سرگئی کاژمیاکین
ا. م. شیری
شرق آسیا در آستانه جنگ قرار گرفته است. در اثر سیاست هرجومرج طلبانه آمریکا، منطقه با خطر تلفات بیشمار مواجه شده است. دولت ترامپ با ایجاد کانون مناقشه جدید، نه تنها برای از بین بردن رژیم مستقل کره شمالی، حتی برای ایجاد مشکل جدی برای چین سعی میکند.
اشتباه فوکویا
کتاب فرانسیس فوکویا زیر عنوان «پایان تاریخ و آخرین انسان»، که درست ربع قرن پیش انتشار یافت، حاوی ادعاهای پر طمطراق زیادی بود. بنا به ادعای مؤلف در این بیانیه ایدئولوژیک نئولیبرالیسم، با «شکست کمونیسم و بازگشت ناپذیری آن»، جنگها و مناقشات موجودیت بشری را تحتالشعاع قرار نخواهند داد، و «پیروزی کامل و نهایی دموکراسی لیبرالی» راه ایجاد تمدن واحد جهانی را خواهد گشود.
امروز ایدههای مذکور در کتاب بشدت خیرهسرانه بنظر میرسد. نابودی اتحاد شوروی و دور تازه گسترش سرمایهداری مناطق وسیعی از جهان را در هرجومرج فروبرد. محاسبه وقیحانه و لجامگسیخته سرمایه به آن منجر گردید، که در دهها مناقشه خونین سالانه صدها هزار نفر کشته میشوند. احتمال میرود شرق آسیا هم به منطقه خاورمیانه و آفریقا که شرکتها برای تصرف منابع، دولتها و ملتها را به خاک و خون میکشند، اضافه شود.
علت اصلی این عبارت است از: قدرت اقتصادی و سیاسی در حال رشد چین و سایر کشورها که از ورود به حاشیه با «حقوق پرندگان» نظام سرمایهداری امتناع میورزند. آنها با نمونه خود افسانه لیبرالی در خصوص «پایان تاریخ» کمونیسم را به چالش میکشند. خلاف جریان اتفاق میافتد: نه فقط چین میلیاردی، حتی کشور کوچک جمهوری دمکراتیک خلق کره میتواند بطور مساوی با ایالات متحده آمریکا سخن بگوید. پیروزی جمهوریخواهان متکی بر مجتمعهای نظامی- صنعتی و پیرو ایدئولوژی آمریکای «نجاتبخش»، رویارویی را اجتنابناپذیر ساخته است.
۲۱ ماه اوت در جنوب شبهجزیره کره رزمایش چندجانبه نظامی «یلچی- فریدوم گاردین ۲٠۱۷» آغاز گردید. واحدهای نظامی انگلستان، استرالیا، نیوزلاند، کانادا، دانمارک، هلند و کلمبیا به همراه نظامیان کره جنوبی و آمریکا در آن شرکت کردند. یک اتفاق جالب این که همه این کشورها، منهای دانمارک، در جنگ سالهای ۱۹۵٠- ۱۹۵۳ برعلیه کره به پشتیبانی از سئول و واشینگتن شرکت داشتند. و این همآوایی یک مورد استثنایی نبود. مانورهای مشابه «یلچی- فریدم گاردین ۲٠۱۷» بمعنی رایج کلمه، آموزشی شمرده نمیشوند. این استقرار کامل همه انواع واحدهای نظامی، که عملیات تهاجمی در نزدیکی مرز جمهوری دمکراتیک خلق کره و در شرایط حداکثر نزدیک به نبرد، تمرین جنگ بود. در این رزمایش ۵٠ هزار نظامی کره جنوبی و ۱۷ هزار و ۵٠٠ نظامی آمریکایی شرکت داشتند.
پیونگیانگ با واکنش شدید به رزمایشها، آنها را «تمرینی برای هجوم» نامید و خواستار پایان دادن به تحریکات در مرز کشور شد. پنتاگون طبق معمول موضع کره شمالی را نادیده گرفت و اعلام کرد، که مانورها «آمادگی برای دفاع از منطقه و تأمین ثبات در شبهجزیره کره» را ارتقاء میدهد. ماهیت این «ثبات» روشن است: همه اینها بر روی پایه منافع آمریکا که برای گسترش نفوذ خود در شرق آسیا سعی میکند، استوار است.
تضمین موشکی- هستهای
دلیل حضور آمریکا عبارت است از برنامه موشکی- هستهای جمهوری دموکراتیک خلق کره. رسانههای جهان آن را تا سطح «خطر جهانی» بزرگنمایی کردهاند. بطوری که سه چهارم شهروندان آمریکا برنامه دفاعی پیونگیانگ را «تهدید بحرانی» برای کشور خود تلقی میکنند. و این در حالی است، که بر اساس نظرسنجی اخیر، فقط یک دهم آمریکاییها میتوانند جای کره شمالی را در روی نقشه نشان دهند.
چنین روش دستکاری آگاهی را واشینگتن در سالهای موجودیت اتحاد شوروی تدوین وتکمیل نمود. ضمنا، همانطور که آمریکا، فرانسه، انگلستان و همه کشورهای دارنده تسلیحات اتمی از حق داشتن آن برخوردار هستند، دستیابی به فنآوری موشکی و هستهای حق قانونی پیونگیانگ است. استناد به این که حاکمیت کره شمالی حاضر نیست برنامه هستهایی خود را تحت نظارت بینلمللی قرار دهد، تردید برانگیز است. واشینگتن به رفتار مشابه از سوی اسرائیل که ۲٠٠ کلاهک هستهایی و موشکهای بالستیک قارهپیما برای پرتاب آنها در اختیار دارد، چشم میبندد. علاوه بر این، جمهوری دموکراتیک خلق کره دارای تجربه آموزندهای میباشد. در اوایل دهه گذشته پیونگیانگ با ورود بازرسان به تأسیسات خود موافقت کرد، اما ایالات متحده آمریکا و ژاپن خواستار برچیدن کامل برنامه هستهایی آن با نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی شدند. کره شمالی به خواست آنها پاسخ منفی داد. و، هماگونه که حوادث بعدی نشان داد، این یک پاسخ خردمندانه بود.
حتی امروز ازریابی مثبت از این تصمیم را میتوان در غرب شنید. رئیس بنیاد جهانی تحقیقات راهبردی،فرانسوا هایسبورگ اعتقاد دارد، که «کره شمالی از تجربه عراق و لیبی به چنین نتیجهگیری رسید. نگرانیهای آن را میتوان بیاساس حساب کرد، اما آنها کاملا واقعی هستند. به همین سبب، این کشور عاقلانه رفتار میکند».
سرنوشت غمانگیز قربانیان تجاوزات آمریکا بهتر از همه ساختارهای نظری ثابت میکند، فقط آن کشور شانس بقاء دارد، که میتواند به دفاع از خود قادر باشد. تلاشهای جمهوری خلق کره برای ساخت سپر موشکی- هستهایی فقط با دفاع و نه با هیچ گونه برنامه توسعهطلبانه قابل توضیح است. لازم به یادآوری است، که بر خلاف ایالات متحده آمریکا، پیونگیانگ در هیچ ماجراجویی نظامی و در هیچ تهاجم نظامی به یک کشور مستقل شرکت نکرده است. رهبری کره شمالی همواره بر ماهیت دفاعی برنامه هستهای کشور تأکید کرده است. تا جایی که اخیرا نماینده دائمی کره شمالی در سازمان ملل متحد، کیم این ریون اعلام کرد، که بمنظور حراست از حاکمیت ملی و دفاع از امنیت جمعیت، کشور در نظر ندارد از سلاح هستهایی چشمپوشی کند. در این باره روزنامه مرکزی دولتی «نودون سینمون» نیز در تاریخ ۱۹ اوت نوشت. در آن گفته میشود: تسلیحات جمهوری دموکراتیک خلق کره هیچ کشوری را که حاضر نیست همراه با واشینگتن به اقدام مسلحانه علیه پیونگیانگ دست بزند، تهدید نمیکند. در ادامه مقاله گفته میشود: «هدف از تقویت توان هستهایی کشور بازداشتن ایالات متحده از برداشتن گامهای گستاخانه برای آغاز جنگ هستهایی می باشد».
به دیگر سخن، کره شمالی با توجه به این که تسلیحات خود را بمثابه ابزار بازدارندگی در مقابل حمله از سوی واشینگتن تعریف میکند، در نظر ندارد از آنها در حمله پیشدستانه استفاده کند. با این حال، این موضع پیونگیانگ را سیاستمداران و رسانههای جمعی خارجی نادیده میگیرند. هدف آنها، جنجالی و خونخوار معرفی کردن رهبری جمهوری دموکراتیک خلق میباشد. حوادث اخیر نیز این مدعا را ثابت میکند. هشتم ماه اوت دونالد ترامپ «آتش و خشمی به کره شمالی وعده داد که جهان نظیر آن را ندیده است».
پس از چند ساعت پیونگیانگ طی یکسری عبارات کاملا آرام تکمیل برنامه آزمایش موشک میانبرد «هواسون- ۲» برای شلیک به پایگاه نظامی آمریکا واقع جزیره گوآم را اعلام نمود. با وجود اینکه جمهوری دموکراتیک خلق کره بطور دقیق توضیح داد که موشک در فاصله ۳٠- ۴٠ کیلومتری جزیره، در آبهای بینالمللی فرود خواهد آمد، از این بیانیه بمثابه دلیل اثبات قصد تهاجمی پیونگیانگ بهرهبرداری شد. کارزار شدید بیش از یک هفته ادامه یافت. حیرتانگیز است، اما رسانههای جهانی در مقابل اطلاعات منتشره در خصوص طرح حمله فلجکننده آمریکا به ۲٠ پادگان نظامی جمهوری دموکراتیک خلق کره در همان روزها دوستانه «سکوت» کردند، هر چند که نیروی هوایی آمریکا از ماه مه تا کنون ۱۱ پرواز آزمایشی مشابه چنین حمله را انجام داده است.
با این وجود، پاسخ شجاعانه پیونگیانگ به هدف خود رسید. لفاظی واشینگتن همانطور که مشهور است فقط زبان قدرت را میفهمد، بطرز قابل ملاجظهایی تغییر یافت. ۱٣ اوت روزنامه «والاستریتژورنال» مقاله مشترک وزیر خارجه، تیلرسون و وزیر دفاع، جیمس ماتیس را منتشر نمود. در آن مقاله هر دو «شاهین» که جمهوری دموکراتیک خلق کره را تهدید به نابودی میکردند، اذعان نمودند، که «ایالات متحده آمریکا به تغییر رژیم و تسریع اتحاد کره» مایل نیست». آن گونه که مقامات رسمی آمریک تصریح نمودند، «ایالات متحده آمریکا با وجود اینکه منتظر پایان دادن به اقدامات نحریکآمیز کره بشکل آزمایشات موشکی میباشد، خواستار مذاکره با پیونگیانگ است».
در نشانگاه چین مشاهده میشود
در هر حال، همانطور که تاریخ ثابت میکند، این «دانایی» (پسر پادشاه مصر باستان. م.) قابل اعتماد نیست. دولت آمریکا که جرأت وارد آوردن ضربه مستقیم به کره شمالی را در خود نیافت، به راهکار خفه کردن ادامه میدهد. ۵ ماه اوت شورای امنیت سازمان ملل متحد با درخواست آمریکا قطعنامه ۲۳۷۱، در خصوص تشدید تحریمهای بینالمللی بر علیه جمهوری دموکراتیک خلق کره را تصویب نمود. نمایندگان چین و روسیه سعی کردند از شدت تحریمها بکاهند: از جمله، بند مربوط به تحریم کامل مواد سوختی و ممنوعیت صادرات مسنوجات از کره شمالی بطور کلی از متن حذف گردید.، با این حال، محدودیتها کاملا قابل ملاحظه هستند: کشورهای جهان از خرید مواد معدنی و محصولات دریایی پیونگیانگ منع شده، یکسری مؤسسات و برخی شخصیتهای دولتی نیز تحریم گردیدند.
تحریکات در مرز جمهوری خلق کره ادامه دارد. هدف آنها، واداشتن جمهوری دموکراتیک خلق کره به اقدام متقابل و توجیه گسترش حضور نظامی میباشد. در آخر ماه ژوئیه در سواحل شبهجزیره کره، ژاپن و آمریکا به رزمایش نظامی دست زدند که در آن دو بمبافکن راهبردی ب- ۱ شرکت کردند. در کره جنوبی شلیک موشکهای بالستیک «ATACMS» (آمریکا) و «هیونمی-۲» (کره جنوبی) بوقوع پیوست. علاوه بر این، سئول با استقرار چهار واحد تکمیلی دفاع ضدموشکی «تاد» موافقت کرد. لازم به یادآوری است، که انتقال آنها از آمریکا در آغاز بهار شروع شد، اما رئیس جمهور جدید، مونچژهاین استقرار آنها را به حالت تعلیق درآورد. اما، حالا سئول عقبنشینی کرده است.
این تصمیم، تناقض سیاست مونچژهاین را بار دیگر نشان میدهد. او با انتخاب خود به عالیترین مقام سیاسی در ماه مه، عادیسازی روابط با همسایه شمالی را وعده کرد. اینگونه وعدهها حالا هم شنیده میشود. رئیس جمهور در کنفرانس مطبوعاتی روز ۱۷اوت بمناسبت صد روزگی ریاست جمهوری خود اظهار داشت، که «در شبهجزیره کره دیگر هیچوقت جنگ نخواهد شد». او اضافه کرد: «مذاکرات باید شروع شود». اما برعکس، هنگام دیدار از آلمان در چهارچوب اجلاس «گروه بیست بزرگ» در ماه ژوئیه، مونچژهاین بیانیه باصطلاح برلین چنگ زد. در آن بیانیه اهمیت برقراری روابط صلحآمیز درازمدت بین سئول و پیونگیانگ مورد تأکید قرار گرفته است.
بموازات این، رهبری کره جنوبی خلع سلاح اتمی جمهوری دموکراتیک خلق کره را شرط مطلق عادیسازی مناسبات میخواند، که بنظر میرسد برای پیونگیانگ غیرقابل قبول است. اضافه بر این،مونچژهاین در دیدار از واشینگتن تصریح نمود، که «اتحاد بزرگ کره و ایالات متحده آمریکا اگر در مقابل تهدید اتمی شمال عقبنشینی روی ندهد، میتواند باز هم بزرگتر شود». هر انتظاری غیر از این نشانه سادهلوحی است. نخبگان کره جنوبی بیش از آن به واشینگتن وابسته هستند، که رئیس جمهور بتواند در نظر نگیرد. علاوه بر این، حزب او در پارلمان در اکثریت نیست و نیروی اصلی مخالف- حزب «کره آزاد» آمریکا را به استقرار تسلیحات اتمی در کشور فرامیخواند.
سیاست سئول و واشینگتن موجب افزایش هر چه بیشتر هشدارها در پکن میشود. رهبری جمهوری خلق چین بخوبی میفهمد که تشدید فعالیت آمریکا و متحدان آن فقط متوجه پیونگیانگ نیست. مقر بخش عمده موشکهای بالستیک قارهپیما، و همچنین، پایگاه اصلی ناوگان شمالی چین در مناطق شمال غربی چین- مناطق هممرز با جمهوری دموکراتیک خلق کره واقع است.
به همین دلیل پکن در مقابل طرح استقرار موشکهای «تاد» واکنش بشدت منفی نشان داد. ،گنگ شوآنگ، سخنگوی رسمی وزارت امور خارجه جمهوری خلق چین تصریح نمود، که این اقدام «ضربه جدی به توازن راهبردی در منطقه وارد میکند و مناقع چین را زیر پا میگذارد». همچنین، پکن ایالات متحده آمریکا را به احتراز از درگیر کردن جنگ فرامیخواند. فان چانلون، معاون رئیس شورای مرکزی نظامی جمهوری خلق چین هنگام ملاقات با جوزف دانفورد، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، که در آستانه انجام رزمایش «یلچی- فریدوم گاردین ۲٠۱۷» به کشورهای منطقه سفر کرده بود، اظهار عقیده نمود، که اقدامات نظامی نباید وسیلهایی برای حل و فصل مشکل شبهجزیره کره باشد. البته، دانفورد روحیه جنگجویانه خود پنهان نکرد. او تهدید کرد: «اگر کارزار فشارهای دیپلوماتیک و اقتصادی کارساز نباشد، من باید به هر کاری دست بزنم تا رئیس جمهور آمریکا برای گزینه نظامی دلایل واقعی در دست داشته باشد».
مقامات آمریکا از بحران کره برای تشدید فشارها به پکن استفاده میکنند. ترامپ در ۱۴ اوت، که تا این تاریخ چین را به بیمیلی در اعمال فشار به جمهوری دموکراتیک خلق کره متهم میکرد، دستورالعملی دایر بر تحقیقات در خصوص نقض احتمالی مالکیت معنوی آمریکا از سوی چین صادر کرد. مقامات آمریکا جمهوری خلق چین را به آن متهم میکنند، که شرکتهای آمریکایی شاغل در این کشور را به دادن اطلاعات مجبور میکنند. در نتیجه بازرسی، واشینگتن میتواند عوارض کالاهای وارداتی از چین را بطور ناگهانی افزایش دهد. در چین نیز قول دادند به اقدام متقابل دست بزنند.
علاوه بر این، کنگره آمریکا طرح فروش تسلیحات به ارزش یک میلیارد و ۴٠٠ میلیون دلار به تایوان را تأئید کرد.ناو آمریکایی «جون مککین» طی یک حرکت نمایشگرانه در تاریخ ۱٠ اوت از نزدیکی جزیرهسپراتلی که جمهوری خلق چین بخشی از خاک خود میداند، عبور کرد. اصرار خشن ایالات متحده آمریکا کاملا قابل درک است: سرنوشت شرق آسیا و، در کل، هژمونی جهانی آمریکا، به رشد حوادث در شبهجزیره کره وابسته است.