آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

دیگران خوردند و ما مردیم

در خصوص اختلاس‌های پی در پی اخیر

فرزین پور محبی

آخه آدم دردشو به کی بگه؟ لابد می گید به دکتر …

اما دکتر، مریض بیمه ای ویزیت نمی کنه چون خیلی وقته که بیمه باهاش تسویه نمی کنه، حالا چرا تسویه نمی کنه؟ بخاطر یه اختلاس جزئی و یه کسری بودجه کلی که بیخ ریشش چسبیده و ولش نمی کنه! یعنی زمیش مال ماست اما آردش مال از ما بهترون …. پس باید با درد، سوخت و ساخت یا بهتر بگیم: ساخت و سوخت! بعبارتی؛ مردیم از بس که دیگران خوردند، پس بمیریم تا دیگران ما رو نخوردند! خب؛ نمیریم چیکار کنیم؟ اونهم با اینهمه اسمشو نبرهایی که رابراه قراره اسمشون افشا بشه؟ اونایی که امروز آقا زاده اند و فردا می شن یه پا آقا. امروز خودشون بزرگند و فردا شکمشون. ظاهرشون غلط اندازه و خودشون پشت پا انداز. به هیچ صراطی هم مستقیم نیستند. زبون رهبر مو درآورد، بس که گفت مو از ماست بیرون بکشید و اینقدر بالا نکشید… اما کشیدند. رئیس جمهور گفت نخورید، خوردند. قوه قضاییه گفت: بردن بی رویه کار خیلی بدیه، بار کامیون کردند و بردند. ما هم که گفتیم: اگه قسمت نمی کنید لااقل جلوی قسمت مون رو نگیرید؛ قیمه قیمه امون کردند اما باز تقسیم نکردند. قسمشون می دی ، دم خروس نشون می دن، پندشون می دی، بند به آب می دن. دیوار مهربانی رو می گیرند و دیوار حاشا تحویلت می دن. خاوری رو از ریشه می زنی، زنجانی ها از زیر بته سر در میارند. با این جیب به اون جیب شدنها ، دمار از روزگار آدم در میاورند. خلاصه تعدادی معلوم الحال، حال را می گیرند و از این جعبه عطاری هر تحفه ای می خواهند بیرون می آورند و تا بخواهی گندش را در می آورند.

اصلا معلوم نشد اینهمه حرف، تو کت کی رفت. نه از آتیش جهنم ترسیدند ، نه از آه و نفرین جمع و نه از پلیسی که به هر چیزی هست، حواسش جمع. اصلا پلیس مگه چند سر داره اونهم با این همه سودا؟ همین که فاجعه «آب بازی» رو در نطفه خفه کرد و سه سوته نطق «کلیپ هپی» رو کور کرد و قاطعانه پشت ساپورت پوشها رو با زمین یکی کرد، ایول داره، به این برکت! اختلاس های قبلی بجای درس عبرت، شدند، سر مشق! هر دم از این باغ بری رسید و دسته گل آراسته به سبزه ای، به آب رسید. حالا با این اوصاف چه گلی به سرمون بزنیم؟ دوای درد منحصره؛ داروین خدا بیامرز نسخه اشو پیچید قبل اینکه نسخه اش پیچیده بشه : اون مرحوم گفت: وقتی نشد که بشه، یعنی وقتی شرائط عوضیه، زودی عوض بشید یا دعا کنید که خدا عوضتون کنه. باید با چیزهای گنده تر از دهنتون کنار بیاین. اگه پا به پای این و اون، رنگ عوض نکنید، عاقبت می شید: حیف نون!

بیایید به جای از رو بردن مختلسین، روی خودمونو کم کنیم، بهش می گن: «همزیستی مسالمت آمیز».

پس عوض دستمالی کردن فرستنده ها گیرنده ها رو انگولک کنید. وقتی نمی شه اختلاس رو دست به سر کنید، به جای سرو کله زدن و سر به سر گذاشتن ، باید مدارا کنید و یه جورایی باهاش سر کنید. مثلا …

وقتی نمی شه جلوی سوراخ بانک ها رو گرفت عوضش می شه جلوی دادن وام ها رو گرفت. وقتی نمی

Facebook
Telegram
Twitter
Email

بخش مربوط به مسئله ملی از کتاب: انقلاب ایران سال‌های  1978-1979/ آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی دارای نشان پرچم سرخ کار، انستیتوی خاورشناسی/ ترجمه. رحیم کاکایی

بخش شکل‌گیری ارگانهای قانون اساسی حکومت بازتاب مسئله ملی در قانون اساسی یکی از مسائل حاد سیاسی- اجتماعی که رهبری

ادامه مطلب