همت شهبازی
)به مناسبت ۱۴ مرداد، سالگرد انقلاب مشروطیت و بایادی از حماسه « ستارخان» (
در انقلابات تاریخ معاصر استیلای روح فردگرایانه تداوم روح جمعگرایانه را دچار تزلزل کرده است. تراژدی قدرت و غریزهی سلطه جویی و پیشی جستن بر همنوعان دیگر همواره در ذات اذهان استبدادی و مطلقگرای فردی وجود داشته و کوشیده است که به طریقی بر دیگری چیره یابد. هر کسی در پی کسب امتیاز از دیگری بوده است. این یک امر بدیهی است که هر جا انسانی بر انسان دیگر تسلط نداشته و به اصطلاح با اعمال ذهن عاطفی برای دیگران حق و امتیازی قائل شده و حتی در صورت فقدانش بهایجاد حق نیز کوشیده است، نوعی تفاهم و همزیستی مسالمت آمیز، نوعدوستی و درک حضور یک همنوع دیگر بر ارادهها حکمفرما شده است نه تسلط زورمدارانهیاندیشههای مطلقه.
در دگردیسیهای موجود در تاریخ معاصرایران نیز، در تغییر وضعیت حاکم نوعی روح جمعگرایانه وجود داشته است اما در ادامه و در روند بعد از پیروزیش، خواستها و سلیقههای فردی، کیفیتهای روح جمعگرایانه دوران انقلاب را برهم زده است، وگرنهاین همه انقلاب و نهضت و جنبشها در تاریخ یکصد سالهایران به وقوع پیوسته، و میتوانست همچون کشوری مانند ژاپن با یک انقلاب (انقلاب میجی) سیر صعودی ابداعگرایانه و نظاممند خود را پیدا بکند. مگر یک ملت چقدر نیرو و انرژی دارد تا بتواند در هر زمان و دورهای خاص دست به تغییر وضعیت حاضر بزند. این مسئله نشان میدهد که تنها تغییر وضعیت برای تثبیت یک ساختار نظاممند که بتواند اجتماع را در همه جهات بهاندیشهها و آرزوهای منطقی خود برساند، کافی نبوده چرا که به محض پیروزی ذهن و روح تکثر گرایی، ذهن مطلق گرای فردی، مسیر تجربههای جمعی جامعه را منحرف کرده است.
انقلاب مشروطه ایران نمونه کاملی برای این مسئله میباشد. ستارخان و همرزمانش که دارایاندیشههای جمعگرایانه بوده و به هیچ وجه در فکر ارضای نیازهای فردی نبودهاند با این طرز تفکر و با احساس نیاز برای تغییر در ساختار نظام که استبداد و بیدادگری و ارتجاع، ساختار آن را پوسیده میساخت، به فکر چارهگری افتاد. این کار او ریشه در دغدغهها و آگاهیهای جمعی دارد. چرا که او به این مسئله واقف بود که چنانچه تفکر فردیاش در جهت استعدادهای جمعی به کار گرفته شود، تشخص بیشتری در جهت آفرینش استعدادهای اجتماعی پیدا میشود. تفکر جمعی باعث نشاط و تلطیف روح او شده در او احساس رضایتمندی و خشنودی ایجاد میکند. چنانچه این مسئله در جای جای سخنان و رفتار ستارخان به روشنی دیده میشود. ( ۱ )
پردازش به ساختار تفکر شخصی و فردی و صیقل دادن آن میتواند پشتوانهای برای استقلال فردی باشد. آنچه در این راستا قابل ستایش است عدم قناعت و توقف او در راستای خلاقیتهای فکری است، چرا که داشتن حرص و آزمندی در جهت توجه به فردیت باعث دوری او از توجه به عواطف جمعی و اجتماعی میشود.
از این دیدگاه انقلاب مشروطیت که بیدادگریهای آن را میتوان در طول تاریخ معاصر بی نظیر دانست، در تمام گرایشهای خود در واقعیت بین فردگراییِ ویرانگر و جمع گرایی ِ عاطفی ِ دلسوزانه – اما در عین حال صمیمانه سادهگرایانه – در جدال و کشمکش بوده است. این گرایشها در زمینههای مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، علمیو مذهبی وجود داشته که تفکرات فردی و جمعی در درون هرکدام از آن گرایشها ویژگیهای خاص خود را نمایان میساخت. به عنوان مثال در زمینه گرایشهای اجتماعیاشخاصی مانند میرزا ملکم خان به مالکیت خصوصی اعتقاد داشته، در زمینه فرهنگی کار روشنفکران فرهنگی قابل ستایش است، کار روشنفکرانی همچون حاج زین العابدین مراغههای، میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل، بخصوص ادبیات انقلابی مکتب « ملا نصرالدین » ( جلیل محمدقلیزاده، میرزا علی اکبر صابر ) حائز اهمیت است. یا در زمینه علمی،اندیشههای عبدالرحیم طالبوف تبریزی نمونه خوبی است.
« تفکر » فردی که آگاهی را در درون منافع خود خلاصه میکرد، در روند حرکتی خود با جریان مشروطه، تبدیل به « تمایل انحصاری » میشد. به عبارتی به دلیل عدم تقسیم تفکر خود با تحولات اجتماعی و توجه انحصارگرایانه به خلاقیت در جهت انتفاع شخصی عملا سعی در حفظ موقعیت خود را داشته است برای حفظ آن دست به هرگونه خیانتهای ویرانگری نیز میزده است. دراین راستا میتوان به شخصیتهای متزلزلاشخاصی همچون :یپرم خان ارمنی، سردار اسعد بختیاری، رحیم خان و . . . اشاره کرد.
نمونه کامل روح منفعت پرستیهای شخصی را میتوان در ماجرای « پارک اتابک » در دوران مشروطیت که «یکی از سیاه ترین صفحات تاریخ جنبش مشروطیتایران » ( ۲ ) است، مشاهده کرد. چرا کهاین پارک مظهری از خیانت است. دوستان سردار که با او برای استقرار مشروطیت تلاش میکردند دراینجا ماهیت قدرت طلبانه خود را نمایان میسازند. پارکی که به محض پیروزی روح جمعگرایانه، خیلی زودتر از آنچه فکرش را بکنی، روح منفعت پرستی و کسب امتیاز و قدرت طلبی را در خود شکوفا میکند. دسیسههای بیگانگان نیز برای روشن ساختن حرص و آز قدرت طلبی آنها بیکار نبود. حتی قشون روس خود رأسا دست به کار شده فجایع وحشت باری را میآفریند « دردناک ترین بدبختییک ملتاین است که در میهن خود اسیر سربازان بیگانه شود. » ( ۳ ) به هر حال آنها منافعی درایران داشتهاند جالباینجاست که آنها برای انتفاع جمع و به اصطلاح پیشبرد کشورشان دست به خشونتهای وهم آلود میزنند اما خیانت پیشگان داخلی برای رسیدن به آزمندیهای خود، چراغ استیلای بیگانگان را روشن و استحکام نیروی داخلی را دچار تزلزل میکردند. فاجعه همین جاست. و چنین است که « تمایلات » شخصی باعث تکرار تراژدی قدرت شده، عملا روح استبدادی را بر صحنه اجتماع حاکم میگرداند. اینکه « تکرار » تراژدی قدرت میگویم، شاهدم جریانهای بعد از انقلاب مشروطیت در تدوین قانون و تغییر ساختار نظام ناقص و ابتر و بی هویت بود. ( جنبشهایی همچون نهضت جنگل، جنبش آزادیستان خیابانی و . . . ) به دلیل تسخیر و تداوم روح استیلاگرانه، مردم نیز به تولید انرژی و نیرو برای تغییر ساختار نظام فکر میکنند. چرا که تحمیلیکاندیشه،یایک عملکرد همیشه با نوعی واکنش تلافی جویانه مردم همراه بوده است. البتهاین امر به منزله آن نیست که مردم به انتقامجویی برخاستهاند. آنها نیروهای خود را صرف انتقامجویی نکردهاند بلکه کوشیدهاند جانشینی برایاینگونه تحمیلهای فکری و عملی آنهااشکار نمایند. این جانشین سازی همیشه در بستر زمان با او بوده و دریک چشم بهم زدن ظهور نکرده است. تکرارها : انرژی، تحلیل انرژی. حرکت، واپس زدنهای متمادی. تجدد، ارتجاع بیش از پیش. چنین است سرنوشت ملتی که در طول تاریخ نیرویش را درجهت تمایلات فردگرایانه به تحلیل برده است.
انقلاب مشروطیت تقابل تفکر عاطفیِ جمعی با تفکر استیلاگرانه و موذیانه فردی بوده است، سرگذشت فاجعه آمیز سردار مشروطیت حاصل خیانت تفکر انحصاری و استبدادی و قدرت طلبیهای شخصی است، و بدینسان « تلخ است پایان قصه مردی که ستایشگر روشنایی بود و با گامهای محکمش زمین سنگلاخی شب را میکوبید تا راهی به دروازه صبح باز کند و نقبی به سوی نور بزند و در دل شب ناپدید گردد. قصه نیکمردی که خدمتگزار باغ آتش مقدس بود و در سردستان تیره کینه توزیها و حیلهاندوزیها از پای در آمد . . . قصه شیرمردی که با آتش و خون حماسه میساخت و در گرداب فاجعه دردناکی گرفتار آمد و قصه آن مرد زندگینامه قهرمان ماست. غمنامه ستارخان کرد. » ( ۴ )
مشکین شهر / مرداد ۱۳۸۱
پاورقی :
۱ و ۲ و ۳ و۴ ) دو مبارز جنبش مشروطه، رحیم رئیس نیا و عبدالحسین ناهید
منبع: سایت ایشیق