باید «رای تاکتیکی و مطالبهمحور» داد
در غیاب احزاب و تشکلهای موثر که باید انعکاسدهنده انتخابها و مطالبات بدنه جامعه ایران باشند، جنبش دانشجویی در طی سالیان اخیر و بالاخص بعد از دوران اصلاحات به شکلی کج دار و مریز در حال به دوش کشیدن این وظیفه است.
جنبشی پویا که با توان بسیج بالای خود در سالهای پیش از این، با روی خوش نشان دادن به کاندیدایی مانند خاتمی در سال ۷۶ یکی از دلایل رای آوردناش شد و با رو گرداندن و تحریم انتخابات در سال ۸۴ بر رای آوری نیروهای تندرو اثر گذاشت. در سالهای اخیر اما به نظر میرسد که بعد از وقایع سال ۸۸ و تصرف دانشگاه به دست نیروهای تندرو٬ این جنبش دیگر با کارکردهای قبلی خود قابل شناسایی نیست.
انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، بار دیگر این بحث را به سطح آورده است که در وضعیت جدید، نقش این جنبش به چه شکلی تعریف میشود؟ آیا قهر و آشتی آنان باز هم به اندازه قبل اثرگذار است؟ مهدی عربشاهی فعال سیاسی و فعال دانشجویی دهه ۸۰ در ایران معتقد است که علیرغم سرکوبهای موجود دانشجویان هنوز میتوانند نماینده رای دهندگان مطالبهمحور باشند هر چند در این مسیر دست اندازهای جدیای وجود دارد.
از این فعال سیاسی پرسیدیم که رویکرد وی به عنوان یک فعال دانشجویی سابق به انتخابات ریاست جمهوری و شورا چگونه است؟ موضع دانشجویان را در این رابطه چگونه ارزیابی میکند؟ آیا میتوان گفت که دانشگاه یک مرجع تاثیرگذار بر بدنه رای دهنده است؟ با توجه به تایید صلاحیت بعضی ازفعالین دانشجویی همدوره وی برای انتخابات شورا٬ تاثیر این تایید صلاحیت بر انتخابات شورا چیست؟
متن کامل این گفتگو از پی میآید:
آقای عربشاهی، باز هم به سنت سالهای اخیر در ایران با رسیدن زمان انتخابات بحث تحریم یا شرکت به یکی از بحثهای رایج در میان فعالان سیاسی و اجتماعی در ایران بدل شد، با نظر خودتان در این باره بحث را شروع کنیم.
اولین نکتهای که باید در باره انتخابات ایران گفت هر چند ممکن است این نکته هم مانند این بحثها تکراری باشد، این است که مطمئنا این انتخابات، یک انتخابات آزاد و منصفانه نیست و به گمان من در همه تحلیلها باید این مساله را مد نظر قرار داد.
رای دهنده تاکیتیکی و مطالبه محور معتقد است که در جریان انتخابات نباید هویت خود را از دست بدهد و در جریانی که به آن رای میدهد حل شود
از سوی دیگر چنانچه میبینیم در تمام این سالها یک نگاه به انتخابات در ایران وجود دارد که معتقد است از دل مشارکت و «اصلاحات انتخابات محور» قرار است گذار به دمکراسی و توسعه صورت بگیرد و این از نظر من خلاف واقع است و جمهوری اسلامی این اجازه را نمیدهد و ما برای دستیابی به دمکراسی نیازمند ابزارهای دیگری نیز هستیم.
این یعنی شما موافق تحریم و عدم شرکت در انتخابات هستید و یا وضعیت سومی هم قابل تعریف است؟
نه، من با رای دادن موافقم. در واقع به گفته شما یک نگاه سومی به گمان من میتواند وجود داشته باشد که در آن با تحلیل متفاوتی از رای دهندگان بیچون چرا، میتوان عملی مشابه با آنان را انجام داد. میتوانم بگویم که من از رای دادن «تاکتیکی و مطالبه محور » دفاع میکنم. یکی از تفاوتهای این دو نگاه به رای دادن در این است که من گمان نمیکنم که قرار است با رای دادن در سیستم انتخاباتی جمهوری اسلامی تحولی عظیم رخ دهد و منتظر برقراری دمکراسی در ایران از راه صندوقهای رای نیستم.
خب پس چه چیزی شما را مجاب میکند در شرایطی که انتخابات را در ایران آزاد و منصفانه نمیبینید و قرار نیست این رای دادن گذاری به توسعه و دمکراسی باشد از آن دفاع کنید؟
به گمان من با این کار فقط فضای تنفسی به جامعه مدنی و جنبش اجتماعی ایران داده میشود. تجربه سالهای ریاست جمهوری احمدی نژاد نشان داد که هر چند ماشین سرکوب جمهوری اسلامی در نهادهای انتصابی مانند قوه قضائیه و یا سپاه جاگیر شده است، اما دیدیم که همراه شدن دستگاه اجرایی با آنان٬ کشور را به سقوط و نابودی کامل میکشاند. بنابراین در چنین فضایی بر سر کار آمدن نیروهای میانهرو با حداقلهایی از عقلانیت را غنیمت میدانم. نشانههای این عقلانیت در حوزه سیاست خارجی٬ بازساری روابط با دنیا و در داخل بر سرکار آمدن نیروهایی متخصص در حوزه سیاست و اقتصاد است.
مانند سال ۸۸ این زنان و دانشجویان هستند که هنوز هم در ایران میتوانند پرچمدار رایهای مطالبه محور و تاکتیکی باشند و آب رفته را به جوی برگردانند
در ضمن این نوع نگاه به رای دادن یک تفاوت ماهوی و در واقع یک نوع برتری به رای دادن بیقید و شرط دارد. رای دهنده تاکیتیکی و مطالبه محور معتقد است که در جریان انتخابات نباید هویت خود را از دست بدهد و در جریانی که به آن رای میدهد حل شود. در واقع یکی از تفاوتهای اصلی در رفتار بعد از انتخاب است که این رای دهنده، منتقد و پیگیریکننده مطالبات خود باقی میماند و مرزهای خود را حفظ میکند.
از این منظر دانشجویان را در حال حاضر در کدام دسته طبقه بندی میکنید؟ تحریمی؟ رای دهنده مطالبه محور یا بیقید و شرط؟
اجازه بدهید برای بحث مصداقیتر راجع به دانشجویان اول به یک نکته اساسی اشاره کنم. واقعیت این است که در این سالها اتفاق بدی افتاده است و در انتخابات ما عقبگرد گفتمانی داریم به این معنی که بعد از سالها بحثهای فرسایشی حول تحریم و شرکت و کشمکش میان شرکت کنندگان بی قید و شرط از یک سو و تحریم کنندگان همیشگی از سوی دیگر بالاخره در سال ۸۸ به یک نقطه ثبات دست یافتیم و نیروهای فعال رویکرد مطالبه محور به انتخابات را در پیش گرفتند.
این رویکرد فعال و درگیرانه از طریق طرح مطالبات با کاندیداها و انتخاب و حمایت از آنان بر مبنای میزان تطابق برنامههایشان با این مطالبات صورت میگرفت. اگر کسی این مطالبات را در برنامههای خود نمیگنجاند رای هم دریافت نمیکرد. خب بعد از آن بحثهای فرسایشی این وضعیت یک گام به جلو بود، اما ما حالا طی عقبگردی دوباره در همان جایی ایستاده ایم که پیش از ۸۸ بودیم.
خب، خوب میدانیم که این عقبگرد بیدلیل نبود و نتیجه بحران ۸ سالهای بود که دانشگاه نیز کنار سایر نیروها با آن دست به گریبان بوده!
بله، مطمئنا دلیل این عقبگرد سرکوب شدید بود و همچنین زندانی شدن و خروج نیروهای با تجربهتر که به مرور به آن نتیجه رسیده بودند. بنابراین خیلی هم دور از انتظار نبود این اتفاق، چرا که به واسطه شکافی که در این میان به وجود آمد این تجربه به نسل بعدی منتقل نشد و حال باز فعالین در آغاز راه بازسازی این تجربه بر ویرانههای آن هستند. دانشجوها از نو در بحث تحریم و شرکت استخوان خرد میکنند تا به نتیجه برسند.
بنابراین میتوان گفت به نظر شما در وضعیت فعلی و در انتخابات پیشرو به دلیل درگیریهای گفتمانی داخلی و به نوعی عدم بلوغ، جنبش دانشجویی چندان تاثیرگذار نیست؟
مشکل فقط این نیست، ببینید دانشگاه به دلایل مختلف نسبت به ۱۵ ـ ۲۰ سال گذشته تا حد زیادی کارکرد قبلی خود را از دست داده است. دانشگاه و دانشجو پیش از این همان وظیفهای را بر عهده داشتند که در حال حاضر شبکههای اجتماعی ایفا میکنند. دانشجویان اتفاقات و خبرها را به شهرها و خانههای خود میبردند و از این منظر منشا اثر بودند و به نوعی نیروی آوانگارد محسوب میشدند.
در سال ۷۶ و در انتخابات دور اول خاتمی٬ این نقش بیش از هر زمان دیگری خود را نشان داد. حال این کار را شبکههای اجتماعی به عهده گرفته اند، از سوی دیگر با ضربهای که در طی ۸ سال دولت احمدینژاد به بدنه دانشگاه و تشکلهای دانشجویی وارد شد سرپا شدن آنها هنوز زمان میبرد، هر چند چنانچه میبینیم در دو سه سال اخیر به نوعی در حال بازسازی خود هستند.با وجود همه این بحثها واقعیت این است که به نظر من باز هم مانند سال ۸۸ این زنان و دانشجویان هستند که هنوز هم در ایران میتوانند پرچمدار رایهای مطالبه محور و تاکتیکی باشند و آب رفته را به جوی برگردانند و در نهایت چناچه پیش از این هم تاکید کردم دولت منتخب خود را پاسخگو نگاه دارند.
امسال برخلاف انتظار دیدیم که تعدادی از فعالین دانشجویی همدوره شما که برای انتخابات شورای شهر کاندید شده بودند، تایید صلاحیت شدند. به نظر شما تاثیر متقابل این اتفاق بر فضای دانشگاه و شورای شهر چگونه خواهد بود؟
اتفاقا من میخواستم بر این نکته تاکید کنم که متاسفانه در ایران هنوز انتخابات شوراها جدی گرفته نمیشود در حالی که به لحاظ میدان اثرگذاری شاید اینجاست که دست نیروهای اجتماعی و از جمله دانشجویان بازتر است و میدان بازی آنان است. در انتخابات شوراها نسبت به ریاست جمهوری نظارت استصوابی ضعیفتری وجود دارد و تعداد نیروهای موثر شرکت کننده بالاتر است و بنابراین فضای بیشتری برای کنش انتقادی وجود دارد. تایید صلاحیت گستردهای که امسال شاهد آن بودیم هم موید همین مطلب است و به گمان من نیروهای مدنی باید از این فضا استفاده کامل را ببرند.
منبع: زیتون