و نیرنگ های گوناگون ارتجاع
انقلاب صنعتی دگرگونی های عمیقی در شیوه تولید، توزیع، انباشت سرمایه، جابجایی جمعیت و تمرکز در شهر ها و مناطق صنعتی در جهان بوجود آورد و روابط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نوینی در جهان آفرید. همزمان با تولید انبوه، تضاد بین سرمایه و کار را گسترش داد، میلیون ها نفر از مناطق روستایی و کار در حوزه کشاورزی کنده شده، در شهر های بزرگ ساکن شدند، فاصله طبقاتی و فقر همسو با گسترش سرمایه داری به شدت و سرعت افزایش یافت. در یک سو سرمایه با ابزار تولید و انباشت، با سود و ارزش اضافی روز افزون و در دیگر سو کارگران و زحمتکشان تهیدست در مقابل هم قرار داشتند که این رودررویی و مبارزه پیگیر در نیمه دوم قرن 19 ابعاد وسیعتری به خود گرفت. کارگران و زحمتکشان به این نتیجه رسیدند که راه برون رفت و احقاق حق و حقوق، تشکل های کارگری و مبارزه سازماندهی شده است، در این راستا نخست هسته های کارگری شکل گرفت و با مبارزه پیگیر، نهاد های قدرتمند کارگری بوجود آمد.
یکی از نخستین جنبش های کارگری در سال 1856 در استرالیا بوقوع پیوست و تعدادی از کارگران صنایع سنگ و ساختمان با درخواست کاهش ساعات کار در شهر ملبورن به تظاهرات پرداختند و مسیر دانشگاه ملبورن را تا پارلمان پیمودند، در این مسیر برخی از دانشجویان و استادان هم آنان را همراهی کردند ولی در پایان زدوخوردی بین پلیس و تظاهرکنندگان در گرفت که تعدادی زخمی شدند. در مدت کوتاهی فریاد و خواسته های این تظاهرات در اروپا و آمریکا پژواک یافت و کارگران آمریکایی را که به شدت استثمار می شدند به حرکت درآورد. در این سال ها کارگران و حتا کودکان خرد سال برای سیر کردن شکم خود 14 تا 15 ساعت در روز، کار می کردند و از همه حقوق خود ( امنیت کار، سلامتی، حق تشکل، اعتصاب، تعطیلی و استراحت و … ) محروم بودند.
از اوایل دهه هشتاد قرن 19 تظاهرات و نمایش کارگری در آمریکا ابعاد وسیعتری بخود گرفت و به درخواست فدراسیون واحد های کار، نیم میلیون کارگر برای کاهش ساعات کار تا 8 ساعت به تظاهرات پرداختند، در این تظاهرات کارگران سیاه پوست و سفید پوست دست در دست و بازو در بازو به پارک ملی وارد شدند که تا آن روز سیاه پوستان حق ورود به آن را نداشتند، اتحاد کارگران آنچنان وحشت و ترسی در دل و جان کارفرمایان انداخت که به فکر تفرقه و نفاق در بین کارگران افتادند، در نخستین اقدام به صید و اخراج کارگران فعال پرداختند. 40 هزار کارگر نساجی شیکاگو در اعتراض به اخراج 1400 نفر از کارگران دست از کار کشیده به تظاهرات خود ادامه دادند.کارفرمایان از اتحاد کارگران به ستوه آمده، وحشت زده به عوامل و مزدوران خود دستور حمله صادر کردند، با این دستور ارازل و اوباش خیابانی به جان کارگران افتادند و چهار تن از آنان را کشتند.این کشتار خشم کارگران را بر انگیخت. تشنج و تنش به شهر های دیگر آمریکا و کانادا رسید. همبستگی کارگران و زحمتکشان مورد توجه روشنفکران، روزنامه نگاران و حقوق دانان قرار گرفت، در نتیجه اول ماه مه 1886 بعنوان روز همبستگی کارگران و زحمتکشان در تاریخ ثبت شد.در پی آن دادگاه های نمایشی برای محکوم کردن کارگران به جرم اخلال در نظم، آغاز شد که در آن 8 کارگر با کیفر خواست اعدام محاکمه شدند، چهار تن از آنان به نام های آلبرت پرسونس، آدولف فیشر، جرج انگل و آگوست اسپایس اعدام شدند، در حین محاکمه از آلبرت پرسونس خواسته شد که طلب بخشش کند تا از جرمش کاسته شود که آلبرت پرسونس با صدای بلند گفت : من جنایتکار نیستم و شما ها مرا تنها به جرم کارگر بودن و دفاع از حقوق خود اعدام خواهید کرد. خیزش و جنبش کارگری در آمریکا بازتاب فراوانی در کشور های صنعتی اروپا برانگیخت. کارگران ایتالیا، فرانسه و بریتانیا به سازماندهی پرداختند، احزاب پیشرو بخشی از برنامه های سیاسی و اقتصادی خود را به کارگران اختصاص دادند. انترناسیونال دوم در 14 تا 21 جولای 1889 در فرانسه تشکیل شد و به یاد کارگران به پا خواسته و مبارز جهان، اول ماه مه روز جهانی و همبستگی کارگران نامیده شد.این نام گذاری با واکنش شدید سرمایه داران و حامیان مرتجع آنان روبرو شد. ولی جنبش به راه خود ادامه داد. انقلاب اکتبر در روسیه جان تازه ای به کالبد جنبش جهانی کارگران دمید و با گسترش سوسیالیسم در جهان ارج گذاری به روز کارگر افزایش یافت و در این روز، طبقه کارگر همراه با زحمتکشان دیگر در صفوف به هم پیوسته رژه رفتند و در کشور های سرمایه داری اروپا هم، کارگران در این روز تاریخی، خواسته های خود را بر زبان آوردند، ولی همزمان رژیم های استبدادی و ارتجاعی در مناطق مختلف جهان با آن به ستیز پرداختند و مانع از برگزاری این جشن جهانی در بزرگداشت کار و کارگر شدند.
جشن اول ماه مه ( 11 اردیبهشت ) در ایران تاریخ پر فراز و نشیبی دارد، برای نخستین بار کارگران چاپخانه که اتحادیه کارگری خود را تشکیل داده بودند، در سال 1301 مبادرت به برگزاری چشن اول ماه مه کردند و در مسجد سپهسالار گرد آمددند که در آن نمایندگان کارگران به سخنرانی پرداختند، روزنامه « حقیقت » به سردبیری محمد دهقان ان را بازتاب داد و مورد توجه کارگران و روشنفکران قرار گرفت و همزمان ارتجاع را به وحشت انداخت تا جائیکه برای مقابله به آن به نقشه های شیطانی خود روی آوردند.ولی کارگران از پای ننشستند و بار دیگر در دوران سخت رضا شاهی در سال 1307 گرد هم آمدند و سخن از آزادی اعتصاب، آزادی اجتماعات، 8 ساعت کار روزانه و ممنوعیت کار کودکان به میان آوردند، در سال 1308 جنبش و خیزش کارگری به مناطق نفت خیز رسید و اولین اعتصاب کارگری در آبادان بوقوع پیوست، کارگران صنعت نفت آبادان در این اعتصاب خواهان مرخصی یک ماهه، مسکن مناسب و عدم تبعیض با رعایت احترام به کارگر شدند که حکومت رضا شاه را همراه با شرکای انگلیسی به وحشت انداخت. در پی این اعتصاب برخی دستگیر و برخی دیگر اخراج شدند و تنش همچنان ادامه یافت، در نتیجه با هرگونه تشکل کارگری به شدت برخورد کردند ولی بار دیگر کارگران نساجی وطن در اصفهان در سال 1310 در چهارباغ تجمع کردند تا روز اول ماه مه را جشن بگیرند، در این روز شخصیت های برجسته سیاسی و مطبوعاتی مانند محمد دهقان، سید جعفر پیشه وری، یوسف افتخاری، علی شرقی، محمد اسماعیلی و دیگران در ان شرکت کردند. آنان با حمایت از کارگران و زحمتکشان زندان رضا شاهی را به جان خریدند. ولی مبارزه ادامه یافت و تاثیر خود را گذاشت. سال 1310 جایگاه و خاطره ویژه در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران دارد. در این سال قانون سیاه « مخالفت با مرام اشتراکی » به تصویب رسید که تا دهه ها ابزاری برای سرکوب کارگران و روشنفکران شد.هرگونه مخالفت با استبداد و عملکرد دولت و رژیم حاکم، در محدوده این قانون قرار گرفته و دست قانون گذار را باز گذاشت این قانون در تمام دوران پهلوی سایه شوم خود را بر روی همه فعالیت های سندیکایی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی پهن کرده و آثار آن بعد از انقلاب هم مشاهده شد.
. رژیم جمهوری اسلامی که بر اساس دروغ، فریب و نیرنگ پا گرفت، طبقه کارگر را مورد هدف قرار داد. در روز های نخست انقلاب، در ظاهر از کارگران دلجویی کرد و برخی از خواسته های آنان را در افزایش حقوق پذیرفت ولی با حیله و نیرنگ شکاف عمیقی در صفوف متحد آنان با استفاده ابزاری از باور های مذهبی آنان پدید آورد که تا امروز هم ادامه دارد. رژیم با هرگونه تشکل کارگری مستقل باکاربرد خشونت مخالفت کرده. ده ها کارگر و زحمتکش را به زندان انداخت، اولین قانون کار رژیم با مفاهیم گنج اسلامی، همه دستآورد های کارگری در طول تاریخ مبارزاتی را زیر سئوال برد،.در همه این مدت به شیوه و شکل های مختلف، با روز جهانی کارگر مخالفت کرده است و در نهایت برای مخدوش کردن آن، هفته کارگر را جایگزین روز جهانی و همبستگی کارگران کرده است، در این راستا در اولین روز هفته، تعدادی از کارگران گزینش شده را به قبر خمینی می برند تا به اصطلاح نماینده کارگران و وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی وفاداری خود را به رژیم اثبات کنند، در مراسم امسال ( 1395 ) علیرضا محجوب نماینده به اصطلاح کارگران که صندلی ثابت و همیشگی در مجلس شورای اسلامی دارد و خود را عضو فراکسیون کارگری مجلس می نامد در این مراسم گفت : برای احترام و تجدید بیعت با آرمان های بنیانگذار جمهوری اسلامی در محضر امامی ایستاده ایم که در مقابل استکبار ایستاد و ما هرچه آموخته ایم درس ایثار و مقاومت است ( ایلنا، 5 اردیبهشت 1395 ) و بار دیگر این سخنان و ترفند تکراری را بر زبان می آورد که برای بزرگداشت روز جهانی کارگر نیازی به درخواست و اجازه نیست، تا با این نیرنگ کارگران را گمراه سازد و در مرحله آخر هم بگوید که در شرایط خاصی هستیم و این جشن را برگزار نمی کنیم !، این سخنان در حالی گفته می شود که هزاران کارگر ماه ها از دریافت دستمزد خود محروم مانده، هر روز تعداد بیشتری به صفوف بیکاران می پیوندند و حداقل مزد به یک سوم خط فقر می رسد. هم سو با آن قرارداد های سفید امضاء به سرعت افزایش می یابد و شرکت های پیمانکاری و واسطه بر سرنوشت میلیون ها کارگر تسلط می یابند. در این میان هر روز بر تعداد کودکان کار افزوده می شود و این در حالی است که رژیم کنوانسیون حقوق کودک را امضاء کرده و در قانون اساسی هم آمده است که کودکان باید از آموزش رایگان بهره مند شوند. بنابرین مخالفت ارتجاع با روز جهانی کارگر و همبستگی آنان، با روشنفکران، زحمتکشان و نهاد های مدنی و احزاب مترقی، ریشه در اندیشه و باور آنان به عملکرد بازار و استثمار کارگران دارد، از این رو برای گسترش سرمایه داری و پیوند با نهاد های جهانی خصوصی سازی را به سرعت گسترش می دهند و کارگران بی پناه را از تشکل خود محروم می سازند….
محمد حسین یحیایی