این مساله یک پیام و نتیجه واضح دارد و آن این است که حاصل انتخاب مردم همیشه «توزرد» از آب در می آید. ولی هزار الله و اکبر شما نگاه کنید به انتخاب های رهبری. نگاه کنید به ائمه محترم جمعه و فرماندهان سپاه و فقهای شورای نگهبان و روسای قوه قضائیه از ابتدای انقلاب تا به امروز. مو لای درزشان نمیرود!. یکی از یکی گل تر و بهتر و انقلابیتر.
وقتی که نور خورشید هست چه حاجت به شعله لرزان شمع؟ از نظر منطقی ملتی که «ولی فقیه» دارد نیاز به «رئیس جمهور» ندارد. باید قبول کنیم که رئیس جمهور در نظام اسلامی ما یک «باگ» است که در ابتدای انقلاب به علت بیتجربهگی و عجلهای که در تهیه پیشنویس قانون اساسی شد وارد نظام مقدس ما گردید. اینکه چرا تا به امروز این باگ برطرف نشده است دلایل متعددی دارد ولی شاید علت اصلیاش رودربایستی نظام با پیشوند «جمهوری» بوده که از ابتدای انقلاب همینجور مثل سیریش چسبیده به انقلاب اسلامی ما.
مقصر این امر هم همه آن کسانی بودند که برای نوشتن پیشنویس قانون اساسی، به جای الگو قراردادن صدر اسلام، آمدند و آن را از روی قانون اساسی کشور فرانسه کپی کردند و بعد شاخ و برگ اسلامی به آن دادند و ان را خواستند با صدر اسلام هماهنگ کنند. حاصل هم شترگاوپلنگی شد که از دل آن خرمگس معرکهای به نام رئیس جمهور افتاد توی دامن مقام معظم رهبری.
البته بهحمدالله معظم له با بصیرت خاص خود و برخی تمهیدات معظم لهانه توانست که این خرمگس را به شکلی مهار نماید و همانطور که آن سید بزرگوار و آن مرد ممنوع الهمه چیز فرمودند رئیس جمهور در کشور ما در اصل یک «تدارکاتچی» ست. دیگر تدارکاتچی که میدانید چیست. برای اینکه متوجه اهمیت وظیفه یک تدارکاتچی بشوید کافیست بدانید که در تیتراژ پایانی فیلمها معمولا اسم مسئول تدارکات بعد از نام کارگردان و بازیگرها و تهیه کننده و صدابردار و مسئول نور و افکت و نودال و منشی صحنه و گریمور و اینها و یکی قبل از خانواده محترم رجبی میآید.
این جایگاه یک مسئول تدارکات در یک فیلم است و جایگاهش در کشور نیز چیزی مشابه همان است. تازه همان را هم معظم له کلا واگذار نمیکند به اختیار ما. مملکت که بچه بازی نیست. در همین سطح هم ایشان احساس مسئولیت میکند و تعدادی تدارکاتچی را خودشان انتخاب میکنند و بعد آنها را به ما معرفی میکنند و میگویند حالا شما هرکدام را که میخواهید انتخاب کنید و رئیس جمهور صدایش بزنید.
حالا کاری نداریم… ان شاء الله کم کم این مشکل و باگ هم در سیستم نظام مقدس ما یکجور به صورت ریشهای حل خواهد شد و نشانهها نیز حاکی از این است که مقدمات این کار فراهم شده است. با رد صلاحیت احمدی نژاد در انتخابات این دوره حالا با افتخار میتوانیم بگوئیم که تنها دموکراسی خاورمیانه هستیم که تمامی رئیس جمهورهای تاریخ انقلابمان یا فراری هستند یا در حصرند، یا ممنوع الهمه چیز شدهاند و یا فاقد صلاحیت تشخیص داده میشوند.
این مساله یک پیام و نتیجه واضح دارد و آن این است که حاصل انتخاب مردم همیشه «توزرد» از آب در می آید. ولی هزار الله و اکبر شما نگاه کنید به انتخاب های رهبری. نگاه کنید به ائمه محترم جمعه و فرماندهان سپاه و فقهای شورای نگهبان و روسای قوه قضائیه از ابتدای انقلاب تا به امروز. مو لای درزشان نمیرود!. یکی از یکی گل تر و بهتر و انقلابیتر.
دویست سال هم انقلاب عمر کند و یا اینها عمر کنند محال است یک سر سوزن از آرمانها و ارزشهای انقلاب منحرف شوند و تهشان باد بدهد. در مقابلش نگاه کنید ما مردم چه انتخاب کردهایم؟ معاند فراری و خواص بی بصیرت وعامل فتنه و جریان انحرافی. البته این جریان انحرافی آخری را درست است رهبر خودش در دور دومی که انتخاب شد، زحمتش را کشید. ولی در دوره اول که ما انتخابش کرده بودیم و بنده خدا رهبر را هم به اشتباه انداختیم. خلاصه اول و آخر دستپخت خود ما بود!
خلاصه اینکه انتخابهای ما در این چهل سال همه در نهایت از زباله دانی نظام سر در آوردهاند. چه اصراریست وقتی که بصیرت نداریم انتخاب کنیم؟ چرا کار را به کاردان نمیسپاریم؟ اصلا ریاست جمهوری یعنی چه؟ هر قطبی را بخواهیم در برابر رهبری عَلَم کنیم مملکت قطبی میشود. چقدر رهبری باید بگوید که قطبی شدن کشور خوب نیست و ضرر دارد؟ بگذاریم کشور با همان یک قطب (ارواحنا فداه) اداره شود!
شراگیم زند
مجلهی حلزون