از دریاچه ارومیه
به گزارش شرق: معاون دبیرکل و رئیس برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد و نماینده مقیم سازمان ملل در ایران از روند احیای دریاچه ارومیه و تغییرات مشهود در دو بازدید مختلف گزارش دادهاند.
دریاچه ارومیه زمانی دومین دریاچه بزرگ آب شور در جهان بود. اما پس از سالها فعالیتهای مخرب انسانی- از سدهای ۶۰ساله گرفته تا استفاده بیش از حد از آب رودخانههایی که به دریاچه میرسیدند- جریان طبیعی رسیدن آب شیرین حوضه دریاچه به دریاچه شور متوقف شد. در نتیجه، دریاچه به دست انسانها خشک شد.
اما تلاش برای بهبود وضعیت موفق بوده است. درحالحاضر آب در دریاچه وجود دارد. نه به اندازهای که زمانی بود، اما خیلی بیشتر از قبل. زندگی در حال بازگشت به دریاچه است. این احیا، نتیجه یک تلاش مشترک فوقالعاده موفق از سوی ایرانیان و کشورهای دیگر است.
ما از دریاچه ارومیه بازدید کردیم. چهار سال پیش، چشمانداز کاملا خشک و بیآب بود.
در آن روزها، ایستادن درون زمین پر از نمک دریاچه، مثل ایستادن روی یک سیاره دیگر بود. آبی وجود نداشت. اما باد بود و مانند شلاق، دانههای نمک را به دهان و ریههای هر کسی که در نزدیکی دریاچه بود میپاشید و روی مزارع اطراف دریاچه پخش میکرد. تصور کنید زندگی در این کاسه گردوغبار برای ساکنان و کشاورزان در حوضه آبریز دریاچه ارومیه چگونه بود. مردم بر اثر کیفیت پایین هوا دچار بیماری سرطان شده و محصولات زراعی به خاطر خاک شور از بین میروند.
کشاورزان چاههای عمیقتری از سفرههای آب زیرزمینی در کنار دریاچه حفر کردند و این باعث کمشدن آبهای زیرزمینی و شورشدن آنچه باقی مانده بود، شد. این مکان چهار سال پیش کمکم تبدیل میشد به وضعیت پس از خشکشدن دریاچه آرال در آسیای مرکزی؛ پس از خشکشدن دریاچه آرال، مردم آنجا مبتلا به آلرژی، بیماریهای تنفسی و سرطان شدند، محصولات زراعی از بین رفتند و آینده زندگی به خطر افتاد.
حالا چهار سال به جلو، به زمان حال برگردیم: هواپیمای ما صبح يكي از روزهاي فوریه در ارومیه به زمین نشست. صحبت از بهبود وضعیت دریاچه بود، اما شنیدن کی بود مانند دیدن!
طلوع خورشید که به آنجا رسیدیم، در گستره وسیع و باز بستر دریاچه، بازتاب چهره روشن خورشید سحرگاهی را در چیزی دیدیم که چهار سال پیش در دریاچه وجود نداشت: آب. کمعمق بود، اما برای پوشاندن سطح پر از نمک دریاچه کافی بود. همانطور که روی پلی که از وسط دریاچه میگذرد، پیش رفتیم، روشنایی ضعیف خورشید بر افق دریاچه بیشتر و بیشتر شد.
تجربهای بسیار احساسی بود. پیشرویمان تصویری بود که ثابت میکرد مشکلات زیستمحیطی که بسیاری از ما انسانها ایجاد میکنیم، با اقدامات بهموقع قابل حلشدن هستند.
سه رویکرد اصلی برای این اتفاق وجود دارد:
اول- بازکردن مسدودیت و راه رودخانههای تغذیهکننده دریاچه.
دوم- انتشار عمدی آب از سدها در تپههای اطراف.
سوم و سختترین قدم- تغییر رویه مدیریت آب حوضه دریاچه، بهخصوص در میان کشاورزان منطقه.
سومین رویکرد یعنی مدیریت بهتر آب، زمان و تلاش درخورتوجهی لازم داشت، اما به نظر میرسد ماندگار باشد. تلاش پرزحمتی احتیاج بود تا به کشاورزان منطقه آموخته شود که چطور روشهای کشاورزی گندم، جو، کلزا، میوه و سبزیجات را تغییر دهند. تکنیکهای جدید به طرز حیرتانگیزی ساده هستند؛ تغییر ابعاد مزرعه به قطعههای کوچکتر برای حفظ بیشتر و بهتر آب، آبیاری قطرهای به جای جاریکردن آب در زمین، اجتناب از خاکورزی عمیق، معرفی گونههای محصول مقاوم در برابر خشکسالی و شخم بقایای گیاهی به خاک به جای سوزاندن آنها از جمله این تغییرات بودند.
با اینکه آب کمتری مصرف میشود، در نهایت عملکرد محصولات ۴۰ درصد افزایش یافته است. آب ذخیرهشده میتواند دوباره به دریاچه برگشته و آن را پر کند. این پروژه به منظور بهبود مدیریت آب، از سوی سازمان ملل متحد و با همکاری دولت، استانداری و کشاورزان منطقه انجام شد.
در راه بازگشت به تهران در هواپیما از این سفر سه درس مهم درباره موفقیت گرفتیم:
ایران، انعکاس چالشهای بزرگ زیستمحیطی بسیاری از کشورهاست. اما ما انسانها میتوانیم آنچه خراب شده را با تلاش کافی احیا کنیم.
مردم باید راجع به محیط زیست مطلع شده و درباره آن صحبت کنند. سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۶ دادخواستی با ۱.۷ میلیون امضا درخصوص احیای دریاچه ارومیه دریافت کرد. چنین حساسیتی باید ادامه یافته و از آن استقبال و به آن عمل شود.