حامل چه پیامی است؟
انتخاباتی دیگر رقم خورد. آقای روحانی برای دومین بار رییس جمهور شد. بار اول شرایط ناگواری برای ایشان وجود داشت. مجلسی مخالف _ شورای شهر و شهرداری ناهماهنگ و وزیرانی که گفته میشد بسیاری شان تحمیلی اند و نقش اسب تروا را در دولت وی دارند.
در عین حال قبل از آغاز کار دولت یازدهم کاری که در خفا با وساطت بن قابوس کلید خورده بود و باید فرجام می یافت که یافت و برجام از آن متولد شد؛ گرچه در راستای خواست اصلی ترین مقام حکومت بود اما با خاتمه روند مذاکرات و توافق حاصله؛ مخالفت های با دولت یازدهم از سوی همه نهادها از شورای نگهبان تا قوه قضاییه و نهادهای متکی به زور و در این اواخر سرکشی و مداخله های امامان جمعه و در راستای آنها آیت اله علم الهدا و متولیان بقای متبرکه به محوریت تولیت آستان قدس رضوی گسترش یافت و شمارش معکوس برای خاتمه دوران ریاست جمهوری آقای روحانی آغاز شده است. مجموع کژکارکردهای دولت نیز در بیشتر عرصه ها از جمله عرصه اقتصاد و فرهنگ و روابط کار نارضایتی آفرید و به سرایش این شمارش معکوس کمک می کرد. تنها یک رویداد جرقه ای شد تا روحانی برای نجات بتواند به ریسمان مردم متکی شود و خود را به آن بیاویزد و آنهم اعلام کاندیداتوری یکی از نامطلوب ترین مردان همه دوران های پس از انقلاب در حکومت بود. کسی که دستان خون آلودش را میخواست با جوهر آرای مردم پاک کند و چنین شد که روحانی نسخه نجاتبخش خود را در سر انگشت کسانی یافت که شاید غالبا سالها از صندوق به نشانه نارضایی عمیق و گسترده از جمهوری اسلامی رویگردان بودند و چنین شد که تمامی امکانات در راستای جلب نظر مخالفین از هر اندیشه و مسلک و با عقاید سیاسی متفاوت به کار بسته شد.
شعار “به عقب بازنمی گردیم” شعار محوری و غالب این دور از انتخابات بود؛ شعاری چندوجهی که روحانی و طرفدارانش سر دادند. یک وجه این شعار عدم بازگشت به دوران پیش از تحریم و سیاست های تنش آفرین مرتبط با آن در عرصه سیاست خارجی است که درخود انتظارات برجام هایی با برند روحانی را هم بدنبال دارد و تاکنون توانسته است مقبولیت خود را برای ویران سازی دیوار تحریم بکار ببندد و آرایی را به خود اختصاص دهد. وجه دیگر این شعار ظاهرا به عدم تمکین به سیاست های فرهنگ ستیز رایج در حوزه هنر (سینما- موسیقی و انواع هنرهایی که مخاطب وسیع و متمرکز دارند) که نارضایتی تقریبا تمامی اهالی هنر و فرهنگ را آنچنان دامن زد تا آرای غالب این بخش را هم بالقوه و محفوظ ذخیره کند؛ وجه سوم اما بیشتر زاده شرایط بوده و از اهمیت بیشتری برخوردار است و آن جسارتی است که از سوی توده مردم به روحانی منتقل و تحمیل شد؛ گر چه ممکن است شتاب و شدت اولیه را نداشته باشد اما روحانی ناگزیر است که در این عرصه به عقب بازنگردد مگر آنکه امتیازی دریافت کند. این وجه مقاومت در برابر نهادهای رهبری و سپاه است که با انتقادات صریح و نشان دادن دخالت های تنش زای مداخله جویانه همراه شد.
واقعیت آنست که ابتدا روحانی مرعوب این تعیین تکلیف ها و دخالت های صریح و خط کشی ها گردید اما در پی مناظره اول و هجوم سنگین سه کاندید رقیب و موضع دفاعی روحانی و درعوض برجسته شدن نقش معاون اول وی آقای جهانگیری و انتقادات شدید مردم به روحانی؛ وی را ناگزیر به میدانی جسارت آمیز کشانید که مقبولیتی موقت را برایش رقم زد. بی تردید یکی از رای آورترین وجه شعار “به عقب بازنمی گردیم” حاصل این کنش موردانتظار مردم بود.
وجه دیگر این شعار خواست مردم مبتنی بر پرهیز از خشونت و حذف و حصر است؛ گر چه در این باره روحانی قول و وعده شفافی نداد اما تکیه وی بر آزادی و به کاربستن و اجرای حقوق شهروندی توانست تشنگان آزادی را مجذوب خود کند و رای ایشان را هم به سایر آرا سنجاق کند. این وجه از شعار “به عقب باز نمی گردیم” بیشترین آرای خاموش را به سوی صندوق کشانید و این مهم عامل رویکرد گفتمان ضدخشونت را در این انتخابات سازماندهی کرد. بی سب نبود که روحانی هم تلاش کرد پای خود را از عرصه های خونبار گذشته تاکنون که همه عوامل و نهادها در آن سهم داشتند بیرون کشد و البته تا حدودی توفیق یافت. این همان مقصدی بود که رییسی رو به سوی آن داشت و میخواست با رییس جمهور شدن از زیر فشارهای سالیان دراز خود را برهاند.
اینکه پایبندی به این شعار تاکجا و چه وقت و چگونه خواهد بود موضوعی است که اولا بستگی به میزان وفاداری به آرای مردم و به رویکرد و عملکرد روشن و قابل سنجش نزد وجدان عمومی رای دهندگان دارد. گرچه مهم است که بازگشت به گذشته صورت نگیرد؛ مهم تر آن است که سویه حرکت به جلو کدام طرف است؟ آیا همانگونه که در برنامه ها اعلام شده؛ توسعه و عدالت و آزادی مورد توجه قرار می گیرد؟ آیا دولت دوازدهم میتواند از دولت های گذشته “اصلاحاتی” و “کارگزارانی”و حتی از روحانی دولت یازدهم فراتر رود و یا به سطح تدارکاتچی نظام تنزل می یابد؟ و یا در بهترین حالت تنها به خروج از بحران و افتادن در مسیر سرمایه نئولیبرال با گسترش نابرابری همراه خواهد شد و تنها برای ایجاد توازن قوا چنین شعارهای پوششی در فضای سیاسی ایران طنین افکن میشود تا ابزاری باشد برای حفظ حمایت توده رای دهنده در راستای مرعوب ساختن حریف؟
آیا روحانی در باره وعده هایش به رای دهندگان در مورد ایجاد اشتغال، حق آزادی تشکل های مستقل کارگران، معلمان، تضمین پرداخت دستمزد و حقوق عادلانه و به هنگام به مزد و حقوق بگیران، خاتمه دادن به سیاست های مقررات زدایی از روابط کار و اصلاحات واقعی و حمایتی از کارگران در قانون کار، حذف قوانین ناقض برابر حقوقی زنان، پایان دادن به سیاست پولی کردن و کالایی کردن نظام آموزشی، کمک به پایان یافتن جنک در سوریه، عراق، لبنان برای تامین صلح و آرامش در منطقه و بویژه در ایران و… گسترش نظارت دولت بر عملکرد همه نهادهای اقتصادی وابسته به دولت و به کنترل درآوردن نهادهای شفافیت گریز تا بالاترین سطوح، پیگیری راه های تامین برابر حقوقی همه مردم کشور اعم از کردها، اعراب، آذری ها، بلوچ هاو سایرین و پایان دادن به سیاست خانه نشینی زنان، دفاع از آزادی بیان و بسترسازی برای برگزاری انتخابات آزاد… عمل خواهد کرد و از این وعده ها عقب نخواهد نشست؟ و آیا او و دولت دوازدهم به تمامی خواست هایی که انگیزه اصلی رای دهندگان برای شرکت در انتخابات و ریختن آرای خود به حساب روحانی بود. وفادار می ماند یا نه؟ چه میزان از این وعده ها را می توان از رئیس جمهور انتظار داشت و پیگیری و یا ناپیگیری آن را ملاک تصمیم و تشخیص درست شعار “به عقب باز نمی گردیم” قرار داد؟
شعار دیگری که عمدتا از سوی طیف اصلاحاتی_ کارگزارانی و جریان نهضت آزادی در فضای مجازی دنبال میشد حاکی از بازسازی شعار سیاست گام به گام مرحوم بازرگان است. این جریانات اولا به صراحت طرح کردهاند که انتخابات، انتخاب بین بد و بدتر نیست بلکه انتخاب میان خوب و بد است (بیانیه نهضت آزادی در باره شرکت در انتخابات) بدین ترتیب تلاش دارند تا با حمایت این گزینه خوب و مطلوب تداوم کار دولت و جناح اعتدالی – اصلاحی را زمینه سازی کنند و متحدین استراتژیک این جناح باشند. ملی مذهبی ها اما هوشیارترند و حاضر نیستند همه تخم مرغ ها را دریک سبد بچینند. آنها در جریان انتخابات شورای شهر در یافتند که “اصلاح طلبان”و “کارگزاران سازندگی” چگونه پیمان شکنی کردند و زورمندانه کاندیداها را دستچین کردند ک هیچ بعید نیست برای گرفتن کرسی شهرداری تهران؛ پای چمران را دوباره به شورای شهر بکشانند.
بهر حال آنچه هنوز در هاله ای از ابهام است سیاست های اقتصادی روحانی است. هواداران وی اصلا تمایل ندارند برنامه اقتصادی ایشان را زیر ذره بین بگذارند و از همین حالا به این بهانه که اصولگرایان تیم اقتصادی روحانی را نئولیبرال گفته اند شدیدا ناراحتند و این انتساب را توهین تلقی می کنند در حالیکه شاخصه ها و نشانه های سیاست نئولیبرالی در اقتصاد ایران سال هاست دیده میشود و بستر سازیهایی هم برای تامین هژمونی اقتصاد نئولیبرال انجام شده و یکی از وجوه عمده شعار “به عقب برنمی گردیم” اتفاقا تلاش برای قبولاندن این روش اقتصادی به سایر جناح های ریز و درشت در حاکمیت و پیرامون آنست. این کشمکش بین دوجناح برای رسیدن به تفاهم و توافق قطعا بده بستان هایی به نسبت زورمندی هریک بدنبال خواهد داشت و این همان رابطه واقعی کتمان ناپذیر فی مابین آنهاست که تاکنون هیچگاه به سود توده مردم و گفتمان غیرمسلط عمل نکرده است.
در عرصه سیاسی هم نزدیکترین و دست به نقدترین شعار یعنی برداشتن حصر و لغو دادرسی های ناعادلانه در مورد فعالان اجتماعی (کارگران، معلمان، زنان، وکلای زندانی) است که در مغایرت کامل با قانون اساسی صورت گرفته و می گیرد. این نمونه های روشنی واز قضا معیار خوبی برای تشخیص میزان وفاداری رییس جمهور در تمکین بر خواست سیاسی کسانی است که با شعار برچیدن حصر و حذف به میدان آمده و رای خود را به صندوق ریختند. اینک مردم در انتظار پاسخی در خور و شایسته اند. آیا عمل به شعار “به عقب بازنمی گردیم” به راستی تحقق خواهد یافت؟ تاریخ بیرحمانه به داوری خواهد نشست!