بهزاد فراهانی: از جمشید مشایخی آموختم که آدم نباید در مقابل هیچ دولتمردی خم شود و ارج مردم را کم کند.
جمشید مشایخی: در جایی شنیدم که برخی گفتهاند زندگی خصوصی هنرمند به مردم ارتباطی ندارد؛ اصلاً اینچنین نیست و زندگی خصوصی هنرمند به مردم ربط دارد. هنرمند باید بتواند برای جامعه معلم اخلاق باشد و نباید فکر کند که از همه مهمتر است.
به گزارش ایسنا، هجدهمین نشست صمیمانه هنرمندان به مناسبت زادروز جمشید مشایخی امروز (16 آذرماه) با حضور جمعی از هنرمندان و معاون فرهنگی و هنری شهرداری تهران در موزه هنرهای دینی امام علی (ع) برگزار شد.
در این مراسم جمشید مشایخی با همان جمله همیشگی «من خاک پای ملت ایران هستم» سخنانش را آغاز کرد و با بیان خاطرهای، گفت: در جایی شنیدم که برخی گفتهاند زندگی خصوصی هنرمند به مردم ارتباطی ندارد، اصلاً اینچنین نیست و زندگی خصوصی هنرمند به مردم ربط دارد. هنرمند باید بتواند برای جامعه معلم اخلاق باشد و نباید فکر کند که از همه مهمتر است. الان اگر بنده کوچک با استاد شفیعی کدکنی در خیابان راه برویم من را بیشتر میشناسند، درحالی که آرزوی من این است که پنج دقیقه در خدمت ایشان و امثال ایشان کسب فیض کنم.
ندیدم جمشید مشایخی در مقابل دولتمردی خم شود
بهزاد فراهانی نیز که از دیگر سخنران این مراسم تولد بود، یادآور شد: صحبت کردن در این مراسم شجاعت شرقی خاصی را میطلبد؛ چراکه در این مراسم سلطان اخلاق، منش، شرافت، تدبیر و فضیلت حضور دارند؛ ما در جوانی آرزو داشتیم جمشید مشایخی روی صحنه بیاید تا ما او را ببینیم.
این هنرمند اظهار کرد: در این دوران پنجاه و چند ساله من داوطلب شاگردی بعضی از پیشکسوتان مثل جمشید مشایخی بودم، از این جهت میگویم بعضی چون همه پیشکسوتان را قبول ندارم؛ چراکه فضیلت پیشکسوتی پدیدهای نیست که بهراحتی به دست بیاید و خیلی چیزها میطلبد که در جمشید مشایخی هست.
بازیگر سریال «امام علی» با اشاره به ویژگی فردیت خلاق هنرمندان، گفت: این ویژگی شاید برای نسل جوان بهخوبی معنا نشده است. هنرمندان فراوانی هستند که قد و قواره استاد مشایخی را دارند و شاید بیان او را داشته باشند، اما به این مسأله که چرا جمشید مشایخی به چنان توانی روی صحنه میرسد که هر آکتوری نمیتواند جلوی او خوب بازی کند چون محو نگاه او میشود، فردیت خلاق هنرمند نام میدهم.
فراهانی یادآور شد: در تمام این مدت نه دیدم و نه شنیدم که جمشید مشایخی در مقابل دولتمردی خم شود. پیش از انقلاب وزیر فرهنگ از نزدیکان دربار بود و ما می دیدیم که هنرمندان پیش از ما جلوی این دولتمردان سر خم می کردند یا نه؛ که آیا لبیک می گفتند یا غرور شریف هنرمندیشان را حفظ می کردند و جمشید مشایخی از این دست هنرمندان بود.
او با بیان اینکه بخشی از هنر تئاتر که بیشتر درام نویسان کشور ما در گدشته بیشترین گرایش را به آن داشتند، عرفان است، گقت: ولی متاسفانه این بخش برای نسل جوان کمتر تحلیل عمیق می شود. عرفان اشراقی در جمشید مشایخی نه تنها بعد علی دارد، بلکه به آن واقعیت بخشیده و در زندگی از آن استفاده می کند.
جمشید مشایخی شعر می گوید و می خواند، او شعر را خوش می نویسد و مهمتر از همه برای مردم می گرید و نمایندگی مردم را در برابر دشمنان مردم عهده داری می کند. هرگز ندیدم که او در سخنانش این جمله که «همیشه در خدمت مردم هستم»، یادی نکند و این را در عمل هم نشان داده است.
او در ادامه سخنانش به بیان خاطرهای از جمشید مشایخی زمانی که مدیریت اداره تئاتر را برعهده داشت، پرداخت و گفت: در آن زمان او به تئاتر ما که هیچکس به آن اجازه نمیداد تا روی صحنه برود، اجازه داد؛ تئاتری که امروز اگر پوستر آن را ببینند، برخی شاید اصلا میزشان را ترک کنند و به گوشهای بخزند. من این شجاعت را ستایش میکنم؛ ولی در همان اداره تئاتر کسانی هم بودند که ما را به خاطر دلیل داشتن اندیشه عدالت اجتماعی از اداره تئاتر اخراجمان کردند که به همراه بنده، محمود دولت آبادی و پرویز فنی زاده هم بودند و به همین دلیل است که هر کسی را پیشکسوت نمیدانم.
این بازیگر با سابقه یادآور شد که «از جمشید مشایخی آموختم که آدم نباید در مقابل هیچ دولتمردی خم شود و ارج مردم را کم کند». و ..