آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

اهداف مشترکا یران، ترکیه …

سهراب کریمی

روابط ایران و ترکیه‌ در طول تاریخ ۱٠٠ ساله‌ی‌ اخیر بیشتر بر تعامل استوار بوده‌ است. تعامل این دو کشور عمده‌ بر ثبات منطقه‌ استوار بوده‌ و آنچه‌ نقش کلیدی و اصلی در این رابطه‌ ایفا کرده‌ است، عدم دستیابی کردها به‌ حقوق جمعی خود در این دو کشور است. این دو کشور برعکس حکومت‌های عراق مسأله‌ی‌ کرد را به‌ رسمیت نمی‌شناختند و هر کدام بر اساس شرایط ویژه‌‌ی خود با روش‌های خاص از پاسخگویی به‌ این مسأله‌ سرباز می‌زنند.

در تحولات چند سال اخیر در خاورمیانه‌ هر یک از این دو کشور بر اساس شرایط داخلی خود، نحوه‌ی‌ فعالیت‌های منطقه‌ای خود را تعیین کرده‌اند. در این میان نقش کردهای داخل این کشورها تأثیر مهمی در فعالیت‌های منطقه‌ای آنها داشته‌ است. بر پایه‌ی‌ سیاست‌های داخلی این دو کشور اهداف آنها در سوریه‌ چگونه‌ دنبال می‌شود؟ اهداف این دولت‌‎ها در سوریه‌ چیست؟ آیا کردها توان مقابله‌ با اتحاد این دوکشور علیه‌ خود را دارند؟ خودآگاهی ملی کردها همزمان با حرکت‌های ناسیونالیستی منطقه‌ در ترکیه‌ ایران و کشورهای عربی آغاز شد. اگر چه‌ کردها نتوانستند بعد از جنگ جهانی اول و دوم به‌ خواسته‌های ملی خود برسند و این خودآگاهی با کنترل اقتدارگرایانه‌ از سوی دولت‌های منطقه‌ به‌ حالت سکون درآمده‌ بود، اما همواره‌ پتانسیل قیام خود را حفظ کردند. ارگچه کردها به دلیل چندپارگی کردستان، توان به‌ چالش کشیدن جدی دولت‌های چهارگانه‌ را در اوایل قرن بیستم نداشتند، اما این دولت‌ها همواره‌ توان بالقوه‌ی‌ کردها را درک کرده‌ بودند، لذا هماهنگی‌های همیشگی آنها بر سر کنترل جنبش کردها، از جمله‌ محورهای ارتباط این دولت‌ها بوده‌ است. از سوی دیگر، ساختار دولت‌های مذکور ساختاری شکننده‌ با تاریخی از کودتاها و انقلاب‌ها بوده‌ است .فعالین کرد در هر چهار بخش کردستان همواره‌ توانسته‌اند از تحولات استفاده‌ کنند و جنبش خود را زنده‌ نگه‌ دارند و در دهه‌های آخر قرن بیستم کردها چالش‌های بزرگی را برای این کشورها به وجود آوردند. به‌ عبارت دیگر، دولت‌ها هیچگاه‌ توان جذب مطالبات کردها را نداشته‌اند و تنها با سرکوب و نیروی نظامی توانسته‌اند کردستان را به‌ انقیاد خود درآورند. کردستان سوریه‌ از جمله‌ بخش‌های کردستان بود که‌ در قرن گذشته‌ هیچگاه‌ فرصت پیدا نکرد که‌ جنبش خود را علنی کند، اما فعالین کرد در این بخش از کردستان هیچگاه‌ رؤیای ملی خود را فراموش نکردند و در تحولات اخیر سوریه‌ خیلی سریع به‌ تکاپو افتادند و پتانسیل خود را در جلب توجه‌ جهانیان به‌ نمایش گذاشتند.

هنگامی که بهار عربی در تونس آغاز شد، به‌ سرعت دیگر کشورهای عربی را هم درنوردید و باعث تحولات عمیقی در منطقه‌ شد. قیام مردم سوریه‌ علیه‌ حکومت بشار اسد نظم منطقه‌ای خاورمیانه‌ را بر‌ هم زد و توازن قوای سنتی منطقه‌ را تحت تأثیر قرار داد. اگر چه‌ تسخیر عراق توسط آمریکا التهاب منطقه‌ای را تا حدی بالا برد و نفوذ ایران را در منطقه افزایش داد، اما تحولات سریع و خونین سوریه‌ این التهاب را تا حد رویارویی نیابتی میان ایران از یک سو و ترکیه‌ و کشورهای عربی از سوی دیگر به‌ اوج خود رساند که‌ این رویارویی در خاورمیانه‌ بی‌سابقه‌ بوده‌ است. کردها هم به‌ عنوان یکی از نیروهای سیاسی سریعاً با هدفی متفاوت از دیگر مناطق سوریه‌ قیام خود را آغاز کردند.

مقاومت سرسختانه‌ی‌ حکومت اسد در برابر خیزش مدنی مردم سوریه‌ باعث پیوستن برخی از یگان‌های ارتش به‌ مردم و همزمان وارد شدن قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای به‌ این تحولات وضعیت را بغرنجتر کرد و در این میان کردها مورد توجه‌ بیشتر حکومت‌ها قرار گرفتند. نیروهای فعال کرد در سوریه‌ به‌ دو بخش نزدیک به‌ پ.ک.ک و نزدیک به‌ پارت دمکرات کردستان تقسیم شدند. پارت دمکرات کردستان دارای روابط گسترده‌ی‌ اقتصادی با ترکیه و متحد این کشور بود. از سوی دیگر، پ.ک.ک از بدو آغاز فعالیت‌های خود به‌ عنوان متحد حکومت سوریه‌ و سپس ایران شناخته‌ می‌شد. تحولات سریع در سوریه‌ باعث شتاب در صف‌بندی نیروها در منطقه‌ شد و در میدان رقابت سوریه‌ علناً رویاروی یکدیگر قرار گرفتند.

در سال ٢٠١٢ که‌ ارتش آزاد سوریه‌ با حمایت ترکیه‌ و کشورهای عربی توانست در بسیاری از مناطق قدرت برتر شود، در یک اقدام غیر قابل پیش‌بینی نیروهای دولتی سوریه‌ از سه منطقه‌ی قامیشلو، کوبانی و عفرین عقب نشستند. نیروهای حزب کارگران کردستان کنترل این مناطق را با سه‌ جغرافیای مجزا به دست گرفتند و عملاً فشاری غیر قابل پیش‌بینی را متوجه ترکیه‌ کردند. با بررسی چگونگی برخورد ترکیه‌ با این تحولات به‌ نظر می‌رسد که‌ ترکیه هیچگاه‌ در سیاست‌های خود چنین پیش‌بینی‌ای را نگنجانده‌ بود و در میدان شطرنج منطقه‌ آنکارا در خانه‌ی‌ آخر جدول کیش پیاده‌‌ی کردها شد و تقلای ترکیه‌ بعد از چند سال هیچ نتیجه‌ای را در بر نداشت، بلکه‌ به مرور زمان کردها توانستند بقیه‌ی‌ مناطق کردستان را از اشغال داعش پس بگیرند و مناطق مجزای قبلی را به‌ هم متصل کنند و بدین ترتیب دست ترکیه را‌ از بقیه‌ی‌ مناطق خاورمیانه‌ قطع کنند. اقدام ترکیه‌ در مقابل کردها در سوریه‌ به‌ جایی نرسید و تنها عرصه‌ را بر حزب دمکراتیک خلق‌ها‌ در داخل تنگتر نمود و پروسه‌ صلح با پ.ک.ک را به‌ حالت تعلیق درآورد.

با وارد شدن روسیه‌ به‌ میدان جنگ سوریه‌ و اتحاد کردها با آمریکا ترکیه‌ عملاً ابتکار عمل خود را در منطقه‌ از دست داد و با کودتای اخیر ترکیه‌ ناچار شد از سیاست‌های خود علیه‌ بشار اسد دست بردارد.

اهداف ایران در سوریه‌

جمهوری اسلامی که‌ بعد از خیزش‌های مردمی سال ١٣٨٨ دچار هراس از تکرار قیام‌های کشورهای عربی و کشیده‌ شدن این قیام‌ها به‌ سوریه‌ اساس خود را در خطر می‌دید، با تمام توان خود به‌ پشتیبانی از اسد برخاست و سپاه‌ پاسداران عملاً به‌ نفع دولت سوریه‌ وارد جنگ داخلی در سوریه‌ شده‌ و با وارد کردن روسیه‌ در این جنگ توانست موازنه‌ی رقابت را به‌ نفع دولت سوریه‌ تغییر دهد و با این اقدام توانست انشقاق حکومت دینی با جامعه‌ را به‌ آن سوی مرزها بکشاند. این اصلی‌ترین هدف رژیم ایران در سیاست‌های منطقه‌ای است که‌ به‌ نام سیاست هلال شیعی دنبال می‌شود. این سیاست‌ها به‌ شیوه‌ای دوگانه‌ اعمال می‌شود، چراکه‌ اگرچه‌ به‌ شیوه‌ی رسمی کابینه‌‌ی دولت و وزیر امورخارجه‌ مجری سیاست‌های رژیم ایران هستند، اما عملاً بازوی برونمرزی سپاه پاسداران مسئول پراکتیزه‌ کردن سیاست‌های ایران در منطقه‌ است. هدف اصلی سپاه قدس و رژیم ایران، کنترل خیزش‌ها مردمی در سوریه‌ و جلو گیری از سرایت این قیامها به‌ ایرن است. هدف دیگر دولت ایران در دخالت در سوریه‌ در واقع ناامن کردن منطقه است و با این هدف سعی می‌کند که ایران را جزیره‌‌ی امن منطقه‌ نشان دهد. این برای رژیم ایران از آن لحاظ مهم است که‌ ناکارآمدی دولت در تأمین معیشت و توسعه و آزادی‌های فردی و مدنی برای جامعه‌ی‌ ایران روشن شده‌ است و تنها شانس به دست آوردن مآغازیت در داخل، ناامن کردن و جهنمی کردن منطقه‌ است. رژیم با این سیاست در واقع به‌ مردم ایران القا می‌کند که‌ هرگونه‌ خیزشی سرنوشت آنها را مانند سوریه‌ و عراق رقم می‌زند و امنیت نسبی ایران، نتیجه‌ی‌ حاکمیت جمهوری اسلامی است.

ایران در منطقه‌ نوعی سیاست ناسیونالیستی ـ شیعی را دنبال می‌کند.

این سیاست در واقع برای تقویت هویت شیعی در داخل است، چرا که‌ افزایش گرایشات سکولاریستی در میان توده‌های عظیم مردم از جمله‌ خطرات پیش روی حکومت مذهبی ایران است و بارها سران جمهوری اسلامی هراس خود را از رشد تفکرات سکولاریستی نشان داده‌اند.

ایران در آغاز آغاز گفتگوهای صلح میان پ.ک.ک و دولت ترکیه‌ علناً با این روند مخالف بود اگر چه‌ تلاش‌های ایران برای منصرف کردن پ.ک.ک از روند صلح بی‌نتیجه‌ ماند، اما واگذاری کردستان سوریه‌ به‌ پ.ک.ک توسط حکومت اسد و ایران عملاً گام‌های پروسه‌ی‌ صلح را در ترکیه‌ متوقف کرد و با کشیده‌ شدن جنگ پ.ک.ک با ترکیه‌ به‌ داخل شهرهای کردستان در ترکیه‌ در واقع احتمال مطالبه‌‌ی دستاوردهای مشابه‌ کردهای ترکیه‌ از سوی کردهای ایران را خنثی می‌کند، چرا که‌ بسیاری از تحولات ایران همچون مـشروطیت، نوسازی و روشنفکری از ترکیه‌ وارد ایران شده‌ است در تحولات چند سال اخیر در خاورمیانه‌ هر یک از این دو کشور بر اساس شرایط داخلی خود، نحوه‌ی‌ فعالیت‌های منطقه‌ای خود را دنبال کرده‌‌اند. در این میان نقش کردهای داخل این کشورها تأثیر مهمی در فعالیت‌های منطقه‌ای آنها داشته‌ است.

هدف نهایی ایران، حفظ حکومت بشار اسد و وارد شدن در مذاکرات آینده‌ی‌ صلح سوریه‌ با قدرت چانه‌زنی بالا در جهت رفع کامل برنامه‌‌ی ساقط کردن رژیم ایران توسط حکومت‌های غربی است که بدین صورت با قرار گرفتن در کنار روسیه‌ می‌تواند این هدف خود را مقتدرانه‌ دنبال کند.

اهداف ترکیه‌ در سوریه‌

حکومت اردوغان از بدو به‌ قدرت رسیدن خود به‌ این نتیجه‌ رسیده‌ بود که بدون فائق آمدن بر‌ مشکلات اقتصادی توان ماندگاری در قدرت را نخواهد داشت و از همان ابتدا با بکارگیری نیروهای تکنوکرات، خود را برای مقابله‌ با مشکلات اقتصادی آماده‌ کرد. اما مانعی در این راه‌ در پیش بود و آن هم نبود امنیت ناشی از فعالیت حزب کارگران کردستان پ.ک.ک بود. از این رو با وعده‌ی‌ حل مسأله‌ی‌ کرد برداشتن بعضی از محدودیت‌های سیاسی و فرهنگی علیه‌ کردها توانست از فعالیت‌های نظامی پ.ک.ک تا حدی بکاهد. از سوی دیگر با رونق اقتصادی کردستان عراق، در جهت سیاست‌های اقتصادی خود، تعاملات گسترده‌ای را‌ با حکومت اقلیم آغاز نمود. حکومت اردوغان ابتدا با دادن وعده‌ به‌ کردها و توجیه موانع داخلی از عملی کردن وعده‌های خود طفره‌ می‌رفت و با اعتراض رهبران کرد در سال‌های ۲٠۱۱ و ۲٠۱۲ عملاً سیاست‌های فشار بر‌ فعالان مدنی را افزایش داد. در این زمان دولت ترکیه‌ و ایران توافق امنیتی علیه‌ پ.ک.ک را رعایت می‌کردند. در واقع دولت اردوغان اگر چه‌ تا حدی از انکار مسأله‌ی کرد خودداری می‌کرد، اما عملاً هیچ برنامه‌ای برای حل مسأله‌ی کرد به‌ عنوان مسأله‌ی‌ ملی در کردستان ترکیه نداشت. دولت ترکیه‌ دو برنامه‌ را دنبال می‌کرد: یکی قبول حق شهروندی برابر و دوم ارتقای وضعیت اقتصادی کردستان که در سخنرانی‌های سران حزب و برنامه‌های آنها به این دو برنامه‌ به‌ کرات اشاره‌ می‌شد.

با رویارویی میان ترکیه و ایران، توافق امنیتی ایران و ترکیه‌ علیه‌ پ.ک.ک هم به‌ پایان رسید و دولت ترکیه‌ آغاز مقدمات طرح صلح را دستور کار خود قرار داد. همزمان از اپوزیسیون سوریه‌ پشتیبانی کرد و اهداف ترکیه‌ در سوریه‌ هم ادامه‌ی‌ سیاست‌های اقتصادی این کشور در چرخش به سوی‌ شرق بود.

اولین هدف ترکیه، روی کار آمدن حکومتی نزدیک به‌ خود در سوریه‌ بود که‌ بتواند همزمان هم نفوذ خود را در کشورهای عربی تعمیق دهد و هم حکومت اسد را به‌ عنوان اصلیترین کشور تقویت‌کننده‌ی پ.ک.ک نابود کند. ترکیه‌ بر خلاف ایران، خواستار ادامه‌ی‌ ناامنی در سوریه‌ نبود، بلکه‌ خواستار تسریع سقوط بشار اسد و روی کار آمدن حکومتی با الگوبرداری از ساختار کنونی ترکیه‌ بود که‌ بتواند بازار و نوسازی سوریه‌ بعد از بشار را به دست گیرد.

هدف نهایی ترکیه‌ جلوگیری از پیشروی کردها از متصل کردن کوبانی به عفرین و در نهایت جلوگیری از دسترسی کردها به‌ دریای مدیترانه‌ است. دسترسی کردها به‌ دریای مدیترانه‌ کابوس ترکیه‌ ایران و حتی بعضی از کشورهای عربی است.

مبنای توافق ترکیه‌ و ایران

اگر چه‌ هم حکومت ایران و هم ترکیه‌ نسبت به‌ مسأله‌ی‌ کرد دارای دیدگاه‌های همسو می‌باشند، اما تأثیر کردستان سوریه‌ بر مسأله‌‌ی کرد در ترکیه‌ بسیار جدیتر است، لذا مسأله‌ی‌ پیشروی کردهای سوریه‌ برای ترکیه‌ دارای حساسیتی اساسی است، چرا که‌ هنوز جامعه‌ی‌ ترکیه‌ و دمکراسی این کشور به‌ آن درجه از‌ تکامل نرسیده‌ است که‌ مسأله‌‌ی کردها را به‌ عنوان مسأله‌ی ملی با هدف احقاق حقوق جمعی کردها به‌ رسمیت بشناسد. از سوی دیگر، پ.ک.ک هم هنوز پروژه‌ای برای دنبال کردن حقوق کردها در چارچوب دمکراسی در دستور کار خود ندارد، لذا در دست داشتن طولانیترین مرز خاکی ترکیه‌ با دنیای خارج توسط پ.ک.ک می‌تواند برای این کشور غیر قابل هضم باشد، به همین دلیل نیز روابط پ.ک.ک با ترکیه‌ خصومت‌آمیز و امنیتی است، در نتیجه‌ بزرگترین امتیاز درخواستی ترکیه‌ از ایران و حکومت اسد، اقدام مشترک علیه‌ حزب اتحاد دمکراتیک‌ و کردستان سوریه‌ است. این امتیاز برای ایران و اسد هم قابل قبول است چرا که‌ در نهایت ظهور یک حکومت کردی دیگر در منطقه‌ عملاً تجزیه‌ی‌ سوریه‌ و برجسته‌ شدن نقش کردها در خاورمیانه‌ را به دنبال خواهد داشت که‌ در نهایت بر‌ کردستان ایران هم تأثیر خواهد گذاشت. اگر چه‌ ایران حدود دو دهه‌ برخورد جدی میان دولت و احزاب کردستان را به‌ خود ندیده‌ است، اما در یک سال اخیر حزب دمکرات کردستان ایران فعالیت‌های نوینی را آغاز نموده و معادلات کردستان را به‌ گونه‌ای تغییر داده‌ است. رژیم ایران خوب می‌داند که‌ مبارزات کردهای ایران اگرچه هنوز دستاورد چشمگیری به‌ همراه‌ نداشته‌ است، اما کردها هیچگاه‌ نه‌ به‌ ایدئولوژی و نه‌ به‌ اقتدار حاکمیت تمکین نکرده‌اند و در مفهوم‌بندی و تکوین ناسیونالیسم کرد نقش برتر را در میان کردها دارند. جنبش کردها در ایران نیز الگوی دیگر ملیت‌های ایران است. بدین ترتیب تقویت جایگاه‌ کردها در منطقه‌ تهدیدی علیه‌ سیاست‌های غیر دمکراتیک رژیم جمهوری اسلامی است. رژیم ایران و حکومت اسد از همان ابتدا از کارت کردها به‌ عنوان”خطری ضعیف” برای به‌ زانو در آوردن “دشمن قوی” خود یعنی ترکیه‌ در سوریه‌ استفاده‌ کردند و گرنه ایران و دولت اسد مخالف احقاق حقوق کردها هستند.

دولت اردوغان در سال‌های اخیر از اتحادیه‌ی‌ اروپا مأیوس شد، لذا سیاست چرخش به‌ شرق را در پیش گرفت، اما با به‌ قدرت رسیدن کردها در عراق و اینک در سوریه‌ از لحاظ ژئواستراتژیک سیاست چرخش به‌ شرق هم مسدود شده‌ است و در جریان تحولات کردستان سوریه‌ و نزدیکی کردها به دول غربی و حمایت آمریکا از نیروهای کرد، از آمریکا هم مأیوس شد، لذا تنها متحدانی که‌ می‌توانند مانع دستیابی کردها به‌ قدرت و سرزمین منتهی به‌ دریا شوند، محور روسیه ـ‌ ایران است و ترکیه با چشم‌پوشی از سیاست سرنگونی اسد در تلاش است تا این محور را با خود همراه‌ کند تا ‌ اقدامی عملی علیه خطر مشترک انجام دهد.

اما آیا این دولت‌ها می‌توانند به‌ این هدف نائل آیند؟ اگر چه‌ ظاهراً حجم قدرت این کشور بسیار زیاد است، اما به دلیل پیچیدگی مناسبات سیاسی و پیچیدگی ژئوپولیتیک منطقه‌، توان اقدام مشترک آنها در میدان عمل چندان بالا نیست. مشارکت روسیه‌ در جنگ سوریه‌ در واقع برای سرپوش نهادن به‌ بحران اوکراین است و روسیه‌ هیچ گونه‌ منافعی در رویارویی با کردها ندارد. اگر چه‌ روسیه‌ در تقویت بشار اسد نقش تعیین‌کننده‌ای بازی کرد، اما تمام خواسته‌ی‌ اسد در راستای منافع روسیه‌ نیست. در نتیجه‌ محور ترکیه‌ ـ ایران ـ روسیه‌ بر روی حمله‌ به‌ کردها کاملاً متفق و همدل نیست.

کردها چه‌ در افکار عمومی جهان و چه‌ در پیوندهای سیاسی و دیپلماتیک به‌ عنوان نیرویی مثبت معرفی شده‌اند و هر اقدامی علیه‌ کردها با واکنش جهانی روبرو خواهد شد.

از سوی دیگر، کردها توان اقدام قهرآمیز علیه‌ کشورها را دارند، کردها در طول ده‌ها سال تجربه‌ی جنگ چریکی و مسلحانه‌ و شناخت مناطق ژئواستراتژیک، در کوتاهترین زمان می‌توانند جواب هر حمله‌ای را در عمق جغرافیای ایران و ترکیه‌ بدهند.

دولت آمریکا و کشورهای غربی که‌ علیه‌ داعش با کردها وارد اتحاد شده‌اند، هیچگاه‌ اجازه‌ نمی‌دهند که‌ این دولت‌ها علیه‌ کردها یک اقدامی هماهنگ نظامی انجام دهند که‌ احتمالاً با فجایع انسانی همچون انفال و حلبچه‌ روبرو شوند.

کردها با تمام رقابت‌های داخلی در برابر حملات احتمالی کشورها که‌ مستقیما موجودیت اجتماعی و سیاسی آنها را به‌ خطر بیاندازد در کنار هم خواهند بود. این اتحاد در جریان حمله‌‌ی داعش خود را نشان داد، لذا هر گونه‌ حمله‌‌ای می‌تواند قیام سراسری کردها را به‌ همراه‌ داشته‌ باشد. با این وجود، چرخش سیاست‌های ایران و ترکیه از “رقابت شدید” به‌ “همسویی” در واقع جهت مقابله‌ با‌ خیزش کردها می‌باشد و در این میان سیاست‌های دوگانه‌ی‌ جمهوری اسلامی که‌ توسط دو نهاد سپاه پاسداران و وزارت امور خارجه‌ اعمال می‌شود، در این قضیه‌ به‌ هم نزدیکتر می‌شوند و تکاپوی دیپلمات‌ها جای فعالیت‌های امنیتی و نظامی سپاه‌ را خواهد گرفت. اما آنچه‌ قابل پیش‌بینی می‌باشد، آن است که‌ این همسویی در نهایت تلاش می‌کند تا از پیشروی کردها جلوگیری کند و توان بازگرداندن کردها به‌ قبل از انقلاب سوریه‌ را نخواهند داشت. این دو کشور همچنین درصدد جلوگیری از برجسته‌ شدن مسأله‌‌ی کرد در منطقه‌ هستند که‌ خود این سیاست‌ها می‌تواند نتیجه‌‌ی عکس داشته‌ باشد، چرا که‌ در کنار یکدیگر قرار گرفتن این کشورها علیه‌ کردها باعث تقویت گفتمان ملی کردها و تکوین این گفتمان در سطح جهانی می‌شود و نتیجه‌ی‌ آن هم ادامه‌ی‌ جنگ با احزاب کرد در کردستان ایران و ترکیه‌ است که این امر باعث هماهنگی و اتحاد بیشتر میان آنها خواهد شد.

منبع: کوردستان میدیا

Facebook
Telegram
Twitter
Email

بخش مربوط به مسئله ملی از کتاب: انقلاب ایران سال‌های  1978-1979/ آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی دارای نشان پرچم سرخ کار، انستیتوی خاورشناسی/ ترجمه. رحیم کاکایی

بخش شکل‌گیری ارگانهای قانون اساسی حکومت بازتاب مسئله ملی در قانون اساسی یکی از مسائل حاد سیاسی- اجتماعی که رهبری

ادامه مطلب