به نشست وسیع کمیته مرکزی فرقه دمکرات آذربایجان
شنبه 6 بهمن1324
ردر ششم بهمن ماه 1324 در حالیکه فقط 45 روز از تشکیل دولت خودمختار آذربایجان به رهبری سید حعفر پیشه وری می گذرد، نشست عمومی کمیته مرکزی فرقه دمکرات آذربایجان با حضور اعضای کمیته مرکزی و نمایندگان فرقه در سراسر آذربایجان بر گذار می گردد. در این نشست پیشه وری گزارش مبسوطی از عملکرد، مشکلات و وظایف پیش روی دولت و فرقه به اطلاع حاضرین رساند.
در این گزارش آمده است:
اجلاس پیشین نشست عموم ی کمیته ی مرکز ی د ر شرایط دشوار ی تشکیل شده بود. در آ ن زمان روستاییان و شعب فرقه به وسیله ی جلادان ژاندارمری تحت تضییقات و فشارهای سنگینی بودند. هر روز صدها روستایی از ظلم ژاندارم ها فرا ر کرده، به کمیته ها ی فرقه پنا ه می آوردند وکمک و یاری طلب می کردند. زندا نها با بهانه ها ی گوناگون از روستاییان بازداشت شده، لبریزبود. القصه تمامی دستگاه دولت برا ی منکوب کردن فعالیت ها ی ملی ما بر پا خاسته بود. حکومت تهرا ن برای منحل کرد ن تشکیلا ت فرقه و حذف و از صحنه خار ج کردن رهبران آ ن با تما م قدرتش تلا ش می کرد و در این راه از هیچ جنایتی روی گردان نبود. تشکیل دسته های فدایی تازه آغاز شد ه بود. این نیروی ملی که امروز قدر ت بزرگی به دست آورد ه و اندا م مرتجعا ن تهرا ن را به لرزه انداخته است، تازه پا می گرفت. حتی این مسئله آ ن قدر کوچک و آنقدر ساده بود که ما جرأت نکنیم در اجلاس کمیته ی مرکزی در خصوص آن اطلاعا ت جامعی ارائه بدهیم. بنابراین نشست عمومی پیشین یک نشست تاریخی بود. در این نشست ، فرقه حرف قطعی خودش را زد و فرما ن حمله به جای دفا ع صادر کرد. می توانم افتخار کنم که در آ ن جلسه به پشتوانه ی توجه و اعتماد فرقه به نشست عمومی، آغاز دوره یی جدید در مبارزه ی ملی خودمان را اعلام و برآورده شد ن آرمان هایمان را آرزو کردم. اگر فراموش نکرده باشید آ ن روز من به روشنی گفتم که، دوره ی دفاع، خیلی وقتِ پیش گذشته است. اکنو ن ما به قله ی کوه رسیده ییم و مقصد و هد ف در مقابل چشمانمان است. نیروها ی فدایی مقابله با جنایات بیش از حد ژاندارم ها را آغاز کرد ه بودند و به روستایی اجازه ی انتقام گرفتن داده شده بود. آن روز فرقه و خیزش ملی در معر ض خطر بزرگی بود. در شهرهای مهم آذربایجان و مناطق نظامی، قوای نظامی تحت امر دولت جنایتکار وارتجاعی تهران فرما ن سرکوب خیزش ما را داشت. در تبریز، اردبیل، میاندوآب، شاهین دژ و سایر مناطق، قوای ارتش نسبت به ما موضعی خصمانه گرفته بودند. نیروهای سرتیپ درخشانی، سرهنگ ورهرام و سرهنگ زنگنه مصمم بودند، میهنمان را در دریایی از خون و آتش غرق کنند. در چنین زمانی نشست عمومی کمیته ی مرکزی به ما فرمان حمله داد و آغاز مبارزه ی ملی برای آزادی را به تمامی اعضا ی فرقه اعلا م کرد. بنابراین در صفوف فرقه فعالیت نظامی آغاز گشت، تمامی اعضای مورد اعتماد تشکیلا ت مسلح شدند وهسته های اولیه و بنیان دسته ها ی فدایی تشکیل شد. مطابق تصمیم صریح نشست عموم کمیته ی مرکزی، تمامی خلق خروشیدند، بر پاخاستند و احقا ق آرمان های ملی شان را آغاز کردند
تشکیل دسته های فدایی
درباره ی دسته های فدایی متأسفانه تا این زما ن بسیار کم شنیده شده است. شرح حال این تشکیلات یکی از پرافتخارترین صفحات تاریخ ملی ما را تشکیل می دهد. تشکیلات فداییان در روندی کاملا طبیعی از درون خیزش خلق زاییده شد. در این جریان انکار فداکاری های تشکیلات فرقه که به قصد انتقام گرفتن در روستاها به میدان آمده بود، لزومی ندارد. درست است که روستایی به جان آمده از ظلم ژاندارم ها برای کم کردن شر او، سلا ح به دست برای مبارزه قیا م کرده بود، ولی سازمان دهنده ی او، رهبری کننده ی او و هدایت کننده ی او به سوی هدف صحیح، قهرمان های تربیت شده در سازمان های محلی فرقه ی ما بودند.
من اعتراف می کنم که در فعالیت های فداییان نقصان های بزرگی هم بوده است. در بسیاری از مناطق عناصر کثیف و بیگانه اقدام به سوءاستفاده از این نام مقدس کرده اند. حتی در بعضی مناطق برای کمک رسانی های داوطلبانه ی اهالی به نیروهای فدایی که شبانه روز بی خواب و گرسنه بودند؛ غارت انبارها و یا مصادره ی موقتی اسب های بعضی ارباب ها دیده شده است. اما این عمومیت تدارد، در عمومیت فدایی ها در بسیاری مواقع در حالی که گرسنه و محتاج بودند، به اموال مردم طمع نکرده اند و خودشان را از مال دنیا بی نیاز نشان داده اند. در کمیته ی فرقه ی ما از لیاقت نشان دادن بعضی فدایی ها و رفتار پاکشان اطلاعاتی وجود دارد که در دیگر مواقع باور کردن آن غیر قابل قبول است. آیا این که فدایی های گرسته و فقیر پول زیادی را که به دستشان رسیده است، می آورند و به ادارات دولتی تحویل می دهند از اتفاقات نادر نیست؟
اینک آنچه را که تشکیلات فداییان باید انجام دهد، قید می کنیم: امروز در بسیاری جاها دیده می شود که رهبران فدایی ها در حیطه وظایف خود عمل نمی کنند. پس از آنکه حکومت ملی در مدتی اندک آغاز به ایجاد ارتش ملی کند، به فوریت جلوی این اعمال گرفته خواهد شد و نقصان تاسف انگیز نیز رفع خواهد گردید. به همین دلیل برخی از فداییان برای حفظ امنیت وطنمان عضو تشکیلات نظمیه حواهد شد. با در نظر گرفتن اینکه تشکیلات ژاندارمری اصولا علیه آزادی بوده، حکومت ملی آن را منحل کرد.ژاندارم چه در زمان رضاخان و چه پس از سقوط او، برای تحت ظلم و اسارت نگاهداشتن روستاییان نقش جلاد را بازی کرده است. در یک مملکت قانون مدار امنیت داخلی بر عهده یک تشکیلات غیر نظامی وابسته به وزارت داخله گذارده می شود. در واقع ژاندارم ها یا ماموران نظیمه، ظابطان انتظامی عدلیه به شمار می روند. در اینجا اما همه چیز برعکس این است. ژاندارمری به دلیل آنکه یک سازمان مستقل نظامی است تابع وزارت جنگ بوده و مستقیما برای غارت مملکت بنا به اراده ی دیکتاتورها، نیت فاسد آنها را اجرا می کند. ما از این پس، این تشکیلات را برای همیشه نابود و مدفون می کنیم که مبادا ناگهان جان بگیرد و بر پا بایستد. به جای آن نیز نظمیه به عنوان شعبه یی از وزارت داخله تشکیل می شود. باید امنیت روستاها نیز مانند شهرها بر عهده ی آنان گذارده شود. به نظر می رسد واجب است که عده یی از فداییان محلی صادق استخدام و در اختیار وزارت داخله گذاشته شوند. بقیه ی فذاییان نیز جذب ارتش می شوند یا به مرور به شغل های شخصی خود باز می گردند. بدین ترتیب در روستاها و شهرها وضغیت عادی بوجود خواهد آمد.
زمانی که ما تشکیل سازمان فذاییان را آغاز کرده بودیم برای تشکیل حکومت ملی پیشنهادهای گوناگونی وجو داشت. بعضی اعضای فرقه قیام در یک روز معین، اشغال ادارات دولتی و انحلال و خلع سلاح ارتش را پیشنهاد می کردند. بعضی ها نیز رسیدن به این هدف بزرگ را به وسیله ی تلگراف زدن به تهران و برگزاری تظاهرات و متینگ های بزرگ در کوچه و خیابان ممکن می شمردند. حتی تا اولین گردهمایی عمومی، بعضی اعضای فرقه ما را متهم می کردند و کمیته مرکزی را به محافظه کاری متهم می کردند و می گفتند به دلیل برگزار نشدن متینگ و تظاهرات اعضای فرقه از شور افتاده اند و رو به نامید شدن می روند. اگر در اندک زمانی تظاهرات و دمونستراسیون ها را آغاز نکنیم، ارتجاع تشکیلات ما را تماما منحل خواهد کرد و بساطمان را بر خواهد چید. از سوی دیگر در خود کمیته مرکزی هم بدبینی روز به روز بیشتر می شد و اعضای جدی فرقه رها کردن روستاییان به حال خود و رسیدگی نکردن به دردهای آنان را به رخمان می کشیدند و با بیان اینکه ما بازی را باخته ایم، خشم خودشان را تخلیه می کردند.
ما بی توجه به این نارضایتی ها به پا گرفتن تشکیلات فداییان بسیار امید بسته بودیم. سخن های تلخ برخی اعضای را که از بطن قضایا بی خبر بودند به دل نمی گرفتیم و اساس کارمان را استوارتر می کردیم. آن روز ما احساس می کردیم که مردم با ما هستند و از ما حمایت خواهند کرد، ولی اگر ما عجله کنیم و علنی شویم یا با برگزاری متینگ و دمونستراسیون دشمن را هشیارکنیم، ایجاد هرج و مرج را بهانه می کنند و جلوی فعالیت های ما را می گیرند. در نتیجه مردم مرعوب و نا امید می شوند و از مافاصله می گیرند. به همین دلیل انتقادهای تلخ و اعتراض های شدید را نادیده می گرفتیم و در کمال خونسردی مردم را سازماندهی و برای سازماندهی دسته های فدایی تحت رهبری اعضای با ایمان فرقه تلاش می کردیم. در نهایت، خروش خلق از درون خودش آغاز شد و تمامی میهنمان را در نوردید، قلعه های قشون ارتجاع را مانند نگین انگشتری در میان گرفت و در مقابل قدرت ملی ما، به عقب نشینی وا داشت.
درباره ی تشکیل دولت
سرعت قدم های برداشته شد ه برای تشکیل دولت ملیِ ما، یکی از اتفاق های بی نظیر در تاریخ جهان است. اگر فعالیتمان از طریق انقلاب و کودتا آغاز شد ه بود شاید زمانی که ما صرف کرده ییم، زیاد به نظر می آمد. مسئله در اینجاست که ما به تمام معنی در پیش بردن این راه از طریق تشکیلات موفق شده ییم. باید به کمک های بزرگی که در این راه به وسیله ی تشکل های مردمی به ما شده است، اشاره کنیم. میتینگ ها و امضاهایی که در آنها جمع آوری شده بود، ثابت میکرد که دل های مردم با ماست و آن گا ه که بخواهیم برپا می خیزند و ما را همراهی می کنند. بعد از دو هفته آماده شدن، میتینگ هایی که در یک روز معین در تمامی روستاها و شهرهای آذربایجان برگزار شد، قدرت بزرگی را که فرقه به دست آورده بود، اثبات کرد. قطعنامه هایی که در این میتینگ ها روی پارچه ها نوشته شده بود، متجاوز از صدها هزار امضا دارد، که اینها اسناد موزه ی ملی آذربایجان به حساب خواهد آمد. باور کنید اگر تمایل و توجه مردم نبود جمع آوری این همه امضا در مدتی اندک امکان نداشت. شمار شرکت کنندگان در میتینگ های گذشته به میلیونها نفر رسیده بود و از این طریق شعارهای ما مبنی بر آزادی ملی از سوی همه ی مردم مطرح می شد. فرقه و کمیته ی مرکزی همیشه به این کار بزرگ تاریخی افتخار خواهند کرد.
غیر از میتینگ ها، تشکیل بلافاصله ی کنگره ی بزرگ ملی و نامگذاری آ ن به عنوا ن مجلس مؤ سسا ن کاری تاریخی بود. چنانکه می دانید در این کنگره بیش از هفتصد نماینده شرکت کرده بودند. این از نقطه نظر سازماندهی شایان توجه است. از بخش های دور دست آذربایجان نمایندگانی گردآمده بودند. تشکیل کنگره ی ملی از کارهای انجام ناپذیر به نظر می آمد. در این جا نیز سازماندهی عظیم و نظمی شدید حاکم بود.
اعضای فعال و قهرمان فرقه در این راه فداکاری های بزرگی کردند و بیش از توان انسانی شایستگی نشا ن دادند. مصوبه های کنگره نیز فوق العاده مهم و فوق العاده با ارزش است. در اینجا نیز دولت ملی شعار مجلس ملی و حکومت ملی را مطرح کرد. عجبا! اگر عامل متحد کردن هفتصد نفری که از همدیگر شناخت کمی داشتند اراده و آرما ن ملت نبود، پس چه بود؟
در حالی که گردش کار کنگره، فوق العاده متین و منظم بود، مصوبه های آن نیز فوق العاده با معنی بود. پس از آ نکه کنگره ی ملی دولتمان را بنیان نهاد، اعلامیه ی تاریخی هم برا ی اینکه آن را به تمامی دنیا بشناساند، شایان اهمیت است. ما این بیانیه را به قصد اتمام حجت برای مجلس ملی ایرا ن و شا ه هم فرستادیم تا شاید از خر شیطان پیاد ه شوند و حقوق و آزادی های ما را تصدیق کنند. ولی ارتجاع تهران مانند همیشه که با هر نوع آزادی مخالف بود، چشم ها را باز نکرد و از دیدن حقیقت سر باز زد و نخست وزیر در عوض پاسخگویی به بیانیه ی ما، رهبرانمان را ماجراجو خواند و جنبشمان را تهدید به سرکوبی قهرآمیز کرد. ما راه دیگری نداشتیم، وظیفه داشتیم کارمان را بدون تهرا ن به انجا م برسانیم، وظیفه داشتیم آزادی ملی خودما ن را تأمین کنیم. به همین دلیل بدون آ نکه دیگر منتظر پاسخ بمانیم، سومین قد م بزرگ را برداشتیم و انتخابات مجلس ملی را آغاز کردیم. این امتحا ن بزرگی برا ی فرقه و مردم بود و فرقه ی ما و مردم از این امتحان سربلند بیرون آمدند. علیرغم زما ن کمِ انتخابات مجلس و عدم آمادگی فرقه و علیرغم تهدیدها و تطمیع ها، صدها هزار نفر از اهالی در انتخابات شرکت کردند. شمار رأی دهندگا ن در برخی مناط ق صدها برابر بیشتر از انتخابات دوره های گذشته بود. همه ی مردم، طبقات و اصناف با دادن رأیی که بدان باور داشتند، پذیرش شعارهای ما را نشان دادند. شرکت مادران و خواهرانمان در انتخابات، اتحاد مردممان و مدرن شدنشا ن را اثبات کرد.
درنهایت هم زمان با تشکیل مجلس ملی که آرمانمان بود حکومت ملی نیزتشکیل شد. در حالی که اولین نشست مجلسمان در شهر تبریز تشکیل شد با تسلیم ارتش و در اختیار گرفتن ادارات توسط حکومت ملی، یک عید بزرگ میهنی شکل گرفت. مجلس ملی در اولین نشست خود مصوبه های پرمفهومی داشت. در زمانی اند ک، لوایح قانونی بسیاری را تصویب کرد، بنای دولت ملی را مستحکم نمود و نظامنامه ی داخلی خودش را بررسی و تصدیق کرد. البته مجلس برای آذربایجان تشکیلات بی سابقه یی بود. این تشکیلا ت رفته رفته تکمیل خواهد شد و به شکل منظمی در خواهد آمد. لوایح قانونی یی که با عجله تنظیم شده است، نمی تواند بدون نقص باشد. ولی در زمانی بسیار اندک کار روال عادی خود را خواهد یافت و تمامی نواقصمان رفع خواهد شد.
حکومت ملی و مسائل اساسی ایکه باید پیگیری کرد
حکومت ملی روزی که تشکیل شد، برنامه ی خود را تقدیم مجلس ملی کرد. این برنامه در راستای شعارهایی که فرقه تا آن روز منتشر و تبلیغ کرده بود، تنظیم شد. در این برنامه در درجه ی اول ساختار دولت و نزدیک شدن تشکیلات دولت و مردم، زدود ن نظام پوسیده و فاسد دولتی پیشین و بر پا داشتن آن از روی ]الگوی[ نظام های دموکراتیک قید شد ه بود. این نیز تنها به وسیله ی تشکیل انجمن ها ممکن می شد. به همین دلیل پس از اصلاحات اساسی اقدام به این کار شد. امیدواریم تا بیستم این ما ه در تمامی آذربایجان موفق به تشکیل انجمن های بلوک ها، محلات و ولایا ت بشویم. این عملی بسیار با ارز ش و بسیار بزرگ است. به این وسیله مردم مستقیما در حکومت شرکت می کنند و اعمال مأموران دولت را تحت نظارت خود می گیرند. از این گذشته انجمن ها از جهت نشر دانش سیاسی در میان مردم و رشد دادن آنها از جهت سیاسی بسیار ارزشمندند، بعد از انجمن های بلوک مسئله ی تشکیل انجمن های دهستان به میان می آید که این هم شاید پس از کمی مطالعه عملی شود. آنچه بیش از این اهمیت دارد مسئله ی قبولاندن حکومت ما به جهان است. در این خصوص حکومت ملی با تمام توانش در حا ل تلاش است.
ما در گردهمایی وزرای دولت های متحد که در مسکو تشکیل شده بود، شرکت و ساختار حکومت ملی خودمان و آرمان های مردم آذربایجان را معرفی کردیم، اینکه حل مسئله ی آذربایجان فقط حق خلق آذربایجان است را به تمامی دنیا فهماندیم و باز هم حکومت ملی در این راستا تلا ش می کند. علاوه بر این در برنامه ی دولت، اصلاحات اقتصادی بسیاری قید شده بود. در این عرصه در نتیجه ی سیاست های خائنانه ی حکومت تهرا ن به دشواری های بزرگی برخوردیم .
اولا به وسیله ی مأموران خائن و بیش از ایشان برخی تاجران خیانتکار قسمت مهمی از پول نقدی را که در آذربایجان بود به تهران بردند. چون نگذاشتند ما تنها پول کالاهایی که در تهرا ن می فروشیم را به آدربایجان بازگردانیم، با قصد چپاول کردن و تخلیه ی آذربایجان یک بحران موقت در بازار پدید آوردند.
این عمل در فعالیت های دولت تأثیر دارد. به دلیل کمبود نقدینگی ای که نزد مردم است، جمع آوری مالیا ت و یا نقد کردن اموا ل تجاری یی که در اختیار دولت است، به آسانی ممکن نمیشود. به همین دلیل در اجرای قسمت های دیگر برنامه اخلال ایجاد شده است. از این پس دولت از یکسو برای تهیه ی پول نقد و از سوی دیگر برای یافتن راه هایی برای تجارت تدبیرهای جدی خواهد اندیشید. حتی اگر زمانش فرا رسد تقاضای تجار و مالکان را عملی کرده و با ممالک خارجی حاضر به عقد قرارداد مستقیم خواهد شد. ما بسیار خوب می دانیم حفظ حکومت مشکل تر از به دست آوردن آن و از همه ی اینها دشوارتر به وسیله ی حکومت، مردم را به سوی ترقی و پیشرفت سوق دادن است. اینک به فداکاری ها ی بزرگ و سازماندهی ها ی بزرگ استعدادها بیش از پیش احتیاج است.
مسئله ی امروز یافتن افراد کارآمد و مجرب برای مشکل عظیم گرداندن ادارات دولتی است. کارمندان قدیمی هدف و آرمان ما را درک نمی کنند. این نگرانی، آنها را بیشتر خشکانده و فاسد کرده است. آنها زمانی که فشار کم باشد سردرگم می شوند و در می مانند.
کارمندان جدید نیز اولا تعدادشا ن بسیار کم است، ثانیا اکثر آنها با کارهای اداری آشنا نیستند. به این دلیل آنچه برای فرقه بسیار مهم تلقی میشود، مسئله ی آموزش کارمندان باسواد است. به همین دلیل در ادارات دولتی فرقه تنها می تواند هدایت کارها را در دست داشته باشد.
پس از آن که ما دولت را در اختیار گرفتیم اشتباها ت بسیاری اتفاق افتاد. بعضا تشکیلات فرقه اداره ی حکومت را در انحصار خود در آورده بود. این می تواند برای فعالیت های ما ضرر بسیاری داشته باشد. باید به فوریت جلوی این اعمال گرفته شود. در برخی اماکن فدایی ها در کارهای فرقه و حکومت دخالت می کنند و خودسرانه کارهایی انجام می دهند، باید این اعما ل نیز پایان یابد. فرقه باید مردم را به رعایت نظم و قانون عادت بدهد. در مملکتی که امنیت و قانون نباشد، آزادی نیز نمی تواند ]وجود داشته[ باشد. ما باید به واسطه ی برابر فرض کردن مردم در پیشگا ه قانون، برادری حقیقی و برابری واقعی به وجود آوریم. ایستادگی در برابر امتیازات شخصی و گردن کلفتی ها مبارزه یی جد ی و بی امان می خواهد. فعالیت های فرقه و فعالیت های دولت باید از یکدیگر جدا شوند. همچنین کارمند یک وزارتخانه در کارهای کارمندان وزارتخانه های دیگر، دخالت نکند.
مسئله ی دانش و فرهنگ
کارهای روزمره ثابت میکند که مرد م برای آ نکه حاکمیت حقیقی خود را از دست ندهند باید باسواد شوند. در مورد روش های گذشته به اندازه ی کافی بحث شده است، اکنو ن سخن گفتن از آیند ه ضرورت دارد. ما بسیار کم به کارهای فرهنگی اهمیت می دهیم. تعداد محصلا ن کلاس های شبانه بسیار کم است. بسیاری از کسانی هم که دوره ی تحصیلی را گذرانده اند در زندگی شخصی وکارهای اداری بسیار ضعیفند. ما باید برای تربیت جوان هایما ن برای برعهده گرفتن مشاغل و رفع احتیاجات برنامه ریزی کنیم. در این مورد بسیار ضعیف عمل شده است. وزارت معارف باید در سا ل تحصیلی پیشِ رو در برنامه اش اصلاحاتی اساسی بگنجاند. درباره ی تأسیس دانشکد ه ی ملی قدم های جدی برداشته شده است. این آرمان بزرگ اگر عملی شود، پیش روی مردممان راه هایی برا ی ترقی گشوده خواهد شد. ما مخصوصا به تشکیل رشته ی تربیت معلم در دانشکده اهمیت میدهیم. چرا که معلم، اساس است. بدون معلم فرهنگ نمی تواند ترقی کند. تأسیس رشته های کشاورزی و پزشکی نیز از جمله مسائلی است که به اقتضای احتیاجاتما ن مطرح خواهد شد.
کارِ بسیار و میدان وسیع، فقط کادر فعا ل میخواهد که از این وضعیت مساعد استفاده بکند. درحالی که مشغول مسائل مربوط به تشکیلا ت فرقه هستیم، باید برای این کار هم اهمیت ی جد ی قائل شویم. در هر زمینه یی به افراد مجرب احتیا ج داریم و بدون ایشان کاری از پیش نخواهیم برد.
مسائل مهم پیشِ روی فرقه و دولت فرقه
در عرض پنج ماه کارهای بزرگی انجام داده و درنهایت یک دولت دموکراتیک ملی و مردمی به تمام معنی مدرن که پشتیبانش باشد، به وجود آورده است. پنج ماه پیش از این در میا ن ابرها ی اوهام خرافاتی که مطبوعات مرتجع تهرا ن و فارس های متعصب ایجاد کرده بودند، ادعای ملت بودن و دولت داشتن برای آذربایجانی ها کاری ساده نبود. اینک ملتمان را بیش از پیش به اثبا ت رسانده ییم و دولتما ن را بر یک بنیا ن ملی تأسیس کرده ییم. رفته رفته مردم و ملل خارجی عاد ت می کنند این نام ها را بشنوند.
دولت ملی آذربایجان یک حقیقت است، حکومت تهران به وسیله ی سیاست جاهلانه ی خودش کار ما را آسان کرده است. به تعویق انداختن انتخابا ت مجلس تا زمانی که ارتش متفقین در ایران هستند و تعیین «فرخ » به عنوان والی آذربایجان با اختیارات وسیع، پرده را برانداخت. گسیل داشتن ارتش برای قلع و قمع کردن فداییان و سخن ها ی ناروایی که در مجلس شورا و مطبوعا ت بر علیه ما بیان می شد، ما را بسیار کمک کرد. به همین دلیل خلقمان ایما ن آورد که به این آسانی به او آزادی و خودمختاری داده نخواهد شد و خودش چاره یی یافت ودولت ملی را پدید آورد. البته این نیز کافی نبود. حکومت باید براسا س قانونی استوار تشکیل شود. ما مخصوصا در مجلس مؤ سسان )کنگر ه ی ملی( لایحه ی قانون اساسی ای را که آماده کرد ه بودیم، به بحث نگذاشتیم. آ ن زما ن بر این گما ن بودیم که شاید حکومت ارتجاعی تهران چشم باز کند و با دیدن حقیقت، دولت ملی ما را تأیید کند. امروز اقداماتی که این حکومت در خارج و داخل بر علیه ما انجام داده ، آشکار گشته است. حکومت تهرا ن از انکار ملیت ما خجالت نمی کشد. گویا که این دولت نمی تواند به سیدمهدی فر خ ملقب به معتصم السلطنه، نماینده ی مجلس که در 20 شهریور 1324 از طرف دولت صدر به عنوان استاندار آذربایجا ن منصوب ولی پیش از آنکه به آذربایجان برسد از سمتش برکنار شد. گونه یی دیگر رفتار کند. ما نمی توانیم بنشینیم و دست روی دست بگذاریم. باید کاری را که آغاز کرده ییم به پایان ببریم، اساس تشکیل دولتمان را تعیین کنیم و خلق را به سوی هدفش رهنمون شویم. بلاتکلیف ماندن بی معناست. لازم است در زمانی بسیار نزدیک دومین مجلس مؤسسا ن را فرا خوانیم و قانون اساسی میهنمان را تصویب کنیم. در این خصوص دولت و مجلس ملی همپیمان شدهاند. برای تنظیم لایحه ی قانو ن اساسی، یک هیأ ت بزرگ انتخاب شد ه و کارش را آغاز کرده است. این قانون باید مطابق با قوانین کشورهای دموکراتیک نوشته شود. تصمیم گیری آخر با مردم است، مرد م سخن خود را به وسیله ی مجلس مؤ سسان خواهند گفت:
« آذربایجان از آن آذربایجانی هاست! » اما شعار باید با عمل همراه باشد. ما تحت قیومیت ملل بیگانه نخواهیم رفت. بگذار این شعارها در تاریخ خلق ما ثبت شود. وظیفه ی بزرگی که بر عهده ی فرقه و دولت قرار دارد، احقاق این شعار است. مردم لیاقت و استعداد خود را نشان داده اند. روستاییان که اکثریت مرد م را تشکیل می دهند برای رسیدن به این آرمان مقد س سلاحشان را چون جانشان حفظ می کنند. از این پس مسائل بزرگی پیش روی ما قرار دارد مانند به نظم کشیدن فعالیت ها ی کشاورزی، سالم سازی روابط دهقا ن و ارباب، تقسیم کرد ن املا ک ارباب هایی که به دشمنان آذربایجان ملحق شده اند و همچنین تقسیم زمین های دولتی میان روستاییان.
در عمل دید ه شد که انجا م این کار مسئله یی بغرنج است و می تواند اختلاف های بسیاری میان روستاییان ایجاد کند. اطلاعا ت زیادی در دست نیست، کارمندان خبره و متخصص برای تقسیم زمین ها و دادن آنها به روستاییان به تعداد لازم وجود ندارند. از روز تأسیس حکومت، وزرات کشاورزی مشغول این کاراست. هنوز تدوین یک لایحه ی صحیح و کامل ممکن نشده و برای این کار از سازمان های محلی فرقه کمک های جدی انتظار می رود. اصلا اصول فعالیت های تشکیلا ت فرقه باید عوض شود. باید موضوع تبلیغات تشکیلات با اصلاحاتی که دولت مشغول آنهاست یکی باشد. بیش از این سخن سرایی از هیأ ت حاکمه زاید است. برشماری جنایت ها ی حکومت استبدادی مردم را قانع نمی کند. باید عملا کارهای خوب دولت ملی را نشان بدهیم. بگذار مردم حرکت به سوی سعادتی را که انتظار می کشند، احسا س کنند. فرقه باید در فعالیتش این حقیقت را مشعل راه قرار دهد. بعد از همه ی اینها مسئله ی دفا ع از میهنما ن مطر ح می شود. فداییا ن هما نطور که در بالا گفتم خدما ت بزرگی انجام دادند ولی به پشتوانه ی آنها ایستادگی در برابر دشمنی منسجم امکان ندارد.
بدانیم که دشمن در خواب نیست. او با کمک دول امپریالیست بیگانه، آماده ی محو کردن آزادی ما و زدودن ملیتمان از روی زمین میشود. ما نمی توانیم یک لحظه هم غفلت کنیم، به همین دلیل باید ارتش ملی منظم تشکیل دهیم. به همین دلیل فرقه باید به طور جدی آماده باشد. افراد صادق را برای انجام وظیفه ی ملی بسیج و یک ارتش ملی مدرن ایجاد کند. این مسئله ی بزرگی است که پیشِ روی فرقه قرار دارد. ما همیشه گفته ییم، آزاد ی را نمی دهند، پس باید آ ن را بگیریم. ما این کار را انجام داده ییم، ولی کافی نیست. مهم پاسداری از آزادی به کف آورده و استفاده کردن از آ ن است. اینک فرقه باید برای این امر آماده شود و آمادگی در این زمینه برابر است با تشکیل ارتش ملی.
علاوه بر این سازماندهی متشکل فرقه و تصفیه ی آن از عناصر ناباب مسئله یی است با اهمیت بسیار زیاد. امروز فرقه ی ما دولت را هدایت می کند و اعضای آن با جلب اعتماد مردم، در جامعه نام و شهرت به دست می آورند. بنابراین هر کسی می تواند وسوسه شود که در فرقه نفوذ کند. عناصر نفوذی و خائن از طریق عضوت در فرقه به ادارات دولتی راه پیدا می کنند و در نتیجه ی رفتارهای خائنانه ی آنها مردم از دولت فاصله میگیرند، به همین دلیل باید در پا ک بودن تشکیلات فرقه درهمه جا دقت زیادی صورت گیرد.
گذشته از همه ی اینها لازم است فرقه در امر اطلاع رسانی تقویت شود. هر کدا م از اعضا ی فرقه باید با تاریخ فرقه ی ما، شعارها و وظایف پیشِ روی آن آشنا باشد و اهداف و مقاصد فرقه را بفهمد. این هم کار آسانی نیست. هنوز در میان اعضا ی کمیته ی مرکز ی کسانی یافت می شوند که اسناد رسمی را که از سوی دولت ما منتشر شده خوانده اند اما نفهمیده اند. اعضای عاد ی فرقه نیز به باور من در این مورد بسیار ضعیفند. پس جدا لازم است این نقصان را رفع نماییم. بگذار هر یک از اعضا ی فرقه هر چه از اولین بیانیه ی فرقه تا مصوبات اجلاس عمومی امروز منتشر شده است را بخواند، بفهمد و بتواند درباره ی آن سخن بگوید. این موضوع در داخل فرقه اصلاحاتی بزرگ و حتی انقلابی بزرگ ایجاد می کند و باید این را انجام داد. می بینید که پیشِ رو، کارها ی بزر گ و مسائل دشواری قرار دارد، اما به محض آگاهی از آنها می توانیم در سایه ی علم، اتحاد و همبستگی افراد فرقه، آنها را رفع کنیم.
موضوع دیگر اینکه فرقه باید میان خلق آذربایجان و ملت هایی که مشغول مبارزات ملی هستند اتحاد ایجاد کند. دراین زمینه همکاری برادرانه با کردها و جلب اعتماد آنها از وظایف جدی ماست. باید برخی نارضایتی ها را که در این خصوص میان اعضای فرقه ایجاد شده، رفع کرد. علاو ه برکردها باید برای اتحاد ارمنی ها و آسوریها با فرقه تلا ش کرد. این ملت ها نیز باید در آذربایجان آزاد زندگی و به زبان ملی خود امورشان را اداره کنند. حکومت ملی ما هیچ نوع اسارت ملی را تحمل نخواهد کرد. باید همان گونه که آزادی را برا ی مردمما ن میخواهیم امکان آزاد ی ملت های دیگر را نیز فراهم کنیم.
درباره ی مالیات
ما باید تأکید زیادی روی مالیات داشته باشیم گرچه این موضوع تا به امروز چندین بار گفته شده است. ما مالیات را به این دلیل می گیریم که به وسیله ی آن احتیاجاتمان را رفع کنیم و درست به همین دلیل لازم است که مالیات ها به زودی جمع آور ی شوند، در یک مکان تمرکز یابند و برای رفع نیازهای میهنما ن مصرف شوند. آقای حبیب الهی گفتند که در روزنامه ی «آژیر » تا به امروز مقالات بسیاری علیه مالیا ت بردرآمد نوشته شده است، اما این طور نیست. ما از اول طرفدار پرداخت مالیات بردرآمد بوده ییم. اما «دکتر میلیسپو » علاوه بر جمع آوری مالیات در مسائل سیاسی هم دخالت می کرد و سعی می کرد آزاد ی ما را محدود کند و ما همواره مخالف کارهای خلاف اداره ی مالیات بردرآمد بوده ییم. ما در دوره یی که روزنامه ی «آژیر » منتشر می شد در کنار دفاع از مالیات بردرآمد با فعالیت های سیاسی «میلیسپو » مبارزه می کردیم. قانو ن مالیات بردرآمد در زما ن جنگ، قانونی عادلانه بود. مالیات گرفتن از درآمدها و سودهای غیرعادی صحیح بود. کسانی که از جنگ سواستفاده کرده و ثروت هنگفتی به دست آورده بودند برای شانه خالی کردن از این مالیا ت عادلانه، تلا ش میکردند تا میا ن مردم فساد و فتنه تولید کنند. من در تهران از تاجری لوازم التحریر میخریدم. بعدها دید م که او تجارت خانه اش را به چندین مغازه تقسیم کرده است تا به این شیو ه مالیات نپردازد. در اینجا نیز بعضی ها هستند که این کار را می کنند و هنگام ]پرداخت[ مالیات، داد و فریاد راه می اندازند تا شاید مالیاتشان را ندهند. اما اگر مالیات جمع آوری نشود، کارها درست نمیشود و ما نمی توانیم میهنمان را ادار ه کنیم. بگذار کسانی که هنگام جنگ ، خون خلق را در شیشه کرده اند از درآمدهای نامشروع میلیونی شان کمی هم برای آسایش مردم و آبادی میهنشان مصرف کنند. آنها دار و ندار میلیون ها انسان را به یغما برده اند و حالا باید مالیاتش ان را عادلانه پرداخت کنند. اما هنگامی که مالیات می گیریم نباید به هیچ کس توهین کنیم، ما مانند مأمورا ن نظام پیشین با مرد م بدرفتاری نمی کنیم. ما اگر مالیا ت نگیریم نمی توانیم احتیاجاتمان را رفع کنیم، نمی توانیم دانشگا ه درست کنیم. به همین دلیل فرقه باید در برابر کسانی که علیه پرداخت مالیات تبلیغ می کنند، بایستد و به مردم لزوم پرداخت مالیات را تفهیم کند.افراد بسیاری هستند که در نظام پیشین اگر از آنها مالیا ت میخواستند، های و هوی و داد و فریاد راه می انداختند و از پرداخت آ ن شانه خالی می کردند. ما پیش از این اصراری بر گرفتن مالیات از این افراد نداشتیم چرا که می دانستیم این مالیات ها پس از جمع آوری، از مردم دزدید ه می شود و صرف رفع احتیاجات مرد م نخواهد شد. اما ما امروز مالیات می گیریم که برای مردم دانشگاه، جاده، کارخانه و بهداری بسازیم. شاید زمانی که بنا شد مالیات جمع آوری شود، مأمورا ن مالیاتی رفتار خوبی نداشته اند، ولی این موضوع عمومیت ندارد. مالیا ت زمان جنگ یک مالیات قانونی است.آنگاه که بعضی ها میلیونها تومان پول به جیب می زدند، هزارا ن کودک فقیر و زن بی چیز شب ها تا صبح در برابر مغازه های نانوایی صف می ایستادند، هزاران انسان از گرسنگی و بیکاری جا ن می سپردند. اینک باید آنان مالیات عادلانه ی درآمدها ی بی حدشان را پرداخت کنند و ما هم این مالیات های مشروع را حتما خواهیم گرفت. (تشویق حضار(
(روزنامه ی آذربایجان، دوره ی دوم. شماره ی 110 و 112 . یکشنبه و سه شنبه 7 و 9 بهمن 1324 )