سیدرضا صالحی امیری، مشاور رییسجمهور و رییس کتابخانه ملی در مطلبی با عنوان «خرداد پررمز و راز» که چهارشنبه، پنجم خردادماه جاری در روزنامه ایران (ارگان رسمی دولت) منتشر شد، از «تجربههای تلخ و شیرین جامعه ایرانی» در خردادماه نوشته که آنها را «باید بهخاطر سپرد». در فهرست روزهایی که او برشمرده، از چند مناسبت و روز مهم و واقعهی رخ داده در خردادماه خبری نیست؛ ازجمله، و بهویژه از ۲۲خرداد و ۲۵ خرداد ۱۳۸۸.
مشاور روحانی در یادداشتاش، خردادماه را «فصل تقدیر ایران امروز» توصیف کرده و نوشته است: «از سوم و چهاردهم و پانزدهم و بیست و نهم تا دوم و بیست و چهارم خرداد. از امام خمینی و دکتر شریعتی و چمران تا اصلاحطلبی و اعتدالگرایی و تلاش برای مردمسالاری و گسترش ظرفیتهای نظام سیاسی، میتوان و باید اندکی به بهانههای متنوع خرداد درنگ کرد و از این میانه درسی گرفت.»
برای مشاور رییس جمهور ـ و بیگمان برای بسیاری از مسئولان نظام ـ یا اتفاق مهمی در ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ رخ نداده و یا بهتر آن است که چنین روزی بازخوانی و واکاوی نشود. آنها باوری به کودتای انتخاباتی ندارند. اعتراض میلیونها شهروند به نتایج رسمی دهمین انتخابات ریاست جمهوری برای آنها ـ دستکم در شرایط کنونی ـ فاقد موضوعیت و اهمیت است. چنانکه پرسش میلیونها شهروندی که در ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ پرسیدند: «رأی من کو؟» برای آنان بیمعناست؛ و فراتر ـ اسفبارتر ـ سرکوب خونین اعتراض مدنی شهروندان.
محدودیتهای سیاسی و رسانهای مشاور رییس جمهور و روزنامه ایران قابل درک است؛ اما خطای فاحشی است اگر ایشان یا دیگر ناظران و تحلیلگران و کنشگران از کنار خیزش کمنظیر و جنبش اجتماعی شهروندان دموکراسیخواه در ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ بگذرند؛ اعتراضی مدنی برای مطالبهی حقوق اساسی.
اعتراض میلیونها شهروندی که «وجدان کردند» به مشارکت انتخاباتیشان در خرداد ۱۳۸۸ خیانت و تجاوز شده است؛ جسورانه و حقطلبانه، به خیابان آمدند؛ با وجود ماهها سرکوب خشن و خونین و کشدار و فلهای و پیوسته و حاد، در تعقیب پاسخ پرسش مهم خود (رای من کو؟) صبوری کردند و اصرار؛ و بخش اعظم آنان با صندوقهای رای در انتخابات مجلس ۱۳۹۰ قهر کردند تا هسته اصلی قدرت بار دیگر عمق شکاف تکوین یافته میان جامعه و حکومت را بهوضوح لمس کند.
بی آن واکنش معنادار و جنبش اعتراضی کشیافته برای دستکم یکسال و نیم، ایبسا که برآمدن روحانی از انتخابات ۱۳۹۲ نیز ممکن نمیشد و شخص اول نظام از «حقالناس» نمیگفت و ایرانیان ـ حتی مخالفان نظام ـ را به شرکت در آن انتخابات دعوت نمیکرد.
افزون بر آنچه آمد؛ مشاور رییس جمهور از برخی چهرههای سیاسی ـ اجتماعی برجسته در تاریخ سیاسی معاصر ایران که در خردادماه درگذشتهاند، یاد کرده است. او اما نخواسته یا نتوانسته از سهراب اعرابی، یکی از قربانیان مظلوم تظاهرات میلیونی ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ یاد کند، یا از ندا آقاسلطان، دیگر شاهد جنبش سبز. همچنانکه ذکر خیر وی از هاله سحابی و هدی صابر، دو شهید مظلوم در خردادماه ۱۳۸۹ یکسره منتفی است.
سادهانگاری صاحبان قدرت است اگر گمان برند خاطرهی دستبرد در انتخابات ۱۳۸۸ محو شده و پایان یافته است. تا برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه، پرسشهای اکثریت ایرانیان از کیفیت برگزاری هر انتخابات بجاست؛ هرچند به علل و دلایل گوناگون، نقد و اعتراض خود را در اعتراض خیابانی متبلور نکنند.
تا زمانیکه نظارت استصوابی شورای نگهبان بهصورت فلهای قتلعام سیاسی نامزدهای «غیرخودی» و «ناهمسو» با هسته اصلی قدرت را در دستور کار دارد؛ تا هنگامیکه تحمیل سلیقه و تقلب در انتخابات ممکن است و کسی مثل احمد جنتی به فهرست ۱۶ نفره خبرگان پایتخت تحمیل میشود؛ تا وقتیکه امثال فرماندار مشهد ـ که زیرمجموعهی وزارت کشور دولت اعتدالگرا محسوب میشود ـ دستبرد موثر در آرای شهروندان را در مقطع تجمیع و اعلام آرا متحقق میکنند؛ و تا زمانیکه دو نامزد معترض به کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸ (موسوی و کروبی) در حصر خانگیاند؛ یاد ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ و مطالبات دموکراتیک زنده و بجاست.
حتی در روز خوش برگزاری انتخابات آزاد، سالم و عادلانه، و در ایران آزاد و امن نیز یاد «جنبش سبز» همچون «نهضت مشروطه» و «نهضت ملی»، سبز خواهد ماند. خاطرهی جنبشهایی که تحقق حاکمیت ملی را در دستور کار داشتند.
مرتضی کاظمیان
گرفته شده از سایت زیتون