به گردهمایی رفقا، دوستان و بازماندگان خانوادۀ ابراهیمی ها در باکوبه مناسبت هفتادمین سالگرد جان باختن قهرمانانۀ رفیق فریدون ابراهیمی
روز اول خردادماه سال 1326 ، ساعت 4 صبح ، مقابل باغ گلستان تبریز ، مردی 28 ساله از سلالۀ قهرمانان آذربایجان ، با قلبی سرشار از عشق به زحمتکشان همۀ خلقهای ایران ، با گامهای استوار به سوی چوبۀ دار می رود.
او فریدون ابراهیمی ، پسر غنی ، قهرمان توده ای ، فرزند برومند خلق آذربایجان ، عضو کمیتۀ مرکزی فرقۀ دمکرات آذربایجان ، نمایندۀ مجلس ملی آذربایجان و دادستان کل آذربایجان در دوران حکومت خودمختار وملی آذربایجان است که راه پدرش رفیق غنی ابراهیمی را ادامه می دهد.
پدر فریدون ، رفیق غنی ابراهیمی ، در سال 1297 از سازمانگران حزب عدالت در آستارا و در سال 1299از مؤسسین شعبۀ حزب کمونیست ایران در آستارا بود. بعدها ، غنی ابراهیمی توسط مزدوران رضاخان دستگیر و پس از تحمل چند سال زندان به شهر نهاوند تبعید می گردد.
در سال 1320 ، با فروپاشی دیکتاتوری رضاخان و تأسیس حزب تودۀ ایران ، غنی ابراهیمی باز هم از سازمان دهندگان تشکیلات حزب تودۀ ایران در نهاوند است. در همین دوران است که رفیق غنی از دور شاهد برپائی فرقۀ دمکرات آذربایجان و حکومت ملی آذربایجان است و شرکت موثر پسرش فریدون را در تحولات انقلابی آذربایجان رصد می کند. او پسر دومش انوشیروان را نیز برای کمک به پسر ارشدش به تبریز می فرستد و یکسال بعد ، از جان باختن قهرمانانۀ فریدون خبردار می شود. رفیق غنی ابراهیمی در سال 1327 در نهاوند برای آخرین بار دستگیر و بر اثر شکنجه های وحشیانه پلیس شاهنشاهی شهید می گردد.
فریدون ابراهیمی نیز در سال 1320 ، در دوران دانشجوئی در تهران به صفوف حزب تودۀ ایران می پیوندد. شرکت فعال در حرکات دانشجوئی ، نوشتن مقالات سیاسی و روشنگرانه در نشریات حزب و اتحادیه های کارگری و سایر مطبوعات مترقی ، پیوستنش به سید جعفر پیشه وری ، همه و همه همچون دوران آماده گی است برای شرکت او در یکی از بزرگترین رویدادهای انقلابی ایران یعنی – نبرد برای کسب حقوق ملی خلق آذربایجان و ایجاد چنان جامعۀ مترقی که نمونه ای باشد برای رهائی سایر خلقهای ایران از ظلم و ستم فئودالهای مرتجع و رژیم فاسد پهلوی.
رفیق فریدون ابراهیمی تا پایان عمر کوتاه و پربار خود به راه مقدسی که انتخاب کرده بود ، ادامه داد ـ راه مبارزه برای رهائی کارگران و دهقانان و زحمتکشان خلق آذربایجان و دیگر خلقهای ایران.
به هنگام یورش ارتش شاهنشاهی به تبریز ، فریدون ابراهیمی پس از مقاومت مسلحانه دستگیر و در معرض شکنجه قرار گرفت ، اما در دادگاه رژیم منفور پهلوی نیز شجاعانه از راه مبارزۀ خود و خلق آذربایجان دفاع کرد و از آینده روشن راه مبارزه خود و خلقها سخن گفت:
«…آینده از آنِ کسانی است که عرق ریزان کار می کنند. کسانی که دستهایشان از شدت کار پینه بسته است …روزی خواهد رسید که تمامی کسانی که خلقهای ایران را از حقوق خود محروم نموده ، فرهنگ و افتخارات ملی را لگدمال کرده اند… انسانهای زحمتکش را تحت استثمار قرار داده اند ، مجبور به جوابگوئی جنایتها و خیانتهای خود در مقابل خلق خواهند شد…».
فریدون رفت و همچون ستاره ای درخشان در کنار ستارگان دیگر قهرمانان خلقهای ایران بر فراز راه مبارزۀ خلقها پرتو افشانی می کند. همان راهی که برادر کوچکترش رفیق انوشیروان نیز رفت و برای آیندگان نوشت:
» رفقا ، ما رفتیم ، شما راه ما را ادامه دهید! «
یادشان جاوید و راهشان پر رهرو باد !