دکتر محمد حسین یحیایی
منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، روز ها ی سرنوشت سازی را از سر می گذراند، آتش جنگ، ویرانی و خشونت سال ها است که از سوی ارتجاع تاریک اندیشه منطقه و بازیگران جهانی حامی آنان به بهانه ایجاد دمکراسی از یک سو و پیشبرد امیال و آرزو های دیرینه ارتجاع از سوی دیگر، بر مردم مظلوم این منطقه تحمیل شده و هر روز ابعاد وسیعتری بخود می گیرد، در نتیجه رژیم های استبدادی هم با استفاده از فرصت ها و شرایط پیش آمده، اندیشه های ارتجاعی خود را که ریشه در باور های دینی و مذهبی دارد با بهره گیری از همه ابزار و در مبارزه با دستآورد چندین دهه مبارزین راه آزادی و دمکراسی که با فداکاری ها و از خود گذشتگی های فراوان بدست آوردند گسترش دهند و از آن عبور کنند، بنابرین ارتجاع و استبداد دست در دست یکدیگر برای خشکاندن جوانه های مدرنیته ، و نهاد های دمکراتیک به شیوه های گوناگون، گاهی با خشونت و گاهی با بازی های سیاسی تلاش می ورزند و با کاربرد سنت های کهنه و اندیشه های ارتجاعی به جمع آوری توده های مردم که بیشتر خواهان تغییر و بهبود شرایط معیشتی خود هستند پیرامون خود به جنگ مدرنیته، نوآوری و همبستگی توده های مردم می روند.این مبارزه در کشور هایی که گذشته تاریخی دارند و خود را میراث دار امپراتوری های از هم پاشیده می دانند و در شرایط کنونی هم خود را بازیگر منطقه ای می خوانند بارز تر و آشکار تر از دیگر مناطق مشاهده می شود و پیش می رود. ایران و ترکیه از جمله کشور هایی هستند که با شباهت های فراوان فرهنگی، اجتماعی و تاریخی در این پروسه گذار و مبارزه رو در رو قرار گرفته، سنت و مدرنیته در ستیز بی امان و بی وقفه با یکدیگر به پیش می روند، در نتیجه رخداد های سیاسی ترکیه که بخشی از این مبارزه دیرینه است می تواند در منطقه تاثیر گذار باشد و سرنوشت سیاسی منطقه را دگرگون سازد.
ترکیه بعد از یک دهه ثبات سیاسی و رشد اقتصادی که از سوی حزب راست و اسلامگرای عدالت و توسعه با اقتصاد لیبرالیستی اداره شد، در مسیر اسلامیزه کردن حیات سیاسی و اجتماعی جامعه قرار گرفت، فساد اقتصادی و سیاسی با رانت های بادآورده تا بالاترین مقامات سیاسی و اداری پیش رفت، مذاکرات صلح با کرد ها که از سال 2009 آغاز شده و آرامش را به منطقه کرد نشین آورده بود متوقف شد، حمایت از گروه های افراطی در سوریه همراه با همکاری پنهانی با داعش به شیوه و راه های گوناگون و اصرار و پافشاری برای حذف بشار اسد رابطه با فدراسیون روسیه و ایران را که دو بازیگر دیگر منطقه اند تیره کرد. در این میان حمله به یک هواپیمای روسی به بهانه تجاوز به حریم هوایی ترکیه نقطه عطفی در تیرگی روابط دو کشور شد و لطمات و ضرر های جبران ناپذیری به اقتصاد ترکیه وارد کرد.همزمان موجی از حملات انتحاری، بمب گذاری و ناآرامی های سیاسی و اجتماعی تا قلب سیاسی ترکیه ( آنکارا )و اقتصادی و فرهنکی ترکیه ( استانبول ) گسترش یافت. در نتیجه رشد اقتصادی کاهش یافت ( زیر 4 درصد ) پول ملی تا 30 درصد ارزش خود را از دست داد و تداوم بحران زمینه گستاخی را برای برخی از نظامی ها که در آرزوی بدست گرفتن قدرت سیاسی را در ذهن می پروراندند، فراهم کرد در این راستا برخی از نفرات نظامی، افسران عالی رتبه و فرماندهان پیشین نیرو های مسلح با استفاده از پایگاه اینجیرلیک برخی از مراکز امنیتی و بخشی از پارلمان را بمباران کردند، برخی از فرودگاه های کشور را به تصرف خود درآوردند و در مناطقی از استانبول مستقر شدند.بیانیه کودتاگران در ساعات پایانی روز 15 جولای از سوی گوینده رادیو تلویزیون دولتی به نام کمیته صلح ملی قرائت شد، در پی آن مردم مردم ترکیه با بینش و اندشه های متفاوت که خاطرات تلخی از کودتاهای گذشته داشتند به خیابان ها ریخته، در مدت کوتاهی به این بازی ناشیانه و شبه کودتا با جانفشانی و از خود گذشتگی ( نزدیک به 300 کشته ) پایان دادند. مقامات سیاسی بویژه رجب طیب اردوغان رئیس جمهور، بینالی ییلدریم نخست وزیر و بکیر بوزداغ وزیر دادگستری از همان ساعات نخست انگشت اتهام را به سوی فتح اله گولن روحانی کهنه کار، هم مرام و هم فکر اردوغان، که سال ها است در پنسیلوانیای ایالات متحده ساکن است نشانه گرفتند.هزاران نفر از طرفدارانش در پست های فرماندهی ارتش و نیرو های مسلح، قوه قضائیه و امنیتی، آموزش و پرورش و دانشگاه ها، دوائر دولتی و خصوصی، شبکه های اجتماعی و مطبوعاتی، کانال های تلویزیونی و رادیویی، بنگاه های تجاری و تولیدی و… دستگیر، زندانی و یا از کار اخراج شدند. به مدت 3 ماه در کشور حالت فوق العاده اعلام شد که قابل تمدید به دفعات است و عملکرد آن شباهت زیادی به خود کودتا ها دارد که در صورت پیروزی اجرایی می شود، در نتیجه دست دولت و نهاد اجرایی اردوغان و تیمش را برای هرگونه بی قانونی، استبداد، ظلم و خفقان باز می گذارد.
پایه های فکری و ذهنی رهبری آک پارتی ( حزب عدالت و توسعه ) بویژه اردوغان و تیم همراهش با فتح اله گولن و تشکیلات گسترده اش یکسان، همسو و همگون است، هر دو از طرفداران سرسخت « سعید نورسی » بنیانگذار مکتب نور ( نورچی ) اند، که در گذر زمان تمایل اردوغان به اخوان المسلمین افزایش یافته است، بنابرین پایه های اختلاف آن دو نه بر سر بینش و تفسیر جداگانه، بلکه می تواند بر سر تقسیم غنایم و سهم خواهی و استفاده از رانت های کلانی باشد که بیشتر در دست اردوغان و تیم همراهش جمع شده است. اردوغان در سال های رشد اقتصادی با خصوصی سازی بیکران و واگذاری زمین های شهری و گسترش ساخت و ساز و جذب سرمایه های خارجی و کاربرد آن در این بخش به منابع بزرگ مالی دست یافته است که از چشم پر نفوذ گولن پنهان نمی ماند
گولن بر این باور است که فعالیت پیگیر وی با بازخوانی و تفسیر رساله نور « سعید نورسی » در جغرافیای ترکیه و در شرایط دشوار، زمینه دستیابی اردوغان به قدرت سیاسی را فراهم کرده و کادر های لازم برای پیشبرد این سیاست را آموزش داده است، در نتیجه قدرت معنوی دارد و می تواند با استفاده از آن موقعیت سیاسی اردوغان و تیمش را متزلزل کند و در شرایطی که سال ها است کمالیست ها از ارتش پاکسازی، لائیک ها از مراکز علمی و فرهنگی دور شده و نهاد های مدنی، کارگری و روشنفکری به شیوه های مختلف از صحنه خارج و یا سرکوب شده اند و در مقابل اسلامگرایان در قدرت سیاسی و اقتصادی قرار گرفته، در موسسات آموزشی و دولتی مساجد راه انداخته ، شب و روز به تبلیغ بی امان و بی وقفه تا شستشوی مغزی جوانان پیش می روند، سکوت دیگر جایز نیست و زمینه خود نمایی و به رخ کشیدن قدرت فراهم آمده است. گولن قدرت نمایی خود را از اواخر سال 2013 با افشاگری فساد مالی برخی از نزدیکان اردوغان در دولت و خانواده وی آغاز کرده بود و با گذشت زمان ابعاد وسیعتری به آن داد. استفاده از کانال های متعدد تلویزیونی، مراکز آموزشی، مطبوعات با کادر های شناخته شده و مطرح در ترکیه و امکانات مالی وسیع و گسترده زمینه را برای خیزش گولن فراهم کرد.
گولن همواره یادآور می شد که پایه های فکری و ذهنی آنان در آموزه های« سعید نورسی » قرار