آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

عباس کیا رستمی درگذشت

عباس کیارستمی مردبزرگ سینمای ایران در سن 76 سالگی در پاریس درگذشت.

این کارگردان چندی پیش برای درمان بیماری سرطان خود ایران را به مقصد فرانسه برای ادامه مداوا ترک کرد. این در شرایطی بود که کیارستمی چندین ماه در ایران بستری بود اما به دنبال عدم بهبودی کافی وی برای ادامه معالجات عازم فرانسه شد.

او تنها کارگردان ایرانی برنده نخل طلای کن و خالق “طعم گیلاس”، “زیر درختان زیتون” و “خانه دوست کجاست” است.

این کارگردان سرشناس سینمای ایران که از اسفند سال ۹۴ تا اوایل اردیبهشت ۹۵ به دلیل انجام چند عمل جراحی در ناحیه روده در بیمارستان بستری شده بود و در ماه‌های اخیر هم چندین بار به بیمارستان مراجعه کرده بود، سرانجام بنا به تصمیم خودش هشتم تیر برای تکمیل مراحل درمان به پاریس رفت.

کیارستمی در کارنامه‌ی فیلم‌سازی‌اش ساخت فیلم‌های کوتاه «نان و کوچه»، «زنگ تفریح»، «تجربه»، «دو راه حل برای یک مساله» و .. و فیلم‌های بلند «گزارش» ۱۳۵۶، «اولی‌ها» ۱۳۶۲، «خانه‌ی دوست کجاست؟» ۱۳۶۵، «مشق شب» ۱۳۶۶، «کلوزآپ، نمای نزدیک» ۱۳۶۸، «زندگی و دیگر هیچ» ۱۳۷۰، «زیر درختان زیتون» ۱۳۷۳، «طعم گیلاس» ۱۳۷۶، «باد ما را خواهد برد» ۱۳۷۷، «ABC آفریقا» ۱۳۷۹ را دارد.

کیارستمی از نگاه بسیاری از منتقدان و فیلمسازان جهان مهم‌ترین و شناخته‌شده‌ترین کارگردان ایرانی بود و بارها نشریات مختلف او را به عنوان یکی از بهترین کارگردانان جهان انتخاب کرده بودند.

روزنامه گاردین در سال ۲۰۰۳ که او را به عنوان بهترین کارگردان زنده غیرآمریکایی جهان انتخاب کرده بود در وصفش نوشت: “کیارستمی ماهرانه تفسیر مرگ را در پشت سادگی و شفقت فیلم‌هایش پنهان کرده است. او همچنین با تلفیق داستان و مستند و استفاده از بازیگران حرفه‌ای و غیرحرفه‌ای در فیلم‌هایش، سینمایش را پیچیده کرده است که تاثیری حیرت‌آور می گذارد.”

عباس کیارستمی در سال ۱۳۱۹ در تهران به دنیا آمد و در محله قلهک دبیرستان رفت؛ جایی که با علی گلستانه٬ آیدین آغداشلو٬ بهمن فرمان‌آرا٬ بهمن فرزانه و مرتضی ممیز هم‌مدرسه‌ای بود.

کیارستمی مثل چند هم‌مدرسه‌ای‌ دیگرش قلم به دست گرفت و نقاشی کرد. در دانشگاه هم نقاشی خواند٬ اما هرگز خودش را نقاش نمی‌دانست و با گرافیک وارد دنیای حرفه‌ای هنر شد.

کار در سینما را هم با طراحی گرافیک با قیصر آغاز کرد. فیلمی که خیلی‌ها را از زمین بلند کرد٬ از مسعود کیمیایی و مازیار پرتو٬ کارگردان و فیلمبردار فیلم تا معرفی نام‌های دیگری که هرکدام بعدها وزنه‌ای در سینمای ایران شدند؛ کیارستمی تیتراژ فیلم را ساخت٬ امیر نادری عکاسی کرد و اسفندیار منفردزاده موسیقی فیلم را نوشت. بهروز وثوقی هم با وجود اینکه پیشتر در چند فیلم بازی کرده بود٬ با این فیلم شد ستاره اول سینمای ایران.

کیارستمی کار فیلمسازی خود را از سال ۱۳۴۹ در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز کرد. با فیلم‌های کوتاهی برای کودکان و درباره کودکان؛ مسیری که تا اواخر دهه ۱۳۶۰ با فیلم‌های بلندش ادامه پیدا کرد. نان و کوچه و تجربه و مسافر از جمله فیلم‌های کانونی او در آن سال‌ها بودند.

با وجود علاقه‌اش به سینمای مستند گونه و رئالیست٬ با فیلم گزارش سینمای داستانی را هم تجربه کرد. این نخستین فیلم بلند داستانی کیارستمی بود و با وجود موفقیت نسبی فیلم از نگاه منتقدان٬ نزدیک به یک دهه مشغول ساختن فیلم کوتاه و مستند بود تا اینکه خانه دوست کجاست را ساخت.

انقلاب که شد که قضیه شکل اول، شکل دوم را ساخت؛ فیلم نیمه بلند و نیمه مستندی که بسیاری از چهره‌های سیاسی و اجتماعی را روبه‌روی دوربین نشاند. از نورادین کیانوری٬  قطب‌زاده گرفته تا بهشتی و خلخالی. این فیلم تقریبا سی سال اکران نشد.

بسیاری از فیلم‌هایش به خصوص فیلم‌های کوتاه و کانونی‌اش روی لبه میان سینمای مستند و داستانی پیش می‌رفت.

با این حال خودش قائل به مرزبندی میان سینمای مستند و داستانی نبود و می‌گفت که همه این‌سال‌ها تلاشش این بوده که همان “مرز باریک میان مستند و داستانی” را هم از میان بردارد.

“تعریف مشخصی برای فیلم داستانی و مستند ندارم. تصور می کنم تمام فیلمهای مستند هم ساختگی هستند حتی فیلم‌های مستندی هم که از طبیعت ساخته می شود. زیرا به محض اینکه شما دوربین را برای فیلمبرداری آماده می کنید از آن پس شما در ساخت آن فیلم چه مستند و داستانی دخیل هستید و دارای قدرت تصمیم گیری هستید. همیشه تلاش من این بوده که چگونه می توان سینمای مستند و داستانی را کاملا با هم ترکیب کرد و چگونه می توان یک تعریف واحد از سینمای مستند و داستانی ارائه داد.

” دوست داشت سینما را با فیلم بد و فیلم خوب تقسیم‌بندی کند یا به قول خودش فیلم “باورپذیر” و فیلم “باورناپذیز”. “فیلم بد، فیلمی است که باور پذیر نیست و فیلم خوب فیلمی است که باور پذیر باشد. باور پذیر نه به این معنی که حتما باید سبک و سیاق رئال را در نظر بگیریم. در سینما فلینی را باور می کردیم با اینکه در سبک رئال کار نمی‌کرد و در ادبیات آثار مارکز باور پذیرند با اینکه بسیاری از آنها کاملا سوررئال اند. شرط اول این است که تماشاگر باید آن چیزی که ما به او ارائه می‌کنیم را باور کند.”

سال ۱۳۶۵ که خانه دوست کجاست را ساخت٬ شهرتش جهانی شد و دروازه‌های جشنواره گوناگون به رویش باز شد. این فیلم شد راهگشای دو فیلم دیگر سه‌گانه زلزله او در جشنواره‌های جهانی؛ زندگی و دیگر هیچ و زیر درختان زیتون. چندین جایزه معتبر برای این سه فیلم به دست آورد.

هر چه شهرتش بیرون از مرزهای ایران بیشتر می‌شد و محبوبیتش جهانی‌٬ به همان اندازه در وطنش دشمن پیدا می‌کرد و منتقد.

با این حال کیارستمی و فیلم‌هایش شدند نماینده سینمای ایران در جهان و سفیر فرهنگ و هنر ایران. هنوز هم

Facebook
Telegram
Twitter
Email