آذربایجان دموکرات فرقه سی

Azərbaycan Demokrat Firqəsi

فرقه دموکرات آذربایجان

به مناسبت ۱۶فروردین سالروز قتل مشروطه خواه اردبیلی حاج باباخان

درش مشهدی حبیب نام داشت ومادرش از خانواده بازرگانی در اردبیل بود که اکنون به خانواده محمدی معروفند و شادروان حاج نجف قلی و حاج مهدی قلی محمدی دایی‌های او بودند. در دوران جوانی، مغازه‌ای در راسته بازار اردبیل باز کرد و با شغل توتون فروشی شروع به کسب و کار نمود. جوان سر به زیر و مهربانی بود و با خلق و خوی جوانمردی که داشت با مردم گذشت و مهربانی می‌نمود. روزی دونفر از فراشان حکومت، به درمغازه وی آمدند و از اومبلغی به زور خواستند. حاج باباخان مخالفت کرد ولی آنها درشتی نمودند و با او با کلمات رکیک سخن گفتند. سخت‌ترین لحظه زندگی او آن بود که کسی به او ناسزا بگوید و به خصوص از ناموس. وی به شدت برآشفت و از مغازه پایین آمد و در یک چشم به هم زدن، قمه یکی از آنها را از کمر او درآورده و بر وی نواخت. دستگاه حکومتی به جنب و جوش افتاد تا او را دستگیر کند ولی او از شهر خارج شده بود و به قفقاز مهاجرت نمود.

چون نهضت مشروطیت آغاز گشت در صف مجاهدان درآمد. قدبلند، هوش و تشخیص به موقع، شجاعت و بی باکی و بویژه چابکی در تک تیر اندازی که وی را از دیگران متمایز ساخته بودو عامل اصلی جذب حاج باباخان توسط کمیته مجازات در تهران همین مهارت وی در تک تیراندازی بود.

 هم در زمان حیات و هم امروز که سالها از قتل او می‌گذرد حاج بابا خان از احترام قلبی همشهریان اردبیلی و بیشتر آزادیخواهان ایران برخوردار بود و همواره نامش به نیکی یاد شده و می‌شود . کسروی درکتاب تاریخ ۱۸ ساله آذربایجان متاسف است که او را «دیرتر» شناخته‌است. کسروی همچنین در واقعه جنگ تبریزیان و روسها درسال ۱۳۳۰ قمری می‌نویسد:

 هرکس می‌خواست غیرت ومردانگی آن اردبیلی راتماشا کند می‌بایست این روز به تبریز آید. دیگر در پیرامون ارگ که روسها کوچه‌ها را گرفته بودند و مجاهدان گام به گام جنگ کنان آنان را پس می‌راندند و پیاپی از دوسو کشته می‌شدند. در این میان حاج باباخان اردبیلی با دسته دلیر خود رسیده وجنگ باآنان را برگردن گرفت وکسان او پا به جلو گذارده دراندک زمانی شکست تبریزیان را جبران نموده و روسها را از پا انداختند.حاج باباخان که در وقایع تبریز و گیلان دلاوری‌ها کرده بود در شعبان ۱۳۳۹ از طرف دولت وقت به حکومت ابهر, زنجان منصوب شد و دفع فتنه امیرافشار به او واگذارشدعلت مخالفت بابا خان با افشارهای (ذولفقاری ها)زنجان بدان علت بود که همین طایفه بودندگندم منطقه را احتکار و به انگلیسی ها فروختند و موجب قحطی در منطقه شد.

حاج باباخان با ذکاوت فراوان امیرافشار را دستگیر ساخت. حاج بابا خان گزارش این ماموریت بزرگ را به مرکز داد.

حاج باباخان پس از رشادتهای فراوان و تاثیرگذاری بی چون و چرا در پیروزی نهضت مشروطه بعدازظهر روز هفتم شعبان ۱۳۴۰ قمری مطابق باشانزدهم فروردین ۱۳۰۱هجری شمسی با نیرنگ و دسیسه امیرالسلطنه و امیر فیروز فولادلو در نارین قلعه اردبیل دستگیر و زندانی گردید. خبر دستگیری او در اردبیل می‌پیچد و طرفداران او سلاح برداشته و به سمت نارین قلعه پیش می‌روند تا سردار رشید مشروطیت را رها سازند. امیرالسلطنه چون توان نگهداشتن حاج بابا خان را درقلعه نداشت او را تحویل فیروز فولادلو داد و او حاج بابا خان را به «پیره سحران» برده سپس او را در آنجا به قتل رساندند. ابتدا او را از پشت هدف تیر قرار داده و دیوار خرابه‌ای را بر روی جسد خون آلود آن قهرمان ملی خراب نمودند.قبر این مجاهد مشروطه خواه، در روستای نوشهر (نوشار)بودکه در دهه ۸۰ عده ای از نیکنامان شهربا کسب اجازه قانونی و شرعی  نبش قبر کرده و او را به شهراردبیل انتقال داده و چند سال به امانت در کلخوران گذاشتند و عاقبت به همت بزرگان شهر از جمله مرحوم حاج لطیف نباتی ؛دکتر معماری و….  در قطعه مفاخر اردبیل ارام گرفت.                                                                                                   روحش شاد و یادش گرامی

گرفته شده از کانال تلکرامی خوبان اردبیل

Facebook
Telegram
Twitter
Email