در مبارزات خود جوش زنان علیه حجاب اجباری
لنین درمیان تغیرات بزرگ اجتماعی , به آزادی زن , شرکت او در نهضت انقلابی , مبارزه برای برابری واقعی زن ومرد در جامعه و خانواده توجه زیادی داشت و تغیرات عظیمی که در این باره در قرن ما به وجود آمده ازاو است.
همه می دانند که درطی قرون , زن مظلومترین , تحقیرشده ترین موجود در بین مظلومان و استثمار شدگان است , درهمه ادوار تاریخ دانشمندان اجتماعی وفیلسوف نما ها کوشش نموده اند که این وضع ناهنجار زن را در اجتماع درست جلوه دهند .
لنین به استثمار وحشیانه ی زنانی را که در خانه هاکار می کردند محکوم کرده است و تذکر می دهد که این نوع کار بی برو برگرد با شرایط ناسالم محیط وساعات زیاد وبی مرز کار وابسته است
دمکراتهای انقلابی ای که می خواستند در آموزش و پرورش زن تغیر اساسی داده شود و می گفتند که باید در همه شئون زندگی اجتماعی شرکت داشته باشد و زن ومرد از نقطه نظر قانون مدنی باید برابر باشند؛ مسئله را به این شکل مطرح کرد ن در آن دوران , انقلابی وشجاعانه بوداما دمکراتهای انقلابی نتوانستند ریشه ها و علل اجتماعی نابرابر زن را روشن سازند و راههای صحیح را برای آزادی او نشان دهند تنها کارل مارکس و فریدریش انگلس پایه گذاران کمونیسم علمی قوانین عینی رشد و پیشرفت جامعه انسانی را کشف کردند و توانستند این مسئله را حل نموده و توضیح دهند .
بزرگترین کار لنین در این است که با در نظر گرفتن دوران تاریخی جدیدی, دوران امپریالیسم و انقلابهای پرولتاریائی , تئوری مارکس و انگلس را در باره ی زن گسترش داده ومشخص تر کرده است.
این مبارزات که ریشه در بطن تضادهای درونی جامعه دارد، مستقل از خواست این گروه و آن سازمان شروع شده و ادامه می یابد
چه بسیارند مواردی که مبارزات بر حق زنان به کجراه کشیده شده و از دامان فمینیستها (زن گرایان) بورژوا سر بدر آورده است. اگر تجربیات زنان مبارز در کشورهای دیگر شناخته نشده و در تحلیل و جهت گیری مبارزات زنان ایران این شناحت بکار گرفته نشود خطر به انحراف کشیده شدن جنبش زنان ایران بسیار است
زن زحمتکش ناگزیر در دو جبهه میجنگد چرا که از دو جانب تحت ستم قرار میگیرد. در عزصهی مبارزات دمکراتیک، زنان همواره یکی از فعالترین نیروی های مبارز اجتماعی را تشکیل میدهند، چرا که از طولانی ترین و دردناکترین قید و بندهای ظلم و ستم سنتهای ارتجاعی خانوادگی و اجتماعی در رنجند. در جبهه مبارزات طبقاتی نیز زنان زحمتکش همواره دوش بدوش برادران خود قاطعترین مبارزه را به پیش می برند زیرا که رنج استثمار سرمایه را همراه دیگر زحمتکشان لمس کردهاند.
رابطهی دیالکتیکی این دو نوع مبارزه (طبقاتی و دمکراتیک) با یکدیگر متاسفانه در بسیار موارد از طرف نیروی آگاه درک نشده و با جدا کردن مکانیکی این دو، بسیاری از نیروهای چپ مبارزات دمکراتیک زنان را نوعی مبارزه بورژوائی تفسیر نموده و از حمایت و شرکت در آن خودداری مینمایند. ولی در واقع همین بینش نا درست و عدم توانائی تشخیص زمینههای اجتماعی مبارزات دمکراتیک زنان از طرف پارهای از نیروهای مترقی خود عاملی است برای باز گذاشتن دست بورژوازی برای سوء استفاده و به انحراف کشاندن مبارزات بحق زنان گردیده که امروزه در رسانه هایتبلیغاتی ای چون بی بی سی – وصدای آمریکا و ورشکستگان سیاسی و هوچی گران فمینیستی بورژوازی برای بازاریابی به هدف استراتژی جامعه سرمایه داری دنبال می شود . این درست است که مبارزه زنان بورژوا برای کسب آزادیهای سیاسی و اجتماعی نهایتا به فمینیسم و قرار دادن زنان بعنوان یک نیروی اجتماعی رقیب در مقابل مردان میانجامد ولی علت اصلی این امر اینست که ورود زن بورژوا بصحنه روابط سیاسی در جامعه او را بعنوان رقیب مرد بورژوا در کل روابط رقابتی درونی طبقه بورژوازی وارد میکند و بورژوازی ماهیتا از ورود رقبای جدید به صحنه خشنود نیست. بخاطر همین ماهیت رقابت آمیز روابط درونی بورژوازی است که مردان بورژوا اکثرا سرسختترین مخالفان آزادی زنان و حقوق برابر آنان با مردان هستند
زنده ترین و نزدیکترین مثال این مسئله را میتوان در مبارزات تودهای و خودبخودی زنان ایران که بطور خودجوش در مقابل تصمیمات ارتجاعی قشر حاکم دین سالار جدید، شکل گرفت چون از سازماندهی نیروها و عناصر مترقی محروم ماند پس از مدت کوتاهی مورد سو استفاده مرتجعین جمهوری اسلامی و عناصر طرفدار رژیم منفور قبلی قرار گرفت و میرفت که به کجراه کشیده شود. این تجربه ضعف تحلیلها و عملکردهای بسیاری از سازمانهای مترقی و چپ را نشان میداد ولی خوشبختانه این تجربه تلخ زمینهای برای عمل بعضی عناصر آگاه اجتماعی قرار گرفت و سازمانهای مترقی برای سازماندهی مبارزات دمکراتیک زنان ایجاد شد
مبارزات زنان و مردان قهرمان ما بر علیه ارتجاع و امپریالیسم برای جایگزین کردن روابط اقتصادی ــ اجتماعی مترقی تر بود و نه بخاطر بازگرداندن ارزشهای فسیل شدهی دوهزار500 ساله شاهنشاهی که برآن سیاست دین سالاری بر ستم مظاعف افزوده شد
هدف مبارزات دمکراتیک زنان درمجموع نابودی سنتها و ضوابطی است که زن را در محیط آشپزخانه و در روابطی که هیچگونه امکان رشد شخصیت اجتماعی زن را به او نمیدهد، به بردگی کشانده است. زنان میخواهند همپای مردان آزاد باشند تا در تولید اجتماعی شرکت کرده و همواره با کارشان و همگام با مردان به مبارزه با روابطی که همهی زحمتکشان را استثمار میکند، برخیزند
جنبش زنان، جنبشی اجتماعی سیاسی است که گستره وسیعی دارد. این جنبش هم حرکات نسبتا سازمانیافته اعتراضی و مبارزاتی بر علیه تمامی اشکال سلطه را که هدفش رهایی زنان از سلطهی مردسالاری و سرمایهداریست در برمیگیرد، هم مبارزات سازمانیافته و اعتراضی با محوریت ستم جنسیتی، مانند اعتراضات سراسر جهان که جمهوری اسلامی با دین سالاری قرون وسطائی که از ویژگی آن است استثناء نیست مجموعه حرکاتی است که زنان محرک یا نیروی اصلی شکل دهندهی آن قرار گرفته اند هرچند در جای نمود بیرونی آن جنسیتی به نظر نمی رسد مانند اعتراضات اخیرزنان روستایی به تملک زمین هایشان در درگیری با ماموران شهرداری و…. مجموعه مبارزات فردی زنان که آگاهانه یا غیر آگاهانه ازعرصهی اجتماعی تاثیر یا نشات گرفته ونمود اجتماعی نیزمییابد دیگر حرکات فردی زنانی که قانون را زیر پا گذاشته و با تغییر ظاهر به استادیومهای ورزشی میروند و یا با پدیده ای جدید و جسارتآمیز « دختر خیابان انقلاب» که در اعتراض به حجاب اجباری، روسری سفید خود را در خیابان چون پرچمی بدست گرفت اند روبرو هستیم.
جنبش زنان، جنبشی یکدست نیست، نه در دیدگاهها، نگرش و ریشهیابی فرودستی زنان، نه در روشهای مبارزه وارائهی چشم انداز و افق زنان. جنبش زنان تنها مختص به زنان طبقه متوسط و یا برهیه خاص زمانی یا اشکال خاص مبارزاتی نیست بلکه جنبشی است عمومی که نمود آن را به اشکال گوناگون میتوان دید، مبارزه با تبعیضهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی علیه زنان، مقاومت در برابر حجاب اجباری، زورگوییهای روزانه و متدوال عمال حکومت از خانه تا محل کارو خیابان، مبارزه با قوانین زن ستیز، مقابله با عدم حضور زنان در ورزشگاهها، مبارزه برعلیه عدم حضور زنان در عرصهی موسیقی، بر علیه آزار زنان راننده تاکسی , دستفروش وغیره بر علیه اجازه مرد برای سفر خارج از کشور زن، بر علیه تبعیضات آموزشی، بر علیه استثمار کار خانگی و مناسبات نهاد خانواده. این جنبش تمامی اقشار زنان از دانشجو، کارمند، کارگر، خانه دار، معلم، پرستار، وکیل، دستفروش، خدمتکار خانگی و زنان روستایی را در بر می گیرد. جنبش زنان نه درکل جهان و بلکه ایران نیز جنبشی تک محور نیست و نادیده گرفتن تفاوتهای زنان وهر گونه محدود کردن گسترهی مبارزات زنان سوژه مبارزاتی آنان را که امروز بنام « دختر خیابان انقلاب » نام گرفته, نباید نا کار آمد نشان داده و از آن حمایت ننمود.
میزان ستم دوگانه که ستم « اسلام سیاسی » نیز به آن افزون گشته وقتی که زن از کار خسته کننده و برده وار باید به حداقل کاهش داده شود ومردان جامعه خود باید این خلاقیت فردی را رشد داده و آنرا به جنبش اجتماعی تبدیل نمایند . از آنجا که تحقق کامل این وضع تنها با عبور از استبداد مذهبی به مرحله دمکراتیک برای ریشه کن نمودن ستم طبقاتی است پس هر گام در مبارزه جهت کسب آنها گامی است در راستای تسهیل شرایط این تحولات بنیادین بدست چنین زنانی میسر است و بی شک رابطه ای ارگانیک علیه ستم مظاعف دارد.
ناهید مذکوری 15 بهمن 1396 برابر با 04 / 02 / 2018
منابع :
« و. ای . لنین» درباره نقش زن در اجتماع ترجمه زنده یاد مریم فیروز انتشارات حزب توده ایران آبان 1358
هفته نامه رهائی شماره 14سه شنبه 13آذر 1358
جنبش زنان؛ جنبش رهایی بخش سیاسی یا محدودهی مطالبات خاص زنان « مازنان » تریبونی برای زنان چپ 14 بهمن 1396