مدل اقتصادي و سياسي اوراسيا
براي ناظران عادي، بازديد برنامهريزيشده پوتين از قزاقستان، تاجيکستان و قرقيزستان ممکن است سفري معمولي به نظر برسد اما جزئيات بيشتري در اين داستان وجود دارد. اوراسيا، درحالحاضر از نظر جغرافياي سياسي در حال پيشرفت است و پوتين ميخواهد به تصرف اين منطقه سرعت ببخشد؛ چشماندازي براي ادغام اقتصادي منطقه براساس اجماع و احترام به حاکميت ملي اما روسيه نميتواند اين کار را به تنهايي انجام دهد. قزاقستان بهطور خاص، خود را در موقعيت يک ميانجي ميان غرب و شرق ميبيند. گفتوگوهاي اخير صلح در آستانه ميان گروههاي شورشي مورد حمايت ترکيه در سوريه و دولت اسد در کنار روسيه و ايران، نشان داد که چگونه قزاقستان ميتواند به خوبي طرفين درگير را پاي ميز مذاکره در کنار يکديگر جمع کند. قزاقستان و قرقيزستان در روزهايي که رابطه ترکيه و روسيه بهطور موقت قطع شده بود، تجارت موفق و نزديکي با آنکارا داشتند. حوادث سوريه، انسجام سياسي و اقتصادي منطقه آسياي مرکزي را پيچيده کرده است. روسيه اما به جاي قلدري در برابر شرکاي منطقهاي براي جانبدراي آنها از منافع این کشور، ترجيح ميدهد به اهرمي مانند قزاقستان به چشم يک دارايي ارزشمند نگاه کند؛ راهي عالي براي ايجاد همکاري اقتصادي و سياسي در اوراسيا. اتحاديه گمرکي کشورهاي مستقل مشترکالمنافع در مسکو، اولين تلاشها براي ايجاد يک فضاي اقتصادي يکپارچه براي روسيه و همسايگان خود را نشان داد. اتحاديه اقتصادي اوراسيا، کار خود را در سال 2015، بدون نتيجه درخشاني آغاز کرد. با کاهش ارزش روبل، شرکاي تجاري مانند قرقيزستان، صنعت خود را کاملا به روسيه و تصميمگيريهای مسکو وابسته ديدند. از اين منظر، ارزش روبل ميتواند زندهماندن يا ازبينرفتن اتحاديه را سبب شود. موفقيت اتحاديه اقتصادي اوراسيا بستگي به دو عامل دارد: 1- تجارت پايدار، مولد و روابط سياسي با ترکيه 2- شتاب يکپارچهسازي با چين. بدون همکاري نزديک با چين، اتحاديه اقتصادي اوراسيا بيمعناست. درحالحاضر، اتحاديه اقتصادي اوراسيا از خطوط قرمز بوروکراتيک و نظارتي رنج ميبرد که زيرساختهاي نوآورانه پکن در پيشروي را محدود ميکنند: پکن يک پيشرو است، اگر يک پيشرو نباشد، همکار و سرمايهگذار تجاري درجه يکي با تمام کشورهاي آسياي ميانه است. مقررات اتحاديه اقتصادي اوراسيا، موانعي براي قزاقستان و قرقيزستان در تجارت با همسايه ثروتمندشان ايجاد ميکند اما همزمان، همانطور که مک لئود گفته است، چينيها نشان دادهاند «درنهايت به چيزي خواهند رسيد که درواقع تصميم دارند، بسازند.» خط لوله انتقال نفت از قزاقستان به چين، خط لوله گاز از ترکمنستان، ازبکستان و قزاقستان به چين، راهآهن جديد از شرق ازبکستان به مکاني نزديکي پايتخت، يعني تاشکند و جادههايي تازه در قرقيزستان و تاجيکستان براي دسترسي به چين، اثبات اين ادعا هستند؛ بنابراين رابطه نزديک اتحاديه اقتصادي اوراسيا و چين، در رأس ليست کارهايي است که مسکو علاقه دارد به انجام برساند. همانطور که پپه اسکوبار مينويسد: «حالا بازي تاج و تختي که به رهبري چين در پروژه «يک کمربند، يک جاده» و به رهبري روسيه در اتحاديه اقتصادي اوراسيا شروع شده است، به بزرگشدن امپراتوري اوراسيا منجر خواهد شد.» نکته قابلتوجه در اين ميان، منحصربهفرد بودن و انزواي خودخواسته ترکمنستان است. يک جمهوري جداشده از شوروي سابق که چهارمين ذخيره گاز جهان را داراست و علاقهاي براي حضور در اين بازي ندارد. تاجيکستان برخلاف ترکمنستان، درحال تبديلشدن به عضوي دائم در اتحاديه اقتصادي اوراسياست که درحالحاضر از کشورهاي روسيه، ارمنستان، بلاروس، قزاقستان و قرقيزستان تشکيل شده است. قراردادهاي همکاري در بخشهاي تجاري، سرمايهگذاري، انرژي، آموزش و پرورش و علوم روي ميزها آمادهاند. در تاجيکستان تنها يک مشکل پيشرو خواهد بود: کارگران مهاجر؛ يک رديف از پروازهاي مستقيم و منظم ورودي و خروجي ميان روسيه و تاجيکستان، راهحل اين مشکل است. تاجيکستان، مقصد مهمي براي کالاها و خدمات روسي بوده اما صادرات اصلي اين کشور، نيروي کار است. سال گذشته، نزديک به 900هزار تبعه تاجيک در روسيه حضور داشتند که نيروي کار ارزان روسها را تأمين کردند. انتظار ميرود که در ماههاي آينده فشار مسکو براي يکپارچهسازي اوراسيا، سرعت بيشتري به خود بگيرد. درحالحاضر، تلاشهايي را شاهد هستيم که خواهان برقراري توافقنامه تجارت آزاد بين اتحاديه اقتصادي اوراسيا و ايران هستند. کليد موفقيت اوراسيا در برقراري ارتباط بين غرب و شرق است. اوراسيا به برقراري ارتباط دوستانه با ترکيه احتياج دارد، درحاليکه تقويت ارتباط با چين ضروري است. به نظر درحالحاضر، قزاقستان، نامزد اصلي و کليد ايجاد اين اتفاق است. اوراسيا در حال ساحتن يک مد سياسي و اقتصادي براساس اجماع، احترام به حاکميت ملي بوده و پوتين مسئوليت اين کار را برعهده دارد.
منبع: راشا اينسايدر؛ مترجم: روزبه آرش