علی موسیو یکی از نخستین بنیانگذاران و فعالان تاریخ جنبش کارگری ایران در مرحله سوسیال دمکراسی انقلابی است. وی در پیدایش و رشد سازمان های متعدد اجتماعیون ـ عامیون ایران نقش بارزی ایفا نموده و از پیشکسوتان آن محسوب می گردد. او در سالهای انقلاب مشروطیت با پایه گذاری مرکز غیبی تبریزکه میتوان آن را به عنوان مهمترین و موثرترین هسته اجتماعیون ـ عامیون ایران یاد کرد، خدمات انکار نا پذیری انجام داده است.
ندا فرشباف: اتاقهای تودرتو و حالت غیرمرسوم بههموصلشدن قسمتهای این خانه باعث میشود کسی که برای اولینبار در آنجا قدم گذاشته، کمی گمراه شود و راه ورود و خروج را گم کند. این معماری منحصربهفرد، مرکز غیبی تبریز را از دیگر بناهای بهجامانده از آن روزگار متمایز میکند.
انتهای کوچه حاج رضا، بنبست کربلایی علی مسیو، خانه موزه علی مسیو! این تنها نام و نشان از رهبر فکری مشروطهخواهان آذربایجان است؛ خانهای که در خیابان ارتش شمالی و منطقه تاریخی تبریز قرار گرفته است.
چندان بزرگ نیست! با معماری خاص و مبهم، از در کوچک خانه که وارد میشوید، از سمت راست به اتاقهای بالا پله میخورد و مستقیم به یک حیاط کوچک وارد میشوید و سمت چپ حیاطی کمی بزرگتر به شما سلام خواهد داد.
چهار طرف حیاط را ساختمان در بر گرفته است و معماری آن به گونهای مبهم و پیچیده است که بههیچعنوان نمیتوان گفت شبیه خانههای قدیمی آن زمان است.
این خانه تاریخی که معماری آن به دوران قاجار باز میگردد، در تاریخ ١٢ مرداد سال ١٣٨٢ به ثبت ملی رسید و حدود ١٠ سال پس از آن، یعنی در سال ١٣٩١ توسط شهرداری تبریز خریداری شد و با نام مرکز غیبی تبریز یا خانه- موزه علی مسیو با بهنمایشگذاشتن آثار بهجایمانده از دوران مشروطه مانند سلاح، عکس و اسناد تاریخی پذیرای بازدیدکنندگان است.
این خانه که در حال حاضر بخشی از تاریخ مشروطه را زنده نگه داشته است به یکی از موزه های مهم برای معرفی فرهنگ و تاریخ مردم تبریز بدل شده و هر ساله هزاران گردشگر از آن بازدید می کنند.
در میان تاریخنگاران، این خانه که به «کربلایی علی مسیو» رهبر فکری مشروطهخواهان آذربایجان منسوب است، بهعنوان منزل دوم علی مسیو شناخته میشود.
کربلایی علی مسیو تاجری تبریزیالاصل بوده که به کشورهای اروپایی بهویژه کشور فرانسه سفرهای بسیار داشته و به همین دلیل «مسیو» کنیهاش شده است. مقایسه خانههای اعیان و اشراف هم عصرش، با مساحت کوچک این خانه و معماری خاصش که شبیه خانههای اعیانی آن زمان نیست، این گمانه را که آنجا خانه دوم علی مسیو بوده، تقویت میکند؛ اما واقعیت این است که اینجا محلی مخفی بوده، برای اینکه تصمیمات مخفیانه مشروطهخواهان آنجا گرفته شود.
هنگام مرمت، زیرزمینهایی از این خانه کشف شد که به کوچههای پشتی راه داشت و همچنین اصطبلی مخفی برای نگهداری اسبها وجود داشت تا در صورت کشف مکان جلسه، با اسب بتوانند فرار کنند. تجربه سفرهای اروپایی علی مسیو و شمّ سیاسی او، چنین بنایی را محقق کرده بود و بعدها این مکان با نام «مرکز غیبی تبریز» شهرت یافت. برخی محققان گمانهزنیهایی دارند که با توجه به وجودنداشتن هیچ نشان و اثری از علی مسیو جز همین خانه، او اصلا در تبریز سکونت نداشته و محل سکونت اصلیاش استانبول یا فرانسه بوده و در جریان مشروطه به تبریز آمده تا در این جریان رهبری فکری داشته باشد.
رهبر فکری مشروطهخواهان آذربایجان سه پسر به نامهای حاجیخان، حسن و غدیر داشت که پسر بزرگش جوانی رعنا بود و پسرهای کوچک ١۶ و ١٣ساله بودند. همه پسران علی مسیو در ١٠ محرم ١٣٣٠ قمری مصادف با ١٠ دیماه ١٢٩٠ شمسی در میدان قم باغی (میدان دانشسرای فعلی) به همراه ثقهالاسلام و تعدادی از مشروطهخواهان به دار آویخته شدند. در ضلع جنوبی خانه علی مسیو دیواری وجود دارد که دو شمایل در بالای آن دیوار نصب شده است. گفته میشود این شمایل به یاد دو پسر کوچک شهیدش که کم سنوسالتر بودند، ساخته و نصب شده است.
اتاقهای تودرتو و حالت غیرمرسوم بههموصلشدن قسمتهای این خانه باعث میشود کسی که برای اولینبار در آنجا قدم گذاشته، کمی گمراه شود و راه ورود و خروج را گم کند. این معماری منحصربهفرد، مرکز غیبی تبریز را از دیگر بناهای بهجامانده از آن روزگار متمایز میکند.
از مرگ علی مسیو روایتی وجود دارد که پس از انتقال ستارخان و باقرخان به تهران و در این اوضاع ناآرام وی به سفارت روس (تزاری) دعوت میشود؛ یعنی همان جایی که عاملان بهدارآویختن فرزندانش در ظهر عاشورا به آن منتسب بودند! گفته میشود که او پس از حضور در این سفارت با خوردن غذای مسموم جان خود را از دست میدهد؛ هرچند بعید به نظر میرسد که شخصی با درایت و سیاست علی مسیو که به مشروطهخواهان آذربایجان خط فکری میداده، به دعوت قاتل پسرانش جواب مثبت داده و از غذای مسموم آنها خورده باشد؛ ولی هیچ روایت دیگری از مرگ وی در دسترس نیست.
در همسایگی علی مسیو، خانهای به نام ختایی وجود دارد که این خانه به یکی از سران مشروطه تعلق داشت. خانواده ختایی از اعیان و اشراف تبریز بودند که در جریان مشروطه حامی مالی سردمداران و مجاهدان بودند، همه اعضای خانواده پس از شناسایی و حمله روسها به قتل رسیدند و تنها بازمانده کودکی پنجساله بود که از ترس در زیرزمین آن خانه پنهان شده بود.
وجود این دو خانه در همسایگی یکدیگر و نزدیکی آن ها به خانه حیدرزاده و مجموعه خانه های تاریخی دانشکده هنر و معماری، خانه- موزه استاد شهریار، عمارت تاریخی شهرداری تبریز و چند اثر تاریخی دیگر این محدوده را به بافت پویای تاریخی تبدیل کرده است که حضور در آن نه تنها برای گردشگران بلکه برای شهروندان نیز دلچسب است.