آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

آذربایجان » آئینه ی موفقیت های ماست»

روزنامه ی «آذربایجان » همان قدر که سلاح مبارزه یی بی امان است، آئینه ی کارهای فرقه و مرد م هم شده است.

بیش از سی سال است که من وارد عالم روزنامه نگاری شده ام. بسیار کم پیش آمده بود که نتوانم آنچه را می خواهم، بنویسم و نوشته هایم در جامعه تأثیر نگذارد. همواره هم در حالی که قلمم درباره ی مسائل روز می نوشت، هدفی را که در مورد تأمین سعادت مردم داشته ام، فرامو ش نکرده ام. در هر وضعیت و در هر شرایطی تلاش کرده ام، حقیقت حوادث را تصویر و به زبانی که مرد م بفهمند قلم فرسایی کنم. به اعتراف دوست و دشمن نوشته هایم پر از صمیمیت بود و چو ن از دل برمی آمد لاجرم بر دل می نشست.

نوشته هایم در تبلیغ و تشویق مردم بسیار مؤ ثر بود، چو ن حقیقت را بیان میکردم. فکرمیکنم همه ی این موارد برا ی من موقعیت مهمی نزد آشنایانی که در عالم روزنامه نگاری داشتم، ایجاد کرده بود. علاو ه بر همه ی اینها تنها به دلیل مقالاتی که در روزنامه نوشته ام می توانم بگویم که من هم موفق شده ام وارد جرگه ی روزنامه نگاران سیاسی شوم.

اگر از من بپرسند به کدام یک از کارهایی که در مقام رهبر نهضت ملی انجام داده یی، بیشتر افتخار می کنی؟ می گویم: «به مقالاتی که در روزنامه ی “آذربایجان” نوشته ام. » «آذربایجان » به راستی سلاح مبارزه ی مردممان شده است. من به عنوان صدر فرقه بیشتر ازهمه توانسته ام از این سلاح استفاده کنم.

در دقایق فعالیت بسیار سنگین، بسیار جدی و بسیار شدید در نهضتمان برای روشن کردن سیاست فرقه و نزدیک کردن  رهبری آن به اعضای فرقه و مردم، سر مقاله های «آذربایجان » را هر روز خودم با دست خود نوشته ام و حتا بسیاری اوقات تصحیح آخرش را هم خودم انجام داده ام و به این افتخار می کنم.

اعترا ف می کنم روزنامه ی «آذربایجان » تبدیل به نقظه ضعف من شد ه است. مقاله های آن را با عشق نوشته ام و با عشق خوانده ام . حتا دوستا ن نزدیکم هم بارها این نکته را به من تذکر داده اند. حتا بعضی از ایشا ن مقاله نوشتن مرا در زمانی که نخست وزیر شدم، ایراد می دانستند. ولی من هیچ گاه نتوانسته ام از این روزنامه دست بکشم، بلکه با در نظر گرفتن این خرده گیری ها مقالاتم را بدون امضا یا به امضای دیگران چا پ کرده ام.

به نظر من روزنامه ی «آذربایجان » همان قدر که سلاح مبارزه یی بی امان است، آئینه ی کارهای فرقه و مرد م هم شده است و من از نظراتی که در مورد نقصان ها و اشتباهات در آن منعکس می شود مانند دیدن لکه هایی در آئینه متأثر شده ام.

اینک «آذربایجان » وارد دومین سال فعالیتش میشود. من مقالات آن را بدون توجه به وظایف سخت و سنگینی که از اولین روزهای نهضتمان برعهده داشته ام، نوشته و این روزنامه را اداره کرده ام. شش ماه تمام شبانه روز مراقب بوده ام که مقاله های آن به موقع نوشته شود و به موقع به دست مردم برسد. من زمانی که به یاد می آورم چه زحماتی برای انتشار، نوشته شدن مقالات وچا پ این روزنامه کشیده ام و چه بی خوابی هایی که تحمل کرده ام، وجدانم آسوده میشود. چرا که این روزنامه در پیشرفت و تکامل نهضت ما نقش بزرگی برعهده داشته است.

نویسندگان، خبرنگاران، مترجمان، حروفچینان، کارگران چاپخانه، توزیع کنندگان، فروشندگان و بالاخره همه ی ما افتخار می کنیم که موفق شده ییم وظیفه ی بزرگ و رسالتی را که فرقه بر عهده ی ما گذاشته بود با شرافت و افتخار به انجام برسانیم.

زنده باد روزنامه ی «آذربایجان »، سلاح مبارزه ی خلقما ن و مشعل پیشاهنگ فرقه ی ما!

 روزنامه ی آذربایجان. دوره ی دوم. شماره ی 1 ( 290 ) پنجشنبه 13 شهریور 1325

Facebook
Telegram
Twitter
Email

از کتاب: انقلاب ایران سالهای 1978-1979 .آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی دارای نشان پرچم سرخ کار انستیتوی شرق شناسی/ ترجمه- رحیم کاکایی

گرفته شده از فیسبوک رحیم کاکایی بخشی از فصل چهارده/سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مناسبات اقتصادی خارجی جمهوری اسلامی ایران

ادامه مطلب