مجید رضازاد عموزینالدینی
تأسیس کتابخانه ملی تبریز از قدمهای بزرگی بود که به همت آقای علی دهقان استاندار سابق و مدیرکل وقت اداره فرهنگ آذربایجان شرقی برداشته شد. بنای ساختمان آن نخست در نزدیکی بنای تاریخی ارک تبریز در آبان ماه ۱۳۳۵ شمسی افتتاح گردید. مرحوم حاج محمد نخجوانی که از فضلا و کتابدوستان آذربایجان بودند و متعاقباً برادرشان حاجی حسین نخجوانی که از محققین مطرح آذربایجان بودهاند، کتابخانههای خود را که با داشتن نسخ نفیس خطی از گرانبهاترین کتابخانهها محسوب میشد، وقف کتابخانه ملی کردند و بدین وسیله از نظر کمی و کیفی به اهمیت آن افزودند. (۱)این کتابخانه با هزینه مردم فرهنگ دوست تبریز بنا گردید و «کتب اهدایی برادران نخجوانی از لحاظ نفاست بهاین کتابخانه اهمیت جهانی» داد.(۲)
مرحوم «دهقان» بدون توجه به کمکهای مالی دولت با یاری مردم شهر و با دریافت ده ریال از هر دانش آموز مدارس تبریز، (۳) بنایاین کتابخانه را در گو شهای ازمحوطه ارک به وجود آورد. به گفته وی کتابخانهای با آن عظمت فقط با پول مردم و بدون دیناری از بودجه دولتی ساخته شد و زمانیکه بودجه ساخت این کتابخانه تمام میشود و کارها ناقص میماند، این بار “دهقان” خود عازم تهران شده و از آذربایجانیهای مقیم تهران درخواست مساعدت مالی میکند، وی برای این منظور به پیش “امیر نصرت اسکندری ” نماینده اسبق تبریز در مجلس شورای ملی رفته و جریان را با او در میان مینهد و اسکندری حدود ۶۰ -۷۰ نفر از سرمایهداران و فرهنگ دوستان آذربایجانی مقیم تهران را به باغ بزرگ محمود جم دعوت کرده و بعد از بیان مسئله و مشکلات مالی این پروژه مهم؛ در نهایت سرمایه داران آذربایجانی در این امر خیر شرکت کرده و علی دهقان را با دست پر به تبریز روانه میکنند.(۴) و سپس تبریزیهای فرهنگ دوست و دست و دل باز با هدایایی از کتابخانههای شخصی خود، مخازن کتابخانه را پر کردند و این کتابخانه را با کتب نفیس خود غنا بخشیدند. مدیر کل وقت فرهنگ و هنر آذربایجان شرقی در سال ۱۳۵۲ در گفتگویی با روزنامه کیهان دراین زمینه گفت: ما در ایران کمتر سراغ داریم که نسخ خطی کتابخانهای به سه هزار جلد برسد، نسخی که برای به دست آوردنش جهان را زیر پا گذاشته باشند، وی سپس از شادروان حاج محمد نخجوانی یاد کرد که برای به دست آوردن کتابی از ایران راهی هندوستان میشود، در آنجا اطلاع پیدا میکند که کتاب مورد نظر به یک چینی فروخته شده ناچار به چین میرود و در آنجا آگاه میشود که یک تاجر ایتالیایی آن را خریده و به رم برده است. او به ایتالیا سفر میکند، در آنجا اطلاع مییابد که یک کتابفروش فرانسوی کتاب را خریده است، سرانجام شادروان نخجوانی در پاریس این کتاب را به قیمت گزاف به دست میآورد و کلیه کتابهای کتابخانه را یکجا به کتابخانه ملی تبریز وقف میکند. امروزه اگر کتابخانه ملی تبریز آنچنان موقعیت جهانی دارد که بیشتر دانشمندان و محققین دنیا به آنجا روی آورند به همت چنین مردانی بوده است که مقام والای برادران نخجوانی در صدر همه آنها قرار دارد. (۵)
استاد محمد نخجوانی کتابخانه شخصی خود را اعم از کتب خطی و چاپی که «بالغ بر حدود ۳۷۰۰ جلد کتاب میباشد، طبق وصیت و سندی رسمیکه در ۲۴ مهر ماه ۱۳۳۵ تنظیم شده بود، در سال ۱۳۴۱ به همت علی دهقان، استاندار وقت آذربایجان به « کتابخانه ملی تبریز» منتقل کرد. کتابخانهای که در تأسیس و بنای آن خود استاد نخجوانی نقش مهمیداشت.(۶)
در مورد فضایل و همچنین «شرح بعضی از کتب خطی …» کتابخانه نخجوانی در کتاب «زندگینامه و خدمات علمیو فرهنگی مرحوم حاج محمد آقا نخجوانی» آمده است: مرحوم نخجوانی مردی فاضل و ادیب و کتاب دوست بود و از خیرین و نیکوکاران تبریز به شمار میرفت. بسیار تیزفهم، نکته سنج و سریع الانتقال بود و حافظه خوبی داشت… عشق و علاقه زیادی به کتاب داشت. دائماً مشغول مطالعه بود. در اثر زحمات یک عمر با مصارف هنگفتی، کتابخانهای بسیار عالی جمع آوری کرده بود. حریص کتاب خطی بود. در محل بسیار دور و درازی اگر یک کتاب خطی مهمیسراغ میگرفت به هر قیمت و به هر وسیله -که ممکن بود- آن کتاب را به دست میآورد. در مسافرتها از هر شهر و قصبهای که میگذشت در جستجوی کتاب خطی بود. و هر کس کتابی خطی یا چاپی از آن مرحوم میخواست مضایقه نمیکرد و با کمال خوشرویی آن کتاب را در دسترس وی میگذاشت… وی اولین کسی بود که برای ساختمان کتابخانه ملی تبریز کمک مالی نمود.(۷) و هموست که گنجینه پربهای خود را بعداً وقف این کتابخانه جدیدالتاسیس نمود…این انسان فرزانه که از بانیان اصلی کتابخانه ملی تبریز محسوب میگشت در ۱۴ مرداد ۱۳۴۱ وفات یافته و در «گورستان طوبائیه» تبریز به خاک سپرده شد. همه اهالی شهر تبریز وی را «وزنه شهر» میدانستند.
بهر حالاین کتابخانه کاملا جنبه ملی داشت و بوسیله شورایی اداره میشد وهمچنانکه ذکر شد، غالب قریب به تمام کتابهای آن را مردم دانش دوست و خانوادههایی اهدا کرده بودند که به اعتلای مقام معنوی این سرزمین علاقه مخصوصی داشتند…این کتابخانه بواسطه وجود بعضی از نسخههای خطی نایاب و کتابهای نفیس چاپی مرجع فضلای ایرانی و خاورشناسان خارجی گشت.(۸) کتابخانه ملی تبریز تا سال ۱۳۶۰ شمسی در محل سابق خود در نزدیکی بنای تاریخی ارک تبریز و در زاویه شمال شرقی آن دایر و محل رجوع پژوهشگران بیشماری بود. دراین سالها این مکان تخریب و کتابخانه مزبور نیز به ساختمان سنگی در ضلع شمالی باغ گلستان انتقال یافت «به فاصله ۹ سال بعد یعنی از سال ۱۳۶۹ عملیات احداث ساختمان برای آن در قالب کتابخانه مرکزی در منطقه معروف به «لاله» آغاز و بعد از ۱۱ سال در سال ۱۳۸۰ در حالی که بیست میلیارد ریال هزینه آن شده بود،این عملیات به پایان رسید.(۹)
ساختمان جدید کتابخانه ملی تبریز با عنوان جدید «کتابخانه مرکزی تبریز» سرانجام در ۲۸ تیرماه ۱۳۸۰ در زمینی به مساحت ۵/۵ هکتار و زیربنای ۹۶۵۱ مترمربع به بهره برداری رسید. (۱۰)
آقای «بشیری» مدیرکل فرهنگ و ارشاد وقت استان آذربایجان شرقی، در مورد این کتابخانه در گفتگویی میگوید: اطلاق واژه ملی در عنوان کتابخانه از آن جهت بود که این کتابخانه برخلاف کتابخانه دولتی معارف تبریز که توسط مرحوم تربیت بنیانگذاری شده و به عنوان کتابخانه دولتی در اذهان جای گرفته بود، یک کتابخانه مردمی و غیردولتی بود. همچنان که به مراکز غیردولتی آن زمان مانند مدارس غیردولتی و … «ملی» اطلاق میشد و ازاین منظر عنوان کتابخانه ملی تبریز در حقیقت یک نکاه تکمیلی در قبال عنوان کتابخانه موجود بود … به طوری که در کل هزینه ساختمان اولیه کتابخانه ملی تبریز، ریالی به عنوان بودجه دولتی صرف نشده است. اگر چه یکی دو نفر از مسئولین وقت به عنوان کمک، مبالغی را در حد خیرین دیگر اهدا کردهاند. البته این موضوع از نظر تاریخی دارای نکته ابهام است، از آنرو که اگر استاندار وقت وعده « ۶۰۰۰» تومان داده، حاج محمد نخجوانی «۱۰۰۰۰» تومان پرداخت کرده، آیا استاندار هم همانند حاج محمد آقا نخجوانی از سرمایه شخصی خود این مبلغ را اهدا کرده یا از منابع دولتی پرداخت نموده است. متأسفانه در این مورد سندی به جای نمانده است و چنانچه این کمکها به فرض از بودجه دولتی اهداء شده باشد، باز هم در حد یک خیر غیردولتی نبوده است و اهم تأمین هزینه و مسئولیت کتابخانه بر دوش مردم و خیریناین شهر فرهنگ پرور بوده است. (۱۱)
متأسفانه هنگام بهرهبرداری از ساختمان جدید این کتابخانه در سال ۱۳۸۰ش، عنوان «ملی» از آن حذف و این کتابخانه با عنوان «کتابخانه مرکزی تبریز» افتتاح شد و بدینوسیله نام تاریخی و اولیه آن دستخوش تغییر گشت. « امروزه کتابخانه مرکزی (ملی) تبریز از کتابخانههای غنی و معتبر کشورمان محسوب میگردد، قدمت کتابها و منابعی که در آن موجود و محفوظ است، دال براین مدعاست. از سوی دیگر دهها کتابخانه شخصی غنی به این کتابخانه اهداء شده است که از این مجموعههای اهدایی قریب به سه هزار جلد کتاب خطی و نفیس را شامل میشوند و از نظر غنا و ارزش جزو مخازن بی نظیر کشور محسوب میگردند. همچنین مخزن نشریات ادواری کتابخانه مرکزی تبریز از غنی ترین مخازن کشور است که نظر بسیاری از محققین را به خود جلب کرده است». (۱۲)
نشریه کتابخانه ملی تبریز
نشریه کتابخانه ملی تبریز زیر نظر “شورای کتابخانه و قرائتخانه ملی تبریز” بصورت دو فصلنامه ( نامرتب) انتشار مییافت. دوره اولاین نشریه بین سالهای ۱۳۳۸ – ۱۳۵۸ و در ۱۶ شماره منتشر شده است.(۱۳)
کتابخانه ملی تبریز جزو نادرترین کتابخانههای معتبر کشور است که از همان سالهای اولیه خود اقدام به انتشار نشریه کرده است. «نشریه کتابخانه ملی تبریز» به همت مرحوم عبدالعلی کارنگ منتشر میشد و « محتویات آن معمولاً مقالات تحقیقی در زمینه معرفی نسخههای خطی و مطالب ادبی بود». (۱۴)
اولین شمارهاین نشریه سه سال پس از تأسیس کتابخانه تبریز با تلاشهای علی دهقان مدیرکل وقت فرهنگ آذربایجان شرقی و پیگیری و تلاش شورای کتابخانه در تیر ماه سال ۱۳۳۸ منتشر شد که حاوی مطالب و مقالات علمیپربار و اخبار و رویدادهای کتابخانه و فهرست اسامیاهداکنندگان و … بود. انتشاراین نشریه روال منظمینداشت و به صورت گاهنامه تهیه میشد، به طوری که در سال اول انتشار، دو شماره و در سالهای بعد بعضا یک شماره در طول سال و یا یک شماره در طول ۲ یا ۳ سال منتشر میشده است. تا جایی که شماره ۱۵ با هشت سال وقفه در سال ۱۳۵۵ منتشر گردید. (۱۵) شماره ۱۶این نشریه (دوره اول ) نیز در سال ۱۳۵۸ تدوین و چاپ شد اما هیچگاه همانند شمارههای پیشین توزیع عام نیافت .(۱۶)
روسای کتابخانه ملی تبریز در بدو تأسیس مرحوم عزیز دولت آبادی به ریاست کتابخانه ملی تبریز منصوب گشت. مجاهدتهای وی در ثبت مشخصات کتابها در دفاتر مربوط و تنظیم فیش به دهها هزار جلد کتاب، از زحمات فراموش ناشدنی نامبرده میباشد، پس از وی شادروانان مجید فرهنگ و سیدیونسی عهده دار ریاستاین کتابخانه گشتهاند. بعد از آن آقایان طباطبایی مجد و طبری و … اداره امور کتابخانه را برعهده داشتهاند. (۱۷)
منابع:
۱- دولت آبادی، عزیز، ۱۳۷۹، (تحفه درویش)، انتشارات ستوده، تبریز،ص
۳۱۹٫ ۲-
اسماعیل دیباج و عبدالعلی کارنگ، ۱۳۴۲، (راهنمای شهر تبریز)، ص
۱۸٫ ۳-
در برخی از منابع مبلغ پنج ریال آمده است: « از محل فروش قبضهای ۵ ریالی به دانش آموزان مدارس تبریز …» بنگرید: « ارک علیشاه تبریز اثری ماندگار، ۱۳۸۱، (مؤلفان خیری، صدرایی)،انتشارات مهد آزادی، تبریز، ص ۵۵».
۴- رسولی پور، مرتضی ،۱۳۹۳، (گفت وگو با علی دهقان) ، موسسه مطالعات تاریخ معاصرایران ، تهران ، صص۴۸-۵۰٫ روانشاد” علی دهقان “در گفت وگو با آقای”مرتضی رسولی پور” دراین زمینه میگوید:” زمانی که به ساختن کتابخانه ملی تبریز مشغول بودم چون کمکهای مردم تبریز کافی نبود به تهران آمدم تا از آذربایجانیهای مقیم تهران کمک بگیرم. ابتدا به تجریش منزل تقی زاده رفتم تا با استفاده از نفوذ وی از مردم پولدار آذربایجان کمک بگیرم اما اوآب پاکی روی دست من ریخت وگفت شما که ابتدا همه پول احداث ساختمان را جمع نکردهای چرا شروع به کار کردی؟ از او ناامید شدم. به امیر نصرت اسکندری نماینده تبریز در مجلس شورای ملی مراجعه کردم. وی در حدود ۶۰-۷۰ نفر از سرمایه داران آذربایجان مقیم تهران را به باغ بزرگ محمود جم(که او هم آذربایجانی بود) دعوت کرد. روز موعود اغلب مدعوین آمدند. من ضمن نطق کوتاهی گفتم ساختمان کتابخانه با پول مردم تبریز شروع شده ولی هنوز ناقص است، امیدوارم با همت آقایان تکمیل شود. بعد از من دو سه نفر صحبت کردند.کم کم جلسه داشت با تعریف وتمجید از من به پایان میرسید و موضوع اصلی که جلب کمک حاضرین بود به بعد موکول میشد. دراین بین یک نفر از میان مردم برخاست وگفت:آقایان جلسه بعد لازم نیست.این مرد که همه شما از او تعریف کردید برای ساختن کتابخانه تبریز پولش تمام شده واینجا آمده تا با کمک شما آن را برای استفاده فرزندان شما تمام کند. من بی سواد حلوا فروش را که آدم دانستید وبهاینجا دعوت کر دید،این چک دو هزار تومانی را تقدیم میکنم. شما نیز هر قدر میتوانیدکمک کنید تا کار او رو به راه شود. من او را نشناختم واز شخصی که کنارم بود پرسیدماین حلوا فروش کیست ؟گفت حاج مسیب درخشانی است که در دروازه دولت مغازه حلوا فروشی دارد. حرف او جو مجلس را تغییر داد به طوری که هر کسی که پول نقد وچک داشت کمک کرد. همه پولها وکمکهای خود را به امیر نصرت اسکندری دادند. قرار شد او پولها، حوا لهها وچکها را نقد نموده و به تبریز حواله کند. در حقیقت باید گفت ساختمان کتابخانه ملی تبریز با همتاین حلوا فروش تکمیل شد… بنگرید:”گفت و گو با علی دهقان ،همان،ص۴۹-۵۰”
۵- بنگرید: «ملازاده، حمید،۱۳۷۳، (سیری در کوچههای خاطرات)،انتشارات ارک، تبریز،ص ۱۶۵».
۶- زندگینامه و خدمات علمیو فرهنگی مرحوم حاج محمدآقا نخجوانی، ۱۳۸۴، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ص
۱۳٫ ۷-
« همان، ۱۳۸۴، (مقاله آقای حسین نخجوانی)، صص ۸۴ – ۷۷».
۸- به نقل از : قاسمی، سید فرید، ۱۳۸۹، نشریه کتابخانه ملی تبریز، انتشارات امیرکبیر، تهران،صص۲۹-
۳۰٫ ۹-
مقالهاینترنتی-سعید داور.
۱۰- نشریه کتابخانه ملی تبریز، دوره جدید، س ۱، ش۱، بهار ۱۳۸۳، ص
۱۵۶٫ ۱۱-
نشریه کتابخانه ملی تبریز، همان ، صص ۶-
۵٫ ۱۲- نشریه کتابخانه ملی تبریز، دوره جدید، بهار ۱۳۸۳، ص۸-
۹٫ ۱۳- قاسمی، سید فرید، ۱۳۸۹، نشریه کتابخانه ملی تبریز، انتشارات امیرکبیر، تهران،ص
۱۱٫ ۱۴-
مشکور،محمد جواد، ۱۳۵۲، (تاریخ تبریز تا پایان قرن نهم هجری)،سلسله انتشارات انجمن آثار ملی،تهران، ص ۳۳۰٫ ۱۵- نشریه کتابخانه ملی تبریز، دوره جدید، بهار ۱۳۸۳، ص
۱۵۱٫ ۱۶- قاسمی، سید فرید، ۱۳۸۹، نشریه کتابخانه ملی تبریز، انتشارات امیرکبیر، تهران،ص
۳۱٫ ۱۷- بنگرید: «دولت آبادی،عزیز، ۱۳۷۹، همان، ص ۳۲۰»
گرفته شده از سایت ایشیق