مادر محیط زیست ایران
مهلقا ملاح « مادر محیط زیست ایران» رووز پنجشنبه پنجم مرداد صدسالگی عمر پر بارش را در میان دوستان و یارانش جشن گرفت. او با پشتکاری مثالزدنی، صراحت بیانی کمنظیر و آگاهی عمیق از مشکلات زیست محیطی جهان و ایران به طور خاص، عمرش را در راه فعالیت متعهدانه به حفظ محیط زیست گذرانده و به چهرهای شاخص در میان فعالان مدنی بدل شده است.
در این جشن مه لقا ملاح نگرانی خود از وضعیت خشکیدگی خلیج گرگان و جزیره آشوراده ابراز کرد و گفت:«یکی از مسائل غم انگیز برای همه ایرانیان مسأله آشوراده است و باید برایش اشک بریزیم چون میخواهند اینجا سرمایهگذاری کنند تا آلودهاش کنند. داریم همه جا را از بین میبریم مثل همه جزایر جنوبیمان، ولی این تنها جزیره شمالی ماست که تاریخی چندصدساله دارد و زیستگاه پرندگان است. او افزود: کجای این تصمیمات درست است ؟ من از مسئولان عاجزانه تقاضا دارم یک کم فکر کنند و صدای این طرفداران محیط زیست را که چندسال است ضجه میزنند؛ آشوراده را خراب نکنید، بشنوند.»
مهلقا ملاح با مشارکت در بنیانگذاری «سازمان حفاظت محیط زیست ایران»[۱] در سال ۱۳۵۰ و تأسیس «جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست» در سال ۱۳۷۲ به نامی آشنا و چهرهای ماندگار در تاریخ معاصر ابتکارهای مدنی ایران تبدیل شده است. او رویکردی جامع به مسئله محیط زیست را در عرصه شخصی، در حوزه عمومی، سیاستگذاریهای دولت و تصمیمگیران پاسخ به چالش عظیمی میداند که در مورد این مسئله وجود دارد. بنابراین به منظور حساس ساختن و آگاه کردن همگان به اهمیت حفظ و نجات محیط زیست، بر مسئله آموزش تاکید کرده است. او آموزشهای زیست محیطی را در خانوادهها، محلهها، نهادهای آموزشی ـ از مهدکودکها گرفته تا دانشگاهها- و حتی آموزش مسئولان و مدیران را لازم میداند تا این آموزشها منجر به توانمندسازی تمامی اقشار جامعه در زمینه حفظ محیط زیست شود. او معتقد است که ما در رفع فجایع زیست محیطی ناتوان نیستیم کافی است که بخواهیم و اراده کنیم.
پیشینه
مهلقا در سال ۱۲۹۶ شمسی در خانوادهای متولد شد که چند نسل از زناناش از سرآمدان زمانه خود بودند. او نتیجه خدیجه خانم ملاباجی(تاریخ تولد و مرگ: نامعلوم)، نوه بیبی خانم استرآبادی ( ۱۲۳۶-۱۳۰۰ ش.) و دختر خدیجه افضل وزیری( ۱۲۶۸-۱۳۵۹ ش.) است.[۲]
«خدیجه خانم» معروف به «ملاباجی»، جد مادری مهلقا ملاح، از ندیمههای «شکوه السلطنه»، یکی از زنان ناصرالدین شاه بود. خدیجه خانم زنی با سواد بود که حتی تعدادشان در دربار شاهان در آن دوره انگشت شمار بود. وی امر سوادآموزی کودکان دربار ناصری را به عهده داشت.[۳]
«بیبی خانم استرآبادی»، مادر بزرگ او که از مادرش سواد آموخته بود و همواره دغدغه دفاع از زنان و حقوقشان را داشت، با جسارتی شگفتانگیز کتاب «معایب الرجال» را در سال ۱۲۷۴ شمسی، یعنی یازده سال قبل از امضای فرمان مشروطیت، نوشت. او این کتاب را در پاسخ به اثری زنستیز نوشت که «تادیب النسوان» نام داشت. بیبی خانم بسیاری از کلیشههای مردانه درباره زنان را به صورت جدی و طنز نقد کرد.[۴]
بیبی خانم قبل از انقلاب مشروطه اولین مدرسه دختران به نام «مدرسه دوشیزگان» را در منزلش تاسیس کرد.[۵] گشایش مدرسه، عکسالعمل تند و خشن جامعه مردسالار را در پی داشت؛ تا اینکه مجبور شد برای مدتی مدرسه را ببندد. اما او که زنی مبارز بود، بیکار ننشست و شروع به تماس با عدهای از مشروطهخواهان مترقی کرد و همچنین مقالاتی در روزنامههای مشروطه نوشت.[۶] بعد از یک سال تلاش بیوقفه، او موفق به گشایش دوباره مدرسه دوشیزگان شد.[۷]
بیبی خانم به دخترش، «خدیجه افضل وزیری»، زمانی که خردسال بود، لباس پسرانه پوشاند و اسم پسرانه برایش گذاشت تا با برادرانش به مدرسه برود و درس بخواند. خدیجه، مادر مهلقا نیز از ابتدای جوانی پیوسته به مسائلی که زنان با آن روبهرو بودند، توجه خاص داشت. از این رنج میکشید که دختران در دستیابی به دانش نمیتوانستند مانند پسران آزاد باشند و به تفکر مردانهای که باعث عقب نگهداشتن زنان از سوی مردان میشد، انتقاد میکرد. افضل وزیری مقالات مختلفی را در نشریات «شکوفه»، «عالمنسوان»، «شفق سرخ» و «ایراننو» در دفاع از حقوق زنان مینوشت.[۸]
مهلقا از چنین مادری و در چنان خانوادهای به دنیا آمد. پدرش «آقا بزرگ ملاح» به دلیل داشتن منصب دولتی در شهرهای مختلف، از دامغان و سمنان گرفته تا گرگان و کرمانشاه اقامت داشت. مهلقا در سال ۱۲۹۶ شمسی و در یکی از سفرهای پدر و مادرش در کاروانسرای عباسی میان راه تهران-مشهد متولد شد. پدر و مادر مهلقا مشوق او برای مدرسه رفتن و تحصیل کردن بودند.
او تا کلاس دهم در مشهد و قوچان درس خواند اما از آنجا که براى دختران تا کلاس یازده بیشتر نبود، مجبور شد به خانه عمهاش در تهران نقل مکان کند و دیپلماش را در تهــران بگیرد. او که پیشتر زبان انگلیسی یاد گرفته بود، در مدت اقامتاش در تهران به فراگیری زبان فرانســه در مدرســه «ژاندارک» پرداخت. در سن ۱۷ سالگی با «حسین ابوالحسنی» ازدواج کرد. حسین ابوالحسنی متولد سال ۱۲۹۹ شمسی و کارمند وزارت آموزش و پرورش بود. او در جوانی، زبان انگلیسی تدریس میکرد و پس از بازنشستگی، به ترجمه کتاب روی آورد. در تمام دورانی که ملاح به فعالیتهای زیستمحیطی مشغول بود، همسرش نیز دوشادوش ملاح گام برمیداشت و در مجله «جهان گل»[۹] مقالاتی با موضوع جهان هستی، طبیعت و انرژی مینوشت.[۱۰] حسین ابوالحسنی، یار و همراه همیشگی مهلقا، در سال ۱۳۸۸ درگذشت. او وصیت کرده بود تا در مراسم یاد بودش، تنها درختی کاشته شود. مهلقا نیز این وصیت را عملی کرد.
مهلقا ملاح در رشته فلسفه و علوم تربیتى لیسانس گرفت و از فارغالتحصیلان اولین دوره فوقلیسانس جامعه شناسی در سال ۱۳۳۷ بود که دکتر «غلامحسین صدیقی» برگزار کرد. در سال ۴۳-۱۳۴۲ با استادی در دانشگاه سوربن مکاتبه داشت و سرانجام توانست بورس دکترا از آن دانشگاه بگیرد. با اینکه چهار فرزند داشت، با همدلی و همراهی همسر و مادرش توانست در سال ۱۳۴۵ برای ادامه تحصیل به فرانسه برود.[۱۱]همچنین در فرانسه دوره کتابداری را در کتابخانه ملی آن کشور گذراند.[۱۲] بعد از گرفتن مدرک دکترای علوم اجتماعی در سال ۱۳۴۷ به ایران بازگشت. از همان سال بازگشتش به ایران تا سال ۱۳۵۵، کارمند رسمى کتابخانه دانشگاه تهران بود و کتابداری میکرد. در کنار آن به موسسه روانشناسى نیز دعوت شد و کتابخانه آنجا را هم در سال ۱۳۵۲ دایر کرد.[۱۳]
مهلقا برای غنا بخشیدن به منابع این کتابخانهها، آثاری تازه از علوم نوپای آن دوران را سفارش داد، به ویژه آثاری در زمینه آلودگی زیست محیطی. سفارش و طبقهبندی این آثار که مستلزم مطالعه آنها هم بود، بر او که سخت دوستدار طبیعت بود تأثیری عمیق گذاشت و تصمیم گرفت به صورت تجربی و عملی نیز در این حوزه فعال شود. چنانکه از آن تاریخ به بعد در تمام جلسات و سمینارهای مربوط به محیط زیست و آلودگی شهرها شرکت کرد.[۱۴] بعد از بازنشستگی، در سال ۱۳۵۶ و با دعوت اداره بازرسی کل کشور تمایل خود را برای تحقیق و بررسی درباره موضوع آلودگی هوای شهر تهران اعلام کرد.[۱۵] نتیجه برخی از این تحقیقات و پیشنهادهای او به انتقال کارخانه سیمان تهران از داخل شهر به حاشیه آن و گازسوز کردن کارخانههای آجرپزی انجامید.[۱۶]
در سال ۱۳۵۶ به فکر ایجاد حرکتی جمعی برای دفاع از محیط زیست افتاد و برای به دست آوردن اطلاعات و تجارب کشورهای دیگر با شماری از سفارتخانهها در تهران تماس گرفت. سفارتخانههای مختلفی از جمله سوئد، آلمان و سوئیس به درخواست او پاسخ مثبت دادند.[۱۷]
تحقق طرح ایجاد چنین تشکلی با بروز انقلاب ۱۳۵۷ و سپس جنگ ایران و عراق مدتها به تعویق افتاد. سرانجام با پشتکار و پیگیری مهلقا ملاح و همسرش حسین ابوالحسنی، اولین تشکل زیست محیطی زنان در ایران با نام «جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست» در سال ۱۳۷۲ شروع به کار کرد و در سال ۱۳۷۴ موفق به اخذ مجوز رسمی از وزارت کشور شد.[۱۸] در این زمان هر دوی آنها بالای هفتاد سال سن داشتند.
در سرلوحه یکی از اولین تراکتهای پخششده برای معرفی این جمعیت چنین آمده است: «سیاره خاکی ما، زمین، این اسطوره حرکت و پویایی برای سلامت و بقای خود نیازمند حمایت دستهای توانگر ماست. بیایید برای زمینی سبز و آسمانی آبی همپیمان شویم».
هدف از تأسیس این تشکل، در بیانیهاش «فعالیتهای آموزشی و پژوهشی به منظور توانمندسازی تمامی اقشار و جوامع محلی» ذکر شده و فعالیتش را بر « اصل آموزش محیط زیست و مشارکت مردمی» تعیین کرده است.
این تشکل، آموزش عمومی را زمانی ارزشمند میداند که «دانش کسب شده توسط فراگیرندگان در زندگی روزمره نیز مورد استفاده قرار گیرد و بتواند منجر به رفتاری شود که حفظ محیط زیست و توجه به میراثهای نهفته طبیعت، حاصل آن باشد».
گرچه عضویت در این جمعیت منحصر به زنان نیست اما بینش خاص تشکل، توجه به زنان به عنوان محور فعالیتهای محیط زیستی است.
«جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست» در حال حاضر ۱۴ شعبه در کل کشور دارد و یکی از فراگیرترین و فعالترین سازمانهای غیردولتی زیست محیطی در ایران است. در این تشکل، کمیتههای مختلفی وجود دارد که از مهمترین آنها، کمیته آموزش است. این کمیته هم به آموزش درونی اعضای جمعیت و هم به آموزش بیرونی اقشار مختلف سنی و صنفی جامعه میپردازد. یکی از اهداف جمعیت، ارتقا فرهنگ و آگاهیهای زیست محیطی در دورههای مختلف آموزش و پرورش در مدارس ایران است.
دیدگاه
فعالیتهای محیط زیستی امروزه توجه زیادی را به خود جلب کرده است و مقامات مسئول را نیز به هشدار دادن برانگیخته است. «عیسی کلانتری»، وزیر سابق کشاورزی و دبیر کنونی ستاد طرح احیای دریاچه ارومیه، فاجعه بیآبی را برای ایرانیان در سالهایی نهچندان دور گوشزد میکند و میگوید: «ما با سو مدیریت در استفاده از منابع آبی دریاچه موجب به وجود آمدن وضعیت فعلی آن شدهایم».[۱۹]
او میگوید وضع چنان وخیم است که«باید حرفهای سیاسی را رها کنید. مسئله اصلی کشور فاجعه محیط زیستی است که نه چپ میشناسد، نه راست و نه دشمن خارجی».[۲۰]
آنچه را که امروزه این مقامات بیان میکنند، کسانی مثل ملاح ۲۰ سال پیش بهروشنی میدیدند. ملاح و ابوالحسنی، با فعالیتها و اطلاعرسانیهای خود، اهمیت حیاتی توجه به مسائل محیط زیستی را در قالب نشریهای به نام «فریاد زمین» فریاد زده بودند. به باور آنها مردم باید یاد بگیرند فریادهای طبیعت را بشنوند زیرا این فریادها نقشی اساسی در زندگی مردم دارد: تغییر آب و هوا، آب شدن یخها، نابودی منابع طبیعی، فقر و گرسنگی، جمعیت بیش از ظرفیت کره زمین و بیابانزایی، بزرگترین هشدار برای مردم است و برای انعکاس و ترویج این هشدار، آموزش جوانان اساسی است[۲۱]. آنها بر این باور بودند که ما به دلیل ناآگاهی و درک نادرست از محیط زیست، در نابودی آن خصمانه کوشیدهایم و محیط زیست خــود را چنـان آلــودهایم که گــاه نفس کشیدن در آن دشوار شده است.[۲۲]
یکی از نکاتی که آنها برای دفاع از زمین و آب مورد توجه قرار دادهاند، مسأله کشاورزی پایدار است. چنانکه در سال ۱۳۹۰ و در قالب کاری گروهی، کتابی[۲۳] در همین زمینه نیز ترجمه و منتشر کردند.[۲۴]
ولی این تلاشها آسان هم نبوده است.ملاح حتی برای همراه کردن خانواده و دوستان خود در جهت حفظ محیط زیست تلاشهای زیادی کرد. به گفته خودش ۱۰ سال زمان برد تا اطرافیان آنها متوجه اهمیت مسأله شوند و با ایشان همراه گردند.
ولی ملاح که به مبارزه تک تک افراد اهمیت میدهد، سالهای سال است که به تنهایی سبک خاصی را در خرید و مصرفاش پیش گرفته است و با دقت و وسواس به رعایت اصول زیست محیطی میپردازد. بیش از نیم قرن است که کسی ندیده از منزلشان زباله «تر» بیرون گذاشته شود. او و همسرش زائدات ِ«تر» را در گودالی در حیاط منزلشان میریزند تا تبدیل به کود شده و پای درختان بریزند. آنها به جای آب معدنی از آب جوشیده و سرد شده سماور استفاده میکنند تا حداقل یک بطری پلاستیکی کمتر وارد طبیعت شود. اجناسی را که ظروف و بستهبندیشان قابل بازگشت به طبیعت نیست، نمیخرند. هرگز از نایلون استفاده نمیکنند. به جای دستمال کاغذی از دستمال پارچهای استفاده میکنند. به عقیده او چنین رفتاری حتی در زندگی شهری و آپارتماننشینی امروز نیز شدنی است.[۲۵]
گذشته از تلاشهای فردی، در حوزه اجتماعی نیز ملاح نقش سیاستگذاران و دولتمردان را مهم تلقی میکند و خود انتقادها و اعتراضهای زیادی به سوء مدیریت در حوزه محیط زیست داشته است. به نظر او، مدیران ما به مسئله محیط زیست به عنوان موضوعی فانتزی نگاه کردهاند و نمیدانستند چه فاجعهای در حال رخ دادن است و فقط شعار دادهاند.[۲۶] او همچنین با انتقاد از مدیریت نامناسب در زمینه حفظ محیط زیست، بر ضرورت داشتن وزارتخانه محیط زیست تاکید کرده است.
ملاح معتقد است که سرمایهداران بیشترین آسیب را به محیط زیست ایران زدهاند و دولت نیز حامی آنها بوده است. در صورتی که دولت باید از فعالیتهای زیست محیطی حمایت کند، حامی سازمانهای غیردولتی باشد و قوانین دست و پاگیر، سختگیریها و مانعتراشیها را از میان بردارد تا سازمانهای غیردولتی و کارشناسان مستقل برای کمک به طبیعت و محیط زیست کشور تلاش کنند. ملاح همچنان در نشریات مقالههای انتقادی مینویسد و به بیتوجهی به مسئله محیط زیست اشاره میکند. او در یکی از مقالات خود به تابلوهایی اشاره کرده است که به زنان هشدار میدهد تا موهایشان را با روسری بپوشانند، درحالیکه از تابلوهایی که به آموزش مسایل زیست محیطی به زنان اختصاص داده شود، خبری نیست.[۲۷]
دستاوردها
از هنگام تأسیس رسمی جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست، منزل مسکونی ملاح و ابوالحسنی در تهران، کانون گرم دیدارها و تبادل نظر میان کنشگران گوناگون زیستمحیطی بوده است. تدبیرها به طور جمعی اندیشیده میشود و چگونگی عملی کردنشان سنجیده میشود. از شرکت در تجمعات اعتراضی در تهران و شهرستانها به آلودگیهای زیستمحیطی، انتقاد به بیتوجهی و پیگیری نکردن مسئولان و نامه نوشتن به وزراتخانههای آموزش و پرورش و علوم، تماس با استادان دانشگاهها برای حساس کردن آنها به آموزشهای زیستمحیطی گرفته تا اقدامهای عملی. امروزه این جمعیت، آموزش ۲۵ هزار خانواده در نواحی مختلف تهران، تشویق به تفکیک زبالهها، دادن اطلاعات و آگاهی لازم در زمینه آب نوشیدنی سالم را در کارنامه دارد.
در نگاهی کلی فعالیتهای جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست دستاوردهایی از این قبیل داشته است:
– طرح انجمن دوستان زمین در درون مدارس و تصویب گنجاندن درس محیط زیست در کتابهای درسی و آموزش حفظ محیط زیست به معلمان؛
– تصویب دو واحد درسی اختیاری «آشنایی با محیط زیست و مشکلات آن» برای دانشجویان؛
– تصویب آموزش محیط زیست به کودکان در مهد کودکها؛
– آموزش دادن به میانجیگران بهداشت (بانوان خانهدار) برای حفظ محیط زیست توسط درمانگاهها و اهدای دیپلم به آنان؛
– آموزش مدیران تعاونیهای دولتی در روستاهای حاشیه کرج و شیروانکلا، برای حفظ محیط زیست از طریق تهیه کمپوست و پاکسازی روستاها؛
– آموزش مدیران ارگانهای دولتی در زمینه محیط زیست در منطقه ۱۵ شهرداری تهران؛
– حضور و شرکت در بیش از ۳۰۰ همایش، سمینار و کارگاه در ایران و دیگر کشورها؛
– و انتشار فصلنامه خبری ـ کاربردی « فریاد زمین ».[۲۸]
مهلقا ملاح به پاس خدمات ارزنده و دیرینهاش در عرصه دفاع از محیط زیست از سوی گروهها و نهادهای گوناگون داخلی و بینالمللی مورد قدردانی قرار گرفته است. از جمله در سال ۱۳۹۰، «کمیته بینالمللی نجات پاسارگاد» که هرساله به چهرههای شناخته شده در عرصههای گوناگون جایزه اهدا میکند، ملاح را به عنوان بهترین شخصیت سال در رشته محیط زیست و میراث طبیعی برگزید.[۲۹]
«روزنامه شرق» نیز در دی ماه سال ۱۳۹۱ ویژهنامهای به بزرگداشت مادر محیط زیست ایران اختصاص داد.[۳۰] در اسفند ماه همان سال نیز «انجمن زنان پژوهشگر تاریخ» که به رسم هر ساله مراسمی را در پایان سال به منظور تجلیل از زنان مطرح علمی- فرهنگی و اجتماعی برگزار میکند، بزرگداشتی را به تجلیل از مهلقا ملاح اختصاص داد. در این مراسم فخرالسادات محتشمیپور (فعال حقوق زنان و عضو انجمن زنان پژوهشگر تاریخ)، نزهت احمدی (نائب رئیس انجمن)، منصوره اتحادیه( نویسنده و استاد دانشگاه) و معصومه ابتکار (رییس سازمان حفاظت ازمحیط زیست) از او به پاس خدمات بیدریغش برای حفظ محیط زیست ایران قدردانی کردند.[۳۱] در جشنی هم که همسر حسن روحانی رئیس جمهوری ایران، برای «بزرگداشت مقام زن» در سال ۱۳۹۳ در تالار حافظیه کاخ سعدآباد برگزار کرد، از ملاح قدردانی شد؛ این مراسم با حضور همسران وزرای دولت، سفرای مقیم ایران و جمعی از استادان زن دانشگاهها برگزار شد.[۳۲]
«نگین کیانفر» نیز در سال ۱۳۸۸ فیلم مستند کوتاهی به نام «حوا و آدم» درباره زندگی مهلقا ملاح (با پیشنهاد و پشتیبانی چندتن از دوستانش) ساخته که تاکنون در چند گردهمایی بینالمللی زیستمحیطی، از جمله در برزیل و نیز در برنامه آپارات بیبیسی فارسی پخش شده است.[۳۳] فیلم تدوینی است از نماهایی از زندگی روزمره زوجِ ملاح ـ ابوالحسنی در منزل مسکونی و محله آنها در شمیران تهران، گفتوگوهای کوتاه و صمیمانه با آنها، شرکتشان در یک گردهمایی در دانشگاه، نماهایی از باغچه خانهشان و آبیاری آن توسط ابوالحسنی، تصاویری مستند و نمادین از آتشسوزی جنگل، نحوه جمعآوری زباله در تهران، همراه با خواندن متنی بر روی تصاویر با صدایی بیرون از صحنه. نام این فیلم مستند، یعنی آوردن نام حوا پیش از آدم، تأکید و اشارهای است به اولویت نقش زن، آنچنان که در دیدگاه ملاح و همسرش در فعالیتهای اجتماعیشان مطرح بوده است.[۳۴]
اکنون کجاست؟
مهلقا در ایران است و به عنوان کهنسالترین فعال مدنی ایران، همچنان در دفاع از محیط زیست و در عرصه حقوق زنان در گردهماییها و گفتوشنودها شرکت میکند. او در سال ۱۳۸۵ برای احقاق حقوق زنان در اولین نشست دست اندرکاران کمپین یک میلیون امضا شرکت کرد و اولین سخنران جلسه بود[۳۵] و از «کمیته مادران کمپین» نیز با تشکیل جلسات آن در خانه مسکونی خودش حمایت کرد،[۳۶] اینک نیز در ۹۶ سالگی همچنان در تکاپو است. برای نمونه در بهمن ماه سال ۱۳۹۲ ، در پویشی به نام «ارتش هواداران کوچک» در برج میلاد تهران شرکت کرد که متشکل از کودکان بود.[۳۷] ملاح همچنان در گردهماییهای اعتراضی نیز شرکت میکند مانند حضورش در گردهمایی اعتراضی جامعه مدنی در بهمن ماه ۱۳۹۰ علیه بنزین قاتل و هوای آلوده که توسط یک نهاد زنانه و مستقل به نام «کانون شهروندی زنان» برگزار شد.[۳۸]
مهلقا در آستانه صدسالگی هنوز در حالی که روی صندلی چرخدار مینشیند، درخت میکارد. مادر طبیعت ایران همچنان دلنگران فرزندش است. شاید پیام تلاشهای او این باشد: پاسداری از محیط زیست زمان نمیشناسد.
منبع: توانا
[۱] – http://www.sharghdaily.ir/Modules/News/PrintVer.aspx?News_Id=&V_News_Id=81&Src=Vijeh
[۲]– http://www.answers.com/topic/bibi-khanum
[۳]–http://golestan.persianblog.ir/post/21/
[۴]– http://en.wikipedia.org/wiki/Bibi_Khanoom_Astarabadi
[۵]– http://golestan.persianblog.ir/post/21/
[۶]–http://golestan.persianblog.ir/post/21
[۷] – http://www.answers.com/topic/bibi-khanum
[۸] – http://azadamirkhizi.blogfa.com/post/1194
[۹] – فصلنامه «جهان گل» که اولین شماره آن در پاییز ۱۳۸۵ منتشر شد. این فصلنامه به معرفی فعالیتهای شرکتهای مرتبط با صنعت گل و گیاه کشور میپردازد.
[۱۰]– http://isdle.ir/news/index.php?news=1528
[۱۱]– http://www.boomesa.com/fa/interview/interview2
[۱۲]– http://www.savepasargad.com/Special%20Section/Mahlagha%20-%20Malah/Mahlagh%20malah%20-%20Biot.htm
[۱۳] – http://www.sharghdaily.ir/1391/10/21/Vijeh/PDF/13911021-1645-16-8.pdf
[۱۴]–http://www.boomesa.com/fa/interview/interview2
[۱۵] – http://www.parsacf.org/Page/242
[۱۶] – http://www.savepasargad.com/2012%20-%20March/Goft-goo0Malah-Salimi.htm
[۱۷] – http://www.boomesa.com/fa/interview/interview2
[۱۸] – http://www.parsacf.org/Page/246
[۱۹] – http://www.asriran.com/fa/news/327073/
[۲۰] –http://www.persian.rfi.fr/%D9%85%D8%AC%D9%84%D9%87%20%D9%87%D8%A7
[۲۱] – http://www.savepasargad.com/2012%20-%20March/Goft-goo0Malah-Salimi.htm
[۲۲] – http://archive.today/Yb8uB#selection-325.2-327.67
[۲۳] ـ کتاب پرماکالچر( طراحی کشاورزی پایدار) نوشته بیل مولیسون، انتشارات یاران مهر، ۱۳۹۰
[۲۴]–http://ibna.ir/vdcgn79qzak9xw4.rpra.html
[۲۵] – http://alidadras.blogfa.com/post-32.aspx
[۲۶] – http://chehrenews.ir/news/9379
[۲۷] – http://www.savepasargad.com/2012%20-%20March/Goft-goo0Malah-Salimi
[۲۸] – نشریه فرهنگ مردم، شماره ۲۹ و ۳۰، بهار و تابستان ۱۳۸۸، ص ۱۶۳تا۱۶۶
[۲۹]–http://www.savepasargad.com/Special%20Section/Mahlagha%20-%20Malah/Mahlagh%20malah%20-%20The%20best.htm
[۳۰] –http://mohammaddarvish.com/desert/archives/8097
[۳۱] – http://www.iranzanan.com/social/cat_13/004076.php?q=save
[۳۲] – http://namehnews.ir/News/Item/127989
[۳۳] – http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2009/12/091210_aparat49.shtml
[۳۴] ـ متاسفانه این فیلم در اینترنت در دسترس نیست.
[۳۵] – http://www.feministschool.com/campaign/spip.php?article19
[۳۶] –http://we-change.org/spip.php?article10682