22 بهمن امسال مصادف است با سی و نهمین سالگرد انقلاب شکوهمند ضد امپریالیستی، ضد استبدادی، دمکراتیک و مردمی ایران، انقلابی که به حق یکی از رخدادهای مهم و موثر سده بیستم میلادی به حساب می آید.
دربـاره عـوامـل اصلی و مـوثـر در وقوع و پیروزی انقلاب بهمن ماه 1357، تاکنون کتابها و مقالات فراوان و ارزشمندی نوشته شده است. این نوشته ها هر یک به تناسب زمان نگارش و نـیـز پـدیـد آورنـده آن، عوامل شکل گیری و راز موفقیت آن را بر شمردهاند. با این حال علل و عوامل شکلگیری و چگونگی روند انقلاب، همچنان مورد توجه کارشناسان و نخبگان سیاسی و سیاستمداران ایران و جهان قرار دارد. هنوز هم هر یک از گروهها و جریانهای سیاسی و اعتقادی به گونهای متفاوت موضوع را تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری میکنند.
ما این انقلاب بزرگ خلقی را ادامه سنن ریشه دار مبارزاتی مردم ایران ارزیابی می کنیم. مردم ایران با انقلاب پر افتخار مشروطیت پیشتاز انقلابات آسیا بودند. مبارزات مردم ایران دردوران جنگ دوم جهانی و پس از آن از اولین جلوه های مبارزات دمکراتیک خلق، درجهان آن روز محسوب می شد. خلق های آذربایجان و کردستان در سالهای 1324 و 1325 با تشکیل حکومت های خودمختار، در چارچوب یک کشور چندملیتی برای اولین بار در آسیا نمونه ای از یک کشور پیشرفته، مترقی و مدرن را به نمایش گذاشتند. مردم ما با نهضت بزرگ ملی کردن صنایع نفت پس از جنگ جهانی دوم، یکی از برجسته ترین مبارزات ضد استعماری و ضد امپریالیستی را انجام دادند. مردم کشور ما با انقلاب بهن 57 یک بار دیگر نشان دادند که سنن و روحیات طغیان انقلابی علیه ستمگران و غارتگران داخلی و خارجی درایران ریشه های عمیق دارد. بگیر و ببندها، کشتارها و کودتا ها و تبلیغات زهرآگین بر آن خللی وارد کند.
تاکید بر محتوی، ویژگی ها و ریشه های عینی و ذهنی انقلاب بهمن 57 از دیدگاه علمی، مهم و با اهمیت است، زیرا هستند احزاب و نیروهایی که حوادث تاریخ از آن جمله انقلاب بهمن را نه درچارچوب و ظرف تاریخی آن، بلکه با معیارهای ذهنی امروزین خویش سنجیده و به ارزیابی آن می نشیند و نتایج بکلی نادرست از آن به دست می دهند.
در همان دوران نضج گیری انقلاب نیز کم نبودند نیروهایی که بر اساس برداشت های نادرست از شرایط عینی و ذهنی جامعه ما انقلاب شکوهمند بهمن را تنها یک ”قیام مردمی“ ارزیابی می کردند و ماهیت تاریخی این جنبش عظیم مردمی را زیر علامت سئوال می بردند.
انقلاب بهمن 57، انقلاب توده های عظیم خلق برای حاکم شدن شدن بر سرنوشت شان و تحقق آرمانهای والایی همچون آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی بود. حرکت وسیع توده های مردم بر ضد استبداد و بی عدالتی حاکم بر جامعه ای شکل گرفت که سالهای متمادی بخصوص پس از کودتای ننگین 28 مرداد 1332 بر آن تحمیل شده بود. اعتراض هاي وسيع و سازمان يافته کارگران، دانشجويان و دیگر زحمتکشان کشور بود که توانست نقش اساسي در پيروزي انقلاب بهمن ايفاء نمايد. اعتصاب سراسري کارگران نفت، کارمندان و حرکت هاي اعتراضي دانشجويي رژِيم ستم شاهي را با بحران جدي روبه رو کرد و سرانجام شرايطي را در جامعه پديد آورد که اکثريت عظيم توده هاي جان به لب رسيده به جنبش اعتراضي بپیوندند.
انقلاب بزرگ مردم ایران بر پایه تشدید تضادهای درونی و بیرونی جامعه ما یعنی حاکمیت رژیم دست نشانده سلطنتی که سرمایه داران و زمین داران بزرگ پایگاه اصلی ان را در داخل و وابستگی سیاسی ـ اقتصادی به امپریلیسم پایگاه خارجی آن را تشکیل می دادند، شکل گرفت. طرح شعارهایی همچون «آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی» از سوی توده های ملیونی شرکت کننده در انقلاب نشانگر ماهیت عمیقا ملی و دمکراتیک انقلابی است که می خواهد کشور را از خفقان و وابستگی رهایی بخشد.
شرکت اکثریت قریب به اتفاق مردم شهری و روستایی در انقلاب نشان از خصلت مردمی و ضد استبدادی آن داشت. از آنجا که آذربایجان بعنوان مرکز قیام ها و خیزش های آزادیخواهانه، عدالت طلبانه و ضد استبدادی همواره بعنوان نقطه عطف انقلابات در ایران عمل کرده است. قیام خونین 29 بهمن تبریز 1356 را می توان جرقۀ آغاز خیزش سراسری توده های ستمدیدۀ کار و زحمت، آزادیخواهان و اتقلابیونی دانست که بر علیه حاکمیت سرمایه، ترور و سرکوب بپا خاستند و ندای آزادی و سرنگونی رژیم را فریاد سر دادند. بعد از اعتراضات گسترده 29 بهمن تبریز بود که باشکسته شدن نسبی فضای امنیتی و خفقان و فرو ریختن ترس توده ها بویژه کارگران، زنان و جوانان و دانشجویان، اعتراضات و اعتصابات، گسترده تر و هسته های مبارزاتی مخفی و علنی در کارخانه ها، دانشگاهها، مدارس، ادارات دولتی و محل های کار و محلات سازمان یافته تر گردید. شعله های مبارزه افروخته تر شد. و پس از یک سال به ثمر رسید.
با پیروزی انقلاب و سرنگونی رژیم شاهنشاهی در 22 بهمن 1357 نخستین مرحله سیاسی انقلاب تحقق یافت. با این پیروزی، خاندان پهلوی و کلان سرمایه داری وابسته که حاکمیت مطلق را در اختیار داشتند، بر کنار شدند. انقلاب که با اتحاد وسیع مردم به پیروزی رسیده بود، شرایط را از هر جهت برای تحولی بنیادین در جامعه استبداد زده و عقب مانده ما بوجود آورد. بسیاری از نیروهای انقلابی بر این باور بودند که با توجه به حمایت و پشتیبانی عظیم توده های مردمی از اهداف و آرمانهای انقلاب ، می توان با تشکیل جبهه وسیعی از همه نیروهای ترقیخواه و آزاد اندیش و میهن پرست با جبهه ضد انقلاب داخلی و جهانی و آن نیروهایی که پشت نقاب انقلابیگری و مذهب پنهان شده اند و قصد دارند اهداف انقلاب را در چارچوب منافع گروهی و تنگ نظرانه خود، مصادره و نهایت به شکست بکشانند، مقابله کرد و به پیروزی رسید. تنها با گذشت از این مرحله حساس انقلاب می توانست به یک تحول عظیم سیاسی، اجتماعی ـ اقتصادی به نفع منافع اکثریت بزرگ مردم محروم کشور فرا روید.
گر چه توطئه های ریز و درشت ضد انقلاب داخلی و جهانی، تنگ نظری و انحصار طلبی برخی از دوستان انقلاب و کم تجربگی سازمان های سیاسی در زمینه اتحادها و درک نادرست از اهداف کوتاه مدت و دراز مدت، مانع چنین اتحادی شد.علیرغم این همه حضور پر شور مردم این اجازه را به نیروهای ضدانقلاب و بازدارنده نداد تا از همان ابتدا مانع پیاده شدن اهداف انقلاب شوند. آغاز فعالیت سیاسی احزاب و سازمان ها و تشکل های صنفی، مصادره اموال سردمداران رژیم گذشته، ملی کردن بانک ها، معادن، تقسیم اراضی ملاکین بزرگ به سود دهقانان و … بیرون راندن دهها هزار مستشار آمریکایی و دیگر کشورهای امپریالیستی که سالها سرنوشت کشور بدست آنان بود از جمله اقدامات سودمندی بود که در سالهای نخست انقلاب صورت گرفت. تداوم چنین اقداماتی پایگاه اجتماعی انقلاب را گسترده تر و غیر قابل برگشت می کرد.
نخستین آژیر خطر جدی برای انقلاب و اهداف آن تحمیل جنگ خانمانسوز و ویرانگر بین ایران و عراق بود. تحمیل جنگ که با توطئه کشورهای امپریالیستی برای به شکست کشاندن انقلاب طراحی شده بود با اصرار رهبران رژیم به ادامه بیهوده آن پس ازبیرون راندن دشمن، با شعار “جنگ جنگ تا پیروزی”به یک جنگ فرسایشی تبدیل شد که نتیجه ای جز خسارت جبران ناپذیر نیروی انسانی و مالی برای کشور چیز دیگری در بر نداشت.
جنگ اگر برای توده های مردم جز ویرانی، تورم، گرانی و بیکاری چیز دیگری در بر نداشت، برای نیروهایی که به انقلاب و آرمانهای آن اعتقادی نداشتند، موهبتی شد تا از فضای جنگی کشور به هر ترفندی برای رسیدن به قدرت و به شکست کشاتدن انقلاب استفاده کنند. براى تحقق برنامه هاى ارتجاعى و ضد مردمى شان آن چنان موجى از خشونت و سرکوبگرى در جامعه حاکم کردند که حتى شمارى از رهبران درجه اول مذهبى و «مراجع تقليد» را به زندان و گوشه نشنيى وا شدند. هزاران انسان دگرانديش، زندانيان سياسى 25 سال زندان کشيده در دوران شاه، نويسندگان، مترجمان و انديشمندان فرهيخته، کارگران آگاه و سنديکاليست ها به جرم واهی به زندان کشیدند و زیر فشار روحی و روانی قرار دادند و به شهادت رساندند. این بخش کوچکی از کارنامه سیاه افرادی است که با کشت و کشتار و فضای رعب و وحشت به انتقام از انقلاب و مردم بر خاستند. در کنار این کشت و کشتار و ادامه سرکوب و خشونت بر ضد دگراندیشان و فعالان مدنی و فرهنگی خلق های ساکن کشور، بحران عمیق اجتماعی ـ اقتصادی است که اکثریت بزرگی از مردم ما را به زیرخط فقر رانده است.
مردم کشورمان اعم از دانشجویان، روشنفکران، کارگران و بویژه زنان در این سالهای سیاه بر علیه سیاست های ویرانگر دولتمردان رژیم جمهوری اسلامی به پا خاسته اند. تبلور این مبارزات را می توان در اعتراضات رو به گسترش سالهای اخیر از جانب کارگران، معلمان، دهقانان، ملباختگان و بویژه شورش همگانی دیماه بوضح دید. همه این ها نشان میدهد که مردم کشور ما علیرغم امکانات محدود و شرایط امنیتی ـ پلیسی که وجود دارد، دست از مبارزه نکشیده و هر گز اجازه نخواهند داد که غاصبان انقلاب بیش از این با سرنوشت کشور بازی کنند. ما امیدواریم همه نیروهای انقلابی، آزادیخواه و میهن پرست با درک وظایف خطیر کنونی با گام گذاشتن در راه اتحاد و یکپارچگی دوشادوش مردم به مبارزه علیه وضع موجود بپاخیزند.