئله ملی درکنار واقعیت ستم ملی که ازطرف دولت مرکزی اعمال می شود و موجب تفرقه معنوی ملل و اقوام ساکن میهن ما است باید واقعیت دیگری را نیزمورد توجه قرارداد و آن رشته های مختلفی است که واحد های ملی ایران را به یکدیگرپیوند میدهد.

سرنوشت مشترک، طی قرون متمادی، همکاری برای ایجاد فرهنگ ایران، مبارزه مشترک برای استقلال میهن و آزادی و همچنین روند عینی نزدیکی خلق ها براثر رشد جامعه و درآمیختگی های اقتصادی و انسانی و فرهنگی ناشی ازآن، مظاهر گوناگون این پیوند است.

همه میدانند که ازدرون مبارزات اجتماعی و تلاش های فرهنگی مشترک خلق های ایران چهره های برجسته ای برخاسته اند که اهمیت جهانی دارند و متعلق بهمه خلق های ایرانند. درهمین دوران ما، حیدرعمواغلی و پسیان، ستارخان و دکترتقی ارانی، مصدق، دهخدا و معین، بهار و نیما ازآن سیماهائی هستند که بیش ازتعلق ملی خود، افتخار آفرین همه مردم ایرانند. اشتراک منافع همه ملل و اقلیت های ملی ایران، درمقابله با امپریالیسم و ارتجاع جنبه مهم و اساسی این پیوند است. همه خلق های ایران دربرابر نقشه های حکومت استبدادی منافع واحد دارند. همه اینها به نحو یکسان مورد قراردارند

. پس طرح و حل درست مسئله ملی میطلبد که هم ستم ملی و محرومیت های ملی موجود را در نظرداشت و هم پیوندهای عمیق تاریخی و فرهنگی و منافع عمده مشترک سیاسی و اجتماعی موجود بین خلق های ایران را.

ما طرفدار برابری کامل حقوق کلیه اقوام و ملل و اقلیت های ملی ساکن سرزمین ایران و اتحاد داوطلبانه آنها درچارچوب میهن واحد و برپایه حفظ تمامیت ارضی کشورایران هستیم

ریشه کن کردن ستم ملی، شرط اساسی و مقدم تامین این هدف است. برای ایجاد واقعی و تمامیت ارضی مستحکم باید ستم ملی را ازبین برد. راه نیل بدین مقصود حمهوری فدرال متشکل از همه اقوام و ملل محروم ایران است. باید حق کامل خلق های ایران درتعیین سرنوشت خویش تامین گردد و حق اقلیت های ملی دربرخورداری از کلیه حقوق اجتماعی و فرهنگی و ملی شناخته شود. تقسیمات کشوری باید درچارچوب میهن ما برپایه ملی انجام گیرد. درمورد اقلیت های ملی که به علت پراکندگی خود نمی توانند خود مختاری داشته باشند باید برابری حقوق آنها با سایرملل و اقوام ساکن ایران و نیزحقوق فرهنگی آنان تامین گردد.

به باورما تضاد ملی با آنکه ازتضادهای مهم جامعه ما است و حل آن ضرورت مبرم و فوری می طلبد. ولی بدون حل مسئله آزادی های

Facebook
Telegram
Twitter
Email

از کتاب: انقلاب ایران سالهای 1978-1979 .آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی دارای نشان پرچم سرخ کار انستیتوی شرق شناسی/ ترجمه- رحیم کاکایی

گرفته شده از فیسبوک رحیم کاکایی بخشی از فصل چهارده/سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مناسبات اقتصادی خارجی جمهوری اسلامی ایران

ادامه مطلب