دکتر محمد حسین یحیایی
از مدت ها پیش انتظار آن می رفت که تهیدستان، زحمتکشان، جوانان بیکار، مایوس و سرخورده از دست حقه بازان سیاسی متشکل از چندین جناح حکومتی پا به میدان مبارزه بگذارند و خشم فرو خورده در سال های طولانی خود را به حامیان تبهکاران ، دزدان، فاسدان اجتماعی و اقتصادی، رانت خواران سیاسی که سال ها از خوان نعمت رژیم و اندوخته اندک مردم به ثروت های هنگفت و بادآورده رسیده و همچنان با استفاده از همه ابزار سرکوب، مذهب و حیله گری های ارتجاعی، بر گرده مردم مظلوم، رنجدیده و ستم کشیده نشسته و با تحقیر یکه تازی می کند، نشان دهند. نگرانی های رژیم از مدت ها پیش آغاز شده بود که گاهی نشانه های آن، از نگرانی و بیم مجلس نشینان، دولتمردان، اقتصاد دانان و کنشگران اجتماعی و سیاسی رژیم آشکار می شد، آنان در برخی موارد به تحقیر و تحریک مردم می پرداختند تا واکنش آنان را بسنجند و اتاق فکر و امنیتی خود را در مقابله با آن مهیا و آماده سازند. در این راستا همه دولتمردان و سیاسیون که نزدیک به 40 سال است بر سرنوشت سیاسی و اقتصادی جامعه حاکمند و اتاق های بازرگانی و مشاورین دانشگاهی آنان هم گله مند از شرایط اقتصادی و سیاسی، زبان به نقد گشوده و نگرانی خود را از خشم مردم بیان می داشتند. سعید لیلاز اقتصاد دان در دومین کنگره استانی حزب کارگزاران و سازندگی نگرانی خود را اینگونه بر زبان می آورد و می گوید: احمدی نژاد بو می کشد که فروپاشی نزدیک است… آمار نشان می دهد که مردم کالری کافی دریافت نمی کنند، سرانه مصرف لبنیات کاهش پیدا کرده در سال چهلم انقلاب اسلامی 3 میلیون و 200 هزار نفر مواد غذایی برای خوردن شام شب ندارند و من ندیدم کسی عمامه به زمین بکوبد و یا علی شمخانی دبیر شورای امنیت ملی می گوید که دیگر جامعه به کارآمدی رژیم باور ندارد و علی لاریجانی هم ادامه می دهد که ما قادر به اداره کشور نیستیم، بودجه 97 کفاف اداره کشور را نمی دهد ، چه برسد که بخواهد رونق ایجاد کند، بودجه ای برای عمران نیست و پولی هم در صندوق توسعه نمانده است. بنابرین جامعه در تب و تاب، جوانان بیکار و تحصیل کرده با مدارک دانشگاهی مایوس و سرخورده از رژیم و آینده خود، بازنشستگان روبرو با صندوق خالی، مالباختگان سرگردان در خیابان، کارگران و تهیدستان خمیده و رنجور از فشار اقتصادی و اجتماعی زمینه ساز این خروش و خیزش همگانی بودند که آن هم با تردستی جناح های مختلف ارتجاع فراهم شد و با گسترش خود در سرتاسر کشور لرزه بر اندام رژیم انداخت. هرچند همه جناح های رژیم برای حفظ موقعیت و مقام خود در حفظ آن تلاش می ورزند و گاهی همسو عمل می کنند ولی در اداره جامعه و اقتصاد اختلافات بنیادی و بینشی دارند که گاهی به برخورد های جدی می انجامد و در جامعه انعکاس می یابد.
روحانی که خود را معتدل و دولت خود را« اعتدال و امید » نامیده و از سوی مشاورین به شدت نئولیبرالیست اداره می شود بار ها از مداخله سپاه در اقتصاد انتقاد کرده و گفته است : که با ابلاغ سیاست های اصل 44، اقتصاد از دولت بی تفنگ به دولت با تفنگ واگذار شد، این چه خصوصی سازی است؟ در لایحه بودجه 1397 پیش بینی شده است که بخش مهمی از درآمد های بودجه از فروش سهام، دارایی های دولتی، خصوصی سازی و افزایش فروش خدمات، کالا های دولتی با نام « اصلاح قیمت ها » یعنی افزایش آن تامین شود که با توجه به نقد پیشین از سپاه و هشدار مشاوران اقتصادی رئیس جمهور، مانند مسعود نیلی، لیلاز، نوبخت و دیگران که به شدت دلبسته اقتصاد نئولیبرالیستی در راستای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول هستند، مانع از خصوصی سازی به روش پیشین خواهند بود. آنان بر این باورند که ریاضت اقتصادی با پائین آوردن هزینه تولید، بویژه کاهش دستمزد ها زمینه پیوند اقتصاد را با اقتصاد جهانی فراهم می آورد و به ورود سرمایه های خارجی یاری می رساند، در نتیجه باید اقتصاد را با گذشت زمان از دست فرماندهان سپاه و حامیان سیاسی آنان در بدنه رژیم رها کرد. بنابرین کارشکنی فرماندهان سپاه و تیم سیاسی آنان از مدت ها پیش آغاز شده بود و با کاهش فروش نفت در ماه های اخیر فزونی می گرفت، تا جائیکه سپاه در تلاش راه اندازی گشت های شبانه بود تا از قرارگاه های خود بیرون آمده و در خیابان ها خود نمایی کند و زمینه حضور دراز مدت خود را فراهم سازد که با مخالفت وزارت کشور روبرو شد و وزیر کشور در مخالفت با آنان گفت که تامین امنیت به عهده نیرو های انتظامی و زیر نظر وزارت کشور است و نیازی به مداخله سپاه در این امور نیست. سپاه بدون توجه به گفته های وزیر کشور نیرو های خود را به خیابان ها فرستاد و یادآور شد که وظیفه اصلی سپاه حفظ انقلاب است. از آن رو می توان گفت که خیزش همگانی که از مدت ها پیش مطرح می شد قابل پیش بینی از سوی سران رژیم بود که با کار برد حیله و نیرنگ خواهان بهره برداری از آن بودند و تلاش می ورزیدند که سهم بیشتری از غنائم و دارایی های کشور را به خود اختصاص دهند.با لایحه بودجه که در آن اخذ مالیات از آستان قدس و دیگر نهاد ها مطرح شده بود، صدای اعتراض ابراهیم رئیسی و علم الهدا بلند شد و نخستین اعتراض هم به گرانی ها و ناکارآمدی دولت از مشهد آغاز شد و به سرعت به همه شهر ها و مناطق دور افتاده و فقیر نشین سرایت کرد و با گسترش آن تمامیت رژیم زیر سئوال رفت و جنبش با مطرح کردن شعار های ساختار شکن و جدید مانند « اصلاح طلب، اصول گرا دیگر تمام است ماجرا » از آن گذر کرد. در همه این مدت برخی از تبهکاران و جانیان رژیم درمانده و به وحشت افتاده به لانه های خویش خزیده، منتظر حوادث و پیشآمد های آینده شدند و برخی دیگر از ذوب شدگان در ولایت و نمایندگان مجلس از حق اعتراض مردم به ستوه آمده از استبداد و فقر به دفاع از آن پرداختند که تا مدتی قبل به شدت با آن مخالفت می کردند و اعتراض را در مخالفت با خدا و ولی خدا می دانستند.
در حالیکه اعتراضات خود جوش مردمی در مخالفت با رژیم ولایت هر روز ابعاد وسیعتری بخود می گیرد و توده های مردمی از حاشیه به متن وارد می شوند و جوانان مایوس و سرخورده از بیکاری، فقر، استبداد و تحقیر با جانفشانی و از خودگذشتی پا به میدان مبارزه نابرابر می گذارند، رژیم هم به حیله گری و تبهکاری های خود ادامه می دهد و با چراغ خاموش ادوات سرکوب را با ابعاد وسیع و گسترده به مناطق مختلف ( تبریز_ مشهد ) گسیل می دارد که نشانگر اهداف دراز مدت و از پیش تعیین شده آن است. در این میان سخنگوی سپاه از عدم مداخله سپاه در اعتراض ها سخن می گوید و فرمانده آن به مداخله در سه شهر اعتراف می کند که خود نشانگر بازی های سیاسی، امنیتی و شکاف عمیق در راس هرم قدرت است . به نظر می رسد که سپاه بدنبال اهداف مشخصی حرکت می کند و تا درخواست شورای امنیت ملی برای سرکوب از قرارگاه های خود بیرون نخواهد آمد و در صورت مداخله هم به قرارگاه های خود باز نخواهد گشت، در نتیجه ایران به نقطه حساس ، تعیین کننده و سرنوشت سازی رسیده است که به این زودی ها پایان نخواهد یافت. انباشت سرمایه از راه های دزدی و چپاول در دست جناح های قدرت به قدری افزایش یافته است که هر کدام از آنان سیاست اقتصادی و روابط خارجی خود را پیش می برند، بخشی از آنان خواهان پیوند با سرمایه جهانی و سیاست خارجی همسو با آنند و بخش دیگر خواهان ادامه سیاست گذشته و ادامه دزدی از منابع داخلی اند، بنابرین تضاد منافع و جهت گیری های سیاسی و اقتصادی، آنان را به جان هم انداخته که به نظر می رسد با مداخله نیرو های نظامی که منتظر فرصت و شرایط اند به پایان خواهد رسید.
آنچه مسلم است جوانان بستوه آمده از حیله و نیرنگ جناح های حکومتی دیگر فریب وعده و وعید های بی پایه و اساس آنان را نخواهند خورد و اگر هم امروز مجبور به ترک خیابان شوند در اولین فرصت بار دیگر به خیابان خواهند ریخت و شعار ساختار شکن خود را با عنوان « رفراندوم، رفراندوم، این است شعار مردم » تکرار خواهند کرد زیرا این رژیم با ساختار کهنه با بینش و روش ارتجاعی اش که محصول 4 دهه پیش است و در شرایط خاصی شکل گرفته جوابگوی نیاز های امروزی نیست و ظرفیت تغییر را هم ندارد، بنابرین دلخوش کردن به رویکرد برخی از جناح های آن که رفتار گوناگونی از خود در شرایط گوناگون نشان می دهند، راه به جایی نخواهد برد، زیرا در هنگام ضرورت برای حفظ رژیم باهم متحد خواهند شد، این رفتار را از محمد خاتمی رهبر اصلاح طلبان در ادوار مختلف دیده ایم که جوانان را گاهی ارازل و اوباش خوانده و گاهی هم فریب خورده و فرصت طلب نامیده است ( بیانیه مجمع روحانیون مبارز در رابطه با تظاهرات مردم در سراسر کشور ).
در پایان باید یادآور شد که نیروهای مسلح سپاه در کمین نشسته و در فرصت مناسب به میدان خواهند آمد و با کاربرد زور شعله تظاهرات را خاموش خواهند کرد ولی مبارزه برای آزادی، رفاه و عدالت اجتماعی که از سوی این رژیم نابود شده و از بین رفته، همچنان ادامه پیدا خواهد کرد، در این میان نباید گول رفتار و گفتار شبه فاشیستی ترامپ و شرکاء را خورد که با حفظ منافع با ارتجاعی ترین قشر حکومتی در ایران و منطقه ارتباط برقرار می کنند و خیزش حق طلبانه توده های مردم را از مسیر اصلی خود منحرف می سازند، نگاه تحقیر آمیز خامنه ایی و دارو دسته اش به تظاهرات جوانان بستوه آمده از ظلم و جور رژیم و تکرار سخنان پیشین « که تحریک بیگانه در کار است » نشانه نیرنگ و حیله گری همیشگی است که فرصت طلبانه از آن استفاده می کند تا پیوند ساختگی بین خیزش فراگیر مردمی را با بیگانگان و یا سازمان های خود محور که خود را تنها آلترناتیو رژیم می پندارد برقرار سازد. بنابرین راه برون رفت، اتحاد و همبستگی و گذر از رژیم دینی و مذهبی و برقراری نظام فدرال در جامعه چند فرهنگی ایران و سکولاریزم است که پایه های آن را عدالت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تشکیل می دهد….