ز انقلاب هنوز روستاهایی مثل باغ معروف وجود دارند که با وجود فاصله 7 کیلومتری از تبریز با مشکلات معیشتی و اجتماعی دست و پنجه نرم میکند.
در هفت کیلومتری شهر تبریز روستایی به نام باغ معروف وجود دارد با 17 هزار جمعیت و با نازل ترین امکانات معیشتی و بهداشتی. طبق گزارش خبرنگار خبرگزاری آناج در این روستا به قدری نقص و مشکل وجود دارد که زبان از گویای آن قاصر است؛ آن مسئولی که مدام بر طبلِ استان خالی از معتاد متجاهر میکوبد و از اقدامات اساسی در مناطق حاشیهنشین سخن میگوید کافی است یکبار در باغ معروف حاضر شود. آن زمان دیگر جز سکوت، پشت تریبون چیزی برای گفتن نخواهد داشت.
در این گزارش آمده است:
وقتی صحبت از حاشیهنشینی میشود بیشتر توجهات به سمت خانههای ساخته شده در کوه پایههای عونابنعلی جلب و تصور میگردد که حاشیه نشینهای تبریز فقط اینها هستند ولی در 7 کیلومتری غرب تبریز روستایی به نام باغ معروف وجود دارد که ساکنان آن از امکانات رفاهی مبتدی نیز بی بهرهاند.
این روستا قریب به 17 هزار نفر را در خود جای داده که نزدیک به 5 هزار نفر از این جمعیت را هموطنان کرد تشکیل دادهاند و بخش عمدهای از ساکنان آن نیز برادران اهل تسنن میباشند که قریب به اتفاق این افراد در کارگاههای محلی مشغول به کار هستند.
با وجود اینکه این روستا فقط 7 کیلومتر با تبریز فاصله دارد ولی فاقد تفرجگاه و حتی یک پارک کوچک میباشد و در زمینه بهداشتی نیز تنها یک مرکز بهداشت بدون آمبولانس وجود دارد که آن هم بعد از ظهرها تعطیل است.
علیرغم حضور 2 هزار و پانصد دانشآموز در باغ معروف، در بخش آموزش و پرورش خدمات قابل توجهی به چشم نمیخورد و روزانه بیش از 500 دانش آموز برای ادامه تحصیل به تبریز رفت و آمد میکنند.
در این بین کودکانی نیز وجود دارند که با وجود گذشت یک و نیم ماه از آغاز سال تحصیلی یا نتوانستهاند ثبت نام کنند و یا قادر به تهیه کتابهای درسیِشان نیستند؛ از آنجایی که در این روستا، دوره دبیرستان دخترانه وجود ندارد، اغلب دختران از ادامه تحصیل بازماندهاند و تن به ازدواج دادهاند.
مشکل دیگری که جانِ ساکنان باغ معروف را تهدید میکند نبود آب شرب سالم میباشد. بنابه گفتهی اهالی روستا آبی که از لوله خط آبی تبریز-میاندوآب تامین میشد، منقطع گردیده و به ناچار آب این منطقه از یکی از چاههای منطقه تامین میشود که آن آب نیز بدون تصفیه بوده و کمی شور است.
کافی است مدتی را در کوچهپسکوچههای باغمعروف قدم بزنیم و از نزدیک با مشکلات این حاشیهنشینها آشنا شویم. مِن باب تمثیل، گاز برخی از ساکنان این روستا همزمان با آغاز فصل سرما قطع شده است و مقررات میگوید چون پول ندارید بدهیهایتان پرداخت کنید حق هم ندارید در گرما زندگی خود را به سَر نمایید.
در خیابانهای وسط روستا تیربرقهایی که دیده میشود که شاید اگر در وسط محلات تبریز بود خیلی سریع از جای کنده میشد اما اهالی باغ معروف علیرغم پیگیریهای متعدد هنوز نتوانستهاند یک روز هنگام خروج از منزل این تیربرقها را نبینند و نگران بروز حادثه برای خود و خانوادهشان نباشند.
وجود سگهای ولگرد در سطح روستا علاوه بر ایجاد مشکل برای عبور و مرور کودکان، مشکلات بهداشتی نیز در پی داشته است اما هیچ اَحدی پیدا نشده تا حامیِ این در حاشیه ماندهها باشد.
با وجود اینکه این روستا توسط دهیاری اداره میشود ولی کارگران فقط قادر به نظافت سطحی این روستا هستند و جوبهای آب منطقه تبدیل به مرداب و محل جولانِ حیوانات موذی شده است و در ایام گرم سال، بویِ تعفن ناشی از آن امکان تردد را هم دشوار میکند.
در کنار این همه مشکل و سختیهای زندگی، نبود پاسگاه انتظامی نیز بر معضلات این منطقه افزوده و افزایش جرم در روستا را نیز در پی داشته است که یکی از نمونههای آن، افزایش تعداد معتادان میباشد.
ابتدا تبریز را شهر بدون گدا مینامیدند و بعدها دولتمردان تدبیر، لقب شهرِ خالی از معتاد متجاهر را به کنارِ عنوان اولینها اضافه کردند و وعدهی ارائه پاداش به آنهایی دادند که در این دیار معتاد متجاهری را پیدا کند.
علیرغم اینکه مسئولین استانی ادعا دارند تبریز به عنوان یک شهر بدون معتاد متجاهر است ولی معتادان خرابهنشین و متجاهر در این روستا به فراوان یافت میشود و با گردش در خرابهها میتوان این معتادان را مشاهده و محل تزریقشان را دید.
با توجه به اینکه به ایام سرد سال نزدیک میشویم؛ ایجاد وارونگی هوا و تعدد کارخانجات در اطراف این روستا باعث میشود بعد از ظهرها