آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

منابع اندک مالی، شتاب تظاهرات را کند می کند

دکتر محمد حسین یحیایی

جوامع بشری با هر ساختاری که دارد، در حال تغییر و دگرگونی است که گاهی این تغییرات و دگرگونی ها در حوزه های گوناگون با شتاب به پیش می رود و گاهی دیگر با برخورد به عوامل بازدارنده، مانند سنت های جان سخت و کهنه از شتاب آن کاسته شده، نوعی سرخوردگی و یاس بر جامعه حاکم می شود، ولی هیچوقت تحول و دگرگونی اجتماعی و ساختاری از حرکت باز نمی ایستد و مسیر تاریخ همواره رو به جلو حرکت می کند و پیش می رود. بنابرین جوامعی که پذیرای تغییر و در حال تحول باشند و نوآوری های همه جانبه را در همه زمینه ها، تشویق و مورد حمایت قرار دهند، جوامع پویا خوانده می شوند که در آنها هیچ سنت، نهاد و موسسه ای مقدس و پایدار نمی ماند و دگرگونی و تغییر همچنان با شتاب ادامه دارد. در این جوامع تفکر انتقادی و پرسشگری بسیار گسترده و گذر از هنجار های اجتماعی و سیاسی سهل و آسان است. اندیشه و افکار نو، همراه با نوآوری محور فعالیت های مردمی بویژه جوانان را تشکیل می دهد، در نتیجه جامعه در تکاپوی نو آوری و نواندیشی با هر گونه بازدارندگی به مبارزه بی امان بر می خیزد تا مسیر خود را به پیش هموار سازد.

در مقابل جوامع پویا، جوامع ایستا و سنتی قرار دارند که با استفاده از همه ابزار بویژه باور های دینی و مذهبی، خواهان تحمیل سنت،اندیشه های ارتجاعی و استبداد همه جانبه بر جامعه اند، در این جوامع عوامل تاریخی و ارتجاعی که از سوی برخی برجسته می شوند، مانع از تحول اساسی و دگرگونی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی می شود و هر گونه نو آوری در مخالفت با فرهنگ حاکم تلقی شده، گاهی با استفاده از قهر و خشونت از رشد و توسعه آن جلوگیری می کنند، در نتیجه حفظ سنت با قهر پیش می رود، اخلاق اجتماعی در اسارت سنت قرار می گیرد، سال خوردگان تلاش می ورزند که اداره جامعه را در دست بگیرند و امکان نفوذ دیگران بویژه جوانان را سد کنند، همچنان مانع از نقد و پرسشگری در جامعه شوند، با کار برد دروغ، فریب، تهدید و جنایت خود، و منافع خود را مقدس جلوه دهند و زندگی توده ها را یکنواخت و کسل کننده سازند، با کاربرد این سیاست توده های مردمی گرفتار اضطراب، روان پریشی و خشونت ورزی می شوند که گاهی جامعه را با تنش و چالش های بزرگ و مهمی روبرو می سازد، در این میان بحران های شدید اقتصادی ( بیکاری، فقر، تورم، فاصله طبقاتی و… )، فساد گسترده ( رشوه، دزدی، اختلاس، رانت خواری و… ) و استبداد حاکم که با هرگونه تشکل صنفی و سیاسی به شدت مخالفت می کند، جامعه را در بن بستی قرار می دهد که راهی جز مبارزه رودر رو و گاهی قهر آمیز باقی نمی ماند. جامعه در راستای تکاملی خود با عناصری از ارتجاع روبرو می شود که ناگزیر است آنان را پس رانده، مسیر خود را هموار سازد، در این راستا جنبش ها، خیزش ها و نمایش های اعتراضی آغاز می شود که گاهی پراکنده و گاهی هم فشرده و فراگیرند.

جنبش به رفتار های گروهی اطلاق می شود که گاهی به شکل منظم برای رسیدن به یک هدف شکل می گیرد، گاهی کوتاه مدت و گذرا است و گاهی هم تدریجی و بلند مدت، همراه با ابتکار و نوآوری است که خواسته های مشخص و فراگیری دارد که با افزایش تنش در جامعه، گسل های اجتماعی آن فعال می شوند، با ناکارآمدی تلاش های اصلاحی و یا کاستی های آن شتاب بیشتری می گیرد و رویکرد تغییر و دگرگونی اجتماعی را دارد، زیرا توده های بستوه آمده از بحران های اجتماعی و اقتصادی بویژه تهیدستان و محرومان جامعه از شرایط و حاکمیت موجود خشمگین، ناخشنود و بیزارند و امیدی به آینده بهتر و سالم تر ندارند.

جنبش کنونی ایران که به سرعت فراگیر شد نشان می دهد که جامعه خواهان دگرگونی اساسی و همه جانبه است و در قالب دهه های گذشته که رژیم استبداد و ارتجاع برای آن ساخته ، تا همه را در آن قالب جای دهد، نمی گنجد که برخی خود را اصلاح طلب نشان دهند و جامعه را از مسیر واقعی خود که گذر از رژیم ولایی است منحرف سازند.در این تظاهرات گسترده و فراگیر سخنی از اصلاح طلبی در میان نبود، از همان روز های نخست شعار « اصلاح طلب، اصول گرا، دیگر تمامه ماجرا » خشم اصلاح طلبان را برانگیخت، تا جائیکه رهبران و قلم بدستان آنان شتاب زده و نگران پرده از رخسار بر کشیدند و تهمت های ناروایی نثار تظاهرکنندگان کردند، تا جائیکه آنان را فریب خورده، آشوبگر خواندند، در این میان رژیم هم به شیوه های گذشته از یک سو اشگ تمساح ریخت و گفت تظاهرکنندگان خواسته های اقتصادی دارند که باید حق تظاهرات داشته باشند و از سوی دیگر به دستگیری های گسترده دست زد و جنایت آفرید که هنوز هم ادامه دارد.

آنچه مسلم است این تظاهرات ادامه خواهد داشت، زیرا بر اساس گزارش وزارت کشور: بیش از 85 درصد از تظاهرات کنندگان در سراسر کشور زیر 35 سال قرار دارند که خواهان تغییر و دگرگونی در ساختارند، آنان به شدت نا امید و مایوس از آینده خود با رژیم ولایت مخالفت می کنند. رژیم و سران آن، شعار های همیشگی خود را تکرار می کنند، رهبر رژیم می گوید: آمریکا نقشه ریخت و برنامه ریزی کرد، یک کشور خر پول منطقه پول داد و منافقین ( مجاهدین ) عمل کردند. این گفتار با واقعیت جامعه همخوانی و همسویی ندارد و از سوی خیلی از مقامات خود رژیم هم رد شده است، بنابرین تضاد در گفتار سران و مقامات نشانگر بحرانی است که رژیم در آن گرفتار شده است.

مخالفت با یک رژیم و نظام سیاسی خشن، بی رحم و تاریک اندیش که امکانات وسیع مالی، نظامی و امنیتی دارد، نیازمند منابع مالی است، در شرایط پراکندگی نیرو ها، در گستره سرزمین وسیعی مانند ایران، این نیاز بیشتر هم می شود، نگهداری جوانان تهیدست، زحمتکشان معترض و بستوه آمده از استبداد به وضع موجود در خیابان، به مدت طولانی که بتوانند نیرو های امنیتی، انتظامی و وابستگان به رژیم را خسته و فرسوده کنند، زمان بر، پر هزینه و همراه با خطر جانی و مالی است، در نتیجه جنبش های مردمی که از سوی سرمایه، سازمان های متشکل و بخشی از ناراضیان حکومتی حمایت نمی شوند و به صورت خود جوش شکل می گیرند، و باید از امکانات مالی اندکی بهره مند باشند تا بتوانند به حضور خود در خیابان ادامه دهند، امکان پیروزی را در کوتاه مدت از دست می دهند، در نتیجه یکی از ضعف های این جنبش توده ای فراگیر، نبود امکانات و منابع مالی لازم است که با طولانی شدن تظاهرات آن را شکننده می کند. در انقلاب 1357، مردمی که در تظاهرات شرکت می کردند هم خود تا مدتی ذخیره غذایی و مالی داشتند و هم مراجع و بازار از ابتدای جنبش از آن حمایت مالی می کردند، هنگامی که روحانیت به فکر مهار انقلاب افتاد تا آن را از مسیر واقعی خود منحرف سازد به همفکران و همدلان نزدیک خود دستور داد تا با استفاده از امکانات گسترده مالی خود به میدان بیآیند، از پرداخت مالیات به دولت سر باز زنند و وجوهات شرعی خود را افزایش داده به روحانیت و حوزه بپردازند، زیرا شرکت هزاران نفر از مردم در ماه های آخر رژیم گذشته، در هیئت های مذهبی نیازمند بودجه عظیمی بود که بخش مهمی از آن از سوی بازار تامین می شد تا جائیکه بازاری ها در برخی موارد خرج زندگی برخی از اعتصاب کنندگان را فراهم می کردند..از سوی دیگر رژیم هم در شرایط کنونی که گرفتار در بحران شدید اقتصادی است، توانایی آن را ندارد که به مدت طولانی نیرو های نظامی، انتظامی و نفرات ضد شورش خود را در کوچه و خیابان، در وضع آماده باش نگهدارد، از آن رو صبر و شکیبایی از خود نشان نمی دهد و با ترس و نگرانی از آینده خود، با کاربرد خشونت و جنایت به سرکوب شدید و بی رحمانه تظاهرات می پردازد، ولی به نظر نمی رسد، که جنبش کنونی با سرکوب و خشونت رژیم به پایان برسد، زیرا خواسته های جنبش مشخص است و آن گذر از نظام ولایت است که دیگر توانایی اداره جامعه را ندارد….

Facebook
Telegram
Twitter
Email

از کتاب: انقلاب ایران سالهای 1978-1979 .آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی دارای نشان پرچم سرخ کار انستیتوی شرق شناسی/ ترجمه- رحیم کاکایی

گرفته شده از فیسبوک رحیم کاکایی بخشی از فصل چهارده/سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مناسبات اقتصادی خارجی جمهوری اسلامی ایران

ادامه مطلب