نیما يوشيج
(شعری از نيما يوشيج در رثای دكتر تقی اراني)
رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی بنا به خواست متفقین از سلطنت برکنار شد و دیوار زندانی که برای کمونیستها ساخته بود، فروریخت. سپس آزادی نیز به کالبد سیاسی جامعه بازگشت. در بهمن ماه همان سال، که درست دو سال از شهادت دکتر ارانی میگذشت مردم یاد و خاطرهاش را بر سر آرامگاه او گرامی داشتند. نیما نیز در همسویی و همراهی با تودههای مردم شعر “نه، او نمرده است” سرود:
نه ، او نمرده است
دو سال از نبود غم انگيز او گذشت
روی مزار او
دوبار برگهای خزان ريخته شدند
سه سايه شكسته گريان
بر شاخه های سايه ديگر
آويخته شدند.
آنوقت باز مثل دگر روزها دميد
اين روشن افق
يك جغد بی ثبات از آن جايگه پريد
تا يك غروب غمگين بالای آن مزار
غمناك تر نشيند.
دو سال مثل آنكه دو روز از غمش گذشت
روز سفيد آمد از نو به سير و گشت
بر سياحت جبين جواني
خط دگر نوشت
مانند اينكه آنكه تودانی نمرده است
هركس به يادش آيد، گويد:
دو سال رفت و ليك ارانی نمرده است.
نه او نمرده ، او زنهانخانه وجود
بر پای خاسته است
او از برای زندگی ما
تا بهره ورتر آئيم
دارد هنوز هم سخنی گرم می كند
اين تيره جوی سنگدلان را
دارد به حرف مردمی ای نرم می كند.
دو سال شمع زندگی اش را به روشني
مردم نديد ليك
بس شمع های ديگر روشن شدند از او
بس فكرهای ويران گلشن شدند از او.
مانند آنكه همين آرزوش بود
پريد از برابر زندان
مرغ شكسته پر كه همه رنج و جوش بود
تا روی بام ديگر آيد زنو فرود
زآنجا به رنگ ديگر با ما كند سخن.
دو سال شد … پرنده ی …..
مانند يك دقيقه لذت كه بگذرد،
مثل چراغ روشنی از ….
…. نگذشته ست ليك
او با خيال گرم مردمان شريك
دارد به شيوه های دگر…
او در ميان تيره ی اين خاكهای سرد
هر چند منزوي
كرده است در درون بسی دل كنون مقر.
نه، او نمرده است آنكه دلی زنده می كند
هرگز بر او نيابد بدروی مرگ دست
شكل غراب بيهده …
بر اين مزار ، بيهده بنشسته است جغد
اشك سه سايه بی سبب اينجاست بر زمين .
13 بهمن 1320
(برگرفته از كتاب مجموعه كامل اشعار نيما يوشيج فارسی – طبري.
تدوين سيروس طاهباز . انتشارات نگاه ،
چاپ دوم ، سال 1371 ، صفحات 304 تا 306)