اعتراضات تبریز، پس از چندی جنبه سراسری پیدا کرده و چهل روز پس از آن، در ۱۰ فروردین ۱۳۵۷ انقلابیون شهرهای اصفهان، شیراز، یزد،جهرم و اهواز نیز به مناسبت چهلمین روز کشته شدگان تبریز، دست به تجمع و اعتراض زدند که باعث کشته شدن عدهای دیگر در آن شهرها شد. این اعتراضات سراسری در نهایت منجر به توجه رسانههای خارجی به اعتراضات ایران شد.
پس از اعتراضات تبریز و یزد، علاوه بر اقدامات پلیسی، کوششهایی از طریق حزب رستاخیز صورت گرفت. یک «کمیته راهنمایی و اطلاعات» که هدف آن تشریح «توطئههایی» بود که از خارج هدایت میشود تا مملکت را نابود سازد و همچنین کمیته دیگری به نام «کمیته اقدام سراسری» در پایتخت و مراکز استانها شگل گرفت تا با اغتشاشات مبارزه نماید.
حرکت ضد سلطنتی مردم تبریز با بازتاب همگانی روبرو شد. سازمانها و احزاب سیاسی و تشکل های دانشجویی ذاخل و خارج از کشور از خواست مردم تبریز حمایت کردند. ددر این رابطه یکی ز نشریات دانشجویی خرج از کشور با نام 16 آذر نوشت: «قیام تبریز نه فقط برگی زرین به تاریخ مبارزات ضد ارتجاعی و قهرمانانه اهالی ستمکش این شهر میافزاید، بلکه لحظهای درخشان در تاریخ پیکار خلقهای میهن است.»
تعدادی از دانشجویان ایرانی مشغول به تحصیل در برلین شرقی (پایتخت جمهوری دمکراتیک سابق آلمان) سفارت ایران در برلین را به اشغال خود درآوردند و به پخش خبر مبارزه انقلابیون تبریز پرداختند، خبر این جریان به سراسر جهان مخابره شد. دانشجویان مقیم اتریش نیز مقارن سفر وزیر امور خارجه ایران که به دعوت صدراعظم و رئیس جمهور اتریش به آن کشور رفته بود، در خارج دانشگاه وین، دست به تظاهراتی زدند و شعار خود را «حمام خون در ایران» قرار دادند. آنها میگفتند «تعداد بسیار زیادی از مردم به خصوص از شهر تبریز ضمن تظاهرات در زدوخوردهایی که با پلیس صورت گرفت، کشته شدهاند.»
روزنامه واشنگتن پست و نیویورک تایمز، چند مقاله به اوضاع تبریز اختصاص دادند، نیویورک تایمز در روزهای بعد تعداد کشته شدگان تبریز را به بالاتر از ۷۰ نفر اعلام کرد و توضیح داد که بلوای تبریز، بلوایی است پیچیده.
خانم «لیزترگود» از تهران طی مقالهای در گاردین از این که نسبت به تظاهرکنندگان ضدرژیم در تبریز با ملایمت برخورد شده است، اظهار تعجب کرده و ضمن آن به نقل از سخنان استاندار جدید آذربایجان نوشته که او سیاست خود را براساس تأمین حداکثر آزادی برای مردم قرار داده است.
تلاش شاه و حامیانش برای وارونه جلوه دادن حقایق تبریز:
پس از این جریانات، هلاکو رامبد (وزیر ارشاد و معاون پارلمانی جمشید آموزگار) اعلام کرد: «عوامل آشوب تبریز معلوم نیست کی و از کدام مرز وارد ایران شدهاند.» وی در روز بعد گفت: «کمونیستهای شناخته شده سبب اغتشاش تبریز بودهاند.»
محمود جعفریان در اجتماع اعضای حزب رستاخیز تبریز چند روز بعد از این ماجرا اعلام کرد: «آشوبگرانی که تبریز را به آتش کشیدند تبریزی نبودند.»
در ۱۱ اسفند ۱۳۵۶، ویلیام سولیوان سفیر آمریکا در تهران، در یکی از کلوپهای شهر سانفرانسیسکو در مورد ایران سخنرانی نمود و در آن از «عدم لیاقت مردم ایران برای دادن آزادیهای اجتماعی» اظهار تاسف کرده و گفت: «به علت آزادیهای اجتماعی در ایران، بالطبع در وقایع اخیر تبریز مقامات انتظامی دخالت نکرده تا جایی که متأسفانه در تظاهرات تبریز خسارتهای زیادی وارد آمده.»
نهادهای وابسته به حکومت پهلوی، در واکنش به این اعتراضات، در روز ۱۹ فروردین ۱۳۵۷، در تبریز اقدام به برگزاری تجمعی با عنوان «تظاهرات میهنی» نمودند. در این تجمع حکومتی، جمشید آموزگار و محمود جعفریان نیز حضور داشتند. طبق اسناد منتشر شده درویکیلیکس، «به کارمندان دولت در شهر و حومه آن گفته شده بود که در این تظاهرات شرکت کنند؛ در غیر این صورت شغلشان را از دست خواهند داد. تمامی مدارس نیز تعطیل بودند و به دانشآموزان اخطار داده شده بود که در صورت عدم حضور در این مراسم، در امتحانات آن فصل مردود خواهند شد.»
پس از این تجمعات، شاه با اشاره به این تظاهرات این چنین اظهار نظر کرد: «چند هفته نگذشته بود که نخست وزیر من آقای آموزگار برای برقراری تماس با مردم به استانها سفر کرد و سیصد هزار نفر در تبریز گرد او را گرفتند، دقیقاً در همین تبریز که شورشهای ماه فوریه [۲۹ بهمن ۱۳۵۶] موجب شد تا مردم دربارهٔ من و دولت من به شک بیفتند.»
جمشید آموزگار نیز پس از این تظاهرات در جمع خبرنگاران گفت: «علت تشکیل این میتینگ این بود که مردم آذربایجان از طریق حزب رستاخیز نشان دهند که آنان که در تظاهرات ۵۰ روز قبل شرکت کردند، آذربایجانی نبودند، ولی از آن جا که انجام این تقاضا قبل از نوروز ممکن نبود کار به امروز موکول شد.»
گفته شده است که در این تظاهرات حکومتی، بین جمعیت گرد آمده نیز زد و خوردهایی روی داد؛ آنچنان که آنتونی پارسونز سفیر انگلیس در ایران دربارهٔ این تظاهرات چنین نوشته است: «تلاش دولت موفقیت آمیز نبود.»
شاه پس از سرنگونی حکومتش در کتاب پاسخ به تاریخ مینویسد: «طبق سنن اسلامی، والدین و دوستان شخص متوفی در چهلمین روز پس از مرگش میبایست بر سر قبر او حضور یابند؛ گمان ندارم تاکنون این گونه بی شرمانه از مرگ کسی برای رسیدن به هدفهای سیاسی استفاده شده باشد.»
آغاز فروپاشی حکومت استبدادی پهلوی
39 سال از تظاهرات ضد دیکتاتوری و سرنوشت ساز مردم تبریز می گذرد. قیامی که نشان داد مستحکم ترین حکومت های استبدادی در مقابل اراده مردم تاب مقاومت را از دست خواهند داد. رژیم شاهنشاهی محمد رضا پهلوی که به پشتبانی ارتشی مقتدر و سازمان بی رحم و سرکوبگر “ساواک” و حمایت بی دریغ کشورهای امپریالیستی، خود را مستحکم ترین حکومت در دنیا می دانست و ایران را با ثبات ترین کشور جهان، کمتر از یک سال پس از قیام 29 بهمن 1356مردم تبریز از هم فرو پاشید.
تظاهرات ضد سلطنتی۲۹ بهمن 1356 اهالی تبریز که به مناسبت چهلمین روز کشته شدن گروهی از مردم قم توسط نیروهای سرکوبگر رژیم صورت گرفت، چنان از ابعاد گستردی برخوردار بود که نیروهای امنیتی و انتظامی کنترل شهر را از دست دادند و بیشتر نقاط شهر به تصرف جوانان انقلابی در آمد.
صبح روز 29 بهمن سرگرد حق شناس به گروهی از جوانان که نزدیکی بازار تبریز گرد آمده بودن تا اعتراض خود را نسبت به واقع قم اعلام کنند، هجوم می برد. در این درگیری گلوله سرگردمقصود حقشناس»، رئیس کلانتری بازار تبریز سینه یکی از جوانان معترض را شکافت و این خود جرقه ای شد تا اعتراضات فراگیر شود.
«محمد تجلاّ» دانشجویی که 22 سال بیش نداشت توسط سرگرد حقشناس به شهادت رسید. تجمع کنندگان جنازه خون آلود تجلا را برداشته و به طرف خیابانها به راه میافتند. کمکم در طول راه افراد بیشتری به صف راهپیمایان میپیوندند و حرکت معترضان آغاز میشود. این حرکت اعتراضی در وسعتی به طول ۱۲ کیلومتر از دانشگاه آذرآبادگان در شرق تا ایستگاه راه آهن در غرب و در عرض ۴ کیلومتر از مقر حزب رستاخیز در شمال تا دو خیابان مانده به کنسولگری آمریکا در جنوب گسترده شده بود.
یحیی لیقوانی رئیس ساواک تبریز که متوجه عادی نبودن اوضاع شهر شده و به گستردگی ناآرامیها واقف گشته بود، بلافاصله با تهران تماس میگیرد و کسب تکلیف میکند. شاه که خبر ناآرامیهای تبریز به او رسیده بود، در تماس با جمشید آموزگار دستور حفاظت از پمپ بنزینها، کارخانهها، ادارات دولتی و مقابله با معترضان را میدهد.
شورای امنیتی استان تشکیل جلسه میدهد و تصمیم میگیرند از نیروهای ارتش و ژاندارمری استفاده کرده و یگانهای نظامی در سطح شهر مستقر شوند و برای این که نشان بدهند در سرکوب جدیت دارند دستور استقرار دو دستگاه تانک چیفتن، دو دستگاه نفربر و یک دستگاه تانک اسکورپین را در سطح شهر میدهند. در جریان این اعتراضات، برای نخستین بار پس از واقعه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، ارتش برای کنترل وضعیت مستقیماً وارد درگیریها شد. همچنین در این تظاهرات برای نخستین بار شعار «مرگ بر شاه» سر داده شد. ساختمان حزب رستاخیز تبریز و بسیاری از ساختمانهای دولتی به تصرف مردم در می آید. و هرچه می گذرد نقش دانشجویان در رهبری اعتراضات پر رنگ تر می شود.
شعار «مرگ بر شاه» برای اولین بار در این تجمعات سرداده شد.
سرانجام ساعت ۵ بعدازظهر، نیروهای نظامی بر شهر مسلط شدند.
طبق گزارش ساواک، در این تظاهرات اعتراضی، ۵۸۱ نفر دستگیر، ۹ نفر کشته، ۱۱۸ نفر زخمی، ۳ دستگاه تانک، ۲ سینما، یک هتل،کاخ جوانان، حزب رستاخیز و تعدادی اتومبیل شخصی و دولتی به آتش کشیده شدند. چند روز بعد تعداد کشته شدگان تبریز به ۱۳۳ نفر رسید.
کنسول آمریکا در تبریز در واپسین ساعتهای روز، این یادداشت را به سفارت آمریکا در تهران مخابره کرد: «بیشتر تظاهرکنندگان را مردان جوان تشکیل میدهند و اهدافشان مظاهر جامعه غیر مذهبی از قبیل سینماها و کلوبهاست. نیروهای اجتماعی و مذهبی به حالتی درآمدهاند که کنترلشان آسان نیست. شاه (شاید) با تعویض استاندار آذربایجان و تحت انضباط درآوردن ساواک و مقامات پلیس این استان به شورشهای تبریز واکنش نشان دهد. با این حال چهل روز بعد، باز هم در شهرهای مختلف ایران تظاهرات و خشونتهایی به وقوع خواهد پیوست.»
در اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا در تهران، این گونه آمده است: «تاکتیکهایی که شورشیان به کار میبردند، نشانگر آمادگی کامل آنان بود. شورشیان اهداف مشخصی در سر داشتند.» تظاهرات مردم تبریز از چنان گستردگی و عمقی بر خوردار بود که مأموران ساواک هر چند پیشتر وضعیت شهر را غیرعادی ارزیابی کرده بودند؛ اما از پیش بینی قیامی به این عظمت به دلیل همان برنامهریزی دقیق آن عاجز ماندند.»
صفحه نخست روزنامه کیهان در ۳ اسفند ۱۳۵۶۶ که به طور کامل به حوادث تبریز اختصاص یافته است.
پس از این ماجرا، رئیس شهربانی تبریز، معزول و به تهران احضار و استاندار هم بر کنار گردید. آیت الله خمینی نیز بعد از این جریان، پیامی خطاب به انقلابیون تبریز