بان صف به دیدنش عادت کردهاند؛ آنقدر که دیگر کسی یادش نمیماند برای بنای در حال فرو ریختن غصه بخورد. بنای آجری نبش کوچه شهید امید آزادیخواه. تا نیمه بنا را رنگ زرد روشن زدهاند و حاشیه پنجرهها را آبی کردهاند تا شاید با ردیف مغازههای کیف و کفشفروشی هارمونی بیشتری داشته باشد. نیمه بالایی اما با نمای آجر خام و پنجرههای چوبی خودرنگ، از قدیمی بودن ساختمان متروکه خبر میدهد. سقف طبقه دوم تقریباً از بین رفته و آفتاب از لابه لای تکه پارههای آن، داخل بنا را روشن میکند. در اصلی بنا داخل کوچه است. همان جا که یک سطلِ انباشته و انبوهی زباله اطراف آن، دید بیننده را مختل میکند. آنقدر که به زحمت میتوان در مورد اینکه در و پنجره بنا زمانی بسیار زیبا بوده، خیالپردازی کرد.
«این مدرسه مال 150 سال پیش است.» این را یکی از عابران میگوید. وگرنه هیچ نشانی از اینکه اینجا روزی مدرسهای بوده نمیتوان بر در و دیوارش پیدا کرد: «مدرسه دهخدا. آنجا را نگاه کنید. تابلویش آن قسمت دیوار حک شده بود.» جایی که اشاره میکند، چیز خاصی دیده نمیشود مگر نشانی محو زیر رنگ زرد روشن.
امیر کرمانی، از کسبه خیابان صف است. به میراث فرهنگی علاقه دارد و میگوید هر بار که از کنار مدرسه دهخدا میگذرد، کلی افسوس میخورد:«داخل مدرسه پر از زباله است. اینجا صاحب و متولی دارد اما سالهاست به همین شکل رها شده. از قبل از پیروزی انقلاب از این مدرسه دیگر استفاده نشده. داخل مدرسه از پشت بام کارگاه ما پیداست. تزئینات و گچبریهای قشنگی دارد. میتوانند آن را تعمیر کنند و مثلاً به رستوران یا کافه تبدیلش کنند اما متأسفانه همینطور رها شده. البته تا حالا مدرسه را سهبار مرمت کردهاند اما الان وضعش همین است که میبینید. الان امکان ندارد رهگذران اصلاً نام این بنا را بدانند. آنقدر دور و برش شلوغ است که حتی به چشم نمیآید.»
دبستان دهخدا را تنها اثر تاریخی بهجا مانده از دوران پهلوی در خیابان صف یا همان سپهسالار قدیم میدانند، گرچه برخی مغازهدارهای خیابان صف، اعتقاد دارند قدمت این بنا به دوره قاجار برمیگردد.
شش سال پیش یعنی سال 89 بود که مسئولان میراث فرهنگی تهران، پرونده ثبتی این دبستان را بهصورت اضطراری تهیه کردند و آن را با